A.R-KH-A 4953 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۰ [TABLE] [TR] [TD=align: center][TABLE] [TR] [TD][/TD] [/TR] [/TABLE] [/TD] [TD][/TD] [/TR] [TR] [TD][/TD] [TD=class: single-content] «محمدرضا لطفی» استاد و نوازنده تار و سه تار در گفتوگویی که نشریه آسمان آن را منتشر کرده، اظهار داشت: مطالبی را که شجریان در بیرون مرزها و داخل مرزهای کشورمان مطرح کرده، با مطالبی که من گفتهام و میگویم کاملاً متفاوت است. به گزارش مجله موسیقی ملودی، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام گفت: «شجریان از سال ۵۷ و بعد از انقلاب تا امروز بالاترین حجم تولید و بیشترین و موفقترین کنسرتها را داشته است. اگر شجریان قبل از انقلاب یک دهم موسیقی تولید کرده بود، بعد از انقلاب صد در صد تولید داشته است. شخص آقای شجریان اگرچه مانند بسیاری از موسیقیدانها دچار مشکلاتی بوده ولی هیچوقت برنامههایش قطع نشده، آثارش منتشر شده، کنسرتهایش برگزار شده و همیشه مجوز گرفته است.» وی در ادامه اظهار داشت: «اولین کنسرتهای این مملکت را در شهرستانها شخص شجریان برگزار کرده است. خود آقای خاتمی در زمان وزارتشان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در کنسرت اصفهان شجریان حضور داشتند. امروز من شخصاً نمیفهمم شجریان به عنوان یک موزیسین موفق که این همه کنسرت داده و کار تولید کرده و آثارش در رادیو و تلویزیون پخش شده و بیش از ۳۰۰ کنسرت خارج از کشور داشته، چرا اکنون اعتراض میکند؟ من این را نمیفهمم. یک وقت شما را برای سالیان دراز محروم کردهاند و با کلی بدبختی یک کنسرت برگزار میکنید و هزارگونه مشکل دارید و اعتراض میکنید؛ اگر چنین شخصی بخواهد بر روی این مسائل صحبت کند قابل فهم است.» این نوازنده تار در ادامه گفت: «ضمن اینکه من اصلا دوست ندارم هنرمندانمان تریبون خودشان را از داخل به خارج از کشور ببرند. به همین دلیل شخص من هرگز با بیبیسی مصاحبه نکردهام. با صدای آمریکا در طول ۲۵ سال فعالیتم در خارج از کشور به طور مشروط مصاحبه کردهام.» برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام گفت: «بیبیسی، صدای آمریکا، رادیو بینالمللی فرانسه و یا سایر رسانههای آنطرفی در ۱۰ سال اخیر مواضع اپوزیسیون به ایران دارند و گاهی اوقات نیز کار را به براندازی حکومت نیز میکشانند. این را ما امروز به طور رسمی میدانیم و آخرین صحبتهای وزیر امور خارجه انگلستان همه موید این رویکرد آنها است. طبیعی است وقتی امروز رسانههای آنطرفی این امکان را به یک هنرمند میدهند تا بیاید در بیبیسی صحبت کند، حتماً باید در درجه اول اپوزیسیون یا نیمچه اپوزیسیون باشد. من حق دارم دوست نداشته باشم به عنوان یک هنرمند در صدای آمریکا و بی بیسی انگلستان که به عنوان دو ارگان دولتی مشغول فعالیت هستند، حرف بزنم. من حتی اگر هزار مشکل در ایران داشته باشم ترجیح نمیدهم هرگز در تریبونهایی که قصد اصلاح و کمک به مردم ایران را ندارند همصدا شوم. این سلیقه شخصی من است. ولی کسانی که این کار را میکنند اگر چه به آنها انتقاد دارم اما کار آنها را ممنوع نمیدانم. آنها زندگی و مسئولیت خودشان را دارند. ولی باید مسئولیت را فردی نبینند.» این نوازنده سه تار اظهار داشت: «شجریان اگر این مسئولیت را فردی ببیند، مشکل به وجود میآید. این مسئولیت و مشکل، یک مشکل اجتماعی عمومی است و حرفها و گفتهها برای نگرانی از وضعیت موسیقی کشور است. اما آنچه از گفتههای شجریان در رادیو استرالیا، بیبیسی و صدای امریکا دنبال کردهام، تنها در دهدرصد از صحبتهایشان به مشکلات موسیقی اشاره داشته است.» لطفی گفت: «من میگویم یک موسیقیدان اول میبایست دردش خود موسیقی باشد. در این مصاحبه اخیر مصاحبه کننده از ایشان میپرسد: الان که آلبوم مرغ خوشخوان شما مجوز رسمی گرفته و کنسرت هاتان نیز در ایران اعلام شده مشکلی ندارد، برخورد شما چگونه است؟ شجریان از کنار این مسأله رد می شود و جواب قانع کنندهای نمیدهد.» وی ادامه داد: «به نظر من وقتی پهلوان شدید، مسئولیت شما مسئولیت یک گروه نیست؛ بلکه مسئولیت همه ملت را برعهده دارید. در واقع سخن شما میبایست بازتاب سخن همه ملت ایران باشد. من خودم این مشکلات را بعد از انقلاب داشتهام و بدون اینکه حتی خبر داشته باشم از اسمم کلی سوءاستفاده شده است. به نظرم چنین حرکتهایی بیشتر سیاسی محسوب میشود تا فرهنگی هنری، و این نظر شخصی من است.» لطفی گفت: «اما در مورد برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام این مسأله کاملاً متفاوت است. شجریان هیچ وقت بهدنبال ایجاد یک جریان فرهنگی هنری مستقل با شرکت همکاران خودش نرفته است. یک شرکت اقتصادی به نام «دلآواز» درست کرده و کار خودش را مانند یک شرکت تولید کننده انجام میدهد و درآمدزایی خوبی هم از گذشته تا به امروز داشته و دارد.» [/TD] [/TR] [/TABLE] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 3 لینک به دیدگاه
A.R-KH-A 4953 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۰ واکنش حسین علیزاده به انتقادات محمدرضا لطفی از استاد شجریان[TABLE] [TR] [TD=align: center][TABLE] [TR] [TD][/TD] [/TR] [/TABLE] [/TD] [TD][/TD] [/TR] [TR] [TD][/TD] [TD=class: single-content] سخنان اخیر «محمدرضا لطفی» استاد موسیقی ایرانی در مورد «محمدرضا شجریان» با واکنش حسین علیزاده، آهنگساز و نوازنده تار نیز روبرو شده است. به گزارش مجله موسیقی ملودی برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام استاد پرآوازه موسیقی دستگاهی در این باره گفته است باید برای هر کس این حق را قائل بود که حرف خودش را بزند. وی از اینکه هنرمندان به جای حرف زدن با یکدیگر و دیالوگ داشتن، «تنهایی به قاضی میروند» انتقاد کرده است. علیزاده افزود: «هر کس که غفلت کند و نداند، آقای لطفی خیلی خوب می داند که آقای برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام چه ارزشی در موسیقی ما دارد البته اگر آقای شجریان در این سالها دست همکاری به آقای لطفی میداد شاید او جور دیگری قضاوت می کرد. اشکالی که به آقای لطفی وارد است این است که هر از گاهی بعد از مدتی خاموشی صحبتهایی می کند که جنجال درست می کند.» او همچنین گفته است معلوم نیست آقای لطفی از چه موضعی صحبت می کند از موضع دلسوز موسیقی و هم صنف های خودش یا به عنوان یک مسئول دولتی؟ علیزاده ضمن اشاره به اینکه لطفی زمانی گفته بود که موزیسین ها با ویزا گرفتن از سفارتخانه های کشورهای خارجی و سفرهای خارجی خراب می شوند، گفته است: « موزیسین های دنیا از هر ده کوره ای در دنیا تا کشورهای بزرگ یکی از کارهای مهمشان این است که سفر کنند و کارهایشان را ارایه کنند و ارتباط فرهنگی ایجاد کنند هیچ موزیسینی در دنیا نیست که وقتی از یک کشور به کشور دیگری سفر می کند تفسیر سیاسی برایش پیاده کنند.» این استاد موسیقی افزود: «هنر هیچوقت بی ارتباط با مسایل اجتماعی نیست ولی شرایط ایران طوری شده که همه چیز سیاست زده است. اگر هنرمندی در ایران نظرش را بگوید و این نظر باب طبع نباشد فورا شکل سیاسی به خود می گیرد و خواه، نا خواه هنرمند را هل می دهند به موضع گیری سیاسی.» علیزاده درباره صحبت های آقای لطفی در مورد محمد رضا شجریان گفته است: «در هر حال چیزی از ارزش شجریان کم نشده اگر جریانات دیگری هم اضافه شده مسئولیتی است که خود هنرمند بر عهده گرفته است. آقای شجریان بالای هفتاد سال سن دارند و قرار نیست چیزی را یاد بگیرد و به ایشان گفته شود که چه بگوید و چه نگوید. ایشان اختیار خودشان را دارد.» حسین علیزاده در این باره بخشی از صحبت های آقای برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام که در آن به استفاده سیاسی و اقتصادی آقای شجریان از هنرش اشاره شده بود افزوده: «به عنوان مثال در مورد قمر گفته شد که او هنرمند بزرگی بود ولی از فقر مرد. انگار که در جامعه ما از فقر مردن هم جزیی از هنرهای یک هنرمند محسوب می شود؛ اینطور هم نیست که شجریان فقط انگیزه اقتصادی دارد و سود اقتصادی می برد که اگر هم این طور است نوش جانش. این سودی است که حاصل تلاش و هنر خودش است.» [/TD] [TD][/TD] [/TR] [TR] [TD][/TD] [TD][/TD] [/TR] [/TABLE] 3 لینک به دیدگاه
A.R-KH-A 4953 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۰ نامه دختر پرویز مشکاتیان خطاب به محمدرضا لطفی [TABLE] [TR] [TD=align: center][TABLE] [TR] [TD][/TD] [/TR] [/TABLE] [/TD] [TD][/TD] [/TR] [TR] [TD][/TD] [TD=class: single-content] «آوا مشکاتیان» نوه دختری «محمدرضا شجریان» و فرزند استاد فقید « برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام » نامهای را خطاب به «محمدرضا لطفی» نگاشته که اصل آن در سایت آواز منتشر شده است. این نامه را با هم میخوانیم: استاد لطفی! اگر شما حرمت بزرگوار پدرم ندانستی، من دختِ خاندانیام که حرمت میشناسند، پس هنوز میخوانمت استاد! قضاوتِ بودن یا نبودنش یا بهتر بگویم استادماندنِ شما بماند برای تاریخ. هنوز به یاد دارم شوقی را کز آمدن شما در چشمان مهربان پدرم دیدم. به یاد دارم ظهری را که به دیدارتان آمد به رسم رفاقتِ دیرین.پدرِ من هیچگاه «رفیق» را «سیاسی» نکرد!! چیزی که شما بودید. و اکنون از معنای هر دو بازماندید. که دگر نه پیرو آن فکرید کز برایش از این سرزمین گریختید و نه معنای حقیقی رفیق میدانید. و خوش به روزگار من و آئین که تا هستیم، سرمیافرازیم به غرور از حرمت مردمی که پرویز میدانست. باری، او رفت با دستان هنرمندش و ماند نغمات زیبایش. و شما؛ همان دوست که پرویز آن همه دوستش میداشت، نه تنها کلامی به مهر برای خاندان من ننگاشتید در آن هنگام سوگ، که آن کذبهای خندهآور گفتید. تا اینجا نیز در قاموس من به جز سکوت نبود، اما این بار آتشبیار معرکهای شدید که نباید. پس برایتان مرور میکنم چیزهایی را که نمیدانید یا نمیخواهید که بدانید. خاطرهی به چالش کشیدن «بیداد» در مجلس وقت و آن همه اذیّت را به یاد دارید؟ به یاد دارید که پدرم و همراهانش ساز را به سان سلاح باید با مجوز حمل میکردند؟ میدانید چند ساز هنرمندان این سرزمین در آن سالها شکست؟ چند ساعت موسیقی ضبط شده به خونِ دل، پاک شد؟ به یاد دارید کنسرتهایی را که در میان اجرا، هنرمندانمان را از روی سن پایین میکشیدند؟ آن سالها شما در گوشهای از دنیا آرام گرفته بودید! استاد برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ، اگر شما یادتان نیست به خاطرتان میآورم که در اوایل انقلاب آنقدر بعضی تندرو بودند که باید سِلفون روی کاستهای سونی را میسوزاندی! بیداد در این هنگام منتشر شد. در همین محیطی که شما خیلی راحت از آن سخن میگویید. بعد از سه دهه، در هنگامی که هنرمندان این سرزمین خون دلها خوردند تا بخشی، تنها بخشی از حقوقشان را باز پس گیرند، آمدید گفتید که هیچ کس هیچ کاری نکرده است. اگر از خاطرات رنجشهای گونهگون در این سالها بگویم، میشود کتاب نوشت. از خاطراتی که اگر بگویی، میشود جار زدن و جلب توجه! پس بماند برای دلم. آنقدر ضد و نقیض میان گفتههای شما هست که نمیدانم کدام را باید به چالش کشید. گویی خود نیز نمیدانید چه میخواهید! بر محمدرضای برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام خرده گرفتهاید که دردش موسیقی نیست و نمیخواهد یک جریان فرهنگی باشد. مرور کنید مصاحبههایتان را. شما به همه و جزییات زندگی همه کار داشتید و از همه سخن گفتید و به راستی آنقدر که سنگ خودتان را به سینه زدید که من چنین و چنان، چهقدر سنگ موسیقی را به سینه زدید؟ شاید نمیدانید اما بسیاری را میشناسم که عاشقانه دوستتان داشتند و اکنون از گفتههای شما خجل اند. استاد لطفی، آوا موسیقی شما را به چالش نمیکشد، اما میتواند راوی خاطرهای از مردی باشد که هنوز مردمانش اشکـبهـگونه و گاهی هم سماعکنان به نغماتش گوش میکنند. شبی که پدرم به کنسرت شما آمد و از نیمهی کنسرت به خانه بازگشت. تا صبح غمگین در خانه قدم زد. گاهی بغض داشت. هنگامی که رسید از راه، نشست. طبق عادت و به هنگام تاٌثر زیاد، دو دست بر پیشانی گذاشت و سر به زیر افکند. پرسیدم چرا اینقدر زود آمدید؟ خوب اید؟ با نگاهی همه غم و صدایی گرفته گفت: «آوا، امشب احساس میکردم لطفی دارد روی سِن، خودش را پیش چشم همگان دار میزند…» [/TD] [/TR] [/TABLE] 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده