رفتن به مطلب

چرا جنگ؟


ارسال های توصیه شده

اگر منابع و ذخایر جهان به درستی تقسیم می‌شد و ما نیز چون بردگان اسیر دست نظریه‌ها و سنت‌های سرسخت اقتصادی نمی‌بودیم، بی‌گمان هم پول و کار و هم مواد غذایی به اندازه کافی برای همه وجود می‌داشت.

 

پیش از هر چیز، اما، نباید اجازه دهیم که از اندیشه‌ها و تلاش‌های سازنده‌ی ما جلوگیری به عمل‌ آید و با سوء استفاده از فعالیتهای ما جنگی جدید تدارک دیده شود. من نیز همانند متفکر بزرگ امریکایی، بنجامین فرانکلین، بر این باورم که «هرگز جنگی خوب و صلحی بد وجود نداشته است.»

 

من نه تنها صلح‌طلبم، بلکه صلح‌طلبی مبارزه‌جویم که برای برقراری صلح با تمام وجود نبرد می‌کنم. هیچ چیز قادر به از میان برداشتن جنگ نیست، مگر آن‌که انسان‌ها خود از رفتن به جبهه سر باز زنند. برای تحقق آرمان‌های بزرگ، نخست اقلیتی مبارز تلاش و کوشش می‌کند. آیا بهتر نیست در راه صلح که به آن ایمان داریم رنج کشید تا در جنگ، که به آن باوری نیست، نابود شد؟

 

هرجنگ حلقه‌ای است که به زنجیر بدختی بشر افزوده می‌شود و مانع رشد انسان می‌گردد. از این رو سرپیچی عده‌ای هر چند کم از شرکت در جنگ، می‌تواند نمایشگر اعتراض عمومی علیه آن باشد. توده‌های مردم، اگر در معرض تبلیغات مسموم قرار نگیرند، هرگز هوای جنگ در سر ندارند.

 

باید به آن‌ها در مقابل این تبلیغات مصونیت داد. باید فرزندان خود را در مقابل نظامی‌گری «واکسینه» کنیم؛ و این کار زمانی ممکن می‌گردد که آنان را با روح صلح‌طلبی تربیت کنیم. بدبختانه ملت‌ها با هدف‌های نادرست تربیت شده‌اند. در کتاب‌های درسی به جنگ ارج می‌نهند و وحشت و خرابی‌های آن را نادیده می‌گیرند و از این طریق کینه‌توزی را به کودکان تلقین می‌کنند. من اما می‌خواهم آشتی بیاموزم نه نفرت، عشق بیاموزم نه جنگ.

 

کتاب‌های درسی از نو باید نوشته شوند تا بتوانند به جای دامن زدن به اختلافات قدیمی و ابدی و ساختن پیشداوری‌های بی‌مورد، روح تازه‌ای در نظام آموزشی ما بدمند. تربیت از گهواره آغاز می‌شود و بر عهده مادران جهان است که کودکان خود را صلح‌خواه و صلح‌دوست تربیت کنند. البته ممکن نخواهد بود که غرایز جنگ‌طلبی را در محدوده یک نسل از میان برداشت؛ حتی مطلوب نخواهد بود که این غریزه را به کل ریشه‌کن کرد. انسان‌ها باید همواره مبارزه کنند، اما مبارزه در راهی ارزشمند و نه در محدوده‌های موهوم و با تعصبات نژادی و با انگیزه زیاده‌خواهی که بیشتر تحت لوای میهن‌دوستی صورت می‌گیرد. سلاح ما خرد ماست، نه توپ و تانک.

 

چه جهان زیبایی می‌توانستیم بسازیم، اگر تمام نیرویی که در یک جنگ به هدر می‌رود در خدمت سازندگی به کار می‌گرفتیم. یک دهم از نیروی تلف شده در جنگ جهانی اول و بخش کوچکی از ثروتی که برای تولید تسلیحات و گازهای سمی از میان رفت، کافی بود تا زندگی بایسته‌ای برای انسان‌های کشورهای درگیر جنگ فراهم آورد و از فاجعه گرسنگی و بیکاری جلوگیری کرد.

 

ما امروز به همان اندازه که برای جنگ ایثار و از‌خودگذشتی نشان دادیم، باید در راه صلح نیز آماده فداکاری باشیم. هیچ چیز برای من مهمتر از مسئله صلح نیست. جز این، هر آنچه می‌گویم و هر آنچه انجام می‌دهم، قادر به تغییر ساخت جهان نیست. اما شاید ندای من بتواند در خدمت امری بزرگ قرار گیرد؛ ندایی که اتحاد انسان‌ها در خدمت امری بزرگ قرار گیرد؛ ندایی که اتحاد انسان‌ها و صلح در جهان را فریاد می‌زند.

 

آلبرت انشتین، چرا جنگ؟، برگردان خسرو ناقد، کتاب روشن، چاپ اول، 1383

 

 

children-of-war.jpg

 

14158_645.jpg

 

14153_757.jpg

 

14152_388.jpg

 

 

[FLASH=10.10]

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
[/FLASH]

  • Like 27
لینک به دیدگاه

و در مقابل تفکر ضدجنگ:

 

1.

جنگ بد و صلح خوب است. چنان بر زبان می‌آورندش گويا بديهی و روشن‌ترينِ امور است. اما چرا دادگاهِ عالیِ تاريخ اين اندازه روراست نبوده و اين بداهت را باور نداشته است؟

 

۲.

استالين ـ اين اصیل‌ترین امپراتورِ روسی – می‌شايست که مردِ صلح لقب بگيرد. او آن‌چه می‌خاست بدونِ توسل به جنگ به دست می‌آورد و دل‌بسته‌گیِ شگفتی به صلح و بده‌بستان‌هایِ بزرگ داشت. گويی جنگ را بزرگ‌ترين ترفندِ سرمايه‌داری می‌دانست که از آن می‌بايد گريخت. با اين وصف او هرگز به اندازه‌یِ روزولت يا چرچيل محبوب نبوده است. پس با اين حساب آيا برایِ مردمان، صلح ارزشی درجه دوم نيست؟

 

۳.

آزادی اغلب جز آزادسازی معنايی نداشته است. و آزادسازی‌ها در سراسرِ تاریخ نیازمندِ لشگرکشی‌هایِ بزرگ بوده است. اين را شايد يهوديان به‌تر از هر کس دريافته باشند. ايشان با پوست و گوشتِ خود درد را و برده‌گی را حس کرده‌اند. پس جنگ چيست ای يهودی؟

- جنگ پايانِ همه‌یِ دردها است! جنگ آزادی است!

 

۴.

روزنامه‌نگاری از کاندوليزا رايس پرسيد آيا جنگ با عراق درست بود؟ و او پاسخ گفت اين را از هزاران نفری که در گورهایِ دسته‌جمعیِ صدام يافت شده‌اند بايد پرسيد.

 

۵.

از جنگ که می‌گوييم، فعل‌هایِ ماضیِ بعيد به کارمان نمی‌آيند و در مقابل به فعل‌هایِ ماضیِ نقلی نيازِ مبرمی پيدا می‌کنيم.

 

۶.

يکی از استادانِ ادبياتِ فارسی به من گفت که در گذشته‌هایِ دور، هنر را مترادف با جنگ به کار می‌برده‌اند.

 

۷.

نفیِ جنگ و اسارت اغلب دو رویِ یک سکه‌اند.

 

۸.

نگاهی سرسری به تاريخ بياندازيم، مگر آزادی و آزادسازی بدونِ هم معنا داشته‌اند؟

 

۹.

مشکلِ اساسیِ مخالفانِ جنگ اين است که شعورِ تاريخیِ خود را از دست داده‌اند.

[بخشی از نوشته‌ای قديمی]

 

۱۰.

مخالفانِ جنگ برایِ رسيدن به منظورِ خود چه می‌کنند؟ ايشان در نهايت راهی ندارند جز آن‌که ارزش‌هایِ نوينِ يک ابرقدرتِ دارایِ نظمی نو را با شبيه‌سازی‌هایِ تاريخی مخدوش کنند... جنگ‌هایِ آمريکا هدفی نو دارد، داستانِ اين جنگ داستانِ تازه‌ای است. ورشکسته‌گان تنها داستان‌هایِ کهنه می‌دانند حال آن‌که تمامِ ارزشِ داستانِ ام‌روز در اين است که کهنه نيست.

[بخشی از نوشته‌ای قديمی]

 

۱۱.

در کتابِ يشوع بن سيرا جنگ نکوهش شده است. اين خود بزرگ‌ترين دليل است که از جنگ دوری نبايد گزيد.

 

از خلبان کور

  • Like 17
لینک به دیدگاه
باید به آن‌ها در مقابل این تبلیغات مصونیت داد. باید فرزندان خود را در مقابل نظامی‌گری «واکسینه» کنیم؛ و این کار زمانی ممکن می‌گردد که آنان را با روح صلح‌طلبی تربیت کنیم. بدبختانه ملت‌ها با هدف‌های نادرست تربیت شده‌اند. در کتاب‌های درسی به جنگ ارج می‌نهند و وحشت و خرابی‌های آن را نادیده می‌گیرند و از این طریق کینه‌توزی را به کودکان تلقین می‌کنند. من اما می‌خواهم آشتی بیاموزم نه نفرت، عشق بیاموزم نه جنگ.

 

چطوری میخوان این رو بچه ها یاد بدن؟! :hanghead:

تازه زمان بچه های دهه ی 60 و اوایل دهه 70 بازی ها اینقدر پیشرفته نبودن!

ولی شما الان بری بازی هاشون رو ببینی فقط از تروریست صحبت میکنه.:sigh:

  • Like 7
لینک به دیدگاه

نمیدونم چرا خیلی از سیاستمدرا به جنگ تاکید میکنن ؟

مگه شما آسایش مردمو نمیخواین ؟

پس چرا بر جنگ اصرار میکنید ؟

 

در عجبم از قدرت!!!

  • Like 5
لینک به دیدگاه

چیزی که به نظر من میرسه اینه که کاش ملتها حافظه تاریخی قویتری داشتند...شاید اون موقع میشد جلوی خیلی از این فجایع رو گرفت....اگه این موضوع محقق میشد الان نباید کشور های تازه انقلاب کرده خاورمیانه تازه به وضع سی ساله پیش ما میرسیدند....:sigh:

  • Like 6
لینک به دیدگاه

هنگامی که بمب ها از هواپیماها ی سیاه روی میدان ها و بازارها فرو میریزند،هنگامی که که زندانیان را چون خوک سر می برد.،هنگامی که بدن های له شده با رنج و درد در خاک می غلتند،می توانید بفهمید که قدم هایی برای پیشرفت در حال برداشتن است.

اگر قدم هایی برداشته نشده بود،اگر شوق پیشرفت کورکورانه نبود،بمب ها فرو نمی ریخت و سرها بریده نمی شد.

.بترسید از زمانی که بمب ها دیگر فرو نریزند و هواپیماها هنوز وجود داشته باشند.زیرا هر بمب نشانه ی آن است که روح نمرده.

بترسید از زمانی که اعتصاب ها متوقف شوند در حالی که هنوز حاکمان ستمگر و مالکان بزرگ زنده هستند.زیرا هر اعتصاب کوچک که در هم بشکند نشانه ی آن است که قدمی در شرف برداشتن است.

بترسید از زمانی که بشریت از رنج بردن،از مردن برای اندیشه سر باز زند.زیرا فقط این یک خاصیت ،سرشت خود انسان است و فقط این خاصیت انسان را از همه ی عالم متمایز می کند.

از خوشه های خشم،شاهکار جان اشتاین بک

---------------------------------------------------------------------------------------------------

من نه موافق ای حرفای بک هستم نه مخالف.

اما نمیتونم جهان بدون جنگ رو تصور کنم. چون یه مسئله ای به نام زور گویی هست.

اگه ده نفر ادم زورگو یه جا جمع بشن و در مورد یه چیزی همه رو نظرخودشون پافشاری کنن در نهایت چجوری میتونن به نتیجه برسن؟:ws38:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
  • 4 ماه بعد...

جنگ در تعریف عامیانه آغاز نبردی است بین دو دسته از مردم که طی آن کشتن آدمی امری موجه است و قانونی مبنی بر توافق در کشتن یکسان آدمیان از دو گروه وجود ندارد.

 

تنها قانون مشترک، کشتن تا رسیدن به هدفی است که بواسطه‌ی آن جنگ آغازگشته بود.

 

این نبرد بین دو گروهی رخ می‌دهد که اعضای هر گروه در عقیده و یا هدفی اشتراک نظر دارند و هیچ کدام از آن دو گروه حاضر به کوتاه آمدن از موضع و یا فراموش کردن خواسته‌شان نیستند.

 

البته مواردی هم وجود دارد که در آن گروهی ضعیف بدون آن‌که حتی خواسته‌ای داشته باشد مورد تهاجم گروه قوی‌تر قرار می‌گیرد و نتیجه‌ی آن کشتار انسان‌هایی است که گناهشان چیزی جز به دنیا آمدن و قرار گرفتن در آن شرایط خاص نمی‌باشد.

 

از دیرباز آدمی می‌داند که کشتن و کشته شدن یعنی چه.

 

آشنایی وی با این چهره‌ی خویش یا از دیدن کشته شدن هم نوع خود به دست کسی از قبیله‌ی خود و یا حتی خود فرد بوده است و یا از هجوم بردن یا مورد هجوم قرار گرفتن به دست آمده است.

 

گذر زمان نتوانسته است این چهره‌ی آدمی را تغییر دهد و آدمی در هر زمانی، اگر کشتن در میان جمعی که در آن می‌زیسته مورد نکوهش قرار می‌گرفته، رفتار خود را با هر دلیلی که داشته توجیه کرده و طبیعتاً در پس آن احساس ندامت کرده است و اگر کشتن مورد نکوهش قرار نگرفته است حتی به برگزاری جشن هایی به خاطر کشتار و پیروزی بر گروه مقابل دست زده است.

 

با توجه به اینکه همواره در هر دوره‌ای جنگی رخ داده است و در هر زمانی آدمی دلایل تازه‌ای برای جنگ‌افروزی داشته است می‌توان این نکته رسید که کشتن مانند عشق ورزیدن یکی از چهره‌های انسان می‌باشد که برای شکل‌گیری آن نیز شرایط خاصی نیاز است تا آدمی بدان تمایل نشان دهد. شاید در مقابل این استدلال خواننده بر این باور باشد که تعداد انسان‌های عاشق بیشتر از تعداد انسانهای قاتل است اما نکته در اینجاست که در اکثر جوامع کنونی کشتن آدمی را که امری فیزیکی است مورد نکوهش و مجازات قرار می‌دهند در حالیکه برای عاشق بودن که امری درونی است مانعی نمی‌گذارند و اگر هیچ کدام از این قانون‌های وضع شده در جوامع برای مجازات قاتل وجود نداشت چه بسا آدمیان به میزان عشق‌های روزانه‌شان به قتل و کشتار دست می‌زدند.

 

در واقع اگر زمان و شرایط مهیا شود هر کدام از انسان‌های خردمند و مهربانی که در اطراف‌مان می‌بینیم هم می‌توانند دست به قتل هم نوع خود زنند.

  • Like 5
لینک به دیدگاه

خوبه جنگی پیش نیاد ولی لازمه که همه مردم دنیا از جنگ دوری کنند و این هرگز عملی نخواهد بود مگر اینکه مرزی تو دنیا وجود نداشته باشه

همه یکسان از منابع استفاده کنند :w16::w16::w16:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

من معتقدم پس از گذر از یک برهه زمانی که اوج کشت و کشتار و جنگ خواهد بود. سپس یک دوره گشایش و فتح جدید آغاز خواهد شد که تعابیر مختلفی از آن تحت عنوان قیامت و ... وجود داره. انسانهای باقی مانده بر روی کرده زمین با پشتوانه تاریخی قوی در سایه عدالت و صلح مطلق به زندگی خودشون ادامه میدن و یک اصلاح تاریخی در تاریخ بشیریت شکل خواهد گرفت. این نظریه منه. :ws3:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
من معتقدم پس از گذر از یک برهه زمانی که اوج کشت و کشتار و جنگ خواهد بود. سپس یک دوره گشایش و فتح جدید آغاز خواهد شد که تعابیر مختلفی از آن تحت عنوان قیامت و ... وجود داره. انسانهای باقی مانده بر روی کرده زمین با پشتوانه تاریخی قوی در سایه عدالت و صلح مطلق به زندگی خودشون ادامه میدن و یک اصلاح تاریخی در تاریخ بشیریت شکل خواهد گرفت. این نظریه منه. :ws3:

 

با این حرفت منو یاد جوانان 68 ای اروپا انداختی. :w02:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

جنگ مثل یه حلقه میمونه برای تاریخ بشر (مثل چرخه طبیعت) که اگه نباشه این چرخه میبره.

بعضی حکومتا و انسانها فقط با جنگ فقط نابود میشن بعضی حکومتا هم فقط با جنگ میان.اگه بعضی جنگا نبودن وضعیت دنیا فجیعتر ازین بود که الانه

  • Like 3
لینک به دیدگاه
من معتقدم پس از گذر از یک برهه زمانی که اوج کشت و کشتار و جنگ خواهد بود. سپس یک دوره گشایش و فتح جدید آغاز خواهد شد که تعابیر مختلفی از آن تحت عنوان قیامت و ... وجود داره. انسانهای باقی مانده بر روی کرده زمین با پشتوانه تاریخی قوی در سایه عدالت و صلح مطلق به زندگی خودشون ادامه میدن و یک اصلاح تاریخی در تاریخ بشیریت شکل خواهد گرفت. این نظریه منه. :ws3:

احیانا خدا برای فرستادن اسلام با شما مشورت نکرده؟:whistle::ws3:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
من معتقدم پس از گذر از یک برهه زمانی که اوج کشت و کشتار و جنگ خواهد بود. سپس یک دوره گشایش و فتح جدید آغاز خواهد شد که تعابیر مختلفی از آن تحت عنوان قیامت و ... وجود داره. انسانهای باقی مانده بر روی کرده زمین با پشتوانه تاریخی قوی در سایه عدالت و صلح مطلق به زندگی خودشون ادامه میدن و یک اصلاح تاریخی در تاریخ بشیریت شکل خواهد گرفت. این نظریه منه. :ws3:

 

ابولفضل همیشه منو یاد هیتلر میندازی :ws3:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
با این حرفت منو یاد جوانان 68 ای اروپا انداختی. :w02:

 

پیر هم خودتی. خیلی هم خوب و کامل بود. :whistles:

 

خیلی ها میگن مهدویت و اون اصلاح جهانی شکل خواهد گرفت. تعابیر مختلفی ازش میشه. شاید اون مهدی موعود خیلی از آدمها یک رئیس جمهور آمریکایی باشه. ولی اون چیزی که من بهش باور قلبی دارم اینه که این اتفاق میفته حالا در هر شکل و قالبی که میخواد باشه. اما حتمیست که آرامش و صلح نصیب مردم دنیا خواهد شد.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
پیر هم خودتی. خیلی هم خوب و کامل بود. :whistles:

 

خیلی ها میگن مهدویت و اون اصلاح جهانی شکل خواهد گرفت. تعابیر مختلفی ازش میشه. شاید اون مهدی موعود خیلی از آدمها یک رئیس جمهور آمریکایی باشه. ولی اون چیزی که من بهش باور قلبی دارم اینه که این اتفاق میفته حالا در هر شکل و قالبی که میخواد باشه. اما حتمیست که آرامش و صلح نصیب مردم دنیا خواهد شد.

 

شاید جنگ جهانیی بشه که هممون بمیریم، شاید هم عده کمی زنده بمونن، شاید 2 ماه دیگه بشه شاید 500 سال بعد شایدم نشه، ولی هیچ آرامشی و صلحی در کار نیست، صلح و آرامش با طبیعت سلطه جو و ستیزه جوی بشر همخوانی نداره:hanghead: از زمان آدم و هوا و بچه هاشون که همش 5 نفر آدم بودن رو زمین جنگ شروع شده تا الان، کجای تاریخ لحظه ای صلح حکم فرما بوده که بعد از آرماگدون باشه، چه فاکتوری میتونه این بشر ها رو آدم بکنه؟

  • Like 2
لینک به دیدگاه
شاید جنگ جهانیی بشه که هممون بمیریم، شاید هم عده کمی زنده بمونن، شاید 2 ماه دیگه بشه شاید 500 سال بعد شایدم نشه، ولی هیچ آرامشی و صلحی در کار نیست، صلح و آرامش با طبیعت سلطه جو و ستیزه جوی بشر همخوانی نداره:hanghead: از زمان آدم و هوا و بچه هاشون که همش 5 نفر آدم بودن رو زمین جنگ شروع شده تا الان، کجای تاریخ لحظه ای صلح حکم فرما بوده که بعد از آرماگدون باشه، چه فاکتوری میتونه این بشر ها رو آدم بکنه؟

 

توام منو یاد هایدگر میندازی هی :w02:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
احیانا خدا برای فرستادن اسلام با شما مشورت نکرده؟:whistle::ws3:

 

تمام ادیان آسمانی یا به قول دوستان نسبت داده شده به آسمان و کلیه مکاتب بشری به این واقعیت تحت تعابیر مختلفی اذعان دارن که یک گشایشی حاصل خواهد شد. خیلی ها متوهم از این هستن که حتما یک منجی با هیبتی عجیب و ماورایی رهبری بشیریت را در دست میگیره. چنانچه آقایون میرن نامه میندازن تو چاه که اگر میخوای بیای روی منم حساب کن. من شمشیر و کلاهخودمو آماده کردم که در رکابت باشم. خیلی ها برای خودشون جناح بندی کردن و از همین الان همه چیزو مشخص کردن. کی حقه و کی باطله و در کدام جبهه میخوان باشن. آمریکا و نظام های غربی رو در قالب اهریمن تصور میکنن و خودشون رو آدم خوبا. ولی به نظرم اینها همش چرت و پرته. اون چیزی که حتمیه از نظر من وقوع یک اتفاق و دگرگونی جهانیست که منجر به گسترده شدن صلح و آرامش خواهد شد. شاید حرف های منم متوهمانه باشه ولی یک اتفاق بزرگ خواهد افتاد. چون ما داریم با سرعت زیادی تو یه سراشیبی سقوط میکنیم. انتهای این سراشیبی یک برخورد وجود داره. یک دوره سکون و دوباره برخاستن. از نو ساختن. ولی ساختنی که آمیخته به همه تجربه هایی هست که بشریت در طول تاریخ کسب کرده. و این ساختن با ساختن های قبلی فرق داره. ساختنی که مبتنی بر هیچ نوع ظلم و فریب و حق خوری نیست. اونجاست که آرمانشهر من شکل میگیره. :ws3:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...