wisdom girl 93 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۹۰ هرچقدر که صبر کنی خواهی دید که همه یک جور جواب خواهند داد. به جز من چون من از یک جای دیگه تغزیه شدم! دوست دارم بدونم نظرت در مورد نظر من چیه! 1 لینک به دیدگاه
mortaza_sakht 1109 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۹۰ با سلام به دوستانمن تجربه ای در این زمینه ندارماما میتونم بگم که ؛ من تلاش میکنم که راضی نگهش دارم (هر چی بگه میگیم چشم) 3 لینک به دیدگاه
arian ariaey 1755 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۹۰ منم از این حرفا زیاد میزدم!تو موقعیتش که قرار میگیری میبینی واقعاً شرایط عوض میشه. البته یجورایی دارم قبول میکنم که بالاخره باید یه جایی روی این احساس پا گذاشت و تمومش کرد. من صرفا تو این موقعیت(که یکی واسم اشک تمساح بریزه) نبودم! اما در شرایط دیگه ای قرار گرفتم که از حرف خودم دست نکشیدم و کوتاه نیومدم. اتفاقا,رابطم سرانجام خوبی نداشت,ولی پشیمون نیستم! همینه که هست... 2 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۹۱ خاطره ای از دوران خاک برسری 4 لینک به دیدگاه
NYC 20977 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۹۱ بله. دقیقا الان دارم همچین چیزی رو تجربه میکنم. نمیتونم اسمشو بذارم تجاوز ولی واقعاً نمیدونم چیکار کنم! عاجز عاجزم. آخه اصلا تو وجودم نیست کسی رو اذیت کنم و گریه هیچ کس رو نمیتونم ببینم. تا بحث پیش میاد گریه و ... منم تو 100 % مواقع مجبورم کوتاه بیام. روی این گریه لامصب حساسم دیگه واقعاً مثل سلاح میمونه این گریه دخترا. بعضی مواقع از خودم بدم میاد، میگم واقعا که زن ذلیلی ولی خب بازم کاری نمیتونم بکنم. نه مسلما بسته که نمیشه ولی خب دیگه به کمتر کسی اجازه میدم اینجوری و تا این حد تو قلبم نفوذ کنه. راستی الان که بهش فکر میکنم میبینم یجورایی تجاوز واژه مناسبیه. سر این سادگی و گول خوردنم تو یه رابطه، یه زندگی رو به هم ریختم. چقدر بهم میگفتن احمق داره گولت میزنه ولی قبول نمیکردم. منتظرم اندازه اشتباهم تاوانشو بدم. 4 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 فروردین، ۱۳۹۲ :icon_pf (44): سلام آقایون احتمالا برای خیلی هاتون پیش اومده در یک رابطه با جنس مخالف با گریه ی طرف مواجه بشید و به خاطر گریه اش به خواسته اش جامه ی عمل بپوشونید، خوب این یک مورد جزئی و قابل چشم پوشی هست، تصور کنید زنی را که دوستش دارید و اون با سوء استفاده از این احساس شما هرکاری دلش بخواد رو انجام میده که من اسمش رو میزارم تجاوز به احساسات، این تجاوز به حدی هست که شما حتی نمیتونید در مقابل بزرگترین اشتباهاتش کوچکترین واکنشی نشون بدید. سئوال اول اینکه در چنین حالتی قرار گرفته اید؟ سئوال دوم اینکه در مقابل چنین شخصی باید چیکار کرد؟ آیا میشه قبل از پا گذاشتن روی احساس و زدن به سیم آخر یه جوری طرف رو مجبور کرد که دست از این تجاوزش برداره؟ سئوال سوم اینکه اگر چنین اتفاقی افتاده و یا بیوفته براتون بعد از اون تجربه چیکار کردید؟ آیا دریچه های قلبتون رو روی دخترا بستید و شدید یکی از همون مردهایی که نمیزارند دیگه هیچ زنی به قلبشون نفوذ بکنه و اگر هم با زنی رابطه داشته باشند فقط در حد تختخواب هست؟ خوبه آدم اینجوری بشه؟ نکته: این مورد فقط در مورد مردها صدق نمیکنه ولی من چون مردم و نظر مردها برام مهمتره و برای جلوگیری از درگیری و کل کل و برای رسیدن به جوابهام و یه بحث آروم میخوام فقط مردها جواب بدهند نکته2: آقایون با توجه به اینکه خانم های انجمن که نماینده جامعه زنان هستند نمیتونند جواب بدهند پس لطفا منصفانه و بدون تحریک کردنشون جواب بدید. این تاپیک یک تاپیک مشاوره ای هست نه کل کل مرسی که شرکت میکنید تو تاپیک جواب سوال اول: آره در چنین موقعیتی بودم... اونم به شکل بسیار ناجورش... جواب سوال دوم: من سعی کردم با طرف مقابل صحبت کنم... ولی چیزهایی رو که بهش گفتم خودش هم مسلما میدونست (اینکه اینکارش درست نیست) و اینکه من ناراحت میشدم و اینکه این کارش نادرست بود زیاد براش مهم نبود... بنده هم کاملا بهش حق میدم... اون این توانایی رو داشت و ازش استفاده میکرد و میدونست که به چیزی که میخواد اینطوری میرسه... جواب سوال سوم: نه... من هیچ چیزی رو به روی هیچ کسی نبستم و نمی بندم به دلیل اینکه این رو کاملا به ضرر خودم و بی نتیجه میدونم... بنده هیچ مشکلی با این مسئله ی "فقط تخت خواب" و این نوع رابطه های مدل one night stand ندارم اگر فرد مورد نظرم پتانسیل اون رو داشته باشه... ولی رابطه ی احساسی رو هم محدود نمی کنم... به هر حال هر چیزی یک up side داره و یک down side... ولی اگر برای شما این مسئله تا این حد ناراحت کننده هست بهتره رابطه ی خودتون رو تموم کنید... برای من چنین حالتی نداشت و من رابطه خودم رو ادامه دادم... مسلما خوب نیست که آدم اونطوری بشه... راستی... این رو هم بگم... بنده هم در موقعیت قدرت که قرار بگیرم بسیاری کارها میکنم... چون میتونم... 3 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 فروردین، ۱۳۹۲ خاطره ای از دوران خاک برسری دوران خاک بر سریت تموم شد؟ 1 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 فروردین، ۱۳۹۲ دوران خاک بر سریت تموم شد؟ آرررررررررررره دارم نفس میکشم الان ولی در موقعیت قدرت قرار بگیرم خیلی کارا نمیکنم وجدانن بیتربیت:vahidrk: 2 لینک به دیدگاه
Cinderella 9897 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۲ به به چه تاپیک آموزنده ای من چقدر ساده بودم کلا اصلا تو کاره گریه نبودم ولی از این به بعد میرم توکارش 1 لینک به دیدگاه
asal sadra 3752 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۲ به به چه تاپیک آموزنده ای من چقدر ساده بودم کلا اصلا تو کاره گریه نبودم ولی از این به بعد میرم توکارش ایول ........................................ کلا اخر تاپیک غم انگیز بود همه از پست خودشون نقل قول گرفتن الانم نباید پست بدیم! یا دوره پست ندادن ما تموم شده؟؟؟ 1 لینک به دیدگاه
Cinderella 9897 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۲ ایول ........................................ کلا اخر تاپیک غم انگیز بود همه از پست خودشون نقل قول گرفتن الانم نباید پست بدیم! یا دوره پست ندادن ما تموم شده؟؟؟ نه بابا پست بده دیگه همه پسرا نظراتشون گفتن 1 لینک به دیدگاه
asal sadra 3752 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۲ نه بابا پست بده دیگه همه پسرا نظراتشون گفتن باشه ....................... گریه کنید دختــرا گریه کنیــد که ثــــوابِ (بخشی از دیالوگه تاتر، شهر قصه .به جای دخترا مسلمونا باید بگید) 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده