shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۹۰ [TABLE=class: yiv307549440MsoNormalTable] [TR] [TD] پند اول بوقلمونی ، گاوی بديد و بگفت : در آرزوی پروازم اما چگونه ، ندانم گاو پاسخ داد : گر ز تپاله من خوری قدرت بر بالهايت فتد و پرواز كنی بوقلمون خورد و بر شاخی نشست تيراندازی ماهر ، بوقلمون بر درخت بديد تيری بر آن نگون بخت بينداخت و هلاكش نمود. نتيجه اخلاقی با خوردن هر گندی شايد به بالا رسی ، ليك در بالا نمانی پند دوم .گنجشكی از سرمای بسيار قدرت پرواز از كف بداد و در برف افتاد .گاوی گذر همی كرد و تپاله بر وی انداخت .گنجشك ز گرمای تپاله جان بگرفت و به آواز مشغول شد .گربه ای آواز بشنيد ، جست و گنجشك بدندان بگرفت و بخورد نتيجه اخلاقی هر كه گندی بر تو انداخت ، حتماً دشمن نباشد. .هر كه از گندی بدر آوردت ، حتماً دوست نباشد .گر خوشی ، دهان ببند و آواز بلند مخوان پند سوم خرگوش از كلاغی بر سر شاخه پرسيد كه آيا من نيز ميتوانم چون تو نشسته ، كار نكنم؟ كلاغ پاسخ داد : چرا كه نه خرگوش بنشست بی حركت .روباهی از ره رسيد و خرگوش بخورد نتيجه اخلاقی . لازمه نشستن و كار نكردن بالا نشستن است پند چهارم برای تعيين رئيس ، اعضاء بدن گرد آمدند مغز بگفت كه مراست اين مقام كه همه دستورات از من است سلسله اعصاب شايستگی رياست ، از آن خود خواند كه منم پيام رسان به شما ، كه بی من پيامی نيايد ريه بانگ بر آورد هوا ، كه رساند؟ .... من ، بی هوا دمی نمانيد ، پس رياست مراست و هر عضوی به نحوی مدعی تا به آخر كه سوراخ مقعد دعوی رياست كرد اعضاء بنای خنده و تمسخر نهادند و مقعد برفت و شش روز بسته ماند .اختلال در كار اعضاء پديدار گشت .روز هفتم ، زين انسداد جان ها به لب رسيد و سوراخ مقعد با اتفاق آراء به رياست رسيد نتيجه اخلاقی .چون لازمه رياست ، علم و تخصص نباشد ، هر سوراخ مقعدی رياست كند [/TD] [/TR] [/TABLE] 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده