XMEHRDADX 7514 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 دی، ۱۳۹۰ مقدمه موضوع مقايسه نفت و گاز (ئيدروكربورها) از يكسو و ديگر ذخاير معدني از سوي ديگر در نظر اول يک قياس معالفارق بهنظر ميرسد که اي بابا، اين چه مقايسهاي است؟ مقايسه رودخانه است با قطرات باران. مقايسه بخش نفت و گاز با ديگر مواد معدني، بهظاهر و در يك نگاه سطحي و گذرا، مقايسه فيل و فنجان است. اگر بهصورت آماري از مردم پرسش شود كه كداميك از اين دو بخش، مهمتر است پاسخ روشن و قاطع اين است كه طبعا بخش نفت و گاز مهمتر است و نفس پرسش را بيمعني و لوث ميكند. در عين حال من ميخواهم در پاسخ به اين پرسش كمي عميقتر بينديشم. شايد بشود با تشريح وضع موجود در تعريف هدف و نقشه راه، براي اقتصاد در دهههاي آينده کشور قدمي برداشت. مزيتهاي نسبي ئيدروكربور (نفت و گاز) کشور در زمان حال و آينده نزديک 1. روي نفت وگاز سرمايهگذاري زيادي شده، اکتشاف و استخراج نفت و گاز در مراحل بلوغ خود است و سابقه تاريخي دارد. اقتصاد كشور روي نفت و گاز پايهگذاري شده و استخراج و توليد و فروش آن سهلالوصول است. 2. مقدار ذخاير كشف شده فعلي نفت و گاز ايران باعث شده كه ميزان منابع مالي استحصال شده از نفت و گاز، نسبت به ساير ذخائر معدني در جايگاه بسيار بهتري قرار گرفته باشد. 3. مشتقات نفت و گاز، يعني پتروشيمي و مواد پاييندستي مشتق شده از نفت و گاز از عوامل مهم مزيت فعلي نفت و گاز، نسبت به ساير مواد معدني است. 4. نقش نفت و گاز در زندگي روزمره انسان بيشتر از تكتك ساير مواد معدني است. يکي از کارشناسان بخش معدن که عمري را در اين بخش خدمت کرده ميگويد «اگر نفت (ئيدروكربور) را در يك كفه ترازو و بقيه توليدات معدني كشور را در كفه ديگر بگذاريم کفه بقيه مواد معدني به آسمان پرتاب ميشود!!» 5. در كشورهاي نفت خيز (غني از ئيدروكربور) مزيتهاي مشروحه درباره هيدروكربور، نسبت به ساير مواد معدني بيشتر احساس ميشود. در صورتيكه در يك كشور غيرنفتي، چنين احساسي وجود ندارد. البته در بعضي از كشورهاي جهان، بعضي از مواد معدني حكم ئيدروكربور در كشورهاي نفتي، مثل ايران و عربستان را دارند. مثلا شيلي با مس، بوليوي با قلع، استراليا و کانادا با مواد معدني و صنايع معدني مبتني بر آنها، هسته اقتصادي خودشان را تعريف ميکنند. 6. اينكه ذخائر نفت و گاز ما رو به پايان ميرود نه صحيح است و نه توجيه قانعكنندهاي براي اينكه اهميت آن در آينده كم ميشود. زيرا چنين نيست و پتانسيل طبيعي نفت و گاز كشور ما بالاست و هنوز پتانسيلهايي در انتظار اكتشاف هستند. هنوز بازيابي ذخائر كمعيار نفت در انتظار پياده شدن تكنولوژيهاي نوشناخته شده و شناخته نشده است. 7. اينكه درآمد حاصل از بخش نفت و گاز، در مقابل ارقام درآمد حاصل از بخش معدني غير از نفت و گاز، ارقام نجومي است واقعيت غيرقابل انكاري است. 8. اينكه صنايع و توليدات پائين دستي نفت و گاز، بسيار متنوع و گسترده هستند نيز واقعيت غيرقابل انكاري است. 9. اينكه اساس اقتصاد كشور ما بر درآمد حاصل از نفت و گاز است واقعيتي اثبات شده است. 10. اينكه چرخهاي صنعت جهان، از جمله كشور خودمان در عصر حاضر، عمدتا با انرژي نفت و گاز ميچرخند نيز بديهي است. اگر از هياهوي تبليغاتي جهاني بگذريم بايد گفت که اين روند، حداقل در دو سه دهه آينده نيز ادامه خواهد داشت. مزيتهاي نسبي مواد معدني غيرئيدروكربور در مقايسه با ئيدروكربورها در آينده دورتر 1. خروج از تك محصولي و عدم گرفتاري در دام كنترلكنندههاي بازار نفت و گاز (فرار از انحصارطلبي خريداران). 2. پراکنش محيط اشتغال، امكانات زيربنائي، فرهنگ صنعتي و ديگر مظاهر شهرنشيني در اقصي نقاط كشور (جلوگيري از ايجاد حلبيآبادها در اطراف كلانشهرها) و انتقال و پراكنش تكنولوژي و آموزش، به تمامي سطح كشور، به جاي تمركز خوشهاي در اطراف شهرها و مناطق صنعتي. 3. ايجاد اشتغال در نزديكي زادگاه مردم و جلوگيري از مهاجرتهاي بيرويه 4. ايجاد تنوع در تخصّصهاي بين جوانان تحصيلکرده کشور 5. بهرهبرداري از انواع مواد معدني را با سرمايههاي كوچك و متوسط (در مقايسه با نفت و گاز) ميتوان راهاندازي كرد. در صورتيكه بهرهبرداري از ذخاير نفت و گاز، با سرمايههاي 10 تا 1000 برابر ساير مواد معدني امكانپذير است. تجزيه و تحليل 1. بررسي وضعيت موجود اگر از مردم درباره نقش نفت و گاز در سرگذشت و وضع موجود کشور سوال شود احتمالا خواهند گفت که: كشورهاي نفت و گازدار جزو كشورهاي ثروتمند به حساب ميآيند. در حال حاضر نقش ذخاير معدني ديگر، در حدي نيست كه با نفت و گاز مقايسه شود. كشورهاي ديگر، بيشتر خريدار نفت و گاز ما هستند تا ساير مواد معدني. صنايع زيردستي نفت و گاز بسيار متعدد است. انرژي، در گردش چرخ جامعه، نقش مهمتري نسبت به ساير مواد معدني خام دارد. ليکن مجموعه مواد معدني در مقايسه با نفت و گاز چه وضعي دارند؟ در عصر حاضر موضوع نفت و گاز، با سرگذشت و سرنوشت فرهنگي ـ اجتماعي ما عجين شده است. البته نقش اقتصادي آن نيز بسيار پررنگ است. 2. بررسي وضعيت ايدهآل و آينده دورتر نفت، دائمي نيست و روزي تمام ميشود. لذا شايسته است از هماکنون به فکر بهرهبرداري از ساير ذخاير معدني نيز باشيم (اعم از مواد خام وانرژي) . اينكه اقتصاد كشور ما متکي به نفت و گاز است امري طبيعي است. هر كشوري بر اساس ذخاير معدني داراي مزيت نسبي است و حركت اقتصادي خود را تنظيم كرده است. اينكه كشور ما تكمحصولي است و به اين جهت تابع خريدار نفت و گاز هستيم و بازار فروش ما تحت كنترل خريدار است، واقعيتي مسلم است. اينكه نفت و گاز، به يك سلاح سياسي تبديل شده و البته تيغي دو لبه است، واقعيتي محرز است. اينكه نفت در طول سده اخير، چند بار مسير سياسي و رژيم حكومتي كشور ما را تغيير داده و به ملت ما آسيب رسانده نيز واقعيتي در خور توجه و بررسي است. متاسفانه بيشتر از لبه خود برّان و بر عليه خودي استفاده شده است. تيغ در دست خودي بوده، ولي بر عليه خودي به كار رفته است. اينكه نفت و گاز، با ارزش افزودهاي كمتر، (و با ارزش در دل زمين بيشتري) نسبت به ساير مواد معدني، به كالاي قابل فروش و صدور از كشور تبديل ميشود نيز امري بديهي است. توجه شود كه مفهوم اقتصادي ـ اجتماعي اين واقعيت اين است كه كارنكن ـ پول بگير و يا اينكه اي ملت! تو پسر حاجي هستي! بنشين و ارث پدر را بخور. چرا كار كني؟! تو كه داري؟! طيف وسيعي از صنايع كشور، اعم از صنايع مادر و سنگين، صنايعي كه خود در زنجيره توليد، توليدكننده مواد خام براي صنايع پاييندستي هستند در انتظار دريافت ماده معدني بهعنوان ماده خام و انرژي خود هستند. فراموش نشود كه نفت و گاز، يعني هيدروكربور، خود يك ماده معدني است. اظهارنظر 1. براي نفت و گاز (ئيدروکربورها) بيش از يک قرن است که فعاليت اکتشاف، بهطور سيستماتيک و با بودجه مناسب در جريان است. آيا مطمئن هستيم که اگر براي ذخائر معدني ديگر، اعم از مواد خام و انرژي فسيل (حداقل 62 نوع) نتيجه معادل درآمد حاصل از نفت و گاز بهدست نخواهد آمد؟ 2. در مورد بخش نفت و گاز، از همان ابتدا يعني از زمان دارسي، مطالعات و عمليات اکتشافي را جدي گرفتيم (از نظر فني، برنامهريزي، بودجه، آموزش و غيره). بعد از آن نتايج درخشان بهرهبرداري از آن را ديديم. در مورد ديگر مواد معدني، متاسفانه اينگونه برخورد نشده است. بلکه اول مثلا به فکر ايجاد کارخانه ذوبآهن، کارخانه سيمان، صنايع شيشه، سراميک و غيره ميافتيم و سپس درباره اکتشاف مواد معدني آنها برنامهريزي ميکنيم و يا اصلا برنامهريزي هم نميکنيم (شيپور را از سر گشادش زده و ميزنيم). ديگر اينکه براي مواد معدني غير نفت و گاز، معمولا نقش اکتشاف و اصولا سهم مواد معدني در کل پروژههاي صنايع معدني، کم رنگ ديده ميشود (مقطعي، موضعي، کم بودجه، کم تخصص، کم متولي و بياهميت). چه بايد بکنيم اولين و مهمترين کار اينست که مسئولان و تصميمگيران اقتصاد کلان کشور و سپس نخبگان و نهايتا جامعه را بهاهميت نقش معدن و ذخائر معدني غيرنفتي در آينده متوجه کنيم. دوم اينکه ما از تصميمگيران انتظار نداريم براي آينده دور (سه دهه تا پنج دهه آينده) تصميم بگيرند. چون آنها مشغله روزمره زيادي دارند. ما از تصميمسازان ميخواهيم تصميم بسازند و از تصميمگيران ميخواهيم به حرف آنها توجه کنند و در صورتيکه صلاح بدانند درباره آنها تصميم بگيرند و دستور به اجرا بدهند. سوم اينکه بخش معدن در اجراي مقررات جاري و در تقابل با بخشهاي منابع طبيعي، محيطزيست و سازمان ميراث فرهنگي، گرفتار فشارهاي زيادي است. اين فشارها معمولا در اثر عدم توجه مجريان قوانين مذکور، بهوجود آمده است. شايسته است که مسئولان محترم وزارت صنايع و معادن و منابع طبيعي و محيطزيست، براي تسهيل اجراي قوانين مربوطه، هماهنگي و مساعدت بيشتري داشته باشند. گروه پژوهشي زرنه اکتشاف تهيه و تنظيم: دکتر مرتضي مومنزاده 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده