*lotus* 20275 مالک ارسال شده در 8 اسفند، 2011 کوچه خاموش است و در ظلمت نمیپیچد بانگ پای رهروی از پشت دیواری میخزد در اسمان خاطری غمگین نرم نرمک ابر دود الود پنداری 4
*lotus* 20275 مالک ارسال شده در 8 اسفند، 2011 شب چو ماه اسمان پر راز گرد خود اهسته میپیچد حریر راز او چو مرغی خسته از پرواز مینشیند بر درخت خشک پندارم 3
moein.s 18984 ارسال شده در 8 اسفند، 2011 [TABLE=align: center] [TR] [TD=align: left]زين آتش نهفته كه در سينه ء منست [/TD] [TD=align: right] خورشيد شعله ايست كه در آسمان گرفت [/TD] [/TR] [/TABLE] 3
*lotus* 20275 مالک ارسال شده در 8 اسفند، 2011 اسمانها را به دنبال تو گردیده در ره خود خسته و بیتاب بالهای خسته اش را در تلاشی گرم هر نسیم رهگذر با مهر بوسیده 2
*lotus* 20275 مالک ارسال شده در 8 اسفند، 2011 برو ...برو...به سوی او،مرا چه غم تو افتابی...او زمین...من اسمان برا بتاب زانکه من نشسته ام به ناز روی شانه ی ستارگان 3
moein.s 18984 ارسال شده در 8 اسفند، 2011 آسمان آسوده است از بی قراری های ما گریه ی طفلان نمی سوزد دل گهواره را 3
*lotus* 20275 مالک ارسال شده در 8 اسفند، 2011 منتظر بودم که بگشاید به رویم اسمان تار دیدگان صبح سیمین را تا بنوشم از لب خورشید نور افشان شهد سوزان هزاران بوسه ی تبدار و شیرین را 5
*lotus* 20275 مالک ارسال شده در 8 اسفند، 2011 محو شد در جنگل انبوه و تاریکی چون رگ نوری طنین اشنای من قطره اشکی هم نیافشاند اسمان تار از نگاه خسته ی ابری به پای من 4
sam arch 55879 ارسال شده در 8 اسفند، 2011 آسمان سوخت، فرو ریخت، شکست بند بند فلک از ریشه و بنیان بگسست 4
Himmler 22171 ارسال شده در 8 اسفند، 2011 آسمان ، تار است و در من گریه های زار زار بی تو تنهایم ، ولی تنها نمی خواهم ترا ای امید دل ، شبت آبستن خورشید باد من چو خود ، زندانی شب ها نمی خواهم ترا شاد باشی هر کجا هستی ، که دور از چشم تو نقش دلبند ترا در اشک می جویم هنوز چشم غمگین ترا در خواب می بوسم مدام عطر گیسوی ترا از باد می بویم هنوز :4564: 4
sam arch 55879 ارسال شده در 8 اسفند، 2011 داغ دل تازه مکن آسمان ابریست باز منتظر دستان من با چشم بارانیست باز 4
*lotus* 20275 مالک ارسال شده در 8 اسفند، 2011 سینه ی سرد زمین و لکه های گور هر سلامی سایه ی تاریک بدرودی دستهای خالی و در اسمانی دور زردی خورشید بیمار تب الودی 4
*lotus* 20275 مالک ارسال شده در 8 اسفند، 2011 این اخرین ترانه ی لالاییست در پای گاهواره ی خواب تو باشد که بانگ وحشی این فریاد پیچد در اسمان شباب تو 3
*lotus* 20275 مالک ارسال شده در 8 اسفند، 2011 انگه در اسمان نگاهت گشوده گشت بال بلور و قوس قزح های رنگ رنگ در سینه قلب روشن محراب میتپد من شعله ور در اتش ان لحظه ی درنگ 3
*lotus* 20275 مالک ارسال شده در 8 اسفند، 2011 اسمان می دود ز خویش برون دیگر او در جهان نمیگنجد اه گویی که این همه ابی در دل اسمان نمیگنجد 3
goddess_s 16415 ارسال شده در 8 اسفند، 2011 آسمان مست نگاهت گل من مانده ام چشم به راهت گل من هرکجا هستی و باشی گویم که خدا پشت و پناهت گل من 4
sam arch 55879 ارسال شده در 8 اسفند، 2011 آسمان رنگین شود رنگین تر از فکر و خیال باورهامان ذره ذره محو گردد نیست و نابود و زوال 4
*lotus* 20275 مالک ارسال شده در 8 اسفند، 2011 ان روزها رفتند ان روزهای خوب ان روزهای سالم سرشار ان اسمانهای پر از پولک ان شاخساران پر از گیلاس 2
*lotus* 20275 مالک ارسال شده در 8 اسفند، 2011 چه دور بود پیش ازین زمین ما به این کبوده غرفه های اسمان کنون به گوش من دوباره میرسد صدای تو صدای بال برفی فرشتگان 3
ارسال های توصیه شده