Managerr 1616 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۹۰ مقدمه : ترانه معترض در ایران قدمتی به اندازه تاریخ ترانه دارد. از همان ایام که ترانه یا تصنیف تولد یافت تاکنون چه بسیارانی که آمدند و خواندند و اگر چه برخی مدتی در اوج شهرت نیز قرار گرفتند اما چند صباحی بعد رفتند و فراموش شدند. بسیاری بهر نان خواندند و بسیاری بهر نام و در این میان بودند کسانی هر چند اندک که از واژه و ساز و صدا دشنه ای ساختند و بر شب سالاران تاختند. این نوشته کوششی است بهر ادای دین به همان ها که در این سال ها از دردها بیگانه نبودند و در غم انگیزترین شب ها نغمه های آفتابی سرودند. 1- تولد ترانه در ایران با شیدا علی اکبر شیدا را باید پایه گذار اصلی تصنیف و ترانه به معنای امروزی آن دانست 1. شیدا که در سال 1222 خورشیدی و در عهد ناصرالدین شاه در شیراز به دنیا آمده بود پس از آمدن به تهران به جمع حلقه درویشان صفاعلیشاه در ظهیرالدوله پیوست. سال ها بعد شیدا عاشق دختری به نام مرضیه شد و از آن پس شروع به ساختن نغمه هایی دلنشین نمود که بسیاری تا به امروز هم شنیدنی هستند. تصنیف هایی از جمله : بت چین 2 ، سلسله موی دوست 3 ، دل شیدا شکست 4 ، امشب شب مهتابه5 و... . تا قبل از این دوران اکثر ترانه ها بسیار مبتذل و سخیف بودند (از جمله : این خانم فرانسوی معجز دین عیسوی !) و در واقع شیدا اول کسی است که به تصنیف جایگاهی ارجمند می دهد. - 2- عارف قزوینی : بانی ترانه معترض اگر چه ترانه های شیدا ، ترانه های بسیار آهنگین و دلنشین بودند اما مضمون تمامی آن ها عاشقانه و کلام برخی از آن ها چندان زیبا نبود. پس از شیدا ، عارف قزوینی برترین ترانه ساز عهد قاجار است و نیز بانی ترانه معترض در ایران. عارف (1312-1260) نخستین کسی است که به ترانه رنگی ملی – میهنی می بخشد و بسیاری از ترانه های او در ایام انقلاب مشروطه خواهی ملت ایران دهان به دهان خوانده می شود. بسیاری از ترانه های عارف به مناسبت های مهم آن روزهای پرتلاطم ساخته شده اند که می توان حوادث تاریخی آن دوران را درون این ترانه ها یافت. مشهورترین ترانه های برجا مانده از عارف قزوینی عبارت هستند از : -آمان آمان 6(با مطلع : ای آمان از فراقت آمان مردم از اشتیاقت آمان ) که وقتی سپاه سردار اسعد بختیاری از جنوب و ستارخان و باقرخان از تبریز در دروازه قزوین به هم می پیوندند عارف با این ترانه به استقبال آن ها می رود. - از خون جوانان وطن لاله دمیده 7 که عارف آن را با آواز زری و تار آرشاک خان ضبط و در رثای شهدای مشروطه به خاطر علاقه ای که حیدر عمو اوغلی (از سرداران سپاه تبریز) آن را به او تقدیم می کند (1286 خورشیدی). - ترانه ای در اعتراض به اخراج مورگان شوستر از ایران با مطلع : ننگ آن خانه که مهمان ز سر خوان برود جان فدایش کن و مگذار که مهمان برود - ترانه ای با مطلع : رحم ای خدای دادگر کردی نکردی ، به مناسبت افتتاح اولین مجلس شورای ملی 8 هم چنین ترانه های عاشقانه ای مثل : نبود ز رخت قسمت ما غیر نگاهی9 ، گریه را به مستی10 ، افتخار آفاق 11، از کفم رها12 و... نیز از عارف قزوینی باقی مانده است. عارف در سال های دهه 1300 خورشیدی در حمایت از کابینه سید ضیاء الدین طباطبائی ترانه ای را با مطلع : ای دست حق پشت و پناهت بازآ قربان کابینه سیاهت بازآ در مطبوعات به چاپ می رساند که در جواب او چندی بعد ملک الشعرای بهار می نویسد : ای اجنبی پشت و پناهت بازآ بدخواه مملکت خیرخواهت بازآ 13 . عارف سرانجام در سال 1312 در تنهایی و فراموش شدگی و سرخوردگی از استبداد چشم از جهان فرو می بندد و با مرگ او پرونده ترانه معترض در روزهایی که در تاریخ سیاسی ایران فراموش ناشدنی بودند ، بسته می شود. - 3- عصر پهلوی اول : از مرغ سحر تا ماشین مشدی ممدلی پس از شیدا و عارف ، امیر جاهد (1356-1275) یکی دیگر از ترانه سازان (او نیز مثل شیدا و عارف هم آهنگ و هم کلام را خود می ساخت) این عهد است که بسیاری از ساخته های او با صدای قمرالملوک وزیری همراه با تار مرتضی نی داود روی صفحه های پولیفون ضبط شده است. جاهد در اواخر زمامداری احمدشاه قاجار وقتی سربازان روسیه تزاری مشغول غارت بخش های بسیاری از مملکت بودند ترانه ای می سازد با مطلع : ز جفای دشمنان سر و تن من قطعه قطعه همچو وطن من . ترانه در قزوین بین مردم غوغایی بر پا می کند که موجب دستگیری او توسط قزاق ها می شود. تا پای چوبه دار می رود که ناگهان خبر می رسد انقلاب اکتبر 1917 در روسیه پیروز شده است و با شورش سربازان در کنسولگری روسیه او موفق به فرار می شود.14 ساخته های امیرجاهد از لحاظ موسیقیایی بسیار پر قدرت بوده و کلام ترانه ها نیز به زیبایی موسیقی آن هاست. مشهورترین ترانه امیرجاهد که در دستگاه چهارگاه و با صدای قمرالملوک وزیری در سال 1307 ضبط می شود ترانه ای به نام هزاردستان15 است که در آن قمر می خواند : جاهد این میکده را آب گرفت کس در این معرکه هشیار نیست. در این سال ها (1313) ترانه جاودان دیگری با صدای قمر ، آهنگ مرتضی نی داود و شعر ملک الشعرای بهار خوانده می شود به نام مرغ سحر 16 در ماهور (بلبل پر بسته ز کنج قفس درآ نغمه آزادی نوع بشر سرا) که تا امروز هم حس اعتراضی و شاعرانه خود را حفظ کرده است. این تصنیف را قمر اول بار در همین سال با همراهی تار نی داود در گراند هتل اجرا می کند که استقبال پرشوری از آن به عمل می آید.هم چنین است ترانه مارش جمهوری که عارف برای قمر می سازد و پس از چندی داشتن صفحه نیز جرم اعلام می شود. پس از سال های 1312 و قتل شاعران معترضی مثل فرخی یزدی ، میرزاده عشقی و هم چنین بازداشت دکتر ارانی و 53 نفر فضای استبدادی به حدی است که دیگر امکان اعتراض مستقیم و بی پرده – حتی در اعتراض به مشکلات اقتصادی و معیشتی - وجود ندارد. در این دوران اسماعیل مهرتاش چند ترانه طنزآمیز را عمدتا با کلام غلامرضا روحانی می سازد که حکایت احوال روزگار مردم آن دوران است. جواد بدیع زاده که جاودانه ای چون شد خزان 17 را خوانده است ابتدا از خواندن این ترانه سر باز می زند اما با توصیه ابوالحسن صبا خواندن آن ها را می پذیرد. از جمله این ترانه ها می توان از ماشین مشدی ممدلی (هزلیه ای در باب مشکلات ورود اتوموبیل و فرهنگ ! آن در ایران ) ، آی گل پونه (هزلیه ای درباره مشکلات معیشتی روستائیان مهاجر به تهران) ، داد از کرایه خونه ، یه پول خروس ، آلا گارسون و... نام برد. 3 لینک به دیدگاه
Managerr 1616 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۹۰ 4- دهه 1320 و پیش پرده خوانی در سال های دهه 1320 و در تئاترهای لاله زار پیش نمایشی قبل ار نمایش اصلی به روی سن اجرا می شد که در آن اشعار اجتماعی – انتقادی به شکلی گزنده و به صورت موزیکال خوانده می شد و طرفداران بسیاری داشت. پرویز خطیبی ، محمد علی سخی و ابوالقاسم حالت سراینده بیشتر این ترانه های هستند و مجید محسنی ، جمشید شیبانی ، حمید قنبری ، مرتضی احمدی ، عزت ا.. انتظامی و...از جمله خوانندگان. انتقاد از گرانی ، فساد اداری و مالیاتی ، اعتراض نسبت به وکلا و نمایندگان و... از جمله موضوعاتی است که به کرات توسط گروه پیش پرده خوانان لاله زار مورد توجه قرار می گیرد. ترانه هایی مثل : یارو که شده وکیل مردم/ بدتر شده از هزار تا کژدم یا مخلص که بی قوارم / مستخدم ادارم و... . مرتضی احمدی در توصیف حال و هوای پیش پرده خوانی می نویسد : هر کدام از این ترانه ها در زمان خودشان زمینه ای داشته اند. مثلا همین ترانه «تکیه بر چرخ ستمگر بکنم یا نکنم». یک جوانی بوده به هر دری می زند، به کار نمی رسد، به زندگی نمی رسد، به شغل نمی رسد و به زن و بچه نمی رسد. می آید در جامعه خودش به مردم می گوید تکیه بر چرخ ستمگر بکنم یا نکنم. جمعیت می گوید: می خواهی بکن می خواهی نکن. جمعیت چیزی به او نشان نمی دهد. می گوید: فوت قایم تو سماور بکنم یا نکنم؟ جمعیت می گویند: می خواهی بکن، می خواهی نکن. بعد دیوانه می شود، می گوید: سینه دردکشم را بدرم یا ندرم؟ جمعیت می گویند: می خواهی بدر، نمی خواهی ندر. یعنی جامعه اش از خودش فقیرتر و بدبخت تر و بی نواتر بوده است به طوری که به مرحله بی تفاوتی رسیده بوده 18. در سال 1328 به شکلی ابتذال جای انتقاد را می گیرد و به این علت گروه یاد شده تصمیم می گیرند تا دیگر بساط پیش پرده خوانی را تعطیل کنند. یکی دیگر از مهم ترین حادثه های تاریخ ترانه ایرانی در سال 1323 اتفاق می افتد.در دورانی که ایران تحت اشغال قوای متفق شوروی و انگلستان قرار دارد. روح ا.. خالقی که در این سال ها در هنرستان ملی موسیقی شیوه وزیری را تدریس می کند روزی در راه رفتن به منزل ، یک سرباز روسی را می بیند که به یک افسر ایرانی سیلی می زند. خالقی با تاثر فراوان به نزد دکتر حسین گل گلاب می رود و آن دو در زیر زمین خانه ای که از کوچه صدای چکمه های سربازان روسی به گوش می رسد ترانه " ای ایران ای مرز پر گهر را می سازند " که چندی بعد و با خروج متفقین ترانه با صدای بنان ضبط و در برنامه رادیوئی کارگران پخش می شود. 5- دهه 1330 / کودتای 28 مرداد / حادثه " مرا ببوس " در سال های دهه 1330 و به ویژه پس از کودتای 28 مرداد 1332 سانسور شدیدی بر ترانه ها که دیگر با همه گیر شدن گرامافون و رادیو قدرت انتشار بیشتری یافته اند اعمال می شود. اداره نگارش رادیو در این سال ها به شکلی بسیار شدید کلام ترانه هایی را که حسی از گلایه و اعتراض در خود دارند را ممیزی می کند. از جمله این ترانه ها می توان از دو ترانه طاووس و آواز دل نام برد. طاووس (آهنگ پرویز یاحقی / کلام معینی کرمانشاهی ) و آواز دل (آهنگ پرویز یاحقی / کلام بیژن ترقی) هر دو با صدای مرضیه در سال 1336 که در مورد اولی بند انتهایی " هستی رنج آور من " به " این دل بی دلبر من " تغییر یافت و در مورد دوم خود ترانه تا چندی به خاطر بند " به دیاری که نیابی خبری از جانانه" ممنوع بود. هم چنین ترانه هایی مثل بی ستاره ها (آهنگ عطاء ا.. خرم / کلام پرویز وکیلی) با صدای ویگن ، غوغای ستارگان (آهنگ همایون خرم / کلام کریم فکور) با صدای پروین به علت محبوبیت میان زندانیان حزب توده چندان خوشایند دستگاه حاکم نبود. اما مهم ترین حادثه – ترانه دهه 1330 ، ماجرای ترانه ای است به نام " مرا ببوس" . در سال 1336 دکتر حیدر رقابی (هاله) که از اعضای جبهه ملی مصدق بوده است دستگیر و به او 24 ساعت مهلت داده می شود تا ایران را ترک کند. رقابی همان شب به منزل مجید وفادار (آهنگساز و ویولونیست مشهور) رفته و بر روی آهنگ وفادار ترانه مرا ببوس را می نویسد. ترانه در همان سال با همراهی ویولن پرویز یاحقی و پیانوی مشیر همایون و صدای حسن گلنراقی از رادیو پخش می شود. در همان ایام پخش ترانه مصادف می شود با اعدام افسران توده ای و بسیاری ترانه را به حزب توده ، سرهنگ سیامک و سرهنگ مبشری ربط می دهند. صفحه 75 دور مرا ببوس در تهران آن روز چند ده هزار نسخه فروش می رود و ترانه به نمادی از مبارزه و عشق در آن سال ها تبدیل می شود. پی نوشت : 1- مردان موسیقی سنتی و نوین ایران ، حبیب ا.. نصیری فر ، انتشارات راد ، 1370 2- اجرای شجریان در کاست های گلبانگ 1 ، راست پنجگاه 3- اجرای شجریان در یاد ایام ، اجرای شهرام ناظری در دل شیدا ، اجراهای دیگر : پریسا ، ایرج بسطامی 4- اجرای شجریان در ترانه های ایرانی با ارکستر فرامرز پایور ، اجرای ناظری در دل شیدا 5- اجرای سیما مافیها با ارکستر حسین یاحقی ، اجرای مرضیه در کاست کاسپین 15 6- اجرای شجریان در کاست خلوت گزیده ، اجرای علیرضا افتخاری درکاست زیباترین 7- اجرای سیما مافیها با ارکستر حسین یاحقی ، اجرای شجریان در کنسرت راز دل 8- اجرای شجریان در کنسرت یوسف گمگشته با گروه پایور 9- اجرای شجریان در برنامه رادیو استریوفونیک ، اجراهای دیگر با صدای خاطره پروانه و مرضیه گلهای رنگارنگ 286 10- اجرای شجریان در کنسرت راز دل ، اجرای دیگر عبدالوهاب شهیدی 11- اجرای شجریان در گلهای تازه ، اجراهای دیگر خاطره پروانه و عبدالوهاب شهیدی 12- اجرای شجریان در کنسرت اساتید (انتظار دل ) ، اجراهای دیگر سیما بینا و مرضیه (گلهای رنگارنگ 316) 13- اجرای قمرالملوک وزیری در صفحه کمپانی هیزمستر زویس 14- چهره های موسیقی ایران ، شاپور بهروزی 15- اجرای قمرالملوک وزیری ، اجرای دیگر شجریان با گروه سماعی 16- اجرای شجریان در کنسرت سرو چمان ، اجرای قمرالملوک وزیری در صفحه 78 دور ، اجراهای دیگر نادر گلچین ، هنگامه اخوان ، فاضل جمشیدی و فرهاد 17- اجرای بدیع زاده با ویولون کاموسی و پیانوی مانفرد ، آلمان ، 1313 18- گفتگو با مرتضی احمدی در کتاب طهرون 3 لینک به دیدگاه
Managerr 1616 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۹۰ دهه ١٣۴٠ - از ترانه های کوچه بازاری تا ترانه های چریکی سانسور رادیو و تلویزیون در انتهای دهه 1330 به اوج رسید. با آغاز دهه 1340 حتی به شدت این سخت گیری ها افزوده شد. در سکانسی از فیلم چرخ و فلک ، فردین بر پشت بام خانه ای در جنوب شهر دست ها را به سمت شمال شهر می گیرد و صدای ایرج پخش می شود که : اگر دستم رسد بر چرخ گردون از او پرسم که این چون است و آن چون / یکی را داده ای صد گونه نعمت یکی را قرص نان آلوده در خون ... همین دو بیت کافی است تا عوامل سازنده فیلم مورد بازجوئی ساواک قرار گیرند. اما از سویی دیگر در سال های دهه 1340 ، هنوز دلکش و مرضیه و پوران بی رقیبند و عارف صدائی تازه است که به جمع ویگن و سخائی و مهرپویا می پیوندد. اما در برهه سال های 1346 تا 1350 دیگر این صاحبان کاباره ها هستند که با تکیه بر ملودی اکثرا ملهم از ریتم های تند عربی ، موسیقی نه چندان ارزشمند به اصطلاح کوچه بازاری را مد روز می کنند. نعمت ا.. آغاسی ، سوسن ، داود مقامی و دیگران نبض صفحه های 45 دور روز را در دست دارند. این اوضاع ترانه در دهه 1340 تا سال 1349 است. اما در سال های دهه 1340 همزمان با رشد روز افزون تمایلات چپ گرایانه در ایران که وامدار مبارزات چریکی ملهم از سوسیالیسم در بسیاری از نقاط جهان بود ، ترانه های چریکی بسیاری نیز در ایران به شکل مخفیانه ضبط می شود. ویژگی این نوع ترانه ها در اشعار حماسی و صداهای اغلب به شکل همخوانی بود که به صورتی مخفیانه ضبط و منتشر می شد. شاید این سخن خسرو گلسرخی که " چریک های نوار غزه با خواندن شعری از محمود درویش بهتر می جنگند " کاملا گویای ماهیت این ترانه ها باشد. ذکر این نکته لازم است که پس از واقعه سیاهکل و تیرباران چریک های فدائی خلق در زمستان 1349 است که این ترانه ها ماهیتی بسیار انقلابی می گیرند. شاید یکی از اولین و مهم ترین این ترانه ها ، ترانه ای است که بر روی آهنگی از خاچاطور آداویسیان و به یاد سه دانشجوی کشته شده در 16 آذر 1332 سروده می شود : بار دگر شانزدهم آذر آمد و سر به سر در قلوب مردم شعله افکند / جنبش دانشجوئی ایران به خون شهیدان خورده سوگند و... که به اصلی ترین ترانه جنبش دانشجوئی در سال های دهه 1340 بدل می شود. مرضیه اسکوئی سراینده بسیاری از این ترانه هاست از جمله : به پرنیان شفق ز خون شراره دمید / ز سرخی اش شرری به هر ستاره رسید و یا زنی که دستانش را کار ز بهر سلاح پرورده ست . دهه 1350 - ... و انفجار ! در میانه حضور دو قطب متضاد ترانه های چپ با مخاطب بسیار کم و ترانه های کوچه بازاری با مخاطبان بسیار زیاد است که شاید بزرگترین حادثه تاریخ ترانه در ایران در میانه های 1349 رخ می دهد. شهیار قنبری جوان 18 ساله ای که ماجراهای جنبش دانشجوئی سال های 1967 و 1968 را در اروپا نظاره گر بوده است به ایران باز می گردد و شروع به نوشتن ترانه برای برنامه ای رادیوئی می کند. ستاره آی ستاره (آهنگ بابک افشار ) با صدای گوگوش نخستین ترانه مهم اوست و سپس قصه دو ماهی. قصه دو ماهی سرخوش در زیر آب ، که یکی به دست ماهیگیر جلاد می میرد و دیگری مرگ خود را منتظر است . " دلش آتیش بگیره دل اون خونه خراب / دیگه نوبت منه سایش افتاده رو آب " . کمپانی صفحه پرکنی ابتدا زیر بار نمی رود و ترانه را مناسب کودکان می داند ! اما شهیار و بابک افشار و گوگوش که قصه دو ماهی را باور دارند با اصرار فراوان و تقبل پرداخت هزینه های زیان صفحه در نهایت آن را منتشر می کنند. ترانه بین مردم و به خصوص میان قشر روشنفکر و دانشجو گل می کند که اظهار نظرهای مثبت شاملو و ابتهاج نمونه ای از آن به شمار می آید. [TABLE=align: right] [TR] [TD][/TD] [/TR] [TR] [TD]عکس روی جلد صفحه مرد تنها (موزیک متن رضا موتوری)[/TD] [/TR] [/TABLE] در همین سال ترانه دیگری ساخته می شود که در تاریخ ترانه ایران حادثه ای است. این بار شهیار قنبری شبی در بالاخانه سازمان سینمائی پیام کلام مرد تنها را روی ملودی اسفندیار منفردزاده می نویسد که سرانجام پس از اصرار فراوان جوانی به نام فرهاد مشهور به فرهاد بلک کتس آن را می خواند. فرهاد که کار خوانندگی را با گروه بلک کتس(شهبال و شهرام شب پره ، حسن شماعی زاده ، منوچهر اسلامی) از میانه های دهه 1340 در کافه کوچینی آغاز کرده است ابتدا تمایلی به خواندن ترانه فارسی ندارد ، اما سرانجام با اصرار منفردزاده ترانه را می خواند. این ترانه از دو نقطه نظر دیگر هم حائز اهمیت است. نخست اینکه نخستین ترانه فارسی است که کلام آن کلامی موزون اما بی قافیه است و دیگر اینکه نخستین بار است که در موسیقی یک فیلم ایرانی ترانه بدون لب زدن بازیگر (مثلا به سبک و سیاق فردین و ایرج) در متن فیلم رضا موتوری (مسعود کیمیائی /1349)قرار می گیرد.صدای زخمی فرهاد وقتی با به خاک افتادن رضا موتوری (بهروز وثوقی) در می آمیزد به واقع یکی از باشکوه ترین لحظات تاریخ ترانه رقم می خورد. حالا دیگر سبک و صدای فرهاد برای خود هویتی یافته و بسیاری را به تقلید وا می دارد. یکی از این افراد جوان 20 ساله ای است به نام فریدون فروغی که به خاطر مساله ای عاشقانه از تهران به شیراز رفته و در کافه های شیراز ترانه های ری چارلز را می خواند. تورج شعبانخانی که برای موسیقی متن فیلم آدمک ساخته خسرو هریتاش به دنبال صدائی تازه می گردد او را به تهران دعوت کرده و دو ترانه به نام های آدمک و پروانه من را بر روی اشعار لعبت والا برای او می سازد. شعبانخانی می گوید که یک هفته در استودیو مشغول این بوده است تا تاثیر لحن ترانه خوانی فرهاد را از فریدون فروغی دور کند. از این زمان فرهاد و فریدون فروغی خوانندگانی به شمار می آیند که لحن و مضمون ترانه های آن ها متفاوت با آنچه ترانه روز نامیده می شود ، به حساب می اید. در این سال هنوز موسیقی کوچه بازاری عربی جولان می دهد و آمنه آمنه آغاسی پیشتاز است. در سال 1350 اسفندیار منفردزاده غم جمعه را با اندوه جمعه تیرباران فدائیان خلق سیاهکل (بهمن 1349) پیوند می زند و از شهیار قنبری می خواهد تا بر روی ملودی او کلامی در این باره بگذارد. جمعه با صدای فرهاد ضبط می شود و منفردزاده برای اینکه ترانه بین مردم اثر کند سراغ گوگوش رفته و با موافقت او ترانه را با صدای گوگوش نیز ضبط می کند. او حتی به فکر آغاسی هم به علت محبوبیت بالایش هم هست. اما وقتی در پائیز 1350 جمعه با صدای فرهاد پخش می شود رکورد فروش صفحه آمنه آغاسی را هم می شکند و چندی بعد ترانه با صدای گوگوش به بازار می آید. ترانه را منفردزاده و شهیار قنبری پیشکش فیلم خداحافظ رفیق به عنوان اولین ساخته امیر نادری می کنند.در سال ١٣۵٢ نیز ایرج جنتی عطایی با الهام از واقعه جنگل سیاهکل ترانه جنگل را بر روی ملودی بابک بیات می نویسد و داریوش آن را می خواند. در واقعه سیاهکل ، چریک ها در محاصره نیروهای نظامی و روستائیان فریب خورده قرار گرفتند که چریک ها را مشتی خراب کار می دانستند. عبارت " پشت سر جهنمه رو به رو قتلگاه آدمه " دقیقا موید این مساله است. هم چنین جنتی عطایی در این دوران ترانه دیگری را با عنوان " خونه" باز روی ملودی بابک بیات می نویسد که ترانه با صدای ستار ضبط شده اما از رادیو مجوز پخش نمی گیرد تا اینکه چند سال بعد توسط داریوش اجرا می شود. از این زمان مثلث منفردزاده / شهیار قنبری و فرهاد در التهاب سال های دهه پنجاه آتش بازی به راه می اندازد. شبانه یک (کوچه ها باریکن دوکونا بسته) و شبانه دو (یه شب مهتاب ماه میاد تو خواب) بر روی شبانه های احمد شاملو از معترض ترین ترانه های این دهه اند. منفردزاده برای جلد روی صفحه 45 دور این ترانه هم طرحی دارد. عکس دستگاه جک پات که در آن سه شماره 7 به نشانه پیروزی آمده است و در زیر هر عدد تصاویری از منفردزاده و شاملو و فرهاد و تصویر سکه های وارونه ای با نقش شاه در بالای دستگاه که یک پرچم امریکا هم در کنار آنها وجود دارد ! 3 لینک به دیدگاه
Managerr 1616 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۹۰ [TABLE=align: right] [TR] [TD][/TD] [/TR] [TR] [TD] روی جلد صفحه شبانه - سکه وارون شاهنشاهی در کنار پرچم امریکا[/TD] [/TR] [/TABLE] در سال 1351 ترانه ای از منفردزاده با کلام فرهاد شیبانی بر روی فیلم تنگنای امیر نادری قرار می گیرد که آینه ای از تمام پلشتی ها و زخم های ضد قهرمان فیلم است. ترانه ای با ترجیع بند : دیگه دل با کسی نیست دیگه فریاد رسی نیست. هفته خاکستری با ملودی واروژان ، کلام شهیار قنبری و صدای فرهاد ترانه دیگری است که در سال 1353 به روی صفحه منتشر می شود. شهیار قنبری در یکی از کنایی ترین ترانه هایش ، عصر چهارشنبه ها را که در آن بلیط های بخت آزمائی توسط کمال الدین مستجاب الدعوه قرعه کشی می شد و روز خوشبختی نام گرفته بود به طعنه می گیرد. اما حادثه مهم دیگر سال 1353 ، معرفی ضلع سوم ترانه معترض دهه پنجاه است: داریوش. داریوش که از سال 1350 با ترانه های پرویز مقصدی شناخته می شود در این سال سه ترانه متفاوت را می خواند. رهائی (ملودی منصور ایران نژاد / کلام مسعود امینی ) ، بن بست (ملودی بابک بیات / کلام ایرج جنتی عطایی) و سرانجام بوی خوب گندم (ملودی واروژان / کلام شهیار قنبری). برای صفحه بوی خوب گندم واروژان و شهیار قنبری به خیابان های پایین شهر رفته و عکسی از نکبت و فقر آن محلات را در کنار خانه هایی که شبیه کاخ نیاوران است بر روی صفحه قرار می دهند. این سه ترانه و مصادف شدن پخش آن ها با بازی های آسیائی تهران باعث دستگیری شهیار قنبری ، داریوش ، ایرج جنتی عطایی ، بهروز به نژاد و چند تن دیگر می شود.ابتدا دلیل بازداشت داریوش اعتیاد و مزاحمت برای هماسیه ها ذکر می شود و حتی عکسی از داریوش در کنار منقل و وافور در مجلات به چاپ می رسد اما تاریخ نشان می دهد که قصه از قرار دیگری است .بازجوی ساواک از شهیار می خواهد تا برای شاه ترانه ای بنویسد تا همه آزاد شوند اما ترانه شهیار که بیشتر ترانه ای برای وطن است پذیرفته نمی شود. نهایتا دو ترانه از ایرج جنتی عطایی بر روی ملودی های بابک بیات به نام های رسول رستاخیز و طلایه دار توسط داریوش در بهمن ماه 1353 از تلویزیون پخش می شود . گفته می شود به علت تاسیس حزب رستاخیز به اصرار ساواک کلمه رستاخیز در ترانه گنجانده می شود. نهایتا در بهار 1354 داریوش از زندان آزاد می شود اما هنگام ضبط ترانه ای از فریبرز لاچینی به نام مترسک با کلام اردلان سرفراز ، به بهانه اینکه مترسک استعاره ای از شخص اول مملکت است مجددا بازداشت و برای یک سال ممنوع الصدا می شود. در نهایت این ترانه با جایگزینی عروسک به جای مترسک توسط ستار خوانده می شود. در این سالها اردلان سرفراز و ایرج جنتی عطایی که به همراه شهیار قنبری مثلث ترانه سرایان برجسته تاریخ ترانه فارسی را می سازند ترانه های زیبا و متنوعی را می سازند که اکثر قریب به اتفاق آنها ترانه های ابدی هستند. آنها به خوبی ایده شهیار قنبری را که در شرایط سخت سانسور ترانه می تواند روزنه ای برای نفس کشیدن باشد را می گیرند و به خلق ترانه هایی می پردازند که هر از گاه از بوی اعتراض خالی نیست. ترانه اجاق با ملودی و صدای حسن شماعی زاده -که در این سالها ارتباط مستمری با اردلان سرفراز دارد و این دو بسیاری از بهترین ترانه های گوگوش را خلق کرده اند- یکی دیگر از ترانه هایی است که در این سالها اردلان آن را به یاد دکتر محمد مصدق می نویسد. در این سالها فرهاد و فروغی نیز ترانه هایی مثل گنجشکک اشی مشی ، مسخ ، اسیر شب (فرهاد) ، سال قحطی ،گرفتار ، خاک ، قاصدک (فروغی) را می خوانند که آشکارا گلایه ای از روزگار را در متن خود دارند. هم چنین است دو ترانه ای که بابک بیات برای گوگوش بر روی کلام ایرج جنتی عطایی می سازد. کتیبه