رفتن به مطلب

خدا رویا یا حقیقت؟


ارسال های توصیه شده

انسان موقع راه رفتن اگه سکته کنه بستگی به پایی که جلو هست روی زمین میفته یعنی اگر چپ بود رو به عقب و اگر راست رو به جلو:icon_gol:

البته هرگز به این دلیل مسلمون نشینا:ws3:

ولی خب...

 

اشهد ان لا اله الی الله و اشهد ان محمدا رسول الله

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 180
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

جواد مهم مدت زمان خوابی که میبینیم نیست، مهم اینه که اگه اتفاقی بیفته که از حرکات چشم در خواب رم جلوگیری بشه دیگه ما خوابی نمیبینیم، اوکی؟

اگه من خواب ببینم که یه روز تمام در حال تعقیب و گریزم، به نظر تو یعنی اینکه یه روز تمام روح من در حال تعقیب و گریز بوده؟ :w58: به نظر تو اونای دیگه که همراه منن یا در حال تعقیب من هستن کیان؟ افراد واقعی ان یا روح افراد واقعی ان؟

نه خب چون روح هر چی تعلقش به جسم کمتر بشه زمان هم معنیش کمرنگتر میشه

خب اون خواب که اکشنه:ws3:

ولی در مورد رویای صادقه ممکنه همون افراد باشند ولی نه با بدن مادی

بگذریم...

معمولا ار اونای دیگه تصویر دقیقی نداره پس میشه گفت اونا وهمند که به خواب اضافه میشند:icon_gol:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
یکی از سیارات منظومه ی شمسی زمین هستش که در ابتدا پوشیده از مواد مذاب بود، بعد که جو سرد میشه، مواد مذاب تبدیل میشن به سنگ و بعد از متراکم شدن بخار موجود در جو بارندگی اتفاق میفته و در نتیجه اقیانوسها و دریاها به وجود اومدن.

در اقیانوسها کوه های آتشفشانی وجود داشتن (و دارن) این کوه های آتشفشانی منبع غنیی از املاح معدنی هستن. این املاح معدنی وقتی از درون دهانه آتشفشان خارج میشن درون حبابهایی محبوس میشن، درون حباب چون متراکم تره، امکان بیشتری برای برخورد عناصر معدنی وجود داره، درنتیجه بین اونا واکنش رخ میده و محصول واکنش مولکولهای آلی هست.

در ابتدا کواسرواتها و میکروسفرها (ذرات اسیدآمینه ای) که توانایی چسبیدن به هم و جوانه زدن رو دارن بهم میچسبن. این میکروسفرها کم کم طی میلیونها سال (عمر زمین 3.5 - 4 میلیارد ساله) حیات دار میشن و اولین rnaها رو به وجود میارن که توانایی خود همانندسازی رو دارن. و در نتیجه اولین تک سلولیها به وجود میان، این تک سلولی بی هوازی از طریق مواد آلی موجود در محیط انرژی کسب میکنن؛ وقتی ماده آلی مورد نیازشون در محیط کم میشه توانایی کسب انرژی از مواد دیگر رو به دست میارن. سیانوباکتر اینجوری به وجود میاد که برای کسب انرژی موردنیازش از انرژی نورانی خورشید استفاده میکنه و اولین جاندار فتوسنتز کننده میشه چون اونموقع جو زمین لایه اوزون نداشته بنابراین امکان به وجود اومدن حیات در خشکی هم نبوده. وقتی سیانوباکتریها فتوسنتز میکنن (محصول فتوسنتز اکسیژنه) اکسیژن وارد جو زمین شده و طی میلیونها سال (خورشید پیوند اکسیژن را میشکنه و پیوندهایی رو به وجود میاره که باعث تشکیل مولکول اوزون میشه) لایه اوزون تشکیل میشود. با تشکیل لایه اوزون زمین محیط مناسبی برای زندگی میشه و ...........

یوکاریوتها یا همون پرسلولیها از ذره خواری یک تک سلولی هوازی به وجود اومدن. یک سلول پیش یوکاریوتی که هوازی بوده ذرات کوچکتر بی هوازی رو میبلعیده، بعضی از این ذرات کوچکتر (مثل کلروپلاست و میتوکندری) درون ذرات بزرگتر هضم نمیشدن و به حیات خود درون بدن اونا ادامه میدادن. ذرات کلروپلاست دار (که منشاء گیاهان میشن) وقتی مواد معدنی در محیط کم میشه از طریق کلروپلاست (که شبیه سیانوباکتری هست) از انرژی نورانی برای کسب انرژی استفاده میکنن (فتوسنتز).

پ.ن: ذرات میتوکندری دار منشاء انواع جانوری میشن.

 

نظریه ی تکامل میگه که انسان با میمونها از یک نیای مشترک به موجود اومده و اون نیای مشترک از خزندگان کوچک و اون خزندگان کوچک از دوزیستان و دوزیستان از مهره داران دریازی و مهره داران دریایی از بی مهره گان و بی مهره گان از اسفنج ها و... تا میرسه به تک سلولی هوازی و در اول به تک سلولی بی هوازی.

همه این تحولات هم به خاطر جهش های مطلوب اتفاق میفته. یعنی مثلا اول که دوزیستان از دریا به خشکی میان تو بعضیاشون جهشی اتفاق میفته که پوست تخماشون ضخیمتر میشه و تخماشون بدون نیاز به آب در خشکی هم تبدیل به بچه میشه. این بچه ها پوستشون هم ضخیمتر از بقیه اس و چون اون موقع شرایط آب و هواییه زمین خشک و گرم بوده پوست ضخیم بیشتر به درد میخورده، در نتیجه این جهش یافته ها به مرور زمان تعدادشون (به دلیل شانس بقا و تولیدمثل بیشتر) زیاد میشه و بچه های بیشتری میارن و طی سالها همینطور پوستشون ضخیمتر میشه چون پوست ضخیم ویژگیه مطلوبه. تا اینکه گروه جدیدی به نام خزندگان رو به وجود میارن. این خزندگان هم هرچه درشتتر و پوست کلفتتر باشن شانس موفقیتشون بیشتر میشه، چون ضعیف همیشه بازنده اس. تا اینکه یه اتفاق بزرگ رخ میده و بیشتر خزندگان بزرگ از بین میرن، بعد از اون شرایط آب و هوایی تغییر میکنه و جثه بزرگ و پوست ضخیم دیگه امتیاز محسوب نمیشه. اینجاست که خزندگان کوچک چون کوچیکترن، راحتتر فرار میکنن، راحتتر پنهان میشن و راحتتر غذا به دست میارن شانسشون واسه بقا و تولیدمثل بیشتر میشه، پستانداران و پرندگان هم از همین خزندگان به وجود اومدن. انسان هم جزو پستانداران راسته نخستیهاست.

دوست عزیز اینبار تمام مطلبتونو خوندم و چند تا سوال دارم با شماره بیان میکنم همینطورم جواب بدین لطفا

1. فرمودین که در اول منظومه شمسی و... سوال من اینه خود این منظومه از کجاست؟

2. شما میگین بعد از مدتی زمین حیات دار میشه و... جالبه شما هنوز حیات رو برای ما معنی نکردین دارین ادعا میکنین بر اثر یه سری تغییرات زمین حیات دار میشه من سوالی داشتم مبنی بر اینکه اگه حیات امر مادیه و از ماده پدید میاد پس چرا همه موجودات مادی دارای حیات نیستند؟ مگه همه موجودات مادی در ماده داشتن مشترک نیستند؟

3. فرضیهداروین و تکامل که از طرف خود دانشمندان علم تجربی جواب داده شده نمیدونم چرا شما هنوز به این استناد میکنین راستش من که از نسل میمون و... نبوده و نیستم ولی .......... تازه بر فرض که این فرضیه درست خب اون تک سلولی از کجا اومده؟

  • Like 3
لینک به دیدگاه
این موجود همیشگی خودش باید یه جا باشه یا نه؟ قبلا هم گفتم به فلسفه علاقه ندارم. فعلا تا هسته اتم در زمان و مکان صفر رو قبول دارم.

این بر میگرده به تفکر شما که همه چیزو در ماده خلاصه میدونین

نه این که میگین (جا) یعنی مکان و این هم از خواص موجود مادیه که باید در مکان و زمان باشه ما حرفمون سر اولین موجوده نه مکان چون مکان هم باید ساخته کسی باشه اگه شما فرض کنین که هیچ موجودی در عالم نباشه دیگه مکان معنی نداره چون مکان یعنی جایی که اجسام در اون هستن وقتی جسمی نباشه دیگه مکانی نیست

  • Like 3
لینک به دیدگاه

خانوم محترم یه پیشنهاد دارم و اون اینکه طبق یه مبنی پیش بریم و یکی بشه مدافع و یکی هم بشه مخالف تا بحث یه سیر منطقی داشته باشه تا اینجور نشه که یا شما به من بگین جواب نمیدم یا من بگم. بهتره از یه مسیر حرکت کنیم.

من پیشنهادم اینه که من ادله ای که برای اثبات خدا دارمو میگم شما هم نقدهاتونو بگین تا جلو بریم و به یه نتیجه برسیم

اگه مایل بودین فقط از این راه بحث کنیم تا به خاطر این شاخه و اون شاخه رفتن یه سری حرفامون اون وسط بی جواب نمونه

بیایم همینجا یه قولی به هم بدیم که دنبال حق و حقیقت باشیم یعنی من اگه دیدم شما حق میگین صراحتا بگم و بحث تعصب و ... کنار بزارم و همچنین شما. و دیگه اینکه دنبال این نباشیم که یه کاری کنیم طرف مقابلمونو ساکت کنیم تا کم بیاره حالا از هر راهی. پس جدل سفسطه و... همه تعطیل فقط برهان

من از همینجا هم رسما اعلام میکنم که تا پایان بحث من نه مسلمونم نه شیعه تا دیگه دوستمون ایراد نگیرن و هر جا یه حرف دینی زدم شما دیگه بحث نکن

اگه موافقین بهم جواب بدین

  • Like 2
لینک به دیدگاه

دلیل اول من برهان نظمه

اسمشو هم گفتم که شما بهتر بتونین نظریات دانشمندان غربی رو در موردش ببینین(قهرمان نقد این برهان در غرب جناب دیوید هیوم است)

من قبل از شروع برهان اول نظم و بعد اقام اونو توضیح میدم تا بحث مشخص تر بشه

نظم: عبارت است از نوعی رابطه میان دو یا چند چیز. در نظم ارتباط و وابستگی میان یک پدیده ، یا افراد یک ماهیت بر قرار است.

اقسام نظم

نظم فاعلی: این است که هر معلول و حادثه ای وابسته به علتی است که از خود اون پدیده جلوتر است از نظر وجود که سبب وجود اون شده.

نظم استحسانی: این نظم ناشی از ترکیب ویژه یک پدیده یا یک مجموعه است و همینکه حس زیباپسندی ما رو تحت تاثیر قرار میده بهش نظم استحسانی میگن.

نظم غایی: نظمی که پدیده یا همون معلول وضع و حالتی خاص دارد که از وجود انتخاب در علت حکایت میکند یعنی از بین هزاران احتمال فقط این احتمال پذیرفته شده و یه هدفی را دنبال میکند به عنوان مثال رابطه میان قرنیه ، شبکیه، ... که اجزای تشکیل دهنده بینایی هستن بر یه نظمی پایه ریزی شده اند که به این هدف دیدن برسن.

در نظم فاعلی و استحسانی اصلا این ملاک نیست که اون فاعل باید علم و ادراک و شعور داشته باشد اما در نظم غایی چون بحث انتخاب یک پدیده از بین هزاران احتمال است عقل حکم میکند که باید اون موجود عقل و شعور و قدرت داشته باشد

و نظمی را هم که ما در عالم میبینیم همین نظم غایی هست و از آنجاییکه عناصری که در عالم برای ساخت موجودات بکار رفته محدود است و با کم و زیاد کردن این عناصر در موجودات اینهمه تنوع به وجود اومده و هر کدام یه هدفی را دنبال میکنند که همه اینها نشانگر این است که این جهان نظم دارد و این نظم را یه موجود عالم و قادر بوجود آورده است.

این یه حکم عقله شما وقتی یه موبایل پیشرفته رو میبینین که دارای امکانات فوق العاده ایست هیچ وقت به خودتون نمیگین که این خود به خود بوجود اومده بلکه میگین که چه مخی بوده که اینو طراحی کرده و ساخته.

  • Like 4
لینک به دیدگاه
دوست عزیز اینبار تمام مطلبتونو خوندم و چند تا سوال دارم با شماره بیان میکنم همینطورم جواب بدین لطفا

1. فرمودین که در اول منظومه شمسی و... سوال من اینه خود این منظومه از کجاست؟ این منظومه حاصل انفجار بزرگ هستش، تو کهکشان راه شیری قرار داره.

2. شما میگین بعد از مدتی زمین حیات دار میشه و... جالبه شما هنوز حیات رو برای ما معنی نکردین دارین ادعا میکنین بر اثر یه سری تغییرات زمین حیات دار میشه من سوالی داشتم مبنی بر اینکه اگه حیات امر مادیه و از ماده پدید میاد پس چرا همه موجودات مادی دارای حیات نیستند؟ مگه همه موجودات مادی در ماده داشتن مشترک نیستند؟ هر موجودی که زنده است و دارای متابولیسم؛ میشه حیات دار، تمام جانوران و گیاهان. باز مثال بی ربطی زدید که، مثل این میمونه که بگی اگه حرف زدن یک ویژگیه مادیه چرا همه موجودات مادی توانایی حرف زدن ندارن. حیات یک ویژگی مادی خاص جانداران است و به این معنی نیست که همه موجودات مادی دارای این ویژگی هستند.

3. فرضیهداروین و تکامل که از طرف خود دانشمندان علم تجربی جواب داده شده نمیدونم چرا شما هنوز به این استناد میکنین راستش من که از نسل میمون و... نبوده و نیستم ولی .......... تازه بر فرض که این فرضیه درست خب اون تک سلولی از کجا اومده؟ منظورتون چیه که نظریه داروین توسط خود دانشمندان جواب داده شده؟ تقریبا تمام دانشمندان زیست شناسی نظریه داروین رو قبول دارند. اون تک سلولی از ایجاد جهش در میکروسفرها که توانایی خودهمانندسازی پیدا کردند به وجود اومده.

 

ببخشید من دیگه حاضر نیستم اینطور ادامه بدیم. شما خودت اول برو نظریات بیگ بنگ، حباب و تکامل رو بخوون و بیا اینجا تا ادامه بدیم. من اینهمه توضیح دادم، تازه شما اومدید میگید خود تک سلولیه از کجا اومده؟!!! من اگه بخوام نظریه حباب و بعد نظریه تکامل رو ریز به ریز توضیح بدم که حالا حالاها باید پای کامپیوتر باشم.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
دلیل اول من برهان نظمه

اسمشو هم گفتم که شما بهتر بتونین نظریات دانشمندان غربی رو در موردش ببینین(قهرمان نقد این برهان در غرب جناب دیوید هیوم است)

من قبل از شروع برهان اول نظم و بعد اقام اونو توضیح میدم تا بحث مشخص تر بشه

نظم: عبارت است از نوعی رابطه میان دو یا چند چیز. در نظم ارتباط و وابستگی میان یک پدیده ، یا افراد یک ماهیت بر قرار است.

اقسام نظم

نظم فاعلی: این است که هر معلول و حادثه ای وابسته به علتی است که از خود اون پدیده جلوتر است از نظر وجود که سبب وجود اون شده.

نظم استحسانی: این نظم ناشی از ترکیب ویژه یک پدیده یا یک مجموعه است و همینکه حس زیباپسندی ما رو تحت تاثیر قرار میده بهش نظم استحسانی میگن.

نظم غایی: نظمی که پدیده یا همون معلول وضع و حالتی خاص دارد که از وجود انتخاب در علت حکایت میکند یعنی از بین هزاران احتمال فقط این احتمال پذیرفته شده و یه هدفی را دنبال میکند به عنوان مثال رابطه میان قرنیه ، شبکیه، ... که اجزای تشکیل دهنده بینایی هستن بر یه نظمی پایه ریزی شده اند که به این هدف دیدن برسن.

در نظم فاعلی و استحسانی اصلا این ملاک نیست که اون فاعل باید علم و ادراک و شعور داشته باشد اما در نظم غایی چون بحث انتخاب یک پدیده از بین هزاران احتمال است عقل حکم میکند که باید اون موجود عقل و شعور و قدرت داشته باشد

و نظمی را هم که ما در عالم میبینیم همین نظم غایی هست و از آنجاییکه عناصری که در عالم برای ساخت موجودات بکار رفته محدود است و با کم و زیاد کردن این عناصر در موجودات اینهمه تنوع به وجود اومده و هر کدام یه هدفی را دنبال میکنند که همه اینها نشانگر این است که این جهان نظم دارد و این نظم را یه موجود عالم و قادر بوجود آورده است.

این یه حکم عقله شما وقتی یه موبایل پیشرفته رو میبینین که دارای امکانات فوق العاده ایست هیچ وقت به خودتون نمیگین که این خود به خود بوجود اومده بلکه میگین که چه مخی بوده که اینو طراحی کرده و ساخته.

 

ببینید، من قبلا هم گفتم علاقه ای به فلسفه ندارم، اصلا فلسفه رو به عنوان علم قبول ندارم راستش.

برای جواب به این پست شما هم بگم که نظم موردنظر شما یک شبه به وجود نیومده، باز هم به نظرم شما باید در ابتدا نظریات تکامل رو خوب مطالعه کنید تا براساس اون من من بهتون جواب بدم. البته طبق تئوری بیگ بنگ (یا یه نظریه در ادامه بیگ بنگ) در جهان (منظورم کل جهانه، نه فقط دنیای زمین) بی نظمی همواره در حال افزایشه نه نظم. در مورد جزییات هم نظریه تکامل کاملا پاسخگوست.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
ببینید، من قبلا هم گفتم علاقه ای به فلسفه ندارم، اصلا فلسفه رو به عنوان علم قبول ندارم راستش.

برای جواب به این پست شما هم بگم که نظم موردنظر شما یک شبه به وجود نیومده، باز هم به نظرم شما باید در ابتدا نظریات تکامل رو خوب مطالعه کنید تا براساس اون من من بهتون جواب بدم. البته طبق تئوری بیگ بنگ (یا یه نظریه در ادامه بیگ بنگ) در جهان (منظورم کل جهانه، نه فقط دنیای زمین) بی نظمی همواره در حال افزایشه نه نظم. در مورد جزییات هم نظریه تکامل کاملا پاسخگوست.

یکی کمک کنه/مگه قرار نبود عقلانی جلو بریم مگه عقلانی این نیست که از اصول فلسفه و منطق کمک بگیریم:ws52:

اما در مورد بی نظمی یا آنتروپی:

اصل و تئوری فرق دارن فک کنم. اصل مفهومی هست که اثبات نمیشه و تا جایی معتبره که نقیضی براش پیدا نشه. این که می گن آنتروپی جهان در حال افزایش هست بر اساس مشاهده بوده...

افزایش آنتروپی هم که پذیرفته شده هست منتها اصل هست

  • Like 1
لینک به دیدگاه

یادش بخیر یه چندوقت پیش یکی از دوستان درگرایش محض ریاضیات میخواست از تزش دفاع کنه که ترکیبی بود یعنی سه تا موضوع مختلف بود که تزش رو روی اونا بنا کرده بود ویکی از بخش هاش این بود که ثابت کنید 2 (فی المثل اورده بودن) عدد است!

یکی هم داشت همینجوری خدارو با تناژ بالا اثبات میکرد اون یکی با تناژ بالاتر داشت ردش میکرد یکی اومد وسط بحثشون گفت میتونین ثابت کنین خودتون وجود دارین؟یعنی وجود خودتون رو ثابت کنید؟البته وسط بحثاشون زد تو فاز متافیزیک وفلسفه نئوکانتی وخلاصه بردشون تو عالم رویا واونا هم از یاد بردن خدایی وجود داشت یا نه

ولی درکل نبود خلا از بودن خلا بهتره مگر اینکه خلا هویتی داشته باشه که بتونه سوالات منو پوشش بده!

  • Like 2
لینک به دیدگاه
ببینید، من قبلا هم گفتم علاقه ای به فلسفه ندارم، اصلا فلسفه رو به عنوان علم قبول ندارم راستش.

برای جواب به این پست شما هم بگم که نظم موردنظر شما یک شبه به وجود نیومده، باز هم به نظرم شما باید در ابتدا نظریات تکامل رو خوب مطالعه کنید تا براساس اون من من بهتون جواب بدم. البته طبق تئوری بیگ بنگ (یا یه نظریه در ادامه بیگ بنگ) در جهان (منظورم کل جهانه، نه فقط دنیای زمین) بی نظمی همواره در حال افزایشه نه نظم. در مورد جزییات هم نظریه تکامل کاملا پاسخگوست.

 

دختر با علائق من شوخی نکن:w000:

یکی این وسط برگرده بگه کل نظریه تکامل جوکه خوشایندته؟

دههه فلسفه وحشتناکترین علمی هست که بشر دراختیار گرفته

  • Like 2
لینک به دیدگاه
یکی کمک کنه/مگه قرار نبود عقلانی جلو بریم مگه عقلانی این نیست که از اصول فلسفه و منطق کمک بگیریم:ws52:

اما در مورد بی نظمی یا آنتروپی:

اصل و تئوری فرق دارن فک کنم. اصل مفهومی هست که اثبات نمیشه و تا جایی معتبره که نقیضی براش پیدا نشه. این که می گن آنتروپی جهان در حال افزایش هست بر اساس مشاهده بوده...

افزایش آنتروپی هم که پذیرفته شده هست منتها اصل هست

 

خب به نظر من علم تجربی عقلانی تره.

اینکه میگن تو جهان نظم حاکمه، هم بر اساس مشاهده اس، مگه غیر از اینه؟ و ضمنا اصل آنتروپی یک اصل پذیرفته شده است، یعنی هیچ بحثی در درستیه اون نیست، درسته؟

  • Like 1
لینک به دیدگاه
یادش بخیر یه چندوقت پیش یکی از دوستان درگرایش محض ریاضیات میخواست از تزش دفاع کنه که ترکیبی بود یعنی سه تا موضوع مختلف بود که تزش رو روی اونا بنا کرده بود ویکی از بخش هاش این بود که ثابت کنید 2 (فی المثل اورده بودن) عدد است!

یکی هم داشت همینجوری خدارو با تناژ بالا اثبات میکرد اون یکی با تناژ بالاتر داشت ردش میکرد یکی اومد وسط بحثشون گفت میتونین ثابت کنین خودتون وجود دارین؟یعنی وجود خودتون رو ثابت کنید؟البته وسط بحثاشون زد تو فاز متافیزیک وفلسفه نئوکانتی وخلاصه بردشون تو عالم رویا واونا هم از یاد بردن خدایی وجود داشت یا نه

ولی درکل نبود خلا از بودن خلا بهتره مگر اینکه خلا هویتی داشته باشه که بتونه سوالات منو پوشش بده!

 

شما چه بخواید، چه نخواید خلا وجود داره. یعنی میشه وجود داشته باشه. :w02:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
دختر با علائق من شوخی نکن:w000:

یکی این وسط برگرده بگه کل نظریه تکامل جوکه خوشایندته؟

دههه فلسفه وحشتناکترین علمی هست که بشر دراختیار گرفته

 

خب آخه تو فلسفه فقط با حرف میخوان همه چیزو ثابت کنن، من هروقت اسم فلسفه رو میشنوم تصور میکنم چندتا پیرمرد که ریشای خاکستری و کپک زدشون تا زمین میرسه دور هم نشستن تو یه اتاق تاریک و نمور و با پرحرفی دارن دنیا رو و پدیده هاشو تفسیر میکنن.

لینک به دیدگاه
شما چه بخواید، چه نخواید خلا وجود داره. یعنی میشه وجود داشته باشه. :w02:

 

پس منطق گرای عزیز توجه داشته باش که بدون ابزار مصنوع! لحظه ای هم درخلا نمیتونی دووم بیاری

شما بقدر کافی با افکار من اشنایی ندارید ودوست ندارم فکر کنی طرف یکی از دوطرف بحث رو گرفتم ولی اون چیزایی که صادقانه ازشون دفاع میکنی جاده خاکی هستن

حالا اگر هویتی برای خلا میتونن بسازن من حاضرم با نهایت احترام پذیرا ومنتقد افکارشون باشم:icon_gol:

البته هنوز از نقد هوا فارغ نشدیما:banel_smiley_4:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
خب آخه تو فلسفه فقط با حرف میخوان همه چیزو ثابت کنن، من هروقت اسم فلسفه رو میشنوم تصور میکنم چندتا پیرمرد که ریشای خاکستری و کپک زدشون تا زمین میرسه دور هم نشستن تو یه اتاق تاریک و نمور و با پرحرفی دارن دنیا رو و پدیده هاشو تفسیر میکنن.

 

خب نمیخوام بحث تاپیک رو منحرف کنم ولی باید اذعان کنم کاملا دراین مورد اشتباهه تصوراتتون

برای اینکه اشتی خوبی با فلسفه داشته باشید توصیه میکنم کتاب الفبای فلسفه نوشته جان واربرتون رو بخونید که دقیقا موضوعش هم عنوان همین تاپیک هست وادله اثبات خدارو به کنکاش میکشه والبته تفکر وبازنقد درانچه به دست میاید مهمتر از خواندن این کتابهاست

  • Like 3
لینک به دیدگاه
پس منطق گرای عزیز توجه داشته باش که بدون ابزار مصنوع! لحظه ای هم درخلا نمیتونی دووم بیاری

شما بقدر کافی با افکار من اشنایی ندارید ودوست ندارم فکر کنی طرف یکی از دوطرف بحث رو گرفتم ولی اون چیزایی که صادقانه ازشون دفاع میکنی جاده خاکی هستن

حالا اگر هویتی برای خلا میتونن بسازن من حاضرم با نهایت احترام پذیرا ومنتقد افکارشون باشم:icon_gol:

البته هنوز از نقد هوا فارغ نشدیما:banel_smiley_4:

 

خلا قبل از انفجار بزرگ، هسته یک اتم رو در خودش جا داده. البته اگه بخوام بیشتر بهش فکر کنم شاید دیوونه شدم. فلاسفه چطور دیوونه نمیشن؟ :icon_redface:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
خلا قبل از انفجار بزرگ، هسته یک اتم رو در خودش جا داده. البته اگه بخوام بیشتر بهش فکر کنم شاید دیوونه شدم. فلاسفه چطور دیوونه نمیشن؟ :icon_redface:

 

خب متاسفانه این موضوع هم از علاقه مندی های منه

تو کتابهای هاوکینگ که الان چیزی مثل انجیل شدن برا بعضیا کجا نوشته شده خلا؟

اصلا هاوکینگ رو ولش کن هرمنبع معتبری بیاری من قبولت دارم

فقط یادت باشه چگالی مترراکم با خلا خیلی متفاوته

درمورد فلاسفه هم بگم اونا عاقلترین دیوانگان عالمند!!:w02:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...