*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۰ آرام تر سکوت کن صدای بی تفاوتی هایت آزارم می دهد! 8 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۰ چیزهایی هست خیلی بدتر از تنهایی ! اما سالها طول میکشد تا این را بفهمی ... وقتی هم که آخر سر میفهمیاش دیگر خیلی دیر شده ... و هیچ چیز بدتر از خیلی دیر نیست ...! 7 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۰ این روزها دیگر خوابم را هم نمی بینی میدانم که درها را به یادم بسته ای و تمام خاطرات کوتاهمان را در چمدان دیروز جا داده ای از فنجان بودنم حتی جرعه ای هم نمی نوشی! گاهی فکر می کنم تصویر خوشبختی آن روز ها را از حافظه ات با ناخن کنده ای! و اتفاق عاشقانه تری روی چین های ملحفه ات خواب می بیند ! 6 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۰ هروقت بیایی دیر است ... هر وقت بروی زود است ! بمان و رهایم کن ازین دغدغه تلخ دیر و زود بودنها ...! 7 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۰ چه زود به مقصد رسیدم ... و چه زود مقصد را عوض کردی ! روزها می خندی و شبها از اشک ها می نویسی ... تو هنوز گرفتاری ... من نیز ... در بند خود ...! 6 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۰ این بار در خواب می آیم ! آنقدر راه می روم راه می روم راه می روم تا به آخرین پس کوچه ی دنیا برسم ... شاید در انتهای جهان دری باشد که تو پشت آن در انتظار من به خواب رفته ای ...! 5 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۰ برایت نوشتم : " با تو بودیم دریا را ناگهان باران زد و تو ــ ساده ــ بودن را چه ناز معنا کردی..." . . . تو جوابم دادی : "باران که زد بودنم تا......تو.....ریشه دوانید..." . . . یادت هست ؟!... 4 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۰ بعد از آنکه شب آمد و شب رفت ... ستاره ای در دستهایت گذاشتم و گفتم: «یادم تو را برای همیشه فراموش!» به خودم که آمدم، دیدم هم تو رفته ای و هم آن ستاره را از دست داده ام ! حالا ... هر چه بیشتر به دنبال آن ستاره بی آسمان می روم کمتر به دستهای تو می رسم ...! 5 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۰ نزدیک رفتنی ... دنبال کلماتی برای پایان ! مثل : خداحافظ مثل : دیر می شود مثل : تمام شد مثل : نبودن - که پایان همه قصه هاست- نزدیک رسیدنم ...! 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۰ می بینی اینجا هیچ خبر تازه ای نیست ! همان ابرها ... همان سایه ها ... همان چراغ های روشن و خاموش همیشگی ... حتی دلی با مشخصات دقیق ِ همان گرفتگی !!! 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۰ درخت می شوم .... تو پاییزی کشتی می شوم ... تو بی نهایت طوفان ها تفنگت را بردار و راحت حرفت را بزن 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۰ اشتباه از ما بود اشتباه از ما بود که خواب سرچشمه را در خیال پیاله می دیدیم دست هامان خالی دلهامان پر گفتگوهامان مثلا یعنی ما کاش می دانستیم هیچ پروانه ای پریروز پیلگی خود را به یاد نمی آورد حالا مهم نیست که تشنه به رویای آب می میریم از خانه که می آیی یک دستمال سپید پاکتی سیگار گزینه شعر فروغ و تحملی طولانی بیاور "احتمال گریستن ما بسیار است 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۰ همیشه بین من و آرزوهایم فاصله بوده ! ومن به این فاصله ها عادت کردم ... همیشه دلتنگت بودم بی آنکه بفهمی ! ومن به این نفهمیدن ها عادت کردم ... همیشه منتظرت بودم و همیشه نیامدی ! ومن به این نیامدن ها عادت کردم ...! 2 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۰ پاهایت را جمع کن. می خواهم گلیم احساسم را کوتاه تر کنم! نه... نرو! کوتاه می کنم تا دیگر جزتو.. جایی برای کسی نباشد! تو... بمان! 2 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۰ گفتی دوستت دارم و رفتی ! از دور سایه هایی غریب می آمد ... از جنس دلتنگی... اندوه... تنهایی... و شاید عشق ! و ایـــــنها همه پیش از قصه لبخند تو بود ...! 2 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۰ کوه دشت دریا کویر و من و من اوج عشق و تو و تو اوج زیبائی و خدا و خدا تنهاترین معشوق 2 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۰ مدتی است رفته ای ... من اما خودم را میان هیاهوی شهر پنهان کرده ام ... شاید از یادت ببرم لحظه ای ! وقتی کم کم به آخر می رسد ، نفس هایم در هوای بودن تو ... باز حرف دلم این است : کاش ... کاش بدانی یاد تو بی وجودت زیبایت سخت و نفس گیر است ...! 2 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۰ نه شعر! نه عشق! این روزها سرم خیلی شلوغ است. اصلا حوصله ندارم. ... .. کاش هیچ وقت پینوکیو به دنیای کودکی ما نیامده بود. آن وقت از بینی درازم فقط زشتی چهره بود... که دستگیرت می شد. افسوس! که هم تو کودک بوده ای؛هم من 1 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۰ برای من رنجی است دیدار آدمیان حتی زمانی که می خندند در چشمان همه آنها تاریکی اندوه نیستی و کاستی می گذرد روزی را به سان گل پامچال زیستن بهشتی یک روزه خواهد بود 1 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۰ چشم هايم دور تا دور تو را ديواري بلند کشيده اند که ... باورکن! دست خودم نيست ... اگر مي خواهي سرک بکشي بيرون بايد پا بگذاري روي نگاهم و بالا بروي ... بگذار عزيزم ! راهي جز اين نيست ...! 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده