سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۰ (عبری) 1- خالص، بيآميختگي؛ 2- (اَعلام) نام زن حضرت ابراهيم(ع) و مادر اسحاق(ع). فراواني:249592 چه خبره این همه فراوانی؟؟؟؟ دوست دارم اسمم کم باشه . کسی اسم بچشو سارا نزاره ها 4 لینک به دیدگاه
M@hya 1123 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۰ تکراری نی تاپیک؟ نه فروغ جون....سرچ کردم تکراری نیست... 3 لینک به دیدگاه
vahid88 9651 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۰ (عربي) 1- يگانه، يكتا، بينظير؛ 2- (در حالت قيدي) (در قديم) جدا از ديگران، تنها؛ 3- (اَعلام) 1) وحید تبریزی: [قرن 10 هجری] ادیب ایرانی، مؤلف مفتاح البدایع، در علم بدیع و رساله جمع مختصر؛ 2) وحید دستگردی: [1259-1321 شمسی] شهرت ادیب و محقق ایرانی، ناشر مجلهي ادبی ارمغان و مصحح و ناشر خمسهي نظامی، دیوان کمال الدین اصفهانی و دیوان باباطاهر. 3) وحید قزوینی (= محمّد طاهر): [قرن 12 هجری] مورخ و منشی ایرانی، وزیر شاه سلیمان صفوی، مؤلف تاریخ شاه عباس دوم به نام عباسنامه. فراواني:231432 3 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۰ اون تاپیک مشابه یک سایت خارجی بود...که پارامترهاش فرق می کرد...مربوط به آمریکا بود..با این فرق می کنه اینه فک کنم... [h=1]اسمتون چندمین اسم معروف در دنیاست؟[/h] 2 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۰ شاه بهرام : 1- به معنای «در هم شکننده مقاومت»؛ 2- (در گزارش پهلوی اوستا، varhrān،varhrām،vahrām) به «پیروزگر» برگردانده شده؛ 3- (در نجوم) مريخ؛ 4- (در گاه شماري) روز بيستم از هر ماه شمسي در ايران؛ 5- (در قديم) در فرهنگ ايران قديم فرشتهاي موكل بر مسافران و روز بهرام است؛ 6- (در آیین زرتشتی) پاسدار پیروزی و عهد و پیمان است؛ 7- (اَعلام) (در شاهنامه) 1) از پهلوانان ایرانی در زمان کیخسرو، فرزند گودرز برادر گیو است که به دست تژاو تورانی کشته شد. 2) نام چند تن از شاهان ساساني، بهرام اول [273-276 میلادی] فرزند شاپور اول ساساني و چهارمين پادشاه ساساني؛ بهرام دوم [276-293 میلادی] پنجمين پادشاه ساساني فرزند بهرام اول؛ بهرام سوم [293 میلادی] ششمين پادشاه ساساني فرزند هرمز اول؛ بهرام چهارم [388-399 میلادی] سيزدهمين پادشاه ساساني مشهور به كرمانشاه؛ بهرام پنجم [420- 438 میلادی] مشهور به بهرام گور پانزدهمين پادشاه ساساني. فراواني:117412 اووووف دم بابام گرم ، چه اسمی برام انتخاب کرده پدربزرگم میخواست اسممو بذاره سعدی، بابام گذاشت بهرام 1 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۰ (شه = شاه + دخت = دختر)، 1- دختر شاه؛ 2- (به مجاز) عالي قدر و ارزشمند. فراواني:2506 البته اگر ممنوعش نکرده بودند باید خیلی بیش ازاینها میبود من از آخرین بازماندگانش هستم فکرکنم 1 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۰ مهناز (= ماه ناز)، ) ماه ناز. فراواني:215703 همین لینک به دیدگاه
M@hya 1123 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۰ اون تاپیک مشابه یک سایت خارجی بود...که پارامترهاش فرق می کرد...مربوط به آمریکا بود..با این فرق می کنه اینه فک کنم... اسمتون چندمین اسم معروف در دنیاست؟ :flowerysmile:آره همینه تکراری نیس.... لینک به دیدگاه
M@hya 1123 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۰ مهناز (= ماه ناز)، ) ماه ناز. فراواني:215703 همین کمه مهناز ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ لینک به دیدگاه
M@hya 1123 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۰ (شه = شاه + دخت = دختر)، 1- دختر شاه؛ 2- (به مجاز) عالي قدر و ارزشمند.فراواني:2506 البته اگر ممنوعش نکرده بودند باید خیلی بیش ازاینها میبود من از آخرین بازماندگانش هستم فکرکنم چه قشنگه اسمت... لینک به دیدگاه
M@hya 1123 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۰ شاه بهرام : 1- به معنای «در هم شکننده مقاومت»؛ 2- (در گزارش پهلوی اوستا، varhrān،varhrām،vahrām) به «پیروزگر» برگردانده شده؛ 3- (در نجوم) مريخ؛ 4- (در گاه شماري) روز بيستم از هر ماه شمسي در ايران؛ 5- (در قديم) در فرهنگ ايران قديم فرشتهاي موكل بر مسافران و روز بهرام است؛ 6- (در آیین زرتشتی) پاسدار پیروزی و عهد و پیمان است؛ 7- (اَعلام) (در شاهنامه) 1) از پهلوانان ایرانی در زمان کیخسرو، فرزند گودرز برادر گیو است که به دست تژاو تورانی کشته شد. 2) نام چند تن از شاهان ساساني، بهرام اول [273-276 میلادی] فرزند شاپور اول ساساني و چهارمين پادشاه ساساني؛ بهرام دوم [276-293 میلادی] پنجمين پادشاه ساساني فرزند بهرام اول؛ بهرام سوم [293 میلادی] ششمين پادشاه ساساني فرزند هرمز اول؛ بهرام چهارم [388-399 میلادی] سيزدهمين پادشاه ساساني مشهور به كرمانشاه؛ بهرام پنجم [420- 438 میلادی] مشهور به بهرام گور پانزدهمين پادشاه ساساني. فراواني:117412 اووووف دم بابام گرم ، چه اسمی برام انتخاب کرده پدربزرگم میخواست اسممو بذاره سعدی، بابام گذاشت بهرام چه اسم پرمعنی داری تو!!!!!!!!!!!!فک کنم رکورد زدیاااااااااااا لینک به دیدگاه
M@hya 1123 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۰ (عبری) 1- خالص، بيآميختگي؛ 2- (اَعلام) نام زن حضرت ابراهيم(ع) و مادر اسحاق(ع). فراواني:249592 چه خبره این همه فراوانی؟؟؟؟ دوست دارم اسمم کم باشه . کسی اسم بچشو سارا نزاره ها فک کنم دلیلش این باشه که این اسم بین المللیه.... لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۰ چه اسم پرمعنی داری تو!!!!!!!!!!!!فک کنم رکورد زدیاااااااااااا تازه بازم بود من قبلا دیده بودم که اینا ننوشتن بهرام : پاکترین - نجیبترین - فتح و پیروزی (البته این یه جوری همون در هم شکننده مقاومت میشه ) زین پس روز بیستم هر ماه را، بهرام بخوانید لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۰ چه قشنگه اسمت... ممنون عزیزم جزو معدود چیزیهایی هست که ازش راضی هستم و باهاش حال میکنم....... لینک به دیدگاه
zahra22 19501 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۰ زهرا (عربي) 1- (در قديم) روشن و درخشان؛ 2- (اَعلام) از لقبهای حضرت فاطمه(س) دختر پیامبر اسلام(ص). + ( فاطمه. [TABLE] [TR] [TD][/TD] [TD][/TD] [TD][/TD] [/TR] [TR] [TD=colspan: 3][/TD] [/TR] [/TABLE] فراواني: 2645586 چه خبرررررررررررررررررررره لینک به دیدگاه
سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۰ فک کنم دلیلش این باشه که این اسم بین المللیه.... آره درسته.اسم من بین المللیهههه لینک به دیدگاه
Sepideh.mt 17530 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۰ سپيده 1- روشني كم رنگ آسمان در افق مشرق قبل از طلوع آفتاب؛ 2- (در قديم) سفيداب؛ ذره و برادهي قلع. فراواني:71444 لینک به دیدگاه
partow 25305 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۰ * مثلا برای اسم خودم “زهرا” نتایج اینها اومد: (عربی) ۱- (در قدیم) روشن و درخشان؛ ۲- (اَعلام) از لقبهای حضرت فاطمه(س) دختر پیامبر اسلام(ص). + ( فاطمه. و فراوانی:۲۶۴۵۵۸۶ نفره. * خیلی جالب بود. یعنی در ایران بالای ۲ میلیون و ششصد هزار نفر اسمشون زهرا هست. این یعنی اینکه اگه جمعیت ایران رو ۷۰ میلیون نفر فرض کنیم، تقریبا از هر ۷ نفر، یه نفر اسمشون زهرا هست:) اسم منم که زهراست ... حالا پرتو هم میزنم: 1- شعاعي كه از منبع نوراني يا گرما ساطع ميشود، درخشش، تلألؤ، روشنايي؛ 2- (به مجاز) اثر، تأثير. فراواني:1035 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۰ ازاده: 1- آزاد، اصيل؛ 2- (در قديم) نجيب، شريف، صالح؛ 3- (در قديم) ايراني؛ 4- (اَعلام) نام زنِ چنگ نوازي در زمان بهرام گور. فراوانی: 66506:ws37: لینک به دیدگاه
saba mn 20993 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۹۰ صبا (عربي) 1- نسيم ملايم و خنكي كه در برخي نواحي از طرف شمال شرق ميوزد در مقابلِ دَبور؛ 2- (شاعرانه) (به مجاز) پيام رسان ميان عاشق و معشوق؛ 3- (در قديم) (در موسيقي ايراني) يكي از شعب بيست و چهارگانه موسيقي قديم؛ 4- (در عرفان) نفحات رحماني كه از جهت مشرق روحانيت آيد، نيز آنچه را كه باعث بر خير باشد، صبا گويند.فراوانی: 40316 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده