viviyan 12431 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ میترسم، وحشت زده ام، چرا باید زنده بمونم؟ وقتی قراره در نهایت درد و رنج از دست دادن عزیزانمو تحمل کنم چرا زنده بمونم؟ وقتی قراره پیر شم... نمیخوام با کسی ازدواج کنم که دوستش دارم، چون ممکنه زودتر از من بمیره و من عذاب بکشم. الان ترسیدم. کاش تناسخ وجود داشت، کاش دنیای دیگری هم بود، کاش.... اگه حق انتخاب داشتم برای به دنیا اومدن و زیستن مطمئنم متولد شدن رو انتخاب نمیکردم. شما چطور؟ 30 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ میترسم، وحشت زده ام، چرا باید زنده بمونم؟ وقتی قراره در نهایت درد و رنج از دست دادن عزیزانمو تحمل کنم چرا زنده بمونم؟ وقتی قراره پیر شم... نمیخوام با کسی ازدواج کنم که دوستش دارم، چون ممکنه زودتر از من بمیره و من عذاب بکشم. الان ترسیدم. کاش تناسخ وجود داشت، کاش دنیای دیگری هم بود، کاش.... اگه حق انتخاب داشتم برای به دنیا اومدن و زیستن مطمئنم متولد شدن رو انتخاب نمیکردم. شما چطور؟ پدربزرگم میگفت فراموشی بزرگترین نعمته واسه انسان. چون اگه نباشه خیلی چیزا عذابمون میده که آرزوی مرگ بکنیم. یاد green mile افتادم. که تام هنکس عمرا جاودان پیدا کرد و مرگ تمامی عزیزانشو از همسر گرفته تا نوه و نتیجه می دید. اما به نظر من همین زندگی که هست همین شرایط که هست. به همینا باید باور داشت. همین. 23 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ میترسم، وحشت زده ام، چرا باید زنده بمونم؟ وقتی قراره در نهایت درد و رنج از دست دادن عزیزانمو تحمل کنم چرا زنده بمونم؟ وقتی قراره پیر شم... نمیخوام با کسی ازدواج کنم که دوستش دارم، چون ممکنه زودتر از من بمیره و من عذاب بکشم. الان ترسیدم. کاش تناسخ وجود داشت، کاش دنیای دیگری هم بود، کاش.... اگه حق انتخاب داشتم برای به دنیا اومدن و زیستن مطمئنم متولد شدن رو انتخاب نمیکردم. شما چطور؟ پدربزرگم میگفت فراموشی بزرگترین نعمته واسه انسان. چون اگه نباشه خیلی چیزا عذابمون میده که آرزوی مرگ بکنیم.یاد green mile افتادم. که تام هنکس عمرا جاودان پیدا کرد و مرگ تمامی عزیزانشو از همسر گرفته تا نوه و نتیجه می دید. اما به نظر من همین زندگی که هست همین شرایط که هست. به همینا باید باور داشت. همین. حرف جیمی منو یاد حرف یکی از دبیرای دبیرستانمون انداخت..... میگفت خدا حکمتی داشته که این فراموشی رو برامون گذاشته...میگفت اگه خدا چیزی به اسم فراموشی رو برای انسان گذاشته واسه این بوده که میدونسته بندش طاقت عذاب کشیدن نداره و مدام یه درد توو زندگیش باشه از پا درش میاره....اومد فراموشی رو براش گذاشت که با مرور زمان اثرش توو ذهن پررنگ تر میشه.... تولد راهی است برای قشنگ زندگی کردن و مطمئنا اگه راه بهتری برای زندگی وجود داشت ، خدا راه بهتری از تولد رو برامون میزاشت 17 لینک به دیدگاه
alborzrad 2116 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ من یاد هیچ کس نیافتادم ! اما کمی همین نزدیکی حس کردم احوالات خفیه ای که ذات هستی و پدر طبیعت و مادر خلقت در نهادم به ودیعه گذاشته بودند !! این حالات ناشناخته هست و فقط تا زنده باشی و زندگی کنی حسش میکنی گاه اونقدر زیباست که خدای خودت رو شکر میکنی گاه اونقدر تلخ که ارزوی مرگ میکنی !! 12 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ به نظرم هیچ بایدی در این مورد وجود نداره/دم مارمولک موجوده/ تقدیم کنم؟ 12 لینک به دیدگاه
Hossein.T 22596 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ خطرناک ترین تفکری که توو عمرم دیدم در مورد زندگی ، این تفکر هست. تفکرات مدل صادق هدایت که به نتیجه ی تفکراتش میون بر زد. من واقعا متوجه نمیشم چرا اینهمه دید منفی به زندگی وجوود داره!؟ مگه شما آینده رو میبینین!؟ مگه میدونین قراره 4 سال دیگه چه اتفاقی براتون بیفته!؟ 19 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ من خودم پارانویا دارم یکم...نمیخوام کاری کنم زمینه برای تشدیدش فراهم شه تا تبدیل به بیماری شه...شما هم این کار رو نکنید...فکر نمیکنم هیچکس به اندازه من تو زندگیش درگیر این تفکرات بوده باشه نتیجه : بیخیال شید و به حال، به اهداف و به چیزهایی که بهترتون میکنه فکر کنید 23 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ میتونی یه بار خودکشی کنی اگه نجات پیدا نکردی که هیچ.اما اگه نجات پیدا کردی اونوقت دیگه این تفکر رو نداری.اگه بازم این تفکر رو داشتی دوباره هم خودکشی میکنی 10 لینک به دیدگاه
soheiiil 24251 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ من خودم پارانویا دارم یکم...نمیخوام کاری کنم زمینه برای تشدیدش فراهم شه تا تبدیل به بیماری شه...شما هم این کار رو نکنید...فکر نمیکنم هیچکس به اندازه من تو زندگیش درگیر این تفکرات بوده باشه نتیجه : بیخیال شید و به حال، به اهداف و به چیزهایی که بهترتون میکنه فکر کنید و این است عاقبت آتئیست بودن یاس و نا امیدی و paranoia:vahidrk: اتفاقا چند وقتیه که میخواستم یه تاپیک بزنم و از دید شماها به دنیا نیگا کنم منتهی حوصلشو نداشتم عقاید ما حتی اگه توهم هم باشه حداقل تو دنیا دستو پا گیر ما نمیشه قرار نیست که چون ما نمیبینیم پس وجود ندارد....الحق که بزرگترین قاتلان این دنیایید شوما ها 12 لینک به دیدگاه
peyman sadeghian 30244 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ کاش میشد دوباره متولد بشم تا بتونم دوباره زندگی کنم لذت سختی کشیدن وقتی مشخص میشه که منجر به آسایش میشه اگه بخواد سختی نباشه خوشی معنی پیدا نمیکنه قبلا هم گفته ام آدم به تعادل میان تضادهای وجودیش هست که طبیعی وسالم به نظر میرسه ،شما نگاه کنید ،همه ما تمام حالات روحی مساوی داریم که بهمون میگن از نظر روحی سالم هستید؛به همون اندازه که گریه میکنیم ،میخندیم ؛به همون اندازه که شاد هستیم باید غمگین باشیم وگرنه دیوانه ایم شما اگه کسی رو ببینید دائم داره میخنده یا دائم داره گریه میکنه چی بهش میگید؟ مسلما اولین فکرتون اینه که دیوانه شده .فلسفله ای از فلاسفه پیش سقراطی هست که دلیل وجود زمین رو تعادل میان تضادش میدونه .گمان کنم ابن سینا هم طب خودش رو بر همین مبنا قرارداده اگه میبینید حالات روحی بدی به شما دست میده مطمئن باشید یکی از خصوصیات روحی شما تعادلش را از دست داده است من بازهم زندگی را انتخاب میکردم چون حداقل هستم ومیتوانم شاد باشم 11 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ و این است عاقبت آتئیست بودن یاس و نا امیدی و paranoia:vahidrk: اتفاقا چند وقتیه که میخواستم یه تاپیک بزنم و از دید شماها به دنیا نیگا کنم منتهی حوصلشو نداشتم عقاید ما حتی اگه توهم هم باشه حداقل تو دنیا دستو پا گیر ما نمیشه قرار نیست که چون ما نمیبینیم پس وجود ندارد....الحق که بزرگترین قاتلان این دنیایید شوما ها :jawdrop: سهیل خوبی؟ اتئیست کیه این وسط؟؟ تو اصلا میدونی پارانویا چیه؟؟؟ نه میدونی؟؟ من حرفی از ناامیدی زدم؟؟ اتفاقا بیشتر این تفکرات من موقعی بود که اعتقاد و ایمانم قوی بود یکم اطلاعاتت رو بیشتر کن بعد محکوم کن 14 لینک به دیدگاه
NEGARi 9387 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ یه روشی هست مثل روش مارگارت میچل تو ذهن اسکارلت: بعدا بهش فکر میکنم فردا..وقتی که بتونم تحمل کنم.. الان نمیخوام بهش فکر کنم... یه سالی هست این روش اومده تو ذهنم! نه اینکه خودم بخوام! اولین بار که این جملهرو خوندم بدم اومد! اصلا فک نمیکردم منم اینجوری بشم! من هی اون فکرو پس میزنم ازش فرار میکنم.... 17 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ من خوشحالم که هستم . . از این زندگی این دنیایی احساس خوبی دارم .شاید اگه تصمیمگیری برای امدن و نیامدن با من بود تغیراتی جزیی میدادم اما کلا همین که هست بود .. زیباست ... امیدوارانه است . امید وار باش . 8 لینک به دیدگاه
soheiiil 24251 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ :jawdrop: سهیل خوبی؟ اتئیست کیه این وسط؟؟ تو اصلا میدونی پارانویا چیه؟؟؟ نه میدونی؟؟ من حرفی از ناامیدی زدم؟؟ اتفاقا بیشتر این تفکرات من موقعی بود که اعتقاد و ایمانم قوی بود یکم اطلاعاتت رو بیشتر کن بعد محکوم کن ویویان عزیز به ضرس قاطع میگه که خدایی وجود ندارد....منظورم خودش بود تو چرا دویدی وسط/:ws3: بعدشم بله پارانویا معادل سوظن شدید در فارسی هست اوج اعتقاد؟!! ناامیدی از صفر بودن طرف دوم معادله ناشی میشه ....چی شد که به این نابرابری رسیدی؟ 6 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ ویویان عزیز به ضرس قاطع میگه که خدایی وجود ندارد....منظورم خودش بود تو چرا دویدی وسط/:ws3:بعدشم بله پارانویا معادل سوظن شدید در فارسی هست اوج اعتقاد؟!! ناامیدی از صفر بودن طرف دوم معادله ناشی میشه ....چی شد که به این نابرابری رسیدی؟ از من نقل قول گرفتی....ویویان هم حرفی از پارانویا نزده بود پارانویا : در تعریف عام آن، حالتی است که شخص در آن با اهمیت فوق العاده و خارج از اندازهای که به سلامت جانی و مالی خود میدهد، خود را شکنجه میدهد. این گونه از افراد مدام در این فکر هستند که عواملی انسانی، طبیعی یا ماورا طبیعی خودشان، دارایی و افراد خانواده شان را تهدید میکنند و همه، در فکر توطئه چینی بر ضد آنها هستند. خیلی معنای عام تری نسبت به سوظنی که تو گفتی داره و اون بخشیش منو اذیت میکنه که مربوط به سلامتی افراد خانواده م هست همین، به هیچ وجه ادمی شکاک یا متوهمی نیستم میشه اول معادله ای که ازش حرف میزنی رو تشریح کنی تا دقیق جوابت رو بدم پ ن : نه ناامیدم نه اتئیست...زیاد فکر میکنم همین 12 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ میبخشید دوستان با اجازتون این گونه احساسات به نظر من ارتباطی با خدا و این حرف ها نداره..........نه این که نداشته باشه لااقل پست اول این مفهوم رو از دید من نمی ده..........این یه نکته........نکته دوم هم این که وقتی کسی به این احساس برسه شاید یکی از بیفایده ترین کارها این باشه که بگیم نه تو اشتباه می کنی زندگی پر از زیبایی و قشنگیه، آینده پز از اتفاقات خوبه........امید داشته باش و امثالهم.......این حرفا دین ما رو (در وجدان خودمون) نسبت به اون آدم شاید کم کنه اما مشکل چندانی ازش حل نمی کنه ..........شاید ویویان یا حالا هر کس دیگه ای که این طور فکر می کنه الان اتفاق خاصی براش افتاده یا اخیرا که به این حس رسیده و هیچ کس جز خودش نمیتونه به خودش کمک کنه...........راه حل عملی دادن خوبه اما حرفای شعار دهنده و امیدوارانه نه نظر من بود دیگه..........میبخشید! :5c6ipag2mnshmsf5ju3 14 لینک به دیدگاه
سمندون 19437 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ چقد این تاپیک داره حالمو بد میکنه . داشتم خوب میشدم 8 لینک به دیدگاه
Hossein.T 22596 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ پارانویا : در تعریف عام آن، حالتی است که شخص در آن با اهمیت فوق العاده و خارج از اندازهای که به سلامت جانی و مالی خود میدهد، خود را شکنجه میدهد. این گونه از افراد مدام در این فکر هستند که عواملی انسانی، طبیعی یا ماورا طبیعی خودشان، دارایی و افراد خانواده شان را تهدید میکنند و همه، در فکر توطئه چینی بر ضد آنها هستند. خیلی معنای عام تری نسبت به سوظنی که تو گفتی داره و اون بخشیش منو اذیت میکنه که مربوط به سلامتی افراد خانواده م هست همین، به هیچ وجه ادمی شکاک یا متوهمی نیستم البته فکر کنم این پارانویا نیست. این یه جور obsessive behavior هست که ربط خاصی به پارانویا نداره. پارانویا ترس آسیب دیدن خانواده و . . . از عوامل محیطی و افراد دوروبر هست بیشتر. یعنی اینکه هی فکر میکنی یکی به عمد قصد آسیب زدن داشته باشه به خانوادت. 10 لینک به دیدگاه
viviyan 12431 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ یه روشی هست مثل روش مارگارت میچل تو ذهن اسکارلت: بعدا بهش فکر میکنم فردا..وقتی که بتونم تحمل کنم.. الان نمیخوام بهش فکر کنم... یه سالی هست این روش اومده تو ذهنم! نه اینکه خودم بخوام! اولین بار که این جملهرو خوندم بدم اومد! اصلا فک نمیکردم منم اینجوری بشم! من هی اون فکرو پس میزنم ازش فرار میکنم.... من اغلب همین کارو میکنم ولی تا کی؟ تا وقتی باهاش روبرو بشم؟ چقد تلخه... 5 لینک به دیدگاه
soheiiil 24251 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ از من نقل قول گرفتی....ویویان هم حرفی از پارانویا نزده بود پارانویا : در تعریف عام آن، حالتی است که شخص در آن با اهمیت فوق العاده و خارج از اندازهای که به سلامت جانی و مالی خود میدهد، خود را شکنجه میدهد. این گونه از افراد مدام در این فکر هستند که عواملی انسانی، طبیعی یا ماورا طبیعی خودشان، دارایی و افراد خانواده شان را تهدید میکنند و همه، در فکر توطئه چینی بر ضد آنها هستند. خیلی معنای عام تری نسبت به سوظنی که تو گفتی داره و اون بخشیش منو اذیت میکنه که مربوط به سلامتی افراد خانواده م هست همین، به هیچ وجه ادمی شکاک یا متوهمی نیستم میشه اول معادله ای که ازش حرف میزنی رو تشریح کنی تا دقیق جوابت رو بدم پ ن : نه ناامیدم نه اتئیست...زیاد فکر میکنم همین اشتباه نقل قول گیری بوده چیزی که مسلمه اینه که عادات و رفتار و افکار آدمی رو نمیشه در یک قالب خاص دسته بندی که و گفت فلان شخص مثلا فلان بیماری رو داره ولی رفتاری از خود نشون بده که رفتار قبلی خودشو نقض کنه شخصی که مبتلا به سرماخوردگی میشه لزوما همه نشانه های این بیماری رو نداره یکی میگیره عطسه میکنه یکی عطسه نمیکنه ولی هر دو سرماخوده اند به هر حال نشانه های اینه: نشانگان روان گیسختگی پارانوئید شامل: • توهم های دیداری، مانند شنیدن صدا • کژانگاری، مانند گمان به این که همکار شما می خواهد شما را مسموم کند • بیزاری • خشم • گوشه گیری • خشونت • دشواری های گفتاری • رییس وار رفتار کردن • اندیشه و کنش خودکشی گفته من برخلاف گفته تو نبود 10 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده