رفتن به مطلب

16 اذر روز دانشجو


h.h

ارسال های توصیه شده

گامی‌ست پیش از گامی دیگر که جاده را بیدار می‌کند

تداومی ست که زمان مرا می‌سازد

لحظه‌هایی است که عمر مرا سرشار می‌کند

«احمد شاملو»

16 آذر روزی است که دانش‌گاه در مقابل استبداد ایستاد. ایستاد و کشته داد؛ ایستاد و به خاک و خون کشیده شد. اما نرفت، ماند؛ لرزید اما از پا نایستاد؛ سست شد اما کمر خم نکرد. این است که دانش‌گاه همیشه قدمی از جامعه‌اش، از مردمش جلوتر است و چشم مردمان به دست‌های دانش‌جویانش. وظایفی را به دوش می نهد، خواسته یا ناخواسته. از او می‌خواهد که از حقوقش دفاع کند. وا ندهد و چرایش چیز دیگری است اما درست یا غلط از او می‌خواهد. پایین‌ترین قشرها چشم به دانش‌گاه دارند و خبرهایش را دنبال می‌کنند. حتا بالاترین قشر هم پی‌گری وضعیتش است. بماند که با تمامی این توقعات همیشه در بزن‌گاه تنهایش می‌گذارند. چه می شود کرد، قرعه فال به نام «دانش‌جو» زدند.

رنجیده بودند کسانی که گفته بودم دانش‌گاه با مدرسه فرق دارد و دانش‌جو با محصل. خرده گرفتند که نمی‌دانی! شرایط بد است. اما آیا جز این است که شرایط را ما می‌سازیم! اگر شرایط جور باشد چه نیازی به تلاش است برای عوض کردن؟! حافظه تاریخی، نه، حافظه دیروزی به ما می‌گوید شرایط همیشه نامناسب بوده و هست. زمانی را سراغ دارید که شرایط بر وفق مرادمان بوده باشد؟ اگر بود پس چرا دانش‌گاه و دانش‌جو همیشه زیر هجمه سرکوب‌ها و تهدیدها می‌زید؟ و چرا این اندازه سعی در مهارش دارند؟ می‌بندند اما جرات بازگو کردنش را ندارند و انکار هم می‌کنند؟

مجیز گفتن آسان است اگر حس دل‌سوزی نباشد. من هم می‌توانم متملق گویم و به قول دوستان، کسی را آزرده و رنجیده نکنم. اما آیا درست رفته‌ام؟‌

«دانشجو روزت مبارک.»

من و تو یکی شویم از هرشعله‌یی برتر

که هیچ‌گاه شکست را برما چیرگی نیست

چرا که از عشق رویینه تن‌ایم….

«احمد شاملو»

 

16 اذر روز دانشجو برشما مبارک!!!

  • Like 6
لینک به دیدگاه

آره مبارکه همه دانشجویان باشه الهی !!

 

ما که به شخصه خیری از روز دانشجو ندیدیم

 

فقط یادمه زمانی که کلاس اول اکابر توی مدرسه ده شوکت آباد ! بودیم زمانی که تقویم 16 آذر رو نشون میداد ، مسئول سلف مکتب خونه ما جای شفته پلو های هر روزه برنج خوش بو تری میپختن! که زمانی که به دم درب سلف می رسیدی و بوی خوشپلوی تازه دم ، غیر هرروزی به مشاممون می رسید تازه می فهمیدیم که ای دل غافل روز دانشجو شده و همچنان در بیخبری هستیم ! و اینطور بود که می فهمیدیم توی این کشور گل و بلبل ما دانشجویا رو ...... حساب کردن ! و روز دانشجو رسیده و خبری از سانسور و ستاره و حذف و کمیته انظباطی نیست و زبان کمی نرم تر شده !!

 

آهان راستی نباید کم لطفی بکنم اون روز یه پپسی یا نمدونم زمزم مفتی هم مرهمتی می دادند به هر کدوم از ماها که گل از گل مون می شکفت که الهی چقدر این مسئولین به فکر این دانشجوها هستند !

 

هدف از این مجهولات بعد از چند سال فقط این بود که از اگر مسئولین مکتب خانه شوکت آباد اگه این سطور رو میبینند که مسلما نمیبینند(چون اونفقدر گرفتار رسیدگی به کارهای دانشجویان هستند و شب و روز خالصا مخلصا برای دانشجو تلاش میکنند!!) تشکری کرده باشم و همین جا عرض کنم بهشون که هنوز مزه اون پلوی 16 آذری مرهمتیشون زیر زبونم هست !!

وسلام

  • Like 5
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...