رفتن به مطلب

بی فرهنگی یا بی قانونی؟!!


ارسال های توصیه شده

با سلام

در راستای تاپیک ما لیاقت آزادی نداریم لازم دونستم گفته های دوست عزیزم آرش که پنج ساله مقیم آمریکا هستند رو بیارم

لطفا این متن رو بخونید نظرهاتونو بگید

 

 

"حتما تا کنون در موارد زیادی شنیده اید که مثلا فرهنگ ما چنین و چنان است و فرهنگ خارجی ها از ما بهتر است. من قصد دارم که با همدیگر این مطلب را بشکافیم و ببینیم که آیا چنین چیزی واقعیت دارد و اگر دارد, چرا چنین اتفاقی در مملکت ما افتاده است.

 

اول بهتر است که ببینیم فرهنگ چیست و رابطه آن با قانون چگونه است. فرض کنید که ما مجموعه نحوه مراودات کلامی و عملکرد انسانهایی را که در یک جامعه زندگی می کنند را فرهنگ بنامیم. فراتر از مرز فرهنگ, قانون وارد عمل می شود و مثلا اگر یک نفر کسی را بکشد, نمی گوییم که آن شخص بی فرهنگ است بلکه آن فرد از نظر قانون مجرم است. و یا دزدی از نظر قانونی یک جرم محسوب می شود. هر کجا که قانون سست تر و عملکرد آن ضعیف تر باشد, دامنه فرهنگ به شدت وسعت پیدا می کند.

 

فرض کنید که ما می گوییم در ایران فرهنگ رانندگی بسیار ضعیف است. به نظر من علت این است که فرهنگ ما به محدوده ای گسترش پیدا کرده است که باید جولانگاه قانون باشد. اگر یک نفر بر روی خط رانندگی کند, این وظیفه قانون است که از آن جلوگیری کند و ربطی به فرهنگ ما و یا ربطی به عبارت من درآوردی "فرهنگ رانندگی" ندارد. قوانین رانندگی تعریف شده است و مردم یک جامعه موظف به رعایت آن هستند. اگر غیر از این باشد آنها باید با جریمه های سنگین, زندان و در نهایت محرومیت از رانندگی مواجه شوند.

 

در آمریکا فرهنگ رانندگی بالا نیست و اصولا چیزی به نام فرهنگ رانندگی وجود ندارد. بلکه تنها اتفاقی که می افتد این است که یک نفر می داند که اگر ورود ممنوع برود و یا چراغ قرمز را رد کند به چنان مکافاتی دچار خواهد شد که دیگر یادش نمی رود. پس سعی می کند تا جایی که می تواند آن قانون را رعایت کند. در آمریکا قطع کردن خط ممتد و سبقت گرفتن با دزدی و آدمکشی هیچ فرقی ندارد و فقط شدت جریمه و مجازات آن متفاوت است.

 

همچنین ما می گوییم که در ایران فرهنگ آپارتمان نشینی وجود ندارد. ولی آیا در آمریکا فرهنگ آپارتمان نشینی وجود دارد؟ خیر. در آمریکا چیزی به نام فرهنگ آپارتمان نشینی اصلا وجود خارجی ندارد. اگر شما برای همسایگانتان مزاحمت ایجاد کنید, دو بار توسط مدیر ساختمان به شما تذکر می دهند و بار سوم با دستبند شما را دستگیر می کنند تا در دادگاه توضیح دهید که چرا برای همسایگانتان مزاحمت ایجاد کردید و اگر دلیل موجهی نداشته باشید, روانه زندان می شوید. آیا اگر شما از ترس قانون, رعایت حقوق همسایگانتان را بکنید به این معنی است که فرهنگ آپارتمان نشینی شما بالا است؟

 

مثال دیگری که وجود دارد, تمیزی خیابان ها است. در آمریکا اگر شما ته سیگار خود را از پنجره ماشین به بیرون پرت کنید 1000 دلار و معادل یک میلیون تومان جریمه خواهید شد. اگر چنین جریمه ای در ایران وجود داشته باشد و تحت کنترل و نظارت قانون در بیاید به شما قول خواهم داد که فرهنگ تمیزی خیابان های ما در یک مدت کوتاه از آمریکا هم بالاتر خواهد رفت. اگر از یک آمریکایی بپرسید که چرا زباله های خود را از پنجره به بیرون نمی اندازد نمی گوید چون فرهنگ من بالا است بلکه می گوید چون باید هزار دلار جریمه بدهم. البته جریمه های رانندگی باید همراه باشد با اصلاح ساختار نظارتی و حکومت قانون بر کل سیستم اجتماعی ایران. اگرنه آقای پلیس می گوید که اشکالی نداره, صد تومن به من بده تا من بی خیال خلافت بشم.

 

مثال دیگری که شاید ما زیاد شنیده باشیم, فرهنگ برخورد با مشتری در ادارات و مراکز سرویس دهی است. در ایران اگر یک ارباب رجوع به مدیر یک کارمند اداری مراجعه کند و از بدی رفتار او شکایت نماید, در بهترین حالت میشنود که آقا بی خیال. شما به بزرگواری خودت ببخش. اون آقا اعصابش خرابه و بعضی وقتها قاطی میکنه. و یا شاید حتی با برخورد بدتری هم مواجه شود و بشنود که آقا همینیه که هست. برو بیرون مزاحم نشو بابا حال داری! ولی در آمریکا اگر دو شکایت از یک کارمند به خاطر اخلاق بد او باعث اخراجش نشود, در شکایت سوم حتما این اتفاق برایش خواهد افتاد. پس قانون به صورتی است که کارمندان از ترس اخراج نشدنشان مجبور هستند تا جایی که می توانند از مشتری خود حمایت کنند و با او با احترام برخورد کنند.

 

پس حتی این مورد هم به فرهنگ ما ربطی ندارد و باید در چارچوب و محدوده قانون قرار بگیرد. گستره فرهنگ باید فقط محدود باشد به آداب و سنن یک ملت و همچنین نحوه لباس پوشیدن, رفتار فردی و یا گفتگو کردن آنها. اگر ما در کشورمان فرهنگ زیرمیزی داریم, این مشکل هیچوقت با ارتقاء فرهنگ بهبود نمی یابد. چون اصولا این عمل مربوط به فرهنگ نیست و باید توسط قانون و اجرای صحیح آن اصلاح شود.

 

وقتی یک ایرانی وارد آمریکا می شود, در عرض چند ماه فرهنگ رانندگی, فرهنگ آپارتمان نشینی و فرهنگ پاکیزگی خود را حتی بالاتر از عموم آمریکاییان می برد. چرا؟ برای اینکه این رفتارهای اجتماعی توسط قانون برایش تعریف می شود و می داند که مثلا اگر کسی را در صف خرید نان هول بدهد, از نظر قانونی مجرم است و باید روانه زندان شود. من نمیتوانم تصور کنم که اگر فقط یک روز قانون را از آمریکا بردارند و بگویند هر کس هر کاری را که می خواهد انجام دهد, چه اتفاقاتی خواهد افتاد ولی در آن زمان شما می توانید فرهنگ واقعی مردم آمریکا را ببینید. واقعه ای که در نیویورک توسط قطع برق اتفاق افتاد و حمله مردم به فروشگاهها میتواند مثال خوبی برای نشان دادن این موضوع باشد.

 

از طرف دیگر برخلاف قانون یک کشور که واحد است, ما در کشور خود صدها فرهنگ متفاوت داریم و قوانین محلی و خانوادگی, بر قانون عمومی ما اولویت دارند. حتی هنوز در برخی از شهرها و روستاهای کوچک ما, اهالی محلی خودشان خاطی را بنا بر قوانین سنتی خودشان محاکمه می کنند. مثلا دخترهایی که از قوانین محلی و من درآوردی آنها تخطی کنند توسط ریش سفیدان آن ناحیه محاکمه می شوند و خود آنها هم دستور اجرای حکم را صادر می کنند. اگر قانون بتواند کارآمد و قابل اجرا باشد, دیگر فرهنگ بومی مردم نمی تواند وارد محدوده عملکرد قانون شود.

 

 

از مسائلی که مطرح کردم می توان چنین نتیجه گیری کرد که ما از نظر فرهنگی عقب افتاده نیستیم. بلکه از نظر قانونی و از نظر حکومت قانون بر جامعه مشکل داریم و پیشرفت بسیار اندکی در سالیان اخیر داشته ایم.

 

عامل بعدی که در کوچک شدن محدوده قانون و گسترش فرهنگ در جامعه دخالت دارد, ضعف اقتصادی است. البته رابطه اقتصاد و قانون, رابطه ای است که بصورت فیدبک عمل می کند. یعنی ضعف قانون, موجب ضعف اقتصاد می شود و ضعف اقتصاد هم موجب ضعف قانون است. اجرای امور اقتصادی بر پایه سلایق شخصی, نشانه سستی قوانین و گسترش فرهنگ در محدوده آن است که منتهی به ضعف اقتصاد در یک جامعه می گردد. در آمریکا و یا دیگر کشورهای صنعتی, کلیه تغییرات اقتصادی بر پایه قوانین علمی حاکم بر آن مجموعه است و سلیقه شخصی که وابسته به فرهنگ یک مدیر تصمصم گیرنده است, کوچکترین دخالتی در آن ندارد."

 

خب دوستان

چقدر موافقید؟

  • Like 18
لینک به دیدگاه

این به اخلاق هم برمیگرده. مطابق با نظریه رشد اخلاقی کلبرگ کسی که برای پرهیز از مجازات کاری رو انجام میده در سطح اول رشد اخلاقی قرار داره، چنین فردی فقط تا وقتی که مطمئنه و یا احتمال میده قانون مواظب اعمال و رفتارشه طبق قانون عمل میکنه ولی زمانی که مامور قانون نیست قانون شکنی میکنه.

  • Like 8
لینک به دیدگاه

.

 

 

 

ما از نظر فرهنگی عقب افتاده نیستیم. بلکه از نظر قانونی و از نظر حکومت قانون بر جامعه مشکل داریم و پیشرفت بسیار اندکی در سالیان اخیر داشته ایم

 

آفرین ، این نکته ایه که شاید بعضی از دوستان زیاد بهش توجه نکردن.

 

علاوه براینهایی که فرمودید توجه به این مورد هم خالی از لطف نیست ؛ برخی از دوستان هم انجمنی علاقه عجیبی بر بی هویت کردن فرهنگ ایرانی دارند و نوشتارشان هم مصداق ضرب المثل مرغ خانه همسایه غازاست ، می باشد.

وفرهنگ و منش خیلی ها را برترازفرهنگ ومنش مردم کشورشان می دانند.

اگر بخواهیم در این مورد قضاوت کنیم دست کم باید از بیست سی کشور با فرهنگ های مختلف دیدن کرده ودرمورد مسایل یاد شده تحقیق کرده باشیم بعد بیایم نظربدیم .

آخه منی که پامو از کشورم بیرون نذاشتم چطوری به خودم اجازه می دم فرهنگ مردم کشورمو با خاک یکسان کنم .

نمی دانم شاید توی فروم های دیگرهم هستند کسانی که به خودشان بگویند ما لیاقت آزادی نداریم یا ما ایرانیا زیادی نژاد پرستیم.

با این پیشینه مثال زدنی مردم کشورمن اگه از مردم دیگر کشورها سرتر نباشن هرگزپایین تر نیستن.

 

  • Like 7
لینک به دیدگاه
این به اخلاق هم برمیگرده. مطابق با نظریه رشد اخلاقی کلبرگ کسی که برای پرهیز از مجازات کاری رو انجام میده در سطح اول رشد اخلاقی قرار داره، چنین فردی فقط تا وقتی که مطمئنه و یا احتمال میده قانون مواظب اعمال و رفتارشه طبق قانون عمل میکنه ولی زمانی که مامور قانون نیست قانون شکنی میکنه.

اگر قانون برای جزئی ترین مسائل هم تعریف شده باشه و مردم پشتوانه قدرتمندی از قانون داشته باشند اجازه تخلف نمیدند به خودشون چرا که میدونن قانون چوب بالا سر نیست بلکه ظوابطی است برای زندگی بهتر

اگه مردم به این باور برسند که قانون وضع شده براشون سعادت آوره هیچ وقت قانون شکنی نمیکنند چه در حضور مامور چه غیر

چیزی که تو زلزله ژاپن دیدیم و کسی از هجوم ملت برای غارت اموال مردم زیر خاک (نمونه بم) ندید

این چیزایی که گفته شده تو تاپیک فوق الذکر هیچ کدوم ربطی به بیفرهنگی ما نداره و اصولا فرهنگ یه چیز نسبیه ولی قانون مطلقه

  • Like 6
لینک به دیدگاه
.

 

 

 

 

 

آفرین ، این نکته ایه که شاید بعضی از دوستان زیاد بهش توجه نکردن.

 

علاوه براینهایی که فرمودید توجه به این مورد هم خالی از لطف نیست ؛ برخی از دوستان هم انجمنی علاقه عجیبی بر بی هویت کردن فرهنگ ایرانی دارند و نوشتارشان هم مصداق ضرب المثل مرغ خانه همسایه غازاست ، می باشد.

وفرهنگ و منش خیلی ها را برترازفرهنگ ومنش مردم کشورشان می دانند.

اگر بخواهیم در این مورد قضاوت کنیم دست کم باید از بیست سی کشور با فرهنگ های مختلف دیدن کرده ودرمورد مسایل یاد شده تحقیق کرده باشیم بعد بیایم نظربدیم .

آخه منی که پامو از کشورم بیرون نذاشتم چطوری به خودم اجازه می دم فرهنگ مردم کشورمو با خاک یکسان کنم .

نمی دانم شاید توی فروم های دیگرهم هستند کسانی که به خودشان بگویند ما لیاقت آزادی نداریم یا ما ایرانیا زیادی نژاد پرستیم.

با این پیشینه مثال زدنی مردم کشورمن اگه از مردم دیگر کشورها سرتر نباشن هرگزپایین تر نیستن.

 

 

 

من نمیدونم چرا انتقاد کسی رو بر نمیتابیم، این فرهنگ والای ایرانی رو کجا ببینیم؟ تو حرفا؟ اصلا فرهنگ یعنی چی؟ تو یه جامعه مثلا دستبوسی حاکم رواج داره، حالا هرچقدر میخواد این حاکم زورگو باشه، این فرهنگ چه چیز قابل ستایش و باارزشی برای زنده نگهداشتن و ارج گذاشته شدن داره. یه دوست لر نورآبادی دارم میگفت عکس فلان خان قبل از انقلاب رو تاقچه خونه شونه، بعد هم میگفت اونقد زورگو بوده که نگو، خب این چه فرهنگ والاییه که ما داریم؟ عکس خانی زورگو رو تا سالها بعد از مرگش میزاریم تو تاقچه خونه مون. فرهنگی که پر است از مقدس سازی، پر است از استبدادزدگی و استبدادطلبی. برای دانستن بد بودن فرهنگ نیازی به دیدن فرهنگ کشورهای دیگه نیست، دیدن کاستی ها و حتی ناهنجاری های همون فرهنگ کافیه، آدم خودش عقل داره و میتوونه خوب و بد، زشت و زیبا رو تشخیص بده. من فرهنگ و منش کشورهای دیگه رو نمیدونم چه جوریه که بخوام والا بدونم ولی سبک زندگی مردم اسکاندیناوی رو اونجوری که شنیدم و تو فیلماشون دیدم خیلی دوس دارم. از فرهنگ ایرانی هم خوشم نمیاد چون بهانه ایه برای کوبوندن هرکس بخواد فراتر از اون عمل کنه، چون به بهانه اون دوست هم اتاقیم میاد گوهر خیراندیش رو به فحش میکشه که چرا تو فلان جشن اینگونه پوشیده بود. فرهنگمون هرچقدر هم کهن باشه وقتی رمان یا فیلمی درباره سبک زندگی قدیم اروپاییا (بیشتر دوران ابتدایی انقلاب صنعتی) میخوونم و میبینم شدیدا یادش میفتم.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

دقیقا با حرفهایی که سهیل زد موافقم این قانون و اجرای قانون هست که فرهنگ سازی میکنه وگرنه ازادی مطلقی که مد نظر دوستانه فقط مخصوص جنگله

 

هر قانونی هم یکسری از ازادی ها رو صلب میکنه پس نمیشه گفت ایران ازادی نداره:a030:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

من قبول دارم اما این اعتقاد رو هم دارم که عرف به شدت از قانون تاثیر میپذیره...وقتی یه قانونی به صورت مستمر و سالیان دراز اجرا بشه دیگه میره تو زیرساختهای فرهنگی تعریف میشه و با حذف اون قانون باز هم عملی خلاف اون صورت نمیگیره و به این میگن فرهنگ سازی

  • Like 5
لینک به دیدگاه

کاملا درسته ولی به نظر من رسیدن به چنین نقطه ای که قانون رو بشه به این ظرافت تعریف و اجرا کرد خودش مستلزم فرهنگ خودش هست، وقتی در کشور قانون تصویب میشه و توسط همون قانون گذارها اجرا نمیشه این ضعف فرهنگیه همون قانون گذارها هست، همین قانون دست و پا شکسته ای که ما داریم توسط مجلس تعریف شده دیگه؟ نهاد بالاتر از مجلس که نداریم بیاد برای خود مجلس هم قانون تعریف کنه، برای مثال اصل نوزدهم یا پانزدهم قانون اساسی قانون هست، تصویب شده ولی وقتی همین کسی که قانون رو تصویب کرده اعتقادی به اجراش نداره من نمیدونم چه باید کرد و چه انتظاری باید از اون آقای پلیسی داشت که میگه 100 تومن بده تا بیخیال جریمه بشم!

به یه قانونی احتیاج داریم که بگه وقتی چیزی قانون شد باید اجرا بشه!‌ و چون نمیشه همچین قانونی داشت باید فرهنگ به این نکته برسه بعدش میشه قانون منع ریختن آشغال رو تصویب کرد و نماینده نظارت به اجرای اون داشته باشه و دولت رو مستلزم به اجرا بکنه و دولت هم نظارت به ارگاهای پایین تر داشته باشه و همینطوری شاخه ای بره پایین تا برسه به کف جامعه

 

تا وقتی مصلحت در یک جامعه وجود داره قانون موثر نیست و ناچار فرهنگ جایگزین میشه

  • Like 2
لینک به دیدگاه

درود

در تاپيكي در تالار شهرسازي كه مربوط بود به روز هاي باراني و مشكلاتش همچين بحثي مطرح شد و گفته شد كه مهمترين مشكل اين روز ها رعايت نشدن قانون و نبودن مجريان قانون است كه البته مخالفيني داشت و موافقيني

تعريف مرز دقيق مابين قانون و فرهنگ كمي مشكل است

خيلي از قوانين بر گرفته از فرهنگ است و خيلي از فرهنگ ها زاييده شده قوانيني كه پيشتر وجود داشته

لذا اينكه بگوييم ما در بسياري از چيز ها موضوعي به نام فرهنگ نداريم و هر چه هست قانون است ديگر هيچ , از نظر من درست نيست

و البته بالعكس موضوع هم صادق است و در واقع اين دو در راستاي هم و مكمل هم هستند

اما من با اجازه ي دوستان مي خواهم كمي در مورد فرهنگ و نماد هاي فرهنگي و داشته هاي فرهنگي ايرانيان صحبت كنم,چيزي كه مي بينم جناب ويويان عزيز براي بار چندم از آن سوال مي كنند

فرهنگ به كنش هاي فيمابيني مردمان يك جامعه كه منتج به يكسري روال هاي پذيرفته شده از سوي اكثريت مي شود گفته مي شود.فرهنگ داراي شاخصه و نماد هايي است از جمله:

زبان

-لهجه ها

-گويش ها

-لحن ها

لباس

موسيقي

رقص

مراسم هاي آييني

آداب معاشرتي

ادبيات

هنر هاي تجسمي

هنر هاي دستي

سازه ها

صنايع

غذا ها

گياه پزشكي و طب هاي سنتي(كه امروزه از آن به عنوان مكمل ياد مي شود)

....

بررسي هر يك از اين شاخصه ها ما را در شناخت عمق فرهنگ يك ملت رهنمود مي سازد.

اينكه ما مي گوييم مردمان ايران زمين داراي فرهنگي غني هستند با توجه به مطالعه و بررسي اين شاخصه هاست و بي همانندي اين ها در مردمان ايران زمين است

براي مثال مي گويم فقط در منطقه ي كرد نشين بيشت از 28 نوع پوشش مختلف وجود دارد و بيش از 100 رقص و به همين تعداد نيز الحان موسيقيايي و مقام هاي متنوع

اين ها داشته هايي است كه بر مبناي آن مي توان تعاملات اجتماعي را در بالاترين سطوح انساني و كرامتي پايه ريزي كرد.

منتها مشكل نسل ما در اين است كه داشته هاي خود را وا نهاده ايم و در پي داشته هاي ديگرانيم

پيش از اينكه ساختار شخصيتي خود را نقش بزنيم در پي كسب مهارت هاي علمي هستيم

من نوعي مهندس باشم يا دكتر يا هر چيز ديگر تا زماني كه مهارت هاي فرهنگي را نشناخته باشم و در خود تقويت نكرده باشم نمي توانم موفق باشم

 

سعي من بر بيان مختصر و مفيد مطلب بود .اميدوارم كه مفيد بوده باشد

شادمان باشيد

:icon_gol:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

بنده نیز موافقت خود را اعلام می نمایم !

محیط 100 درصد که نه لااقل70 الی80 درصد تاثیر گزاره..........و محیط توسط مجموعه قوانینش تعریف میشه

  • Like 1
لینک به دیدگاه

انتونی داونز درکتاب نظریه اقتصادی دموکراسی مینویسه هررای دهنده ای به حزب یا نامزدی رای میده که انتظار میره سیاستهای مطلوب وی رو اجرا کنه!

البته اینجا حزب نداریم وبیشتر گرایش سیاسی هست چون هنوز ما درتفسیر واژه ومعنا عاجزیم که نمونش رو تو همون تاپیک فوق الذکر نوشتم

تاریخ یکصد وپنجاه سال اخیر بحرانی ترین تلاطم گرایشات فکری درایران رو شامل میشه که نتیجش رو تو رفتارهای اجتماعی وسیاسی امروز ایران به عینه میتونیم ببینیم

ولی درمورد بحث مطروحه سریه فرصت بهتر میام مینویسم

لینک به دیدگاه

 

من نمیدونم چرا انتقاد کسی رو بر نمیتابیم،

این انتقاد نیست (جستار " ما لیاقت آزادی نداریم چون: " ) ، این تخریب و خاکمال است ومن با احترام به شما این را برنمی تابم. اول ببینیم فرهنگ یعنی چه بعد به پرسش شما می پردازم

 

اصلا فرهنگ یعنی چی؟

 

درجامعه شناسی و انسان شناسی از فرهنگ تعاریف متعددی عنوان گردیده است. معروفترین و شاید جامع ترین تعریفی که از فرهنگ ارایه گردیده است , متعلق به ادوارد تایلراست که

می گوید : فرهنگ : مجموعه پیچیده ای است که دربرگیرنده دانستنیها,اعتقادات,هنرها,اخلاقیات ,قوانین ,عادات وهرگونه توانایی دیگری است که بوسیله انسان بعنوان عضو جامعه کسب شده است.

تو یه جامعه مثلا دستبوسی حاکم رواج داره، حالا هرچقدر میخواد این حاکم زورگو باشه، این فرهنگ چه چیز قابل ستایش و باارزشی برای زنده نگهداشتن و ارج گذاشته شدن داره. یه دوست لر نورآبادی دارم میگفت عکس فلان خان قبل از انقلاب رو تاقچه خونه شونه، بعد هم میگفت اونقد زورگو بوده که نگو، خب این چه فرهنگ والاییه که ما داریم؟ عکس خانی زورگو رو تا سالها بعد از مرگش میزاریم تو تاقچه خونه مون.

فرهنگ یک قوم به گذشته و کارهای خوب و بد آن دوران تا زمان حال برمی گردد. و این یکی ازهمون کارهای بد و عادت های ناپسنده . اگه کسی ادعا کنه همه اجزای فرهنگش درسته و مشکلی نداره سخت دراشتباه است ؛ هر وقت خوبیهای یک فرهنگ ازبدیهاش بیشترشد آن فرهنگ قابل تقدیراست.

فرهنگی که پر است از مقدس سازی، پر است از استبدادزدگی و استبدادطلبی. برای دانستن بد بودن فرهنگ نیازی به دیدن فرهنگ کشورهای دیگه نیست، دیدن کاستی ها و حتی ناهنجاری های همون فرهنگ کافیه، آدم خودش عقل داره و میتوونه خوب و بد، زشت و زیبا رو تشخیص بده.

یعنی شما هیچ چیزخوب و مثبتی توی فرهنگ ایرانی ندیدی که داری فقط از بدی هاش میگی ؟

من فرهنگ و منش کشورهای دیگه رو نمیدونم چه جوریه که بخوام والا بدونم ولی سبک زندگی مردم اسکاندیناوی رو اونجوری که شنیدم و تو فیلماشون دیدم خیلی دوس دارم. از فرهنگ ایرانی هم خوشم نمیاد چون بهانه ایه برای کوبوندن هرکس بخواد فراتر از اون عمل کنه،

دوست داشتن یه فرهنگ دیگه که جرم نیست ، سبک زندگی مردم اسکاندیناوی یا هر جای دیگه می تونه توسط هر کسی با توجه به دیدگاه شخصی اش مثبت یا منفی ارزیابی بشه ؛ اصلا بحث سر این موضوع نیست ؛ من می گم چرا شما با جستارهاتون فرهنگ ایرانی رو خاکمال می کنی .

چون به بهانه اون دوست هم اتاقیم میاد گوهر خیراندیش رو به فحش میکشه که چرا تو فلان جشن اینگونه پوشیده بود.

طبیعتا من فحاشی ایشون رو تایید نمی کنم .

فرهنگمون هرچقدر هم کهن باشه وقتی رمان یا فیلمی درباره سبک زندگی قدیم اروپاییا (بیشتر دوران ابتدایی انقلاب صنعتی) میخوونم و میبینم شدیدا یادش میفتم.

یعنی چی ؟ متوجه نشدم

این فرهنگ والای ایرانی رو کجا ببینیم؟ تو حرفا؟

سعی می کنم درحد مطالعات و استطاعت فکری خودم با مقایسه فرهنگ و تمدن ایران با کشورهای هم عصر و تاثیر گذاری و خدماتی که هر کدام به جهانیان عرضه کرده اند حس وطن دوستی شما را کمی تحریک کنم

تا چه قبول افتد و چه درنظرآید

 

مقایسه فرهنگ وتمدن ایران با کشورهای هم عصروبرخی تاثیرگذاری ها وخدماتی که هرکدام به جهانیان عرضه کرده اند

  1. سالنمای ایرانی براساس حرکت خورشید - دقیق ترین و با معناترین سالنمای جهان توسط دانشمندان ایران
  2. طرد نظام برده داری ( ارسطو بعنوان یکی از بزرگترین تئوریسین های غرب جهان بدون برده را به تمسخرگرفت ) برای اولین باردرتاریخ جهان توسط کوروش ایرانی
  3. محترم داشتن دین دشمن شکست خورده برای اولین باردرتاریخ جهان توسط پادشاهان ایران
  4. ساخت بناهای یادبود و کاخ های پادشاهان چین ، هند ، یونان ، رم و مصر که با بیگاری برده ها انجام شده درمقابل ساخت (تخت جمشید) پارسه که با پرداخت مزد به کارگران ؛ ( با استناد به الواح گلی – رجوع به کتاب از زبان داریوش نوشته خانم پرفسور هاید ماری کخ ) برای اولین باردرجهان توسط پادشاهان ایران
  5. اعلامیه کوروش که آزادی دین و زبان و برابری انسانها را به جهانیان ارایه نمود و امروزه پس از 2500 سال ، منشورآزادی سازمان ملل وام دارمنشورآزادی یک ایرانیست
  6. حمله اعراب باعث تسخیرایران و مصرشد اما چه عاملی باعث شد تا زبان مصری نابود شود و امروزه مصریان با زبان عربی با هم صحبت کنند؟ درمقابل چرا همین اعراب پس از تسخیر ایران نتوانستند زبان عربی را بر ما مسلط کنند ؟ من پاسخ می دهم به لطف فردوسی بزرگ و فرهنگ پویای ایرانی ماندگاری زبان پارسی تظمین شد و امروز من و شما می توانیم با زبان خودمان با هم صحبت کنیم ، زبان ایرانی
  7. متاسفانه از کتابخانه گندی شاپورکه پس ازحمله اعراب به جندی شاپورمعروف شد اثری باقی نمانده و برای همین دربرخی موارد باید به کتابهای خارجی کرد. اما وجود همین کتابخانه اگردردنیا بی نظیر نباشد کم نظیراست.
  8. یکی دیگراز ویژگیهای فرهنگ ایرانی آن بود که هیچ انسانی دارای تقدس شمرده نمی‌شد، به همین سبب بوده که در تمام دوران هخامنشی و پارتی و ساسانی هیچ زیارتگاهی برای هیچ انسانی، ساخته نشد.
  9. از دیگر ویژگی فرهنگ ایرانی این بود که هیچکدام از عیدهای ایرانی با برگزاری مراسم برای هیچ انسانی در ارتباط نبود بلکه هرکدام از جشن های نوروز، سیزده‌ به‌در، مهرگان، سده، و جشنی که اکنون چارشنبه سوری می گوییم ؛ مراسمی بود که برای پیوند با طبیعت برگزار می‌شد و مستقیما با تحولات طبیعی در ارتباط بود. فرهنگ ایرانی به‌ شادزیستی بهای بسیار می دهد ، و از این‌رو جشن ایرانی نه مراسم عبادی بلکه سور و سرود و رقص دسته‌جمعی بود و نمایشی از مراسم شادی و سور و ستایش زیبایی‌های ایرانست.

ازامیرعزیزهم بابت توضیحی که درمورد شاخص ها ونمادهای فرهنگ دادند بسیارسپاسگزارم:icon_gol:

من درحد بضاعت خودم در باره فرهنگ ایران گفتم و چه بسا مواردی را بخطا بیان نموده باشم. اما درمجموع باورم این است : خوبی ها وخدماتی که ما ایرانیان برای بشریت انجام دادیم از بدی ها کاستی هایمان نسبت به سایرکشورها پررنگ تراست.

فرهنگ ایرانی را نباید فقط دراین چند سال گذشته جستجو کرد.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • 2 سال بعد...

بحث بسیار جالبی بود و به شدت موافقم

ما هر چی میکشیم از ضعف قانونه

قانون و ضوابط خیلی راحت میتونه انسانها رو تو چارچوب نگه داره و حذف یا کم رنگ شدن قانون از یه ادم متشخص و با کلاس و با فرهنگ یه ادم بیفرهنگ بسازه

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...