رفتن به مطلب

با انرژی های منفی اطراف تون چه برخورد می کنید ؟


ارسال های توصیه شده

:ws28:

خوش به حالت.

من نه خوابم میبره نه میتونم غذا بخورم5c6ipag2mnshmsf5ju3z.gif

اما سعی میکنم اوضاعو خودم بهتر کنم.با برنامه ریزی و تمرکز روش:ws37:

 

البته بسته به درجه ناراحتیش داره ولی سعی می کنم فراموش کنم :w16:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
انرژی های منفی را هم که از طریق اطرافیان به صورت ناخوداگاه یا عمدی به ما می رسد خود مزید بر علت شده و ما رو از پیش رفتن و تلاش باز میدارد بخصوص اگر نتوانید عوامل ایجاد انرژی های منفی را از محیط اطراف خود حذف کنید

شما درچنین دوره هایی از زندگیتون چگونه درون و ذهن خود را مدیریت می کنید ؟

چه راه حل های علمی و روانشناسی را برای کاستن حس تلخی و یاس و ناامیدی از درون تان پیشنهاد می کنید ؟

 

تا حالا به جريان رودخونه فكر كرديد؟ به نظرتون شنا در مسير رودخونه درسته يا خلاف اون؟شايد فكر كنيد در خلاف جريان آب شنا كردن خيلي عاليه اما بهتره بدونيد بر خلاف تصور ما از اين قضيه ، دانشمندان ذهني مي گويند كه " هميشه در مسير جريان آب شنا كنيد. " چون اين طوري هم پرت انرژي نداريد و هم زودتر به مقصد مي رسيد چون به در و ديوار نمي خوريد و هم از مناظر اطراف ( يعني از لحظات زندگي) بيشتر لذت مي بريد چون كسي كه داره بر خلاف جريان آب شنا مي كنه چون داره زور مي زنه كه شنا كنه پس نمي تونه از اطراف لذت ببره. همه ي اينها رو گفتم كه بگم افسردگي يعني بر خلاف جريان زندگي شنا كردن.

چيزي كه به ما احساس آرامش و عشق بده و ضمير ناخودآگاه ما را هم راضي بكنه، عزت نفس نام داره.ويژگي عزت نفس اينه كه ماند توليد نمي كنه.بنابراين هر چيزي كه ضمير ناخودآگاه ما رو، آلوده بكنه عزت نفس رو از بين مي بره و انرژي منفي يا ماند توليد مي كنه. ( در مورد ماند میتونید به تاپیک من با همین نام تو ارشیو مراجعه فرمائید)

ما در افكار و اعمال خودمون سه حالت داريم :1 _ افكار و اعمال خود آگاهانه ( مثلا" تصميم مي گيريم به عيادت كسي بريم يا كاري رو انجام بديم.)2 _ افكار و اعمال ناخودآگاهانه ( مثل تنفس و ضربان قلبمون)3 _ افكار و اعمال نيمه خود آگاهانه( مثل انواع وسواس و دودلي و عدم تصميم گيري و عدم اعتماد به نفس و ...)در افكار و اعمال نيمه خودآگاهانه پرت انرژي انجام ميشه و اصطلاحا" مي گيم كه طرف وسواس انرژي ياوراجي فكر داره. وقتي شما عشقي رو از دست مي ديد و مايليد از افكار مزاحم مربوط به اون رها بشيد اما نمي تونيد ، همين حالت براتون پيش مي آد. اين خودش يك وسواس فكريه و وسواس فكري بيماري نيست بلكه يه الگوي رفتاري غلطه كه براي شما به شكل عادت در اومده. براي رفع اون از قانون مشارطه ، مراقبه و مكاشفه بايد بهره ببريد. براي جايگزيني الگوي رفتاري صحيح به جاي الگوي رفتاري غلط بايد استمرار و تمرين داشت.براي واضح تر شدن موضوع شما بايد مراحل خالي كردن انرژيهاي منفي تلنبار شده در خودتون رو بياموزيد.

دوستاني كه گفته بوديد آيا راهي هست كه فوري بتونيد خودتون رو از اين افكار و وابستگي نجات بدهيد، ياد اون شعر سعدي بيفتيد كه مي گه :سعدي ! به روزگاران مهري نشسته بر دل بيرون نمي توان كرد ، الا به روزگاران!اما همون طور كه روزهايي قبل از اين وابستگي بوده كه شما هرگز به اون شخص يا اين خاطرات فكر نمي كرديد، همون طور هم دوباره پله به پله به عقب بر مي گرديد و به جايي مي رسيد كه از شر خاطرات گذشته رها مي شيد. روش تقويت اراده با مشارطه هاي كوتاه مدت:تمرين رها شدن از انرژي منفي خاطرات گذشته باعث تقويت اراده هم ميشه. چون با انجام مشارطه هاي كوتاه مدت و بعد طولاني كردن زمان اونها و بعد تبديل اونها به يك عادت دائمي شما مي تونيد عادات بدتون رو از بين ببريد و عادات خوب رو جايگزين اون كنيد.مثال: كسي كه صفت دروغگويي رو در خودش كشف كرده باید روز اول فقط دو ساعت هيچ دروغي نگه بعد اين زمان رو طولاني كنه تا به تدريج به يك روز كامل برسه و بعد به تدريج به يك عادت هميشگي تبديل بشه.

_ بيرون ريختن اطلاعات اضافي ذهن:فراموش نكنيد كه ما هر روز يك سري اطلاعات مختلف دريافت مي كنيم از روزنامه، با صحبت كردن، از رسانه هاي گروهي و .....خيلي از اين اطلاعات به هيچ دردي نمي خورند جز اينكه بايگاني ذهن ما را مختل مي كنند يعني درياچه ي ذهن ما را متلاطم مي كنند. شما مي تونيد تمام چيزهاي اضافه اي را كه در ذهنتون بايگاني كرديد ، توسط همين مديتيشن " منتفي شد "بيرون بريزيد.يك قانون ذهني مي گه :هر اطلاعاتي زماني مفيده كه به آگاهي تبديل بشه.وقتي ما اطلاعات را دريافت مي كنيم و تجربه اش مي كنيم و به كار مي بنديمش، در واقع اون اطلاعات رو به آگاهي تبديل مي كنيم. اما اون قسمت از اطلاعات كه به آگاهي تبديل نميشه به درد نخوره و بايد به دور ريخته بشه چون فقط فكر رو مشغول مي كنه.استادي داشتم كه مي گفت : " آدم زرنگ دريافت كننده اي سپاسگزار است! "يعني نگاه نمي كند كه چه كسي دارد حرف مي زند بلكه فقط به حرف گوش مي دهد. آن قسمت از حرف را كه مفيد است مي گيرد و به آگاهي تبديل مي كند و بقيه را دور مي ريزد .

_ تمرين جابجايي افكار :روي يك صندلي بنشينيد. دستها تون رو روي پاهاتون بگذاريد و چشمهاتون رو ببنديد و در حالي كه آروم اما عميق دم و باز دم مي كنيد تمرين زير رو انجام بديد. اگه انجام اين تمرين در اين وضعيت براتون سخت بود اون رو قبل خواب و دراز كش انجام بديد.( اما بهتره كم كم به انجام تمرينات نشسته عادت كنيد چون مي خوايم به سراغ مديتيشن ها بريم كه بعدا" براتون مفصل مي گم چي هستند.)در تجسمتون، فكر كنيد كه روي پيشانيتون از وسط يك خط عمودي كشيده شده به طوري كه پيشانيتون به دو قسمت مساوي تقسيم شده. يك خاطره ي خوب رو در راست اين خط و يك خاطره ي بد رو در چپ اين خط بگذاريد .حالا مدام جاي اين دو تا خاطره را با هم عوض كنيد يعني مجسم كنيد كه خاطره ي خوب به چپ پيشاني رفته و خاطره ي بد به راست . با هر دم و بازدم يكبار جاي اين خاطرات رو جابجا كنيد. _ تكنيك پاك كردن خاطرات منفي :دوباره در همان وضعيت نشسته ي تمرين قبل قرار بگيريد. يك خاطره ي خوب در سمت راست پيشاني با رنگ و بو و روشني و وضوح كامل و داراي ابعاد مجسم كنيد. يك خاطره ي بد و كوچك و كدر و سياه و تاريك در سمت چپ پيشاني مجسم كنيد. بعد در همون وضعيت كه مدام دم و بازدم عميق و آروم داريد و چشمهاتون هم بسته است، مجسم كنيد كه خاطره ي خوب بزرگتر ميشه و خاطره ي بد كوچكتر ميشه.خاطره ي بد رو اينقدر كوچك كنيد تا محو بشه و از بين بره.در اين تمرين بايد چند تا ويژگي رعايت بشه:1 _ در خاطره ي مثبت بايد نور رعايت بشه.2_ ابعاد خاطره ي مثبت بايد بزرگ باشه.3 _ روي پرده ي ذهني ما، فاصله ي خاطره ي خوب بايد كم باشه يعني احساس و تجسم كنيم كه اون به ما نزديكه و دور نيست و فاصله ي زيادي با ما نداره.4 _ خاطره ي خوب واضح باشه و داراي ابعاد. مثل فيلم سينمايي. چون ما در بعد زندگي مي كنيم. نبايد تصويري ( مثل عكس ) باشه.5 _ اما درباره ي خاطره ي بد همه چيز برعكس باشه يعني اون رو تاريك و دور از ذهن و كوتاه و يك بعدي مثل عكس مجسم كنيد.6_ اگه مي تونيد حتي براي خاطره ي خوب بو و موسيقي هم مجسم كنيد و صداي خاطره ي مثبت رو بلند و صداي تصوير منفي رو كم مجسم كنيد.

  • Like 4
لینک به دیدگاه
آرش جان من در هر حال اگر اسمش هم رویا پردازی باشه به آینده خوب فک میکنم چرا که امید لازمه تحرکه

به میمنت وجود تکنولوژی های روز الان گردن رو هم میشه هلو کرد منتهی من به قیافه فکر نمیکنم ...بیشتر آینده تحصیلی و وضع مالیه که تفکر تحقق آرزوهام منو خیلی خوشحال میکنه و موجب رهایی از دپراسیون میشه:icon_redface:

 

 

قیافه فقط یه مثال بود درسته بعضی ادما شاید براشون مهم نباشه واین مهم نبودن و بی اهمیت بودن یک نوع طرز فکر باز دارنده است برای جلو گیری از ورود افکار منفی مربوط به وضع ظاهری و شکل و شمایلشون .....در واقع درستش هم همینه که ادم بتونه از این افکار بازدارنده بیشتر تولید کنه و در اندیشه و رفتار و شخصیت خودش نهادینه کنه تا هیچ وقت تحت تاثیر انرژی های منفی قرار نگیره .. مثلا با ایمان به راهی که در پیش گرفته یا با خود باوری و خودکم بین نبودن ، با افزایش اعتماد به نقس و اعتماد به دیگران و ازبین بردن بهانه های واهی ......خلاصه با داشتن افکار مثبت خود به خود افکار منفی مجالی برای رشد ندارند

 

 

این شعر مولوی خیلی زیباست

 

ای برادر تو همان اندیشه ای

ما بقی خود استخوان و ریشه ای

گر گلست اندیشه ات تو گلشنی

ور بود خاری تو هیمهء گلخنی

  • Like 3
لینک به دیدگاه

اگه اتفاقی افتاده باشه که دیگه نشه کاری کرد سعی میکنم به خودم دلداری بدم و دیگه اون اشتباه و تکرار نکنم .به عنوان یه تجربه بهش نگاه میکنم و سعی میکنم بیشتر تو جمع دوستایی قرار بگیرم که بهم روحیه میدن تا اون دوران بگذره و تموم بشه . فراموش نمیکنم اما دیگه اون خاطره تلخ و نبش قبر هم نمیکنم

  • Like 5
لینک به دیدگاه

وقتی حالم بده سعی میکنم سرمو با یه چیزی گرم کنم

باکسی که بهم "آرامشم یده حرف بزنم........

راه برم اینقدر که حالم عوض بشه........آهنگ گوش بدم .

برم پیش دوستای سابقم و با چرت و پرت گفتن حالمو یادم بره

 

با نی نی مون بازی کنم و وقت بگذرونم

 

 

و دست آخر آخر شب توی جام گریه کنم تا کلا آروم بشم:hanghead:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
شما درچنین دوره هایی از زندگیتون چگونه درون و ذهن خود را مدیریت می کنید ؟

 

چه راه حل های علمی و روانشناسی را برای کاستن حس تلخی و یاس و ناامیدی از درون تان پیشنهاد می کنید ؟

 

:ws37:

 

خوشبختانه انرژی منفی طرف من نمیاد. نسبت بهش دافعه دارم .. اگه احیانا بصورت اتفاقی طرفم بیاد بارتابش میدم به منشا ارسال تا از بیخ و بن خاموش بشه .. :hapydancsmil:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

تا حالا به جريان رودخونه فكر كرديد؟ به نظرتون شنا در مسير رودخونه درسته يا خلاف اون؟شايد فكر كنيد در خلاف جريان آب شنا كردن خيلي عاليه اما بهتره بدونيد بر خلاف تصور ما از اين قضيه ، دانشمندان ذهني مي گويند كه " هميشه در مسير جريان آب شنا كنيد. " چون اين طوري هم پرت انرژي نداريد و هم زودتر به مقصد مي رسيد چون به در و ديوار نمي خوريد و هم از مناظر اطراف ( يعني از لحظات زندگي) بيشتر لذت مي بريد چون كسي كه داره بر خلاف جريان آب شنا مي كنه چون داره زور مي زنه كه شنا كنه پس نمي تونه از اطراف لذت ببره. همه ي اينها رو گفتم كه بگم افسردگي يعني بر خلاف جريان زندگي شنا كردن.

چيزي كه به ما احساس آرامش و عشق بده و ضمير ناخودآگاه ما را هم راضي بكنه، عزت نفس نام داره.ويژگي عزت نفس اينه كه ماند توليد نمي كنه.بنابراين هر چيزي كه ضمير ناخودآگاه ما رو، آلوده بكنه عزت نفس رو از بين مي بره و انرژي منفي يا ماند توليد مي كنه. ( در مورد ماند میتونید به تاپیک من با همین نام تو ارشیو مراجعه فرمائید)

ما در افكار و اعمال خودمون سه حالت داريم :1 _ افكار و اعمال خود آگاهانه ( مثلا" تصميم مي گيريم به عيادت كسي بريم يا كاري رو انجام بديم.)2 _ افكار و اعمال ناخودآگاهانه ( مثل تنفس و ضربان قلبمون)3 _ افكار و اعمال نيمه خود آگاهانه( مثل انواع وسواس و دودلي و عدم تصميم گيري و عدم اعتماد به نفس و ...)در افكار و اعمال نيمه خودآگاهانه پرت انرژي انجام ميشه و اصطلاحا" مي گيم كه طرف وسواس انرژي ياوراجي فكر داره. وقتي شما عشقي رو از دست مي ديد و مايليد از افكار مزاحم مربوط به اون رها بشيد اما نمي تونيد ، همين حالت براتون پيش مي آد. اين خودش يك وسواس فكريه و وسواس فكري بيماري نيست بلكه يه الگوي رفتاري غلطه كه براي شما به شكل عادت در اومده. براي رفع اون از قانون مشارطه ، مراقبه و مكاشفه بايد بهره ببريد. براي جايگزيني الگوي رفتاري صحيح به جاي الگوي رفتاري غلط بايد استمرار و تمرين داشت.براي واضح تر شدن موضوع شما بايد مراحل خالي كردن انرژيهاي منفي تلنبار شده در خودتون رو بياموزيد.

دوستاني كه گفته بوديد آيا راهي هست كه فوري بتونيد خودتون رو از اين افكار و وابستگي نجات بدهيد، ياد اون شعر سعدي بيفتيد كه مي گه :سعدي ! به روزگاران مهري نشسته بر دل بيرون نمي توان كرد ، الا به روزگاران!اما همون طور كه روزهايي قبل از اين وابستگي بوده كه شما هرگز به اون شخص يا اين خاطرات فكر نمي كرديد، همون طور هم دوباره پله به پله به عقب بر مي گرديد و به جايي مي رسيد كه از شر خاطرات گذشته رها مي شيد.روش تقويت اراده با مشارطه هاي كوتاه مدت:تمرين رها شدن از انرژي منفي خاطرات گذشته باعث تقويت اراده هم ميشه. چون با انجام مشارطه هاي كوتاه مدت و بعد طولاني كردن زمان اونها و بعد تبديل اونها به يك عادت دائمي شما مي تونيد عادات بدتون رو از بين ببريد و عادات خوب رو جايگزين اون كنيد.مثال: كسي كه صفت دروغگويي رو در خودش كشف كرده باید روز اول فقط دو ساعت هيچ دروغي نگه بعد اين زمان رو طولاني كنه تا به تدريج به يك روز كامل برسه و بعد به تدريج به يك عادت هميشگي تبديل بشه.

_ بيرون ريختن اطلاعات اضافي ذهن:فراموش نكنيد كه ما هر روز يك سري اطلاعات مختلف دريافت مي كنيم از روزنامه، با صحبت كردن، از رسانه هاي گروهي و .....خيلي از اين اطلاعات به هيچ دردي نمي خورند جز اينكه بايگاني ذهن ما را مختل مي كنند يعني درياچه ي ذهن ما را متلاطم مي كنند. شما مي تونيد تمام چيزهاي اضافه اي را كه در ذهنتون بايگاني كرديد ، توسط همين مديتيشن " منتفي شد "بيرون بريزيد.يك قانون ذهني مي گه :هر اطلاعاتي زماني مفيده كه به آگاهي تبديل بشه.وقتي ما اطلاعات را دريافت مي كنيم و تجربه اش مي كنيم و به كار مي بنديمش، در واقع اون اطلاعات رو به آگاهي تبديل مي كنيم. اما اون قسمت از اطلاعات كه به آگاهي تبديل نميشه به درد نخوره و بايد به دور ريخته بشه چون فقط فكر رو مشغول مي كنه.استادي داشتم كه مي گفت : " آدم زرنگ دريافت كننده اي سپاسگزار است! "يعني نگاه نمي كند كه چه كسي دارد حرف مي زند بلكه فقط به حرف گوش مي دهد. آن قسمت از حرف را كه مفيد است مي گيرد و به آگاهي تبديل مي كند و بقيه را دور مي ريزد .

_ تمرين جابجايي افكار :روي يك صندلي بنشينيد. دستها تون رو روي پاهاتون بگذاريد و چشمهاتون رو ببنديد و در حالي كه آروم اما عميق دم و باز دم مي كنيد تمرين زير رو انجام بديد. اگه انجام اين تمرين در اين وضعيت براتون سخت بود اون رو قبل خواب و دراز كش انجام بديد.( اما بهتره كم كم به انجام تمرينات نشسته عادت كنيد چون مي خوايم به سراغ مديتيشن ها بريم كه بعدا" براتون مفصل مي گم چي هستند.)در تجسمتون، فكر كنيد كه روي پيشانيتون از وسط يك خط عمودي كشيده شده به طوري كه پيشانيتون به دو قسمت مساوي تقسيم شده. يك خاطره ي خوب رو در راست اين خط و يك خاطره ي بد رو در چپ اين خط بگذاريد .حالا مدام جاي اين دو تا خاطره را با هم عوض كنيد يعني مجسم كنيد كه خاطره ي خوب به چپ پيشاني رفته و خاطره ي بد به راست . با هر دم و بازدم يكبار جاي اين خاطرات رو جابجا كنيد._ تكنيك پاك كردن خاطرات منفي :دوباره در همان وضعيت نشسته ي تمرين قبل قرار بگيريد. يك خاطره ي خوب در سمت راست پيشاني با رنگ و بو و روشني و وضوح كامل و داراي ابعاد مجسم كنيد. يك خاطره ي بد و كوچك و كدر و سياه و تاريك در سمت چپ پيشاني مجسم كنيد. بعد در همون وضعيت كه مدام دم و بازدم عميق و آروم داريد و چشمهاتون هم بسته است، مجسم كنيد كه خاطره ي خوب بزرگتر ميشه و خاطره ي بد كوچكتر ميشه.خاطره ي بد رو اينقدر كوچك كنيد تا محو بشه و از بين بره.در اين تمرين بايد چند تا ويژگي رعايت بشه:1 _ در خاطره ي مثبت بايد نور رعايت بشه.2_ ابعاد خاطره ي مثبت بايد بزرگ باشه.3 _ روي پرده ي ذهني ما، فاصله ي خاطره ي خوب بايد كم باشه يعني احساس و تجسم كنيم كه اون به ما نزديكه و دور نيست و فاصله ي زيادي با ما نداره.4 _ خاطره ي خوب واضح باشه و داراي ابعاد. مثل فيلم سينمايي. چون ما در بعد زندگي مي كنيم. نبايد تصويري ( مثل عكس ) باشه.5 _ اما درباره ي خاطره ي بد همه چيز برعكس باشه يعني اون رو تاريك و دور از ذهن و كوتاه و يك بعدي مثل عكس مجسم كنيد.6_ اگه مي تونيد حتي براي خاطره ي خوب بو و موسيقي هم مجسم كنيد و صداي خاطره ي مثبت رو بلند و صداي تصوير منفي رو كم مجسم كنيد.

:icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol:

  • Like 1
لینک به دیدگاه

من که الان در بدترین وضعیت ممکن هستم و انريی منفی کل وجودم را فرا گرفته.به حدی که اگر در جمعی باشم باعث افسردگی اون جمع میشم.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
  • 1 سال بعد...

سعی میکنم آروم باشم.

اگه فکر کنم گریه کردن ممکنه باعث بشه از این احساس بد دربیام یکمی گریه میکنم.

گاهی میرم سر خاک پدربزرگم باعث آرامشم میشن.

عواملی رو که باعث ایجاد این حالت بد شدن و در واقع بهم انرژی منفی میدن شناسایی میکنم و بعد سعی میکنم اونا رو از خودم دور کنم،اگه مسائلی هستن که نمیتونم از خودم دورشون کنم سعی میکنم بهشون فکر نکنم و مثلا با این روش که توانایی های خودمو بنویسم و به خودم یادآوری کنم که من میتونم بهترین باشم خودمو از اون فضا دور میکنم.

اگه فضای خونه باعث این حالت باشه برای یکی دو روزی میرم خونه ی خاله و اونجا سه نفری روی این احساسم کار میکنیم و در واقع ازشون کمک میخوام.

اگه این حالت مدت زیادی طول بکشه به یه روانشناس مراجعه میکنم.

 

به نظرم هر انسانی تو زندگیش به نقطه ای میرسه که دیگه دلیل و امیدی برای ادامه نداره اما اگه بتونه به خودش تسلط پیدا کنه میتونه با امیدی بیشتر از قبل دوباره شروع کنه و حتما موفق بشه.

 

 

احساسی که شما دارید "ناامیدی" است:

شاید گاهی با کمی ناراحتی و عصبانیت نیز همراه باشد.به شدت بر روی اهداف و پروژه های خود کار می کنید اما راه به جایی نمی برید و اصلاً دلیلش را هم نمیدانید.تنها چیزی که می دانید این است که ناامید هستید و بدون توجه به این مطلب که تا چه اندازه به سختی تلاش می کنید،به هیچ جایی نمی رسید.انگار که آب در هاون می کوبید و تنها حسی که به شما دست می دهد چیزی نیست جز ناامیدی.تمام این نکات به نظرتان آشنا می آید،اینطور نیست؟

 

اینجا دقیقاً همان جایی است که همه می گویند: "من کم آوردم" و دست از کار میکشند.قبل از اینکه به چنین بن بستی برخورد کنید،در این مقاله 8 راه غلبه بر ناامیدی را به شما معرفی می کنیم:

 

1.از خود سؤال کنید "چه کاری در این شرایط جواب می دهد؟"

حتی زمانی که احساس می کنید هیچ کاری از دستتان بر نمی آید،به دقت فکر کنید و مطمئناً یک راه پیدا می کنید که به شما کمک کند.خوب همین امر هم جای خوشحالی دارد.حال چگونه می توانید آنرا به کار بندید و ارتقا دهید؟با مطرح کردن این سؤال خودتان را از دایره منفی گرایی هایی نظیر "واقعاً ناامید کننده" است،نجات داده اید و می توانید بر روی نکات مثبت تمرکز کنید.

به این طریق شما راهی را پیدا کرده اید که شما را به نتیجه می رساند و راهی را به شما نشان می دهد که بتوانید از ناامیدی ها نجات پیدا کنید.در این میان فرایند تمرکز بر روی پیشرفت ها از اهمیت بالایی برخوردار است.

 

2.رکورد کارهای خود را ثبت کنید.

هر کاری را که با موفقیت انجام می دهید،یادداشت کنید.اگر این کار را به صورت ماهانه انجام دهید آن وقت می توانید دریابید که در طول یک ماه تا چه حد پیشرفت کرده اید.خودتان هم از میزان موفقیت هایتان شگفت زده خواهید شد.اگر هم دیدید که در لیست شما آیتم های زیادی نوشته نشده اند،چشم هایتان باز می شود و متوجه می شوید که بیش از آنکه کار کنید وقت گذرانی می کنید و یا انرژی خود را صرف کارهای بی ارزش می کنید و باید حواس خود را بیش از این ها جمع کنید.باید به جایی برسید که لیستتان از آیتم ها مختلف پر شود تا بتوانید پیشرفت کنید.با تهیه لیست همچنین می توانید به راحتی تشخیص دهید که در کدام زمینه ها مؤثرتر عمل کرده اید و در کدام قسمت ها کمی ضعیف بوده و نیاز به تلاش بیشتری دارید.

 

3.بر روی عملی کردن آرزوهای خود تمرکز کنید.

هدف اصلیتان را در ذهن خود تجسم کنید.نتیجه مورد علاقه تان چیست؟

گاهی اوقات دور و برمان آنقدر شلوغ می شود و خودمان را سرگرم حل درگیری ها و مشکلات پیش پا افتاده می کنیم که یادمان می رود هدف اصلی زندگی مان چیست.سعی کنید تا آنجایی که می توانید از پرسیدن این سؤال: "چرا چنین اتفاقی افتاد؟" پرهیز کنید،چرا که پرسیدن این سوال شما را در گذشته نگه داشته و جلوی پیشرفتتان را می گیرد.این سوال هیچ گونه راه حلی برای حل مشکل به شما معرفی نمی کند.چیزی که باید به آن توجه داشته باشید دو سوال زیر است:

این بار انتظار دارید که چه اتفاق متفاوتی روی دهد؟

برای رسیدن به آن نقطه چه کاری باید انجام دهید؟

 

4."هیاهو" را کنار بگذارید و ساده سازی را رواج دهید.

زمانیکه برای حل مشکلی در حال تلاش هستید،ممکن است آنقدر درگیر یافتن راه حل شوید که ناخواسته کارهای جانبی بسیار زیادی را به آن اضافه کنید و با خودتان هم تصور کنید که "ممکن" است این موارد به شما کمک کنند.

اگر نگاهی به سایت های اینترنتی انداخته باشید پر است از تبلیغاتی نظیر "راههای ساده برای راه اندازی و اداره وب سایت"،"راه های آسان کسب درآمد" و.... این قبیل موارد تنها به عنوان هیاهو حساب می شوند و باید بدانید که حتی خواندن آنها هم ممکن است وقت شما را تلف کند.این طور آگهی ها فقط وقت شما را تلف کرده و پول هایتان را به تاراج می دهند.آنها هیچ اهمیتی به موفقیت و یا شکست شما نمی دهند.البته بیشتر افراد زمانیکه از روند کند کار خود خسته می شوند،معمولاً به چنین مواردی روی می آورند و تبلیغاتی نظیر "این همان چیزی است که شما نیاز دارید" و "ما همه چیز را برای شما آسان کرده ایم" روی می آورند.اگر آینده نگر باشید،می توانید به خوبی پیش بینی کنید که اگر برای 6 ماه بر روی کار فعلی خود تمرکز کنید،آنوقت از تمام این پیشنهاد های جور به جور منفعت بیشتری عایدتان خواهد شد.دیگر نمی خواهیم در اینجا اشاره کنیم که در صورت رجوع نکردن به این تبلیغات،پول خود را دور نریخته و همان اندازه ای که قرار بوده بابت این تبلیغ ها پرداخت کنید را جمع می کنید.ببینید چه چیزی در زندگیتان اولویت دارد و ابتدا همان را انجام دهید.هر کاری که وقت و هزینه شما را تلف می کند و هیچ حاصلی در بر ندارد باید از برنامه زندگیتان حذف شود.

 

5.راه حل های چند جانبه.

شما همیشه چند حق انتخاب متفاوت دارید.فقط کافی است بر روی راه های مختلف تمرکز کرده و آنها را در ذهن تجسم کنید.به خودتان بگویید که من باید به عنوان مثال 8 راه حل مختلف برای فائق آمدن بر مشکل فعلی خودم پیدا کنم.تنها دانستن این مطلب که شما راه حل های متفاوتی پیش رویتان قرار دارند به شما کمک می کند که احساس بهتری پیدا کنید.بر طبق لیستی که تهیه کرده اید انتخاب های متفاوت انجام دهید و کار خود را بر روی برنامه دنبال کنید.

 

6.اهل عمل باشید.

شما زمانیکه به ناامیدی می رسید معمولاً شور و اشتیاق اولیه خود را از دست می دهید و دیگر حتی تمایلی ندارید که به موضوع مورد نظر فکر کنید.مسئله ای که برایتان پیش آمده دشوار است از آن ناامید شده اید و احساس می کنید که نمی توانید کار به جایی ببرید.بنابراین هر کاری که شما را از آن دور کند برایتان جالب تر به نظر می رسد.در یک چنین زمانی به دنبال این هستید که هر طور شده از کار اصلی طفره بروید؛اما اگر اهداف از پیش تعیین شده را داشته باشید و مسیر مناسبی را برای خود انتخاب کرده باشید،گذر از این دست اندازهای کوچک نباید شما را خسته و ناراحت کند.همانطور که توماس ادیسون گفته:"بسیاری از افراد شکست خورده کسانی هستند که متوجه نبوده اند تا چه اندازه به اهداف خود نزدیک شده اند."

مسئله ی دیگری که ممکن است اتفاق بیفتد این است که شما وقت زیادی را صرف نگرانی می کنید.نگرانی یکی از بدترین راههای اتلاف انرژی است و اجازه نمی دهد که شما به جلو حرکت کنید.تنها کاری که باید انجام دهید این است که اهل عمل باشید.زمانیکه مجدداً توانستید به سمت جلو حرکت کنید،آنوقت متوجه می شوید که دیگر دلیلی برای نگرانی هایتان وجود ندارد.

 

7.تجسم نتیجه مثبت.

بهتر است بیشتر آن وقتی را که می خواهید صرف نگرانی و ترس و منفی بافی کنید،صرف مثبت اندیشی کنید.بزرگترین قهرمانان ورزشی جهان خودشان را در حالی تجسم می کنند که بدون هیچ گونه عیب و نقصی مسابقات مختلف را به نفع خود به پایان می رسانند.هیچ جایگاهی برای شکست در ذهن این افراد وجود ندارد.این درست همان چیزی است که شما هم باید به آن برسید.خودتان را ببینید که به آرزوها و اهدافتان می رسید.خودتان را تصور کنید که به آرزوهایتان رسیده اید،چه احساسی دارید؟چه می گویید؟بر روی این کار وقت بگذارید؛این امر به شما امید می دهد تا راهتان را ادامه دهید.

 

8.مثبت باقی بمانید.

معمولاً موارد مختلف به آن اندازه ای که آن ها را در ابتدای کار می بینید بد نیستند.گاهی اوقات چیزها بدتر از آنچه هستند به نظر می رسند تنها به این دلیل که ما خودمان خسته هستیم و از نظر ذهنی آمادگی نداریم.کمی استراحت و نگه داشتن حس شوخ طبعی می تواند به شما کمک کند.این گونه احساس ها به سرعت از میان می روند و شما مجدداً به حالت عادی باز می گردید.یک ذهن باز خیلی راحت تر می تواند راه حل های متفاوت را پیدا کرده و آنها را به کار ببند تا یک ذهن کسل و خسته.یک ذهن ناامید به همه چیز اینطور نگاه می کند:"فایده اش چیست؟" یک ذهن بسته نمی تواند راه حل های ممکن را بررسی کرده و آنها را تشخیص دهد.مثبت باقی بمانید.به هر حال باید همچنان بدانید که گزینه های مختلف چه هستند و بر طبق برنامه هر یک را امتحان کنید.هدف شما این است که راه حل مناسب را انتخاب کرده،تمام حواس خود را روی آن متمرکز کنید و سپس عکس العمل مناسب نشان دهید.

 

با استفاده از 8 تکنیک ارائه شده در بالا پس از مدتی درک می کنید که در زندگیتان مشکلات کمتری رخ می دهند و احساس ناامیدی کمتری به شما دست خواهد داد.در عوض به این نتیجه می رسید که موقعیت های بیشماری پیش رویتان قرار دارند و متوجه می شوید که چگونه می توانید از آنها به نفع خود استفاده کنید.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...