و درا رو وا می کنم. در مورد ترانه دوم سوال ساواک این است که این چه کسی است که برای دیدن او ترانه سرا درها را وا کرده و پنجره ها را می شکند. هم چنین است حذف بندی از ترانه پل (واروژان / ایرج جنتی عطایی) : " کسی به فکر مریم های پرپر کسی به فکر مرگ لاله ها نیست" که تا خذف نشدن کامل این بند ترانه اجازه پخش نمی یابد. [TABLE=align: right] [TR] [TD] [/TD] [/TR] [TR] [TD]شقایقی که به فرمان باد پرپر شد : خسرو گلسرخی[/TD] [/TR] [/TABLE] اما حادثه مهم دیگری که در این سال ها رخ می دهد دستگیری ، دادگاه کذایی و در نهایت اعدام خسرو گلسرخی در 29 بهمن ماه 1352 است. گلسرخی و کرامت ا.. دانشیان با دفاع شجاعانه خود در قلب میلیون ها ایرانی جای می گیرند. فرید زلاند آهنگساز جوان که کار خود را با ساختن ترانه هایی مثل دلتنگی ، زخم ، عروسک و بهت (همگی با صدای ستار و کلام اردلان سرفراز) آغاز کرده است تصمیم می گیرد تا به همراه اردلان سرفراز ترانه ای برای شهید خلق بسازند. ترانه ساخته می شود اما یک سال طول می کشد تا به تصویب شورای شعر و موسیقی رادیو برسد. ترانه بارها و بارها مورد بازنویسی قرار می گیرد. شقایق به جای گل سرخ می نشیند و گلخونه های بی کسی به جای زندون بی کسی و در نهایت بند " اسیر قفل سنگین سکوته لبی که قصه گو بوده همیشه " از متن ترانه حذف و به جای آن " عزای عشق غصه اش جنس کوهه دل ویرون من از جنس شیشه " جایگزین می شود. سرانجام در پائیز 1355 ترانه شقایق با ملودی فرید زلاند ، کلام اردلان سرفراز و تنظیم آندرانیک با صدای داریوش منتشر می شود. ترانه ای که اردلان سرفراز در کتاب ترانه هایش (از ریشه تا همیشه) بر بلندای آن می نویسد : " تقدیم به خسرو گلسرخی ، شقایقی که به فرمان باد پرپر شد". شقایق شکستن بغض سنگین ترانه در میانه دهه 1350 است. در این سال ها منوچهر طاهرزاده آهنگساز اهل کرمانشاه که به تهران آمده و بیشتر ترانه های شاهرخ را ساخته است ترانه ای به نام پاییز می سازد با مطلع " کوچ غمناک پرستوهای شاد در غروبی پرملال و بی صدا خبر عریونی باغها را داد " که این ترانه نیز گرفتار تیغ سانسور ساواک می شود. علیرغم اینکه در یکی از این سال ها شاه به طور ضمنی به وزیر فرهنگ خود از غمگینی ترانه ها گلایه می کند اما روز به روز ترانه ها غمگین تر می شوند تا جائی که حتی خواننده های کوچه بازاری نیز لحن ترانه هایشان غمگین می شود. رفتار سانسورچیان ساواک به شکلی است که حتی به کوچکترین کنایه هم به شکل تهدید نگاه می کنند. برای مثال " پچ پچ " انتهای شبانه فرهاد (کوچه ها باریکن ) را سیاهکل می شنوند و صدای قطار انتهای ترانه یاور همیشه مومن (فرید زلاند / ایرج جنتی عطایی / واروژان / داریوش) به گوش آن ها صدای مسلسل به نظر می آید. این اختناق تا سال 1357 ادامه می یابد. هر چند در این میان هستند ترانه سرایانی که با استفاده از استعاره های فراوان موفق به عبور از سد سانسور می شوند. مثال جالب آن ترانه " رودخونه ها " با ملودی صادق نوجوکی و کلام محمد علی بهمنی است که در آن شاعر به ظرافت داستان ماهی سیاه کوچولو اثر صمد بهرنگی را -که یکی از کتاب های ممنوعه در آن دوران به شمار می رفت- بازسازی می کند. هم چنین است داستان ترانه نخل با مطلع " من تشنه ترین تنها ترین نخل جنوبم مثل وطنم سوخته تنم اهل جنوبم " با کلام اردلان سرفراز و ملودی و صدای حسن شماعی زاده. 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده