*Sanaz* 10640 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ خواهشی که ازتون دارم از عبارت این سفسطه است استفاده نکنید چون یکی از انواع مغلطه همین است اونهم بدون ذکر نوع سفسطه با گزاره های مربوط به خودش!کدام علم؟علم تجربی؟مقایسه جن و دیو با روح به 2 دلیل مع الفارقه 1-ما روح رو با عقل ثابت میکنیم اما اونها رو نه2-روح موجودی جدا افتاده از ما نیست بلکه خود ماییم پس اینکه ما برای اثبات خودمون تلاش میکنیم یکم بحث رو ممکنه سخت کنهتمرکز چیست؟مغز چطور اراده میکنه که به جایی تمرکز داشته باشه یا نه؟نه قدرت مغز رو دست کم نگرفتیم چون برای خالقش زحمتی نداره!!اما این تمرکز از کجا ناشی میشه؟آیا غیر از این است که میگیم من تمرکز نداشتم؟ خب چطور کل ساختار عوض میشه اما ما اطلاعاتی مربوط به 50 سال پیش رو هم میتونیم به یاد بیاریم؟مکانیزم مغز از کجا میاد؟البته تو موضوع حیات بهش میرسیم! شما هم مثل اینکه مغز رو دست کم گرفتین!!در واقع یه نوع پارادوکس بوجود اومد اگه هوش مصنوعی داره به سمت ساخت انسان پیش میره پس تمام ویژگیهای مغز برای سازندش باید کشف بشه!!اصلا خود همین موضوع میتونه دلیلی بر رد مدعای کسانی که میگند روح تخیلیه باشه چون هیچوقت نخواهند توانست موجودی مثل انسان بیافرینند!!!فکر کنم بحث ما هم روی فراماده باشه و هم روح حال پس حداقل حیات نشان دهنده اینه که زنده بودن انسان از جای دیگه ای ناشی میشه!خواهشا توی بحث منطقی مستدل صحبت کنید نه با جملات توهین آمیز!نگفتین حیات چیست؟چطور بوجود میاد و چطور قطع میشه؟مادیست یا غیر مادی؟اگر مادی پس چرا کسی که مرد رو دیگه نمیشه زندش کرد؟مگر مغز متلاشی میشه؟پس چرا نمیشه اونو دوباره به کار انداخت؟خواهشا در مورد حیات منطقی بحث کنید و از کنایه بپرهیزید چون چیزیست که همیشه ضربه بزرگی به افکار ماتریالیستی زده!این مورد هم جوابی نداره چون در راستای بحث منطقی نیست!! 1- اینقدر نفرمایید ما روح را با عقل ثابت میکنیم.اگر اینقدر اثبات روح با عقل کار راحتی هست، مشکل کسانیکه روح را باور ندارند کجاست؟کم عقلی یا بی عقلی؟واقعا برای من خیلی عجیبه که از نظر شما روح با عقل راحت اثبات میشه، اما دریغ از یک ثبت رسمی.دریغ از یک ثبت علمی روح، که اکثر انسان های بتونن بهش استناد کنن.شما که اینقدر اهل تحقیق هستین، میشه بفرمایید اولین بار فرضیه وجود روح را چه کسی و در چه زمانی و بر چه اساسی مطرح کرده؟حتما حتما هم شما و هم آقای دیوید به این سوال جواب بدین.2- یعنی چی این تمرکز از کجا ناشی میشه !!!!از طریق کنترل کردن که ما اون رو به وسیله اعصاب انجام میدیم.با عرض معذرت شما آدم هایی که نمیتونن ادرار خودشون را کنترل کنند، تا حالا ندیدین.شما هی بگو من میتونم، من میتونم کنترل کنم، اما نمیتونی، چون من برای کنترل در کار نیست.یک هماهنگی بین اعصاب و مغز است که از شما چیزی به نام من به وجود میاره.شما با خودتون میاندیشین این من همون روح است.باز هم تکرار میکنم،عجیبه این قسمت هارو جواب نمیدین.آدم هایی که زندگی نباتی دارن رو ندیدین؟این ها مشکل مغزی دارند، نه مشکل روحی، هیچ من و من و من و.... هم ندارند.3- اینقدر مطمئن نباشین که نمیشه آدم ساخت.این جالبه که آینده را خیلی راحت پیش بینی هم میکنین.عین اون آدم هایی که یک زمانی میگفتند، مگه میشه آدم پاشو بذاره در کره ای دیگر، چه حرف ها.بهتره مستندهای شبیه سازی انسان رو ببینین.در ضمن تلاش هم هست انسان را در محیطی به غیر از شکم مادر پرورش بدن که البته گویا اونجا هم طبق باور شما روحی دمیده خواهد شد !!!4- حیات چیست؟واقعا به نظرت این سوالیست که کسی میتونه بهش جواب بده.من دارم میگم عقل آدم ها محدوده چون نتونستند فعلا به رازها و شگفتی های آغاز پیدایش برگردن چیز خاصی هم نگفتند.یک عده هم که کلا دیدن علم ناقصه، زدند به گفتن قصه های توهمی همچون آدم و حوا.جواب این سوال که حیات چیست، از سوی کسی داده نشده، فقط یک عده اومدن قصه گفتند، قصه هایی شیرین که شاید به مذاق خیلی ها خوش بیاد، چون راحت و بی دردسره مثال کتاب قصه.برام جالبه خودتون هر مثالی میخواهین میزنین، من که مثال میزنم میگین قیاس مع الفارغ !!!شما الان میتونی ادعا کنی در کهکشانی آنطرف تر حیات هست، چون بر فرض باور دینیت میگه.من میگم نیست، چون علم ناتوان است و شما اصرار داری بر اساس یک حرف، بگی ادعایت درست است.این منطق شما هم در خور توجه است. 6 لینک به دیدگاه
*Sanaz* 10640 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ جالبه خیلی جالب من ازتون مبخوام که بگین که علم تجربی یا علم انسانی یعنی چی میشه محدودشو مشخص کنین؟یه سوالم من بگم کل دنیا به ماورا اعتقاد داره ولی شما حس گراها طبق فهم غلطی که دارین نمیخواین قبول کنین که ماورایی هست یعنی شما هر چیزی رو که حس نکنین قبول ندارین؟میشه بگین دونستن قدرت حیات و... را با کدوم حستون درک میکنین؟ علم تجربی یعنی علمی که قابل اثبات با قوانین هست مثل قانون جاذبه.علم انسانی هم علمی است که به مطالعه روی اخلاقیات و احساسات انسان ها میپردازه.دوست گرامی اگر بار دیگر توهین کنین و بگین شما فهمت غلطه و من فهمم درسته، من دیگه باهاتون بحثی ندارم.من ادعایی بر صحت باورهام ندارم و دارم درکم از جهان را در این وضعیت مطرح میکنم، اگر اینقدر مطمئنی باورهات درسته و عین حقیقته جهانه، با عرض معذرت خودآزاری دارین با دیگران بحث میکنین؟شما وقتی میتونی مدعی بشی فهم من غلطه که فهمی صحیح موجود باشه.من هم نمیگم فهم شما غلطه، میگم فهم شما بر اساس عقل امروزی نیست، بر اساس جهان بینی اسلامی 1400 سال پیش و قبل تر است و اینکه مدام اصرار میکنین که فهم همه غلطه،یعنی تمامیت خواهی برگرفته از جهان بینی اسلامی که شما هم مثل پیروان سایر مکاتب بهش مبتلا شدین، در حالیکه مدام شعار عدم ابتلا را هم میدین.تمامی حرف من در این تاپیک اینست هیچ قطعیتی وجود ندارد.علم هم ساخته و پرداخته دست انسان هاست و با گذشت زمان تکمیل میشه.هرکس ادعا کرد درکش از دنیا ، همان درک حقیقی است یک دروغگو یا متوهم است که برای راحت کردن کار خودش چنگ به کتب افسانه ای میزند که فکر میکند از ماورا برایش آمده، در حالیکه اونها تماما به دست خود بشر نوشته شده اند.حالا شما باز سعی کن مفاهیم خیالی مطرح شده در یونان باستان به دلیل عجز مطلق علم که به مرور زمان در ذهن قوم یهود رفته و تورات را بر اساس آن نوشته و دو کتاب بعدی هم به تقلید از آن آمده را به عنوان حقیقت مطرح کنید.تمامی باورهای شما ناشی از زمانی با قدمت بیش از 3000 ساله، عجیبه مدام صحبت از عقلانیت میکنید.روح ، جن ، آدم حوا، فرشته این ها همش توهمات مطلق است، هیچ علمی هم اینهارو تایید نمیکنه، برای تایید هر تئوری ابتدا نگاه میکنن بار اول از سوی چه کسی و در چه زمانی مطرح شده.علت اینکه اکثر آدم ها هم سعی میکنند این قصه های گذشته را باور کنند، چون نه حال فکر کردن دارند نه حوصله شناور شدن در دنیایی پر از مجهول.میخوان یه جواب شسته رفته آسمانی بهشون بدی خیالشون راحت بشه که همه چیز تکمیل و مهیاست برو عبادتو بکن و اون دنیا حالشو ببر. 5 لینک به دیدگاه
JavadMessi 1620 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ علم تجربی یعنی علمی که قابل اثبات با قوانین هست مثل قانون جاذبه.علم انسانی هم علمی است که به مطالعه روی اخلاقیات و احساسات انسان ها میپردازه.دوست گرامی اگر بار دیگر توهین کنین و بگین شما فهمت غلطه و من فهمم درسته، من دیگه باهاتون بحثی ندارم.من ادعایی بر صحت باورهام ندارم و دارم درکم از جهان را در این وضعیت مطرح میکنم، اگر اینقدر مطمئنی باورهات درسته و عین حقیقته جهانه، با عرض معذرت خودآزاری دارین با دیگران بحث میکنین؟شما وقتی میتونی مدعی بشی فهم من غلطه که فهمی صحیح موجود باشه.من هم نمیگم فهم شما غلطه، میگم فهم شما بر اساس عقل امروزی نیست، بر اساس جهان بینی اسلامی 1400 سال پیش و قبل تر است و اینکه مدام اصرار میکنین که فهم همه غلطه،یعنی تمامیت خواهی برگرفته از جهان بینی اسلامی که شما هم مثل پیروان سایر مکاتب بهش مبتلا شدین، در حالیکه مدام شعار عدم ابتلا را هم میدین.تمامی حرف من در این تاپیک اینست هیچ قطعیتی وجود ندارد.علم هم ساخته و پرداخته دست انسان هاست و با گذشت زمان تکمیل میشه.هرکس ادعا کرد درکش از دنیا ، همان درک حقیقی است یک دروغگو یا متوهم است که برای راحت کردن کار خودش چنگ به کتب افسانه ای میزند که فکر میکند از ماورا برایش آمده، در حالیکه اونها تماما به دست خود بشر نوشته شده اند.حالا شما باز سعی کن مفاهیم خیالی مطرح شده در یونان باستان به دلیل عجز مطلق علم که به مرور زمان در ذهن قوم یهود رفته و تورات را بر اساس آن نوشته و دو کتاب بعدی هم به تقلید از آن آمده را به عنوان حقیقت مطرح کنید.تمامی باورهای شما ناشی از زمانی با قدمت بیش از 3000 ساله، عجیبه مدام صحبت از عقلانیت میکنید.روح ، جن ، آدم حوا، فرشته این ها همش توهمات مطلق است، هیچ علمی هم اینهارو تایید نمیکنه، برای تایید هر تئوری ابتدا نگاه میکنن بار اول از سوی چه کسی و در چه زمانی مطرح شده.علت اینکه اکثر آدم ها هم سعی میکنند این قصه های گذشته را باور کنند، چون نه حال فکر کردن دارند نه حوصله شناور شدن در دنیایی پر از مجهول.میخوان یه جواب شسته رفته آسمانی بهشون بدی خیالشون راحت بشه که همه چیز تکمیل و مهیاست برو عبادتو بکن و اون دنیا حالشو ببر. مطمئنید محصول 1400 سال پیشه؟؟؟ نظر فلاسفه غرب رو در مورد ماوراء میدونید؟؟؟ ازتون خواهش کردم بحث منطقی باشه پس خواهشا مدام این جمله کلیشه ای که روح محصول ادیان است برای نمیدونم چی چی رو تکرار نکنید! امیدوارم اون جمله هم فقط برای دیگران نباشه! نگفتید علمی که تونسته بسیاری از قابلیتهای مغز رو کشف کنه و به قول شما کم کم داره انسان میسازه چطور در مورد ماهیت حیات نظری نداره؟؟؟خودم جواب میدم چون دنبال چیز مادیست اما خودش هم فهمیده که اینطور نیست!! 6 لینک به دیدگاه
*Sanaz* 10640 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ کمتر خانومی دیدم اینقدر تو بحث کنایه بزنه!!! تقریبا دیگه میدونم کجاها گریز به آدم و حوا و قصه و... میزنید!!! اینجاست که ماتریالیستها طبق معمول کم میارند و میگند علم بهش میرسه و از این حرفها فکر نکنم سوال سختی باشه!!حیات چیست؟مادی یا غیر مادی؟؟؟ البته دوستان به لحن محکم ایراد نگیرند چون اجتناب ناپذیره البته اگه به توهین و کنایه نکشه خوب من فکر کنم سبک شمارو در جواب دادن فهمیدم. روش شما، پرسیدن سوالات مبهمی هست که جوابی ندارند. برای اینکه بحثی منطقی پیش برود، ابتدا شما جواب های همین سوالات را از منظر مکتب خودتان بفرمایید. تا بنده به شما یاد بدم چطور هر ادعایی رو میشه رد کرد و گفت نه نمیشه. چون فعلا توی این تاپیک فقط شما بودین که سوالاتی پرسیدین بدون جواب. هرچی من جواب میدم ردش میکنین و میگین نه نمیشه. به نظرم اگه جای ما عوض بشه و من سوال بپرسم و شما جواب بدین اونوقت نقص های مکتبتون بدجوری خودش را نشون بده که مدام نگین متریالیست ها جواب قانع کننده ای ندارند. چون شما در مقام یک اندیشه برتر خودتون را حس کردین و با تخلیه اطلاعاتی من میخواهین بگین خیلی کامل پاسخ این سوالات نزد شماست. من پاسخی ندارم، اگر شما پاسخی دارین ارائه کنین . به نظرم این سوالات سوالاتی هستند که واقعا بشر براشون جوابی نداره، کسی هم گفته جوابش نزد منه، از نظر من خیالات خودش بوده، شما میگی خیالات نیست و اینها جواب دارند، باشه جوابشون را بگو که حیات چیست. کم آوردن یعنی زدن به قصه و افسانه. این ها کنایه نیست آقای محترم، اینها حقیقت باورهای شماست. شما هیچکدوم از این سوالاتی که از من میکنی، پاسخش را از منظر مکتب منطقی و عقلانی خودتون نمیدین. وقتی من میگم این سوالات جوابی ندارند، یعنی هیچ کسی برای اونها جوابی نداره و این عیب نیست،طبیعت علم بشری است. شما ادعا میکنین این سوالات جواب دارند، خوب جواب هاشون را برای ما بگین من ببینم جواب این سوالات چیست، شاید علاقمند شدم شما درست تر میگین. البته فکر کنم چون اکثر خانم هایی که دیدین یا زیر چادر و تو کلاس قرآن بودن یا تو خیابان و مشغول عشوه گری، براتون عجیبه که یک خانم بتونه بحث محکم و جدی کنه. 7 لینک به دیدگاه
دیوید ترزگه 351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ علم تجربی یعنی علمی که قابل اثبات با قوانین هست مثل قانون جاذبه.علم انسانی هم علمی است که به مطالعه روی اخلاقیات و احساسات انسان ها میپردازه.دوست گرامی اگر بار دیگر توهین کنین و بگین شما فهمت غلطه و من فهمم درسته، من دیگه باهاتون بحثی ندارم.من ادعایی بر صحت باورهام ندارم و دارم درکم از جهان را در این وضعیت مطرح میکنم، اگر اینقدر مطمئنی باورهات درسته و عین حقیقته جهانه، با عرض معذرت خودآزاری دارین با دیگران بحث میکنین؟شما وقتی میتونی مدعی بشی فهم من غلطه که فهمی صحیح موجود باشه.من هم نمیگم فهم شما غلطه، میگم فهم شما بر اساس عقل امروزی نیست، بر اساس جهان بینی اسلامی 1400 سال پیش و قبل تر است و اینکه مدام اصرار میکنین که فهم همه غلطه،یعنی تمامیت خواهی برگرفته از جهان بینی اسلامی که شما هم مثل پیروان سایر مکاتب بهش مبتلا شدین، در حالیکه مدام شعار عدم ابتلا را هم میدین.تمامی حرف من در این تاپیک اینست هیچ قطعیتی وجود ندارد.علم هم ساخته و پرداخته دست انسان هاست و با گذشت زمان تکمیل میشه.هرکس ادعا کرد درکش از دنیا ، همان درک حقیقی است یک دروغگو یا متوهم است که برای راحت کردن کار خودش چنگ به کتب افسانه ای میزند که فکر میکند از ماورا برایش آمده، در حالیکه اونها تماما به دست خود بشر نوشته شده اند.حالا شما باز سعی کن مفاهیم خیالی مطرح شده در یونان باستان به دلیل عجز مطلق علم که به مرور زمان در ذهن قوم یهود رفته و تورات را بر اساس آن نوشته و دو کتاب بعدی هم به تقلید از آن آمده را به عنوان حقیقت مطرح کنید.تمامی باورهای شما ناشی از زمانی با قدمت بیش از 3000 ساله، عجیبه مدام صحبت از عقلانیت میکنید.روح ، جن ، آدم حوا، فرشته این ها همش توهمات مطلق است، هیچ علمی هم اینهارو تایید نمیکنه، برای تایید هر تئوری ابتدا نگاه میکنن بار اول از سوی چه کسی و در چه زمانی مطرح شده.علت اینکه اکثر آدم ها هم سعی میکنند این قصه های گذشته را باور کنند، چون نه حال فکر کردن دارند نه حوصله شناور شدن در دنیایی پر از مجهول.میخوان یه جواب شسته رفته آسمانی بهشون بدی خیالشون راحت بشه که همه چیز تکمیل و مهیاست برو عبادتو بکن و اون دنیا حالشو ببر. دوست عزیز من توهین نکردم اما اینکه شما میگین توهین نکردین این پستتون همش توهین بود نه به من بلکه به باورهام. شما اگه میتونی دلیل بر رد اونا بیار نه اینکه همش بگی علم اونارو رد کرده و اینها همش خیالاته و ... این توهینه کی گفته که این علم خطا نداره؟ علمی که یه روز میگه زمین ثابته بعد میگه میچرخه و... هزاران هزار از این موارد هست پس چطور به خودتون اجازه میدین با علمی که خود صاحبانش به ثبات نداشتنش ایمان ندارن باورهای دیگران رو بدون دلیل رد کنین؟ برای اینکه متوجه بشین اینی که تو یونان گفتن صحیح بوده و هست و خواهد بود یه نمونشو میگم که خود شما هم تو کاراتون رفتارتون حرف زدنتون بارها ازش استفاده میکنین. و اونم برهان است و همین منطق.اگه شما که نه هر کس دیگه تونست این مبنا رو رد کنه من از حرفم برمیگردم. الف ب است هر ب ج است پس الف ج است این نتیجه ضروریه و هر عاقلی بهش اقرار میکنه و هیچ گاه خطا بردار نیست اینو از یه بچه بپرسی بهتون میگه از خود شما هم بپرسن بهش اقرار میکنین و در روز بارها ازش استفاده میکنین. این حکم عقله که اصلا خطا بردار نیست. بر خلاف علم تجربی شما که اصلا خطا عین خودشه و قابل اعتنا نیست در اینجا اگه توهینی بهتون شد من معذرت میخوام 5 لینک به دیدگاه
دیوید ترزگه 351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ علم تجربی یعنی علمی که قابل اثبات با قوانین هست مثل قانون جاذبه.علم انسانی هم علمی است که به مطالعه روی اخلاقیات و احساسات انسان ها میپردازه.دوست گرامی اگر بار دیگر توهین کنین و بگین شما فهمت غلطه و من فهمم درسته، من دیگه باهاتون بحثی ندارم.من ادعایی بر صحت باورهام ندارم و دارم درکم از جهان را در این وضعیت مطرح میکنم، اگر اینقدر مطمئنی باورهات درسته و عین حقیقته جهانه، با عرض معذرت خودآزاری دارین با دیگران بحث میکنین؟شما وقتی میتونی مدعی بشی فهم من غلطه که فهمی صحیح موجود باشه.من هم نمیگم فهم شما غلطه، میگم فهم شما بر اساس عقل امروزی نیست، بر اساس جهان بینی اسلامی 1400 سال پیش و قبل تر است و اینکه مدام اصرار میکنین که فهم همه غلطه،یعنی تمامیت خواهی برگرفته از جهان بینی اسلامی که شما هم مثل پیروان سایر مکاتب بهش مبتلا شدین، در حالیکه مدام شعار عدم ابتلا را هم میدین.تمامی حرف من در این تاپیک اینست هیچ قطعیتی وجود ندارد.علم هم ساخته و پرداخته دست انسان هاست و با گذشت زمان تکمیل میشه.هرکس ادعا کرد درکش از دنیا ، همان درک حقیقی است یک دروغگو یا متوهم است که برای راحت کردن کار خودش چنگ به کتب افسانه ای میزند که فکر میکند از ماورا برایش آمده، در حالیکه اونها تماما به دست خود بشر نوشته شده اند.حالا شما باز سعی کن مفاهیم خیالی مطرح شده در یونان باستان به دلیل عجز مطلق علم که به مرور زمان در ذهن قوم یهود رفته و تورات را بر اساس آن نوشته و دو کتاب بعدی هم به تقلید از آن آمده را به عنوان حقیقت مطرح کنید.تمامی باورهای شما ناشی از زمانی با قدمت بیش از 3000 ساله، عجیبه مدام صحبت از عقلانیت میکنید.روح ، جن ، آدم حوا، فرشته این ها همش توهمات مطلق است، هیچ علمی هم اینهارو تایید نمیکنه، برای تایید هر تئوری ابتدا نگاه میکنن بار اول از سوی چه کسی و در چه زمانی مطرح شده.علت اینکه اکثر آدم ها هم سعی میکنند این قصه های گذشته را باور کنند، چون نه حال فکر کردن دارند نه حوصله شناور شدن در دنیایی پر از مجهول.میخوان یه جواب شسته رفته آسمانی بهشون بدی خیالشون راحت بشه که همه چیز تکمیل و مهیاست برو عبادتو بکن و اون دنیا حالشو ببر. خب من کلی سوال کردم ازتون ولی شما با یه .... جواب پست قبلی منو ندادین من منتظر جوابم. به نظرم این طور بحث فرار رو به جلو باشه.منتظر جوابم 3 لینک به دیدگاه
دیوید ترزگه 351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ 1- اینقدر نفرمایید ما روح را با عقل ثابت میکنیم.اگر اینقدر اثبات روح با عقل کار راحتی هست، مشکل کسانیکه روح را باور ندارند کجاست؟کم عقلی یا بی عقلی؟واقعا برای من خیلی عجیبه که از نظر شما روح با عقل راحت اثبات میشه، اما دریغ از یک ثبت رسمی.دریغ از یک ثبت علمی روح، که اکثر انسان های بتونن بهش استناد کنن.شما که اینقدر اهل تحقیق هستین، میشه بفرمایید اولین بار فرضیه وجود روح را چه کسی و در چه زمانی و بر چه اساسی مطرح کرده؟حتما حتما هم شما و هم آقای دیوید به این سوال جواب بدین.2- یعنی چی این تمرکز از کجا ناشی میشه !!!!از طریق کنترل کردن که ما اون رو به وسیله اعصاب انجام میدیم.با عرض معذرت شما آدم هایی که نمیتونن ادرار خودشون را کنترل کنند، تا حالا ندیدین.شما هی بگو من میتونم، من میتونم کنترل کنم، اما نمیتونی، چون من برای کنترل در کار نیست.یک هماهنگی بین اعصاب و مغز است که از شما چیزی به نام من به وجود میاره.شما با خودتون میاندیشین این من همون روح است.باز هم تکرار میکنم،عجیبه این قسمت هارو جواب نمیدین.آدم هایی که زندگی نباتی دارن رو ندیدین؟این ها مشکل مغزی دارند، نه مشکل روحی، هیچ من و من و من و.... هم ندارند.3- اینقدر مطمئن نباشین که نمیشه آدم ساخت.این جالبه که آینده را خیلی راحت پیش بینی هم میکنین.عین اون آدم هایی که یک زمانی میگفتند، مگه میشه آدم پاشو بذاره در کره ای دیگر، چه حرف ها.بهتره مستندهای شبیه سازی انسان رو ببینین.در ضمن تلاش هم هست انسان را در محیطی به غیر از شکم مادر پرورش بدن که البته گویا اونجا هم طبق باور شما روحی دمیده خواهد شد !!!4- حیات چیست؟واقعا به نظرت این سوالیست که کسی میتونه بهش جواب بده.من دارم میگم عقل آدم ها محدوده چون نتونستند فعلا به رازها و شگفتی های آغاز پیدایش برگردن چیز خاصی هم نگفتند.یک عده هم که کلا دیدن علم ناقصه، زدند به گفتن قصه های توهمی همچون آدم و حوا.جواب این سوال که حیات چیست، از سوی کسی داده نشده، فقط یک عده اومدن قصه گفتند، قصه هایی شیرین که شاید به مذاق خیلی ها خوش بیاد، چون راحت و بی دردسره مثال کتاب قصه.برام جالبه خودتون هر مثالی میخواهین میزنین، من که مثال میزنم میگین قیاس مع الفارغ !!!شما الان میتونی ادعا کنی در کهکشانی آنطرف تر حیات هست، چون بر فرض باور دینیت میگه.من میگم نیست، چون علم ناتوان است و شما اصرار داری بر اساس یک حرف، بگی ادعایت درست است.این منطق شما هم در خور توجه است. دوست عزیز من نمیدونم شما چقدر در مورد ادیان اطلاعات دارین. البته از حرف زدنتون معلومه .ولی برای آرامش خاطرتون میگم که اگه مطالعه ای در ادیان ابتدایی داشته باشین . وقتی میگیم ادیان ابتدایی نه اسلام و... بلکه انسانهای اولیه اونایی یا توتم پرست بودن یا خورشید پرست یا... اعتقادی که اونا داشتن نه فقط اعتقاد به روح بود بلکه اعتقاد به حیات پس از مرگ هم داشتن میتونید به همون علم تجربی ای که ازش طرفداری میکنین و کاوشهاشون یه مراجه ای بکنین تا ببینین که اونا از اجسادی که ازشون پیدا شده همراه مرده هاشون پول غذا حتی یه حیوان که بعد از زنده شدن بتونن با اون این ور و آن ور برن میزاشتن اصل اعتقاد به نفس یا همون روح با انسان بوده و از همون انسان اولیه به این مطلب اعتقاد داشته. میتونین مراجعه کنین. نمیخوام زیاد بحث منحرف بشه به همین خاطر یه سوال دارم اگه جواب دادین که بحث رو ادامه میدیم والا... بر فرض که ما اصل ماوراء رو منکر بشیم و حرف شما رو بپذیریم حالا سوال اینه که این عالم از کجا اومده؟ شما که به قول خودتون هم خودتون هم علمتون در حال پیشرفته و به این توهمات و خرافات ایمان ندارین بفرمایید که این عالم از کجا اومدهو اولین ذره چطور بوجود اومده و توسط چی یا چه موجودی؟ 3 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ دوستان گرامی لطفا این بحث رو با آرامش و خونسردی بیشتری جلو ببرید و از حاشیه به دور باشید. ممنون. 5 لینک به دیدگاه
دیوید ترزگه 351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ دوستان گرامی لطفا این بحث رو با آرامش و خونسردی بیشتری جلو ببرید و از حاشیه به دور باشید. ممنون. ممنون از پیشنهادتون سعیمونو میکنیم 4 لینک به دیدگاه
*Sanaz* 10640 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ بر فرض که ما اصل ماوراء رو منکر بشیم و حرف شما رو بپذیریم حالا سوال اینه که این عالم از کجا اومده؟ شما که به قول خودتون هم خودتون هم علمتون در حال پیشرفته و به این توهمات و خرافات ایمان ندارین بفرمایید که این عالم از کجا اومدهو اولین ذره چطور بوجود اومده و توسط چی یا چه موجودی؟ دوست گرامی شما و یار همفکرتون آقای جواد، گویا متوجه نمیشین بنده چی میگم. من مدام عرض میکنم که یکسری از سوالات درباره ابتدای خلقت و انتهای حیات پاسخی ندارند، چون کسی نتونسته گریزی به اونها بزنه و تجربه ای از اونها داشته باشه. باز شما میگی جهان از کجا درست شده !!! شما با توجه به همین دو دو تا چهارتای خودتون دارین یکسری نتیجه گیری هایی برای ابتدا و انتهای تاریخ میکنین و میگین چون من الان چنین قوانینی را درک میکنم، دنیا الزاما از همین قوانین پیروی میکنه. مگه شما میدونی ابتدای جهان چی بوده و انتهاش چی میشه که به من میگی بگو؟ این سوالات جواب ندارند، کسی هم نمیتونه بهشون جواب بده چون قدرتی برای احاطه به اونها نداره. اینکه اکثریت انسان ها از مرگ به عنوان یک پایان در کل تاریخ وحشت دارند و نمیتونن باور کنن که با مرگشون همه چیز پایان میگیره و ترجیح میدن در بهشت و جهنم هایی که یک عده انسان دیگه بهشون وعده دادن زندگی کنند،یا پس از مرگ زنده بشن و از هزاران سال پیش در قبرها برای خودشون چیزی چال میکردن، به خود همون آدم ها مربوطه. کسی دوست داره داستان های ادیان در مورد خدا و آفرینش انسان و بهشت و جهنم و… را باور کنه باز هم مختاره. آدم ها همیشه ترجیح دادن ، طوری زندگی کنند که دلشون خوش باشه. اگر مایل به ادامه بحث هستین، هر سوالی را میپرسین ابتدا جوابش را از نظر مکتب و باور خودتون بدین، تا من بدونم دارم جواب چه طرز فکریو میدم، آیا صرفا قراره طرف مقابلم از من سوالات بی جواب بپرسه یا نه خودش هم جوابی برای سوالاتش دارد. شما یک واژه خدا رو میندازین وسط، هرجا به بن بست رسیدین میگین کار خداست. خوب خسته نباشید واقعا. با این کار کار خداست، دیگه سوالی بی جواب نمیمونه. 7 لینک به دیدگاه
JavadMessi 1620 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ خوب من فکر کنم سبک شمارو در جواب دادن فهمیدم.روش شما، پرسیدن سوالات مبهمی هست که جوابی ندارند. برای اینکه بحثی منطقی پیش برود، ابتدا شما جواب های همین سوالات را از منظر مکتب خودتان بفرمایید. تا بنده به شما یاد بدم چطور هر ادعایی رو میشه رد کرد و گفت نه نمیشه. چون فعلا توی این تاپیک فقط شما بودین که سوالاتی پرسیدین بدون جواب. هرچی من جواب میدم ردش میکنین و میگین نه نمیشه. به نظرم اگه جای ما عوض بشه و من سوال بپرسم و شما جواب بدین اونوقت نقص های مکتبتون بدجوری خودش را نشون بده که مدام نگین متریالیست ها جواب قانع کننده ای ندارند. چون شما در مقام یک اندیشه برتر خودتون را حس کردین و با تخلیه اطلاعاتی من میخواهین بگین خیلی کامل پاسخ این سوالات نزد شماست. من پاسخی ندارم، اگر شما پاسخی دارین ارائه کنین . به نظرم این سوالات سوالاتی هستند که واقعا بشر براشون جوابی نداره، کسی هم گفته جوابش نزد منه، از نظر من خیالات خودش بوده، شما میگی خیالات نیست و اینها جواب دارند، باشه جوابشون را بگو که حیات چیست. کم آوردن یعنی زدن به قصه و افسانه. این ها کنایه نیست آقای محترم، اینها حقیقت باورهای شماست. شما هیچکدوم از این سوالاتی که از من میکنی، پاسخش را از منظر مکتب منطقی و عقلانی خودتون نمیدین. وقتی من میگم این سوالات جوابی ندارند، یعنی هیچ کسی برای اونها جوابی نداره و این عیب نیست،طبیعت علم بشری است. شما ادعا میکنین این سوالات جواب دارند، خوب جواب هاشون را برای ما بگین من ببینم جواب این سوالات چیست، شاید علاقمند شدم شما درست تر میگین. البته فکر کنم چون اکثر خانم هایی که دیدین یا زیر چادر و تو کلاس قرآن بودن یا تو خیابان و مشغول عشوه گری، براتون عجیبه که یک خانم بتونه بحث محکم و جدی کنه. اینجا ما بحث مذهبی نمیکنیم که بخواهید نقضهای مکتب ما رو روشن کنید همون چیزی که خودتونم خواستید!! ما هم نگفتیم تفکرمون برتره بلکه این عقلانی بودن تفکره که نشون میده کدوم تفکر برتره! ازتون استدعا دارم از بحث دینی و افسانه بودن و غیره بیایید بیرون تا بحثمون درست و منتطقی پیش بره الان هم موضوع اثبات ماوراءالطبیعه هست پس باب انتقاد دینی اینجا بسته است خب بحث مفیدمون این شد: شما میگین همه چیز مادی است و ماوراء وجود نداره این یعنی برای این گفته دلیل دارین و هیچ مثال نقضی هم به دلیلتون نیست ما میگیم حیات چیست؟مادی است یا غیر مادی؟اگر مادی است که کشفش خیلی سخت نیست اما اگه علم تجربی توش سکوت میکنه این یعنی توپ تو زمین ماتریالیستهاست.البته فکر کنم مرور تاریخ فلسفه هم بد نباشه چون در این مورد ماتریالیستها ضربات محکمی خوردند و یا حرفی برای گفتن نداشتند یا حرفی زدند که نزدنش بهتر بوده! پیشنهاد میکنم اگر شما ماتریالیست هستین حداقل روی بزرگان این فلسفه مانور بدین تا بحثمون به دین و درست بودن یا نبودنش نکشه 3 لینک به دیدگاه
JavadMessi 1620 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ 1- اینقدر نفرمایید ما روح را با عقل ثابت میکنیم.اگر اینقدر اثبات روح با عقل کار راحتی هست، مشکل کسانیکه روح را باور ندارند کجاست؟کم عقلی یا بی عقلی؟واقعا برای من خیلی عجیبه که از نظر شما روح با عقل راحت اثبات میشه، اما دریغ از یک ثبت رسمی.دریغ از یک ثبت علمی روح، که اکثر انسان های بتونن بهش استناد کنن.شما که اینقدر اهل تحقیق هستین، میشه بفرمایید اولین بار فرضیه وجود روح را چه کسی و در چه زمانی و بر چه اساسی مطرح کرده؟حتما حتما هم شما و هم آقای دیوید به این سوال جواب بدین. عاقبت ما نفهمیدیم اومدیم بحث فلسفی بکنیم یا تجربی نخیر اونطور که شما فکر میکنید نیست تمام فلاسفه به جز مادیون قائل به ماوراء بوده اند و همیشه جوابهای دندانشکنی به ماتریالیستها داده اند اما خواهشا اگه میخواید به بحث ادامه بدید دیگه نگید کو ثبت علمی!!چون داریم در مورد اثبات عقلانی چیزی غیر مادی بحث میکنیم شما مدرک از علم تجربی میخواهید!!! گرچه توی علم تجربی هم جاهایی به بن بست میخوره که همونجا معلوم میشه انسان دارای بعد غیر مادیست مثلا در خواب! 2-یعنی چی این تمرکز از کجا ناشی میشه !!!!از طریق کنترل کردن که ما اون رو به وسیله اعصاب انجام میدیم.با عرض معذرت شما آدم هایی که نمیتونن ادرار خودشون را کنترل کنند، تا حالا ندیدین.شما هی بگو من میتونم، من میتونم کنترل کنم، اما نمیتونی، چون من برای کنترل در کار نیست.یک هماهنگی بین اعصاب و مغز است که از شما چیزی به نام من به وجود میاره.شما با خودتون میاندیشین این من همون روح است.باز هم تکرار میکنم،عجیبه این قسمت هارو جواب نمیدین.آدم هایی که زندگی نباتی دارن رو ندیدین؟این ها مشکل مغزی دارند، نه مشکل روحی، هیچ من و من و من و.... هم ندارند. مثال ادرار ربطی به بحث نداشت چون مجاری ادراری هم جزوی از بدن مادی ماست اما فکر نکنم به تمرکز انسان بابت موضوعی ربط داشته باشه! شما میگین مغز اون دانشجو دستور به تمرکز نداشتن داده من میگم مگه میشه مغز به خودش دستور بده تمرکز نداشته باش!! 3-اینقدر مطمئن نباشین که نمیشه آدم ساخت.این جالبه که آینده را خیلی راحت پیش بینی هم میکنین.عین اون آدم هایی که یک زمانی میگفتند، مگه میشه آدم پاشو بذاره در کره ای دیگر، چه حرف ها.بهتره مستندهای شبیه سازی انسان رو ببینین.در ضمن تلاش هم هست انسان را در محیطی به غیر از شکم مادر پرورش بدن که البته گویا اونجا هم طبق باور شما روحی دمیده خواهد شد !!! نه نشد بیرون از شکم مادر با ربات زمین تا آسمون فرق داره ما مطمئنیم هر وقت ساختند شما ازش دفاع کن:دی 3 لینک به دیدگاه
دیوید ترزگه 351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ دوست گرامی شما و یار همفکرتون آقای جواد، گویا متوجه نمیشین بنده چی میگم.من مدام عرض میکنم که یکسری از سوالات درباره ابتدای خلقت و انتهای حیات پاسخی ندارند، چون کسی نتونسته گریزی به اونها بزنه و تجربه ای از اونها داشته باشه. باز شما میگی جهان از کجا درست شده !!! شما با توجه به همین دو دو تا چهارتای خودتون دارین یکسری نتیجه گیری هایی برای ابتدا و انتهای تاریخ میکنین و میگین چون من الان چنین قوانینی را درک میکنم، دنیا الزاما از همین قوانین پیروی میکنه. مگه شما میدونی ابتدای جهان چی بوده و انتهاش چی میشه که به من میگی بگو؟ این سوالات جواب ندارند، کسی هم نمیتونه بهشون جواب بده چون قدرتی برای احاطه به اونها نداره. اینکه اکثریت انسان ها از مرگ به عنوان یک پایان در کل تاریخ وحشت دارند و نمیتونن باور کنن که با مرگشون همه چیز پایان میگیره و ترجیح میدن در بهشت و جهنم هایی که یک عده انسان دیگه بهشون وعده دادن زندگی کنند،یا پس از مرگ زنده بشن و از هزاران سال پیش در قبرها برای خودشون چیزی چال میکردن، به خود همون آدم ها مربوطه. کسی دوست داره داستان های ادیان در مورد خدا و آفرینش انسان و بهشت و جهنم و… را باور کنه باز هم مختاره. آدم ها همیشه ترجیح دادن ، طوری زندگی کنند که دلشون خوش باشه. اگر مایل به ادامه بحث هستین، هر سوالی را میپرسین ابتدا جوابش را از نظر مکتب و باور خودتون بدین، تا من بدونم دارم جواب چه طرز فکریو میدم، آیا صرفا قراره طرف مقابلم از من سوالات بی جواب بپرسه یا نه خودش هم جوابی برای سوالاتش دارد. شما یک واژه خدا رو میندازین وسط، هرجا به بن بست رسیدین میگین کار خداست. خوب خسته نباشید واقعا. با این کار کار خداست، دیگه سوالی بی جواب نمیمونه. دوست عزیز شما با اینکه وخودتونو به علم تجربی و مادیگرا ها میچسبونین و ازشون دم میزنین ولی اصلا اطلاعی از حزف اونا ندارین اونا برای این سوال جواب دارن اصولا هر تفکری باید برای این سوال جواب داشته باشه اگه اینطوره که شما نمیتونین در مورد این سوال جواب بدین پس نبایدجواب دیگران رو نفی کنین وقتی خودتون جوابی ندارین. اما مادیگراها میگن ماده قدیمه یعنی همیشگی بوده اساسا این سوال اولین سوالیه که انسان با اون مواجهه. اگه شما نمیتونین بهش جواب بدین پس گوش کنین تا ببینین همون تفکری که اینهمه بهش تاختین چطور این سوالو حل کرده. و اساسا کسی نبوده که این سوال براش حل نشده باشه حالا یا با جواب درست یا غلط . در جهان باید یه موجود همیشگی باشه که اون دیگه نیازمند به موجود دیگه نباشه که اونو خلق کنه.این یه اصل پذیرفته بین تمام انسانهای روی زمینه البته غیر از شما من تا حالا اینو از کسی نشنیده بودم. چون حتی پوزیتویستها مخصوصا پوزیتویستهای منطقی که حس گرای شدید هستند باز اونا هم به همیشگی بودن ماده معتقدند و معتقدند که در عالم ماده همیشگی بوده و عالم از اون بوجود اومده و در این نوع بوجود اومدن هم نظرات مختلفی هست. ما با دوست عزیزمون وافن تا اینجا اومدیم و پذیرفتیم که یه موجود همیشگی باید در عالم وجود داشته باشه چون وجدان ما این رو نمیپذیره که این موجودات از جایی نیامده باشند پس باید یه موجودی خمیشگی تو عالم باشه(میتونید به پستهای قبلی من نگاه کنین تا این مطالبو ببینین )و اگه اشکالی داشتین باز ادامه میدیم. وافن عزیز فرمودن که این دلیل خدای ابراهیمی رو اثبات نمیکنه منم گفتم که من با این دلیل به دنبال اثبات خدا نبودم. بلکه به دنبال یه موجود همیشگی بودم. حتی در 1400 سال پیش هم این تفکر بود که عده ای ماده رو قدیم میدونستن و این دستاورد علم جدید نیست که شما بیاین کلاهتنو به آسمون بندازین و هورا بکشین که علم کامل شد و دیگه به خرافات و اوهام معتقد نیست. من میخوام ازتون که یه نفر از متفکران رو معرفی کنین که این حرف شما رو زده باشه که ما نمیتونیم عالم از کجا بوجود اومده؟ نمونش همین نظریه بینگ بنگ هست که دارن تحقیق میکنن تا فرضیشونو اثبات کنن اینا همون عالمان علم تجربی هستن. این بحث تا اینجا اگه مطلبی هست بفرمایید تا من ادامه دلیلمو برای اول دنیا و آخرش براتون بگم 6 لینک به دیدگاه
*Sanaz* 10640 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ اینجا ما بحث مذهبی نمیکنیم که بخواهید نقضهای مکتب ما رو روشن کنید همون چیزی که خودتونم خواستید!!ما هم نگفتیم تفکرمون برتره بلکه این عقلانی بودن تفکره که نشون میده کدوم تفکر برتره! ازتون استدعا دارم از بحث دینی و افسانه بودن و غیره بیایید بیرون تا بحثمون درست و منتطقی پیش بره الان هم موضوع اثبات ماوراءالطبیعه هست پس باب انتقاد دینی اینجا بسته است خب بحث مفیدمون این شد: شما میگین همه چیز مادی است و ماوراء وجود نداره این یعنی برای این گفته دلیل دارین و هیچ مثال نقضی هم به دلیلتون نیست ما میگیم حیات چیست؟مادی است یا غیر مادی؟اگر مادی است که کشفش خیلی سخت نیست اما اگه علم تجربی توش سکوت میکنه این یعنی توپ تو زمین ماتریالیستهاست.البته فکر کنم مرور تاریخ فلسفه هم بد نباشه چون در این مورد ماتریالیستها ضربات محکمی خوردند و یا حرفی برای گفتن نداشتند یا حرفی زدند که نزدنش بهتر بوده! پیشنهاد میکنم اگر شما ماتریالیست هستین حداقل روی بزرگان این فلسفه مانور بدین تا بحثمون به دین و درست بودن یا نبودنش نکشه بنده معتقدم همه چیز مادی است و هیچ ماورالطبیعه ای وجود نداره. کاری هم به مکتب متریالیستی ندارم پس لطفا من رو به اونها نچسبونین، از فیلسوف های اونها هم اطلاعاتی ندارم، تا حالا هم مثال نقضی ندیدم که به چیزی ماورالطبیعه اعتقاد پیدا کنم. تمامی اتفاقاتی که اطرافم اتفاق میوفته را یا تونستم با دلایل مادی توجیه کنم یا اگر نتونستم دلیلی برای اینکه به چیزی غیر از ماده ربطش بدم ندیدم. در ضمن ماده را فقط توی جامد و مایه و گاز نبینین. وقتی میگم دلیلی بر غیر مادی بودن نیست، یعنی احساسات و عواطف و شادی و گریه و... را همه را به عنوان جزئی از همین جهان و بدن انسان قبول دارم نه از چیزهایی مثل روح و... درباره حیات هم عرض کردم، جواب من اینست که حیات مادی است. درباره ابتدا و انتهایش هم هیچ اطلاعاتی در دسترس نیست، شما معتقدین حیات غیر مادی است،باشه دلیلتون را بر این ادعاتون بگین. شگفتی من در این بحث اینست که چرا شما و دوستتون فقط سوال میکنین و به هیچ سوالی جواب نمیدین. این به عنوان آخرین نوشته من در این تاپیک خواهد بود، مگر به یک شرط: شما و دوستتون هر سوالی میپرسین جوابش را با یک مثال از همون دیدگاه عقلانی خودتان بدهید، تا من هم جواب بدم. وگرنه بنده از این لحظه پاسخگوی صرف نخواهم بود. جواب در برابر جواب و مثال در برابر مثال، برای یک سوال مشترک. 6 لینک به دیدگاه
JavadMessi 1620 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ بنده معتقدم همه چیز مادی است و هیچ ماورالطبیعه ای وجود نداره.کاری هم به مکتب متریالیستی ندارم پس لطفا من رو به اونها نچسبونین، از فیلسوف های اونها هم اطلاعاتی ندارم، تا حالا هم مثال نقضی ندیدم که به چیزی ماورالطبیعه اعتقاد پیدا کنم. تمامی اتفاقاتی که اطرافم اتفاق میوفته را یا تونستم با دلایل مادی توجیه کنم یا اگر نتونستم دلیلی برای اینکه به چیزی غیر از ماده ربطش بدم ندیدم. در ضمن ماده را فقط توی جامد و مایه و گاز نبینین. وقتی میگم دلیلی بر غیر مادی بودن نیست، یعنی احساسات و عواطف و شادی و گریه و... را همه را به عنوان جزئی از همین جهان و بدن انسان قبول دارم نه از چیزهایی مثل روح و... درباره حیات هم عرض کردم، جواب من اینست که حیات مادی است. درباره ابتدا و انتهایش هم هیچ اطلاعاتی در دسترس نیست، شما معتقدین حیات غیر مادی است،باشه دلیلتون را بر این ادعاتون بگین. شگفتی من در این بحث اینست که چرا شما و دوستتون فقط سوال میکنین و به هیچ سوالی جواب نمیدین. این به عنوان آخرین نوشته من در این تاپیک خواهد بود، مگر به یک شرط: شما و دوستتون هر سوالی میپرسین جوابش را با یک مثال از همون دیدگاه عقلانی خودتان بدهید، تا من هم جواب بدم. وگرنه بنده از این لحظه پاسخگوی صرف نخواهم بود. جواب در برابر جواب و مثال در برابر مثال، برای یک سوال مشترک. چسبوندن نیست اما خب وقتی میگین به هیچ ماوراءالطبیعه ای اعتقاد ندارین یعنی با اونا همسو هستین دیگه!!! مثال زیاده برای اینکه نشون داد همه چیز مادی نیست ولی فعلا بحثمون رو حیاته احساسات هم بر جسم تاثیر داره هم روح اون چیزی که در بدن اتفاق میفته جنبه مادیشه اما اینکه میگوییم من شاد شدم یعنی حسی که دارم میکنم و مادی هم نیست این دیگه معلومه!! خب برگردیم سر بحثمون خب اگه مادیست بگین کجای بدنه؟؟؟ ببینید همیشه با برهان خلف هم میشه به جواب رسید و از اونجایی که منظور شما از اثبات مادی و تجربیه پس اگه اثبات نشه مادیه مطمئنا غیر مادیه!! ما کل کل نمیکنیم خواهرم که بگین ادامه نمیدم و فلان!! 3 لینک به دیدگاه
viviyan 12431 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ به نظرم میرسه دوستان برای درک بهتره ساختار مغز ابتدا فیزیولوژی اعصاب رو مطالعه کنند تا سوالاتی نپرسند یا حداقل درباره ساختار و عملکرد مغز جوابهایی رو با قطع و یقین ندن که لج دار هست. من تا جایی که یادم میاد و خووندم یه کم مینویسم: اعصاب انسان شامل دو قسمت هست یکی سیستم عصبی مرکزی که مغز و نخاع رو شامل میشه و دیگری سیستم عصبی محیطی که اعصاب حسی و حرکتی و عقده ها رو شامل میشه. سیستم عصبی مرکزی سه سطح داره: پایینترین سطح؛ سطح نخاعی هست که باعث بروز اعمالی مثل راه رفتن، چندین رفلکس و... میشه. دومین سطح؛ سطوح مغزی تحتانی هستند که قسمتهای زیر قشر مغز مثل بصل النخاع، پل مغزی، هیپوتالاموس و ... رو شامل میشن و فعالیتهای غیرارادی مثل تنفس، گردش خون، واکنش های تغذیه ای و ... کنترل میکنند. و سومین سطح؛ سطح مغزی فوقانی (قشر مغز) هست که اعمال عالی مغز مثل حافظه، تفکر و... رو انجام میده. این سه سطح با هم در ارتباطند از طریق نورونها یا همون سلولهای عصبی. سلوهای عصبی از طریق فضای سیناپسی با هم ارتباط برقرار میکنند. یعنی وقتی پیام عصبی که در واقع پتانسیل عمل هست به انتهای یک نورون میرسه باعث میشه نورون مذکور یک انتقال دهنده عصبی رو به درون فضایی که بین این نورون و نورون مقابل و یا هر سلول دیگری قرار داره منتشر کنه، این انتقال دهنده عصبی میره و روی سلول مقابل اثر میکنه که ممکنه تحریکی یا مهاری باشه اثرش. عواملی مثل افزایش یا کاهش ph، کافئین، تئوفیلین، داروهای بیهوش کننده و ... باعث تغییر تحریک پذیری نورونها میشن، مثلا اگه ph بدن افزایش پیدا کنه باعث افزایش تحریک پذیری نورون و در نتیجه ممکنه باعث تشنج در فرد بشه که بازم با نظریه وجود روح و اینکه جسم انسان فقط یک کالبد هست که برای روح نقش پل ارتباطی داره قابل تفسیر نیست، چون طبق این نظریه وقتی نورونها تحریک پذیریشون افزایش پیدا میکنه، فقط جسم باید دچار تشنج بشه و روج هیچ صدمه یی نبینه و در ضمنی که جسم دچار این حالت شده، روح گوشه ای به تماشا بنشیند. و در مورد تاثیر داروهای بیهوش کننده هم همینطوره. سیستم عصبی محیطی یه بخش حسی داره و یه بخش حرکتی؛ خلاصه کنم مثلا اگه بخش حسی از بین بره یا آسیب ببینه فرد نمیتونه وزن اشیا رو تشخیص بده، شکل اشیا رو نمیتونه تشخیص بده، جنس اشیا رو نمیتونه تشخیص بده، میزان فشارهای وارده به بدن رو نمیتونه تشخیص بده، درد رو نمیتونه تشخیص بده، دما رو نمیتونه و.... من موندم پس روح مورد ادعای برخی دوستان میخواد به چه دردی بخوره؟ از توضیح بقیه قسمتها میگذریم چون اگه من بخوام تمام فعالتهای مغز رو تا اونجایی که خووندم بنویسم کلی وقتمو میگیره. کافیه شما برید فصل های مربوط به فیزیولوژیه اعصاب گایتون رو بخوونید. با توجه به تعریفی که از عقل ارائه دادین آیا اون قدرت تفکر اکتسابی هست؟ قابل افزایش هست؟ قدرت تفکر افراد متفاوت هست؟فک کنم پاسخ شما مثبت باشد. اگر مثبت بود دلیلتان چیست؟ مثلا کسی که قدرت تفکرش بیشتر است انتقال سیگنال بین نورون های عصبی اش سریعتر و بهتر صورت می گیرد؟(یعنی هنوز مادی بودن عقل) قدرت تفکر به صورت ژنتیکی در همه افراد سالم وجود داره چون مغز و بخشهای مربوط به فکر کردن در تمام افراد سالم وجود داره، قدرت تفکر رو گمون نکنم افزایش پیدا کنه بستگی به خود فرد داره که چقد ازش استفاده کنه. قدرت تفکر افراد مختلف متفاوته، این قدرت تفکر بخش ساختاریش ژنتیکیه ولی بخشی که مربوط به محصول قدرت تفکر میشه اکتسابی. در مورد بیشتر تواناییهای ما همینطوره، مثلا یادگیریه زبان در ناحیه بروکای قشر جلوی پیشانی پردازش میشه، اگه ما اول یک زبانی رو یاد بگیریم (مثل زبان پارسی) و بعد بخوایم یه زبان دیگه رو یاد بگیریم (مثل انگلیسی) ناحیه ای که زبان جدید درش ذخیره میشه کمی دورتر از ناحیه ذخیره زبان قبلی هست و در نتیجه کار ما سخت تر میشه (چون زبان جدید باید ابتدا به ناحیه ذخیره شده زبان قبلی فرستاده بشه در اونجا ترجمه بشه) اما اگه ما دوتا زبان رو همزمان یاد بگیریم هردو با هم در یک ناحیه ذخیره میشن و بنابراین کار راحتتری رو در پیش خواهیم داشت. تمام اعمال ما از قبیل تفکر، حافظه، یادگیری و... به وسیله مغز پردازش و کنترل میشه و این قابل توضیح، اثبات و توجیه منطقی هم هست. من نمیدونم دوستان چه اصراری دارن که این فعالیتها رو به روحی که وجود خودش هنوز اثبات نشده با توجیهاتی که برای خودشون هم به نظرم چندان باورپذیر نیست نسبت بدن. 6 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ دوست عزیزز قرار نشد دیگه شما خودت تو پستی که من نوشتم قبول کردی که ماده باید همیشگی باشه و الا اون سوال که این موجود از کجا اومده بی جواب میمونه و این بی جوابی یعنی اینکه اصلا موجودی نباشه در حالی که هست. خب اگه ماده یا هر موجودی دیگه همیشگی نباشه خود این ماده از کجا اومده؟اینکه دیگه عقلیه که نمیشه یه دفعه از آسمون بیفته باید یا خودش یا یه موجود همیشگی اونو ساخته باشه من گفتم ماده باید همیشگی باشه ؟ کجا این رو پذیرفتم ؟ من پذیرفتم که هر چیزی باید علتی داشته باشه و چیزی در ابتدا باعث به وجود آمدن جهان شده... بنده میگم حتما باید از جنس ماده بوده باشه... ولی من نگفتم همیشگی بوده... دلیلی برای اینکه بگم همیشگی بوده وجود نداره... مسئله اینجاست که ما نمیدونیم همیشگی بوده یا خیر... البته این بخش به نظرم زیاد مهم نیست چون ما در مسائل مهم ترین هنوز با هم اتفاق نظر نداریم... ما نمیدونیم از کجا اومده اون ماده... ولی این دلیل نمیشه که بیاییم و قوانین اینچنینی تعریف کنیم... 2 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ فرض کنین من هم پذیرفتم که اصلا ورای ماده چیزی نیست و همه چیز مادی هستند.حالا سوال شما که رشتتونو هم پزشکی زدین بفرمایید که این دیدن ما طبق یه فرایندی بوجود میاد که باید فاصله ما تا اون پدیده به میزان مشخصی باشه نور کافی باشه مانعی هم نباشه و...تا حالا براتون پیش اومده که تو کلاس باشین و ولی اصلا متوجه نشین استاد چی میگه؟ و نه صداشو میشنوین نه میبینیدش. یا باید دیده باشین اینطور افراد رو که نگاهشون به استاده ولی حتی وقتی استاد میاد نزدیکشون متوجه نمیشن. چرا؟ مگه شرائط مهیا نیست؟ یا مگه سیستم عصبیشون دچار مشکل میشه؟ در حالی که اون نه مشکلی در سیستم عصبیش هست نه مانعی از دیدن داره چون بقیه بچه ها میتونن استاد رو ببینن. البته اگه مایلین این بحث روح رو هم تو یه تاپیک جدا بحث کنیم یا این بحث که تموم شد بریم سراغ بحث اثبات خدا؟ این حرف شما روح رو اثبات میکنه الان ؟ یعنی چون مغز توانایی دسته بندی کردن و ارجحیت دادن به یک فعالیت خاص رو داره این بدین معنا هست که روح وجود داره ؟ درودشما و دوستمون وافن هر دو به یک موضوع اشاره کردین. پس از هر دو می پرسم: با توجه به تعریفی که از عقل ارائه دادین آیا اون قدرت تفکر اکتسابی هست؟ قابل افزایش هست؟ قدرت تفکر افراد متفاوت هست؟ فک کنم پاسخ شما مثبت باشد. اگر مثبت بود دلیلتان چیست؟ مثلا کسی که قدرت تفکرش بیشتر است انتقال سیگنال بین نورون های عصبی اش سریعتر و بهتر صورت می گیرد؟(یعنی هنوز مادی بودن عقل) اگه پاسختون غیر از موارد فوق بود بیگن بله مسلما قابل افزایش هست تا حدی... و البته به مواردی مثل ساختار های ژنتیکی بستگی داره... خیر... انتقال سیگنال ها بین نورون ها بیشتر نیست... بلکه ساختار نورون ها و نوع فعالیت بخش های مختلف مغز هست که در افراد مختلف متفاوت هست... 4 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ دوست عزیز میدونید که علم نداشتن ما به یه چیز دلیل بو نبود اون نیستاگه کسی از دانشمندان مقاله ای ننوشته دلیل بر نبود نیست تازه وقتی که روح یه امری ماروایی هست قطعا نباید در علم تجربی که مادیگرا هستند دنبال مقالاتش بگردین مثل اینه که شما در مورد مقالات علمی در مورد کامپیوتر تو علم پزشکی بگردین میتونین به کتاب فیلسوفان غربی مثل مابعد الطبیعه نوشته ریچارد تیلور یا عقل و اعتقاد دینینوشته مایکل پترسون ویلیام هاسکر و بروس رایشنباخ و دیوید بازنیچر مراجعه کنین تا نقالات علمی رو هم ببینین. استاد روانشناس خب جواب سوال من رو ندادین؟ که چرا شخصص نمیتونه ببینه در حالیکه تمام شرائط هست؟ از اینها هم که بگذریم خود دانشمندان علم تجربی معتقدند که سلولهای بدن در طول عمر چندین بار عوض میشه و این در صورتیه که انسان در 5 سالگی غیر از انسان در 60سالگیه پس چرا در تمام اینها ما میگیم (من) بدون اینکه تغغییری در خودمون حس کرده باشیم. اگه روحی نباشه که حقیقت انسان به همان است پس چطور میشه به انسان در 5 سالگی و 60 سالگی بگیم هر دو یک شخصه؟ در حالیکه واقعا یک شخص نیست. من قبل از شروع بحث گفتم که از تقلید در اعتقاد خوشم نمیاد میخواد هر کی باشه ولی من موندم که چطور یک عالم علم تجربی که مادیگراست به خودش اجازه میده یه چیز غیر مادی رو رد یا اثبات کنه؟ چیزی که اصلا در حوزه علم اون نیست. مثل اینکه یه پزشک بیاد تو یه رشته دیگه نظر بده و چیزی رو نفی یا اثبات کنه. دلیل دیگه بر وجود روح همین زندگی انسانه که ما بهش میگیم حیات. از نظر شما چه فرقی هست بین یک جنازه و یک بدن شخص زنده؟ هر دو یه چیز دارن اون بدن داره اینم داره قلب و... پس چرا این زندست و اون مرده؟ اصلا حیات یعنی چی؟ درد ؟ خوشحالی؟ و... خواهشن اینقدر دنبال مقاله و رساله علمی نباشین و کمی ذهن و عقلتونو به کار بندازین انسان رو اگه با یک ماشین برابر بدونیم باید بگم انسان در همون لحظه لقاح اکثرخصوصیات خودش رو از پدرمادرش به ارث می برد منظور هم از ارث یعنی کپی شدن کدهای DNA برروی رشته DNA فرزند در این بین دراثر تصادف (برحسب افزایش یا کاهش عوامل شیمیایی و .. ) یکسری جهش (MUTATION) هایی رخ میدهد که باعث میشود این کدها حین کپی شدن از والدین به فرزند تغییر پیدا کنن انسان اینگونه بدنیا می اید دراین حالت تمامی اتصالات شبکه عصبی انسان دارای وزن های تصادفی و کمی است (به عبارت بهتر اتصال بین نرون ها خیلی کمه ) کم کم کودک دراثر تعامل با محیط شروع به یادگیری می کند یعنی اتصال این نرون ها قویتر میشودو وزن انها شروع به تغییر و به روز اوری می کند اما علت اینکه انسان 5 سال پیش با انسان 60 سال اینده فرق دارد بخاطر این است که سلول های کهنه از بین رفته ولی چون اطلاعات به صورت redundance در تمامی سلول ها کپی شده بنابراین این اطلاعات به کل از بین نمی رود در حین اینکه انسان با گذر عمر درحین تعامل با محیط عمل یادگیری و تقویت و تضعیف این نرون ها را انجام میدهد اصل و BASE یک چیزه مثلا انسانی که تو کودکی یادگرفته باید با قاشق غذا بخورد و اینکار رو چندین سال انجام داده یه شبه این رفتارش تغییر نمی کند مگر اینکه بخشی از مغز یا سیستم عصبی مختل بشود اتفاقا سیستم یادگیری و حفظ اطلاعات در بدن انسان فوق العاده ساده هس پیچیدگیش در چگونگی چینش این زیر سیستم هاست 6 لینک به دیدگاه
دیوید ترزگه 351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ من گفتم ماده باید همیشگی باشه ؟ کجا این رو پذیرفتم ؟ من پذیرفتم که هر چیزی باید علتی داشته باشه و چیزی در ابتدا باعث به وجود آمدن جهان شده... بنده میگم حتما باید از جنس ماده بوده باشه... ولی من نگفتم همیشگی بوده... دلیلی برای اینکه بگم همیشگی بوده وجود نداره... مسئله اینجاست که ما نمیدونیم همیشگی بوده یا خیر... البته این بخش به نظرم زیاد مهم نیست چون ما در مسائل مهم ترین هنوز با هم اتفاق نظر نداریم... ما نمیدونیم از کجا اومده اون ماده... ولی این دلیل نمیشه که بیاییم و قوانین اینچنینی تعریف کنیم... دوست عزیز شما از یه طرف میگین که هر چیزی باید علتی داشته باشه . و چیزی باعث بوجود اومدن جهان شده. و اونم باید مادی باشه. این حرف شما مثل این است که بفرمایید: اگر خورشید طلوع کرده باشد هوا روشن است لکن خورشید طلوع کرده. حالا اگه کسی اومد از این حرف شما این نتیجه رو که پس الان هوا روشن است رو گرفت شما بفرمایید که نه من اینو نگفتم. این لازمه حرف شماست. وقتی شما علیت رو پذیرفتین و یه چیزی رو هم باعث موجود شدن عالم دونستین و اونم مادی فرض کردین دیگه مشخصه که باید ماده همیشگی باشه این نتیجه ضروریه و وقتی این مقدمات بیاد نتیجه هم همراهش هست. یکم روشن تر میگم: وقتی هر پدیده علتی داره از دوحال خارج نیست یا علتش مثل خودش زمانمنده و مدت دار یا نه همیشگی از این دوقسم هم خارج نیست یا اینه یا اون. حالا اگه علتش مثل خودش باشه که باز میپرسیم علت اون علته چی بوده؟ باز همین دو فرض اونجا مطرحه که اونم علتش(چون معتقد شدیم پدیده ها علت دارن) ثمل خودشه یا همیشگی. اگه گفتیم همیشگی که دیگه راحت شدیم و سوال قطع میشه ولی اگه گفتیم نه همیشگی نیست باز سوال ادامه داره............ 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده