saba mn 20993 مالک ارسال شده در 2 فروردین، 2012 ميترسم پشت اون نقاب زيبا تو نباشي ميترسم که دلم با اين حقيقت روبروشه برام نقش يه عاشق پيشه رو بازي کني باز ميترسم که يهو براي من دست تو روشه مثل ديونه ها چشمامو بستم که حقيقتو نبينم يه رازي پشت حرفات که هنوزم من ازش چيزي نفهميدم ولي ايکاش اتفاقاي زمونه جوري ميافتاد که يه روز ميشد حتي تو خوابم شده اينده مو از نزديک ميديدم 1
saba mn 20993 مالک ارسال شده در 2 فروردین، 2012 واسه فهمیدن حالت باید دریایی شه حالم باید از تشنگی رد شم به این احساس می بالم واسه فهمیدن حالت که دلتنگی رو می فهمه باید خالی بشه پشتم چه قدر تنهایی بی رحمه 1
saba mn 20993 مالک ارسال شده در 2 فروردین، 2012 به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی چون زمانی که از دستش بدی، مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی اون دیگر صدایت را نخواهد شنید نظر شخصي:يادمون باشه هر چيزي موقعي داره حتي گفتن دوستت دارم. 1
saba mn 20993 مالک ارسال شده در 2 فروردین، 2012 اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است اکسیر من نهاینکه مرا شعر تازه نیست من از تو می نویسم و این کیمیا کم است دریا و من چه قدر شبیهیم گرچه باز من سخت بیقرارم و او بیقرار نیست با او چه خوب می شود از حال خویش گفت دریا که از اهالی این روزگارنیست امشب ولی هوای جنون موج میزند دریا سرش به هیچ سری سازگار نیست ای کاش از تو هیچ نمی گفتمش ببین دریا هم اینچنین که منم بردبار نیست 1
saba mn 20993 مالک ارسال شده در 2 فروردین، 2012 گفتی ساده باش ..... ساده نگاه کن ....... ساده بگیر ........ ساده فکر کن ..... و ساده نگاه کردم ، ساده فکر کردم ، ساده گرفتم ، چقدر زیباست زندگی اگر نگاهمان ساده باشد ، پاک و بی آلایش ..... حال ساده نُه حرفم را کنار هم می گذارم ..... دوستت دارم ..... خیلی ساده است ؟ نه ؟! ولی تو هرگز نفهمیدی ....... چرا ؟!؟ چون ساده نبودی ..... 1
saba mn 20993 مالک ارسال شده در 2 فروردین، 2012 {قلب من در هر زمان خواهان توست} {این دو چشم عاشقم مهمان توست} {گرچه لبریز از غمی درمانده ام} {این نگاهم در پی درمان توست} {در میان ظلمت شبهای غم} {چلچراغ قلب من چشمان توست} {در کنارم لحظه ای آسوده باش} {همدم دستان من دستان توست} 1
saba mn 20993 مالک ارسال شده در 2 فروردین، 2012 {باران صدایم می زند ازپشت این دیوار غم} {ازپشت این دلمردگی باقطره هایش دم به دم} {باران صدایم می زند با شوروبا سرزندگی} {با خود به دورم می برد ازسرزمین تشنگی} {باران صدای عشق توعشقی که تنهایم گذاشت} {عشقی که بیم مردنم با رفتنش هرگز نداشت} {باران صدای گریه ام در خلوت شبهای دور} {آواز تلخ من در کوچه ها ی سوت و کور} باران صدایم می زند از خاطرات گم شده} {آمد سراغ خستگی گوید جهان روشن شده} {باران نویدم می دهد عشقت فراموشم شود} {آخر تمام عشق من همراه باران می رود} 2
saba mn 20993 مالک ارسال شده در 2 فروردین، 2012 هرگز این قصه ندانست کسی} {آن شب آمدبه سرای من و خاموش نشست} {سر فروداشت نمی گفت سخن} {نگهش از نگهم داشت گریز} {مدتی بود که دیگر با من} {برسر مهر نبود} {آه این درد مرا می فرسود} {او به دل عشق دگر می ورزد} {گریه سر دادم در دامن او} {های هایی که هنوز} {تنم از خاطره اش می لرزد} {بر سرم دست کشید} {بوسه بخشید به من} {لیک می دانستم} {که دلش با دل من سرد شده است} برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2
saba mn 20993 مالک ارسال شده در 2 فروردین، 2012 تنهایی را دوست دارم تنهايي را دوست دارم زيرا بي وفا نيست.... تنهايي را دوست دارم زيراعشق دروغي در ان نيست.... تنهايي را دوست دارم زيرا تجربه كردم.... تنهايي را دوست دارم زيرا خداوند تنهاست.... تنهايي را دوست دارم زيرا....!؟ 2
saba mn 20993 مالک ارسال شده در 2 فروردین، 2012 خیلی دوست داشتم که دستای تو همیشه مال من باشه اما بدون تو شبا فقط میکردم دائما ناله میخوام بشینمو گریه کنم ولیکن فایده نداره چون اینو میدونم که با تو بودن یه رویای محاله 1
ترانه18 8013 ارسال شده در 2 فروردین، 2012 دیدگانت را نبند ...! نگاهت را ندزد ...! تو که میدانی آیه آیه ی زندگیم، از گوشه چشمهایت تلاوت می شود... 2
saba mn 20993 مالک ارسال شده در 2 فروردین، 2012 رفتن دلیل نبودن نیست ...! در آسمان تو پرواز می کنم عصری غمگین و غروبی غمگین تر در پیش من بیزار از خود و کرده ی خویش دل نامهربانم را بر دوش می کشم تا آنسوی مرزهای انزوا پنهانش کنم در اوج نیزار های پشیمانی به ابرهای سیاه سرگردان که با من از یک طایفه اند سلام می گویم ، تو باور نکن اما من عاشقم ! 2
saba mn 20993 مالک ارسال شده در 2 فروردین، 2012 هیچ کس باور نمی کند که من به خاطر صدایی که دوباره بشنوم در کوچه های شبانه تلف شدم ... مُردم ... تو صدای دل انگیز ترانه ای بودی که در یک شب مهتابی از جهتی مجهول به گوش می رسید ... هیچ کس باور نمی کند که من ... به خاطر ... به خاطر تو آواره ی باران شدم ... 2
saba mn 20993 مالک ارسال شده در 2 فروردین، 2012 تو آواز پرندگانم بودی رویای خاطره های دوردست که زیبایی ات مثل نسیم از لابه لای درخت ها گذشت اما... به شانه هایت اعتمادی نبود و این گونه نقش بر زمینم کردی ... 2
saba mn 20993 مالک ارسال شده در 2 فروردین، 2012 تو نیستی اما من برایت تولد گرفته ام! شمع ها را فوت می کنم! مبارک است...! تو نیستی اما من برایت چای می ریزم دیروز هم نبودی که برایت بلیت سینما گرفتم! دوست داری بخند دوست داری گریه کن و یا دوست داری مثل آینه مبهوت باش مبهوت من و دنیای کوچکم! دیگر چه فرق می کند باشی یا نباشی من با تو زندگی می کنم...! 2
saba mn 20993 مالک ارسال شده در 2 فروردین، 2012 گُلِ همیشه ی یادت همیشه در دل من همیشه همدم و همراه من،مقابل من حضور دائم سبزت به باغ خاطره هام عبور روشن یادت،چراغ خاطره هام به گوش منتظرم جاری صدای تو سبز همیشه یاد تو خرّم،همیشه جای تو سبز 2
saba mn 20993 مالک ارسال شده در 2 فروردین، 2012 یادت باشه که دنیا با تو آغاز می شود روز با تو و خورشید با تو گرما می گیرد نسیم با بوی خوش تو جاری می شود و بهار برای تو خود را می آراید ... یادت باشد که شب بی نگاه زلال تو دلش می گیرد و پرندگان به خاطر تو عاشقانه می خوانند ... وقتی نگاه می کنی چشمی هست که تو را می نگرد ... باور کن ... نگاه زیبایت و زیبایی نگاه را باور کن و دنیا را با نگاهت زیبا تر کن ... 3
saba mn 20993 مالک ارسال شده در 2 فروردین، 2012 حوا نافرماني کرد آدم پشتش بود اما امروز آدم که ديگر نيست هر چه که هست نامردمانيست که به گناه ناکرده ............از پشت خنجر ميزنند و حوا را به صلابه ميکشند امروز حوا از نبود آدم ميترسد 2
ترانه18 8013 ارسال شده در 3 فروردین، 2012 نذر کرده ام ، آنگاه که تو بیائی به اندازۀ تمامِ مهربانی هایت غزل بسرایم ؛ کمکم کن: می خواهم عاشق ترین شاعرِ دنیا باشم.
ترانه18 8013 ارسال شده در 3 فروردین، 2012 پیراهنی که هرگز به تن نکردی را در باد می آویزم؛ . . . روزی، شاید، بوی تو را گیرد ...
ارسال های توصیه شده