نفحات 1395 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۸ یادت نمی رود ز خیالم مگر به مرگ ذکرت نمی رود به زبانم مگر به خیر ... 1 لینک به دیدگاه
leo.unique 432 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آذر، ۱۳۹۸ دیگران از صدمه اعدا همی نالند و من از جفای دوستان گریم چو ابر بهمنی سست عهد و سرد مهرند این رفیقان همچو گل ضایع آن عمری که با این سست عهدان سر کنی دوستان را می نپاید الفت و یاری ولی دشمنان را همچنان بر جاست کید و ریمنی کاش بودندی به گیتی استوار و دیرپای دوستان در دوستی چون دشمنان در دشمنی رهی 1 لینک به دیدگاه
نفحات 1395 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آذر، ۱۳۹۸ در عصر سفلگان که به ناحق سواره اند دارد سری بلند که پایش پیاده است از بندگی بریست، مبادا گمان کنی غیر از خدا به پای کسی سر نهاده است 1 لینک به دیدگاه
moham@d 172 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۹ مگر تو بی خبری کاندر این مقام ترا چه دشمنان حسودند و دوستـان غیور بکوش تا به سلامت به مامنی برسی که راه سخت مخوف است و منزلی بس دور لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده