El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آذر، ۱۳۹۰ یادمون نبود شما تو پارکینگ تک تک خونه ها تشریف دارید چه ربطی داشت؟ بهت چرا بر میخوره؟ خوب باشه آهای ملت اینا از اون ماشینا ندارن لینک به دیدگاه
NEGARi 9387 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آذر، ۱۳۹۰ اگه بخوایم اینجوری نگاه کنیم همیشه یکی از ما بالاتر هست! سواد تو زمینههای مختلف. مالی. قدرت. نفوذ. شهرت. محبوبیت. شادی.تلاشو فعالیت.استعداد ذاتی و... من کاری به دیگران که چی بیشتر از من دارن ندارم من به فکر اهداف خودمم هرکی هرچی داره دسش درد نکنه! دنیا پره از این دارا و ندارها نه غصه واسه ندارها فایده داره نه حسرت واسه نداشتهها نه حسودی به اونی که فک میکنیم لیاقت نداشته داشته باشه! ما شاید فقط به پایین تر از خودمون بتونیم کمک کنیم و خودمون! اونی که پدرش پولداره هم شاید خیلی چیزها نداشته باشه! اونم حتما یه چیزایی از زندگی میخواد که از اول واسش فراهم نبوده... 10 لینک به دیدگاه
سمندون 19437 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آذر، ۱۳۹۰ http://www.noandishaan.com/forums/showthread.php?t=24733 4 لینک به دیدگاه
سمندون 19437 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آذر، ۱۳۹۰ http://www.noandishaan.com/forums/showthread.php?t=27672 4 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آذر، ۱۳۹۰ از لحاظ مالی شده احساس کنم از کسی کمترم ولی هیچ گاه نذاشتم تاثیر منفی روم بذاره و حسرتش رو بخورم! مامان بزرگم همیشه میگه با خدادادگان ستیزه مکن! البته بگذریم که بعضی ها از جهات غیرمعقول رفتن بالا. ولی من فکر میکنم این افراد اکثرا غمی تو زندگی دارنمن هرچی دیدم اینجوری بوده.البته ممکنه غیر این هم باشه... از لحاظ سوادی هم بله! من اعتراف می کنم از خیلی افراد کمتر می دانم! افتخار نمی کنم اما غمگین هم نمیشم! سعی میکنم مرتبه ی خودم رو بالاتر ببرم. من اگر هزار ایراد داشته باشم این رو بزرگترین حسن خودم میدونم که هیچ وقت از پرسیدن نمی ترسم! 7 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ اینجا که همه فقیرنپس این محمود چی میگه؟ 3 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ دیروز سوار یک لکسوسِ شاسی پائینِ 260 میلیونیِ دوستی که تازه باهاش آشناییت پیدا کردم، شدم. یه لحظه وضع خودم رو با اون دوستی که هم سن هم هستیم، مقایسه کردم. نمیدونم چی شد که شدیدا احساس فقر کردم. (غیر از این چند خودروی گرانقیمت دیگری هم دارد) من تا حالا با ماشین احساس فقر بهم دست نداده، خودم یک لامبورگینی دارم. من هیچ وقت حسرت پول کسیو نخوردم، جدی میگم، پول برام تا جایی مهمه که دستم جلوی کسی دراز نباشه. اما حسرت یکسری ویژگی های اخلاقی خیلی هارو خوردم مخصوصا حسرت شجاعت و اعتماد به نفس. 11 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ ما که فقر دهنمونو سرویس کرده بود یه زمانی. خدائیش راست میگم. ولی خوب خدارو شکر همین که محتاج کسی نیستیم باعث میشه به این موضوعات کمتر فکر کنیم. اما فقر نسبی هم گاهی احساس میشه. در همه زمینه ها. علمی و مالی و ... اما یک نکته حائز اهمیته. من افراد ثروتمند زیادی را میشناسم. ولی خیلی هاشون فقط برای من آشنا به حساب میان. تعداد کمی از اونها دوستان من هستند. و اونها کسانی نیستند که من از بودن در کنارشون احساس فقر کنم. بودن با هر کسی که حس فقر را به من القا کند ایکی ثانیه تمام میشود. و دیگر فقط همان آشنا میمانند. انسان باید در درجه اول ذات بزرگی داشته باشه. ولی خوب اگر پول و ثروت هم در کنارش باشه خوبه. ولی اگر ذات کوچک و حقیری داشته باشه در نظر من بی ارزش است و لحظه ای از وقتم رو با این افراد سپری نمیکنم. حتی اگر التماسم هم بکنند سوار طیاره شان نمیشوم. اگر شما در کنار این دوستان تازه تان احساس فقر کردید دال بر حسی است که از او به شما منتقل میشود. بپیچان برود پی کارش. http://www.noandishaan.com/forums/showthread.php?t=24733 http://www.noandishaan.com/forums/showthread.php?t=27672 اینارو یه خورده زودتر اعلام میکردی تاپیکشو پودر کنم. 6 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ اما حسرت یکسری ویژگی های اخلاقی خیلی هارو خوردم مخصوصا حسرت شجاعت و اعتماد به نفس. داداش گلم , اولا که انسان عاقل نمیتونه شجاع باشه , چون میدونه که کاره بیخودی دستش میده . بعدشم که اعتماد به نفس شما با شناختی که من ازت دارن بی نظیره. پس سعی کن دیگه زیاده خواه نباشی و شکر گزار باش. 4 لینک به دیدگاه
سمندون 19437 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ ما که فقر دهنمونو سرویس کرده بود یه زمانی. خدائیش راست میگم. ولی خوب خدارو شکر همین که محتاج کسی نیستیم باعث میشه به این موضوعات کمتر فکر کنیم. اما فقر نسبی هم گاهی احساس میشه. در همه زمینه ها. علمی و مالی و ... اما یک نکته حائز اهمیته. من افراد ثروتمند زیادی را میشناسم. ولی خیلی هاشون فقط برای من آشنا به حساب میان. تعداد کمی از اونها دوستان من هستند. و اونها کسانی نیستند که من از بودن در کنارشون احساس فقر کنم. بودن با هر کسی که حس فقر را به من القا کند ایکی ثانیه تمام میشود. و دیگر فقط همان آشنا میمانند. انسان باید در درجه اول ذات بزرگی داشته باشه. ولی خوب اگر پول و ثروت هم در کنارش باشه خوبه. ولی اگر ذات کوچک و حقیری داشته باشه در نظر من بی ارزش است و لحظه ای از وقتم رو با این افراد سپری نمیکنم. حتی اگر التماسم هم بکنند سوار طیاره شان نمیشوم. اگر شما در کنار این دوستان تازه تان احساس فقر کردید دال بر حسی است که از او به شما منتقل میشود. بپیچان برود پی کارش. اینارو یه خورده زودتر اعلام میکردی تاپیکشو پودر کنم. بابا خدا به سر شاهده من اینا رو نذاشتم که تاپیکی پودر بشه . تو تاپیک بقلی توضیح دادم چرا اینا رو گذاشتم . تو این زمینه که تقریبا هفت هشت تایی تاپیک به چشمم خورد . این چرخه افکار و بیان های مختلف و یه سری مسائل برام جالب بود . گفتم این لینک ها رو بذارم . همین 3 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ داداش گلم , اولا که انسان عاقل نمیتونه شجاع باشه , چون میدونه که کاره بیخودی دستش میده . بعدشم که اعتماد به نفس شما با شناختی که من ازت دارن بی نظیره. پس سعی کن دیگه زیاده خواه نباشی و شکر گزار باش. اعتماد به نفسم در این دنیای مجازی را نگفتم، اون هم علتش به خاطر همین ردا و آواتار است. اگر توی واقعیت هم میشد،چنین ماسکی بر چهره داشت، مشکل حل بود و شکر گزار هم بودیم. همه آرزویم اما، چه کنم که بسته پایم......... 6 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ اعتماد به نفسم در این دنیای مجازی را نگفتم، اون هم علتش به خاطر همین ردا و آواتار است.اگر توی واقعیت هم میشد،چنین ماسکی بر چهره داشت، مشکل حل بود و شکر گزار هم بودیم. همه آرزویم اما، چه کنم که بسته پایم......... منظور منم دنیای مجازی و ردا و آواتار نبود. من دلنوشته های زیباتونو خوندم. 6 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ با پول میشه یه تخت خواب خوب خرید، ولی یه خوابه خوب را نمی شه با پول خرید در حسرت خواب ابدی 8 لینک به دیدگاه
felorans666 12046 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ چه عجب نمردیم و دیدم یه تاپیک درست حسابی بزنی داش نوترون ... بحث فقر نسبی خیلی بحث مهمی توی اقتصاد، جامعه شناسی و... فقط دو شاخه داره : یکی فقر مطلق ، یکی فقر نسبی فقط مطلق یعنی فرد نتونه حدقل نیازهای زندگی و تامین کنه فقر نسبی یعنی مقایسه ی وضعیت خود با دیگر افراد جامعه انسان همیشه دلش می خواد در اوج باشه و به شدت کمال طلبه برای همین خودشه رو با دیگران مقایسه می کنه، و اگر کسی از ما بهتر باشه احساس نارضایتی داریم ... اینجا یه بحثی پیش میاد به اسم محرومیت، محرومیت یعنی فاصله ی بین احساس نیاز و ارضای نیاز ما دو نوع نیازم داریم : یکی نیاز درونی که نیازهای زیستی ما هستند، یکی نیازهای بیرونی که از بیرون به ما القا می شن یعنی این نیاز وقتی در موقعیتش قرار بگیریم ایجاد می شه. حالا اگه بین این احساس نیاز و ارضای نیاز فاصله بیفتد می شود محرومیت در قالب فقر نسبی حالا این نیازها با توجه به محیطی که درش زندگی می کنیم متغییره رسانه ها هم به شدت به این موضوع دامن می زنن و هر چه این نیازها زیادتر باشه امکان برآورده کردنش هم کمتره چون منابع ما محدود هست و مرتبا هم بین این نیاز و ارضا فاصله میوفته حالا چه کنیم تا فقر نسبی را کم کنیم ؟ باید از راه های اقتصادی نابرابری ها رو در جامعه کاهش بدیم از راه اخلاقی و فرهنگ سازی اجازه ندیم دولت و رسانه ها به این نیازها دامن بزنن از راه هدایت نیازها به سمت صحیح و مفیدتر ، یه جورایی جاگزینی نیازهای برتر ایجا مطلوبیت برای جامعه بدون انجام هزینه ای از سمت جامعه فعلا همینا به ذهنم رسید ... 11 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ اعتراف می کنم من نسبت به افرادی که قد بلندتری نسبت من دارند فقیرترم! 7 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ چه عجب نمردیم و دیدم یه تاپیک درست حسابی بزنی داش نوترون ... بحث فقر نسبی خیلی بحث مهمی توی اقتصاد، جامعه شناسی و... فقط دو شاخه داره : یکی فقر مطلق ، یکی فقر نسبی فقط مطلق یعنی فرد نتونه حدقل نیازهای زندگی و تامین کنه فقر نسبی یعنی مقایسه ی وضعیت خود با دیگر افراد جامعه انسان همیشه دلش می خواد در اوج باشه و به شدت کمال طلبه برای همین خودشه رو با دیگران مقایسه می کنه، و اگر کسی از ما بهتر باشه احساس نارضایتی داریم ... اینجا یه بحثی پیش میاد به اسم محرومیت، محرومیت یعنی فاصله ی بین احساس نیاز و ارضای نیاز ما دو نوع نیازم داریم : یکی نیاز درونی که نیازهای زیستی ما هستند، یکی نیازهای بیرونی که از بیرون به ما القا می شن یعنی این نیاز وقتی در موقعیتش قرار بگیریم ایجاد می شه. حالا اگه بین این احساس نیاز و ارضای نیاز فاصله بیفتد می شود محرومیت در قالب فقر نسبی حالا این نیازها با توجه به محیطی که درش زندگی می کنیم متغییره رسانه ها هم به شدت به این موضوع دامن می زنن و هر چه این نیازها زیادتر باشه امکان برآورده کردنش هم کمتره چون منابع ما محدود هست و مرتبا هم بین این نیاز و ارضا فاصله میوفته حالا چه کنیم تا فقر نسبی را کم کنیم ؟ باید از راه های اقتصادی نابرابری ها رو در جامعه کاهش بدیم از راه اخلاقی و فرهنگ سازی اجازه ندیم دولت و رسانه ها به این نیازها دامن بزنن از راه هدایت نیازها به سمت صحیح و مفیدتر ، یه جورایی جاگزینی نیازهای برتر ایجا مطلوبیت برای جامعه بدون انجام هزینه ای از سمت جامعه فعلا همینا به ذهنم رسید ... بابا ایول. خیلی حال کردم با پستت. خیلی چیز یاد گرفتم انصافا 6 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۰ فکر میکنم تمامی ادما اگه در شرایطش قرار بگیرن ممکنه این احساس بهشون دست بده.فقر مالی،علمی،حتی چیزایی مثل محبت،داشتن دوست خوب و چیزهایی از این قبیل. یه چیزی که منو به شدت ازار میده وقتی هست که احساس فقر علمی میکنم به قدری که حتی از زندگی ناامید میشم.خب این میتونه نسبی باشه.(البته اصل بر نسبی بودن همه چیز هست) در مورد فقر مالی هم اره این حس بهم دست داده قبلا.اما اونقدر بهش توجهی نمیکنم.متاسفانه فاصله ی طبقاتی در کشور ما زیاد هست.از هر نظر.مالی،فرهنگی،علمی.که اینم به خاطر یک سری دلایل و زندگی مردم براساس تفکرات اشتباهی بوده که داشتن. شاید کمتر کشوری باشه مثل ایران که یکی اونقدر پولدار باشه که چند ماشین چند صد میلیونی داشته باشه و یکی دیگه تو پارک بخوابه.بهترین جراح دنیا و فیزیکدان و ریاصیدان داشته باشه اما تعداد افراد بیسوادش اینقدر زیاد باشه.شاعرای گرانقدری داشته باشه اما حرکاتی از بعضی ادمایی که تعدادشون هم کم نیست سر بزنه که حیوان هم از انجام اون شرمسار باشه. من دلیل این اتفاق طبقاتی رو چند چیز میدونم.فقر فرهنگی که در اثر مذهبی شده کشور رخ داد و دولت هایی که بعد از اون بر سر کار اومدن و سیاست های اشتباهشون. و یک دلیل دیگه که خیلی مهم هست ارتباط بدی که ایران با کشورهای خارجی داره.تبادل صورت نمیگیره.پس تجارت محدود میشه.اموزش محدود میشه.دانش محدود میشه.فرهنگ محدود میشه.به خاطر اینکه خفقان به وجود میاد دیگری هم تفکرات خود مردم و چند نسل گذشته که ریشه در مذهب و سنت داره. زیاده خواهی دولت مردان و یه فکر مزخرفی که متاسفانه تو سر اینا نشسته اینه که کشور مال اوناس و سرمایه های این مملکت برای اوناس. قناعت یکی از چیزایی هست که من فکر میکنم جلوی پیشرفت رو میگیره.متاسفانه قناعت در این سرزمین سرنوشتی مثل حلاج پیدا کرده و مردم ما معنیش رو اشتباه فهمیدند. 3 لینک به دیدگاه
terajedi21 2134 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۰ من واقعیتش از مقایسه کردن خوشم نمیاد چون اون موقع دیگه نمی تونم برم خیابون یا دنبال اتوبوس بدوم به خاطر 25 تومن با راننده اتوبوس درگیر بشمکمبود مهر و محبت عطوفت!صداقت رو تا انجایی که حس میکنم فقر مادی رو حس نمی کنم به نظر من خوش بینی و لذت بردن از زندگی پشت کوه یه روستای دور افتاده توی غار جنگل و بیابان هم میسر هست!امان از قیاس های خرد کننده! 3 لینک به دیدگاه
soheiiil 24251 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۰ آره بارها و بارها شده هم مالی هم علمی فقر مالی دردش شدیدتره....چرا که فقر مالی (حداقل تا مقطعی از عمر آدم ) تنها خود ادم دلیل فقرش نیست ...خانواده و ... هم مقصرن تو فقر علمی آدم دهن صاب مردشو باز نمیکنه و هیشکی نمیفهمه که صفر کیلومتره ولی تو فقر مالی نمیتونی چیزی رو پنهان کنی همه چیز عیانه ولی فقر مالی دردش کوتاهه و زود از یاد ادم میره ولی چون تاو فقر علمی بیشتر از همه آدم خودش چوب بیعرضگیشو میخوره تا مدتها تو یاد ادم میمونه یه بار تو یه کارگاهی کار میکردم که یارو با این که جوان بود و به لطف ارث پدری پول پارو میکرد......یه سوالی پیش اومد که من جواب دادم برگشت بهم گفت همیشه حسرت دانشگاه رفتن داشتم این حرفا خیلی رو من تاثیر گذاشت و در آخر آدم هم باید از لحاظ مالی و هم از نظر علمی دارا و توانا باشه تا دانایان به خاطر علمت و نادانان به خاطر پولت بهت احترام بذارن 4 لینک به دیدگاه
Moment 15228 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۰ اعتراف می کنم من نسبت به افرادی که قد بلندتری نسبت من دارند فقیرترم! من هم نسبت به اونایی که فدشون از من کوهتاه تره احساس فقر می کنم 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده