رفتن به مطلب

ملاحظات زیست محیطی در پروژه های حفاری اکتشافی


ارسال های توصیه شده

اشاره: مقاله‌اي كه در ادامه مي‌خوانيد از جمله مقالات ارائه شده در «هفتمين همايش ايمني، بهداشت و محيط‌زيست در معادن و صنايع معدني» كه 8 تا 10 آبان در كرمان برگزار شده است.

 

 

چکيده

 

حفاري‌هاي سطحي و عمقي از مهمترين بخش‌هاي عمليات پروژه‌هاي اکتشافي هستند. حجم تغييراتي که اين حفريات در مورفولوژي محيط اطراف پديد مي‌آورند اغلب بسيار کمتر از اثرات استخراج معدن هستند. ولي همان تغييرات نيز در برخي اوقات تاثير زيادي بر محيط زيست و زندگي گياهي و جانوري محيط اطراف و حتي بر معدنکاري آينده مي‌گذارند. از اين رو بررسي تاثيرات اغلب مخرب اين پروژه‌ها بر محيط اطراف و ارائه راهکارهاي مناسب مي‌تواند راهگشاي حل بسياري از معضلات پيش رو باشد. اغلب پژوهش‌هاي زيست‌محيطي در معادن، مربوط به زمان استخراج و يا پس از آن است و تاکنون کمتر به تاثيرات مراحل مختلف يک پروژه اکتشافي بر محيط و حتي بر عمليات استخراجي پرداخته شد‌ه است. رها شدن سيال حفاري که گاهي اوقات داراي مواد مضر براي طبيعت است، باقي ماندن حوض‌هاي گل حفاري، ترانشه‌ها، اکلون‌ها و چاهک‌ها و پراکنده شدن زباله‌ها و بازمانده‌هاي حفاري از جمله عوامل آلوده‌کننده طبيعت پس از انجام عمليات حفاري هستند. در اين مقاله ضمن بررسي روند تاثير عمليات حفاري اکتشافي بر محيط‌زيست و تغييرات حاصل از اين عمليات بر سطح زمين با نگاهي ويژه به عمليات اکتشاف کانسار زغال‌سنگ پروده‌شرقي طبس، راهکارهايي جهت مقابله با آلودگي محيط‌زيست و عوامل مخرب بر معدنکاري آينده معرفي شد‌ه است.

 

واژگان کليدي: محيط‌زيست، پروژه‌هاي اکتشافي، حفاري، پروده‌شرقي

 

 

1. مقدمه

 

معدنکاري در ذات، خود فعاليتي است که ممکن است باعث آسيب رساندن به محيط‌زيست اطراف شود. اين آسيب‌ها مي‌تواند از آلودگي‌هاي آب و خاک تا پراکنده شدن گرد و غبار و حتي آلودگي صوتي باشد که در استخراج و يا فرآوري مواد معدني به‌وجود مي‌آيند[۱]. پروژه‌هاي پي‌جويي و اکتشافي اولين قدم در بخش معدنکاري است که در اغلب اوقات تاثيرات محيطي کمتري نسبت به مراحل بعدي دارد. همين امر سبب شد‌ه است که توجه کمتري به امر حفاظت محيط‌زيست در بخش اکتشاف پروژه‌هاي معدني صورت پذيرد[2].

 

حفاري‌هاي سطحي و عمقي يکي از مهمترين و کاربردي‌ترين عمليات در اين‌گونه پروژه‌ها است. حجم تغييراتي که اين حفريات در مورفولوژي محيط اطراف پديد مي‌آورند اغلب بسيار کمتر از اثرات استخراج معدن هستند.

 

ولي همان تغييرات نيز در برخي اوقات تاثير زيادي بر محيط‌زيست و زندگي گياهي و جانوري محيط اطراف و حتي بر معدنکاري آينده مي‌گذارند.

 

از اين رو بررسي تاثيرات اغلب مخرب اين پروژه‌ها بر محيط اطراف و ارائه راهکارهاي مناسب مي‌تواند راهگشاي حل بسياري از معضلات پيش رو باشد. در اين نوشتار ابتدا شرح مختصري درباره حفاري‌هاي اکتشافي ارائه شده است و سپس اثرات زيست‌محيطي آن مورد بررسي قرار گرفته‌ است و به موازات آن راهکارهايي جهت جلوگيري از صدمه رساندن به محيط پس از انجام فعاليت‌هاي اکتشافي ارائه شده است.

 

در نظر گرفتن ملاحظات زيست‌محيطي در مراحل اکتشاف مي‌تواند علاوه بر حفاظت از منابع طبيعي در اين مرحله، از ايجاد خطرات و مشکلات زيست‌محيطي در استخراج معدن جلوگيري کرده و راه را براي بازسازي معدن پس از استخراج آماده مي‌سازد و يا حداقل مي‌تواند ايده‌هايي در اين زمينه به معدنکاران ارائه كند[۳]. اين بدين معني است که لزوم توجه به اين مسائل بايد از اولين مرحله معدنکاري مورد توجه قرار گيرد.

 

 

۲. دسترسي و آماده‌سازي

احداث جاده‌هاي دسترسي و سايت حفاري اولين مرحله اجرايي عمليات حفاري است. احداث اين‌گونه جاده‌ها و سايت‌ها در مناطقي مانند جنگل‌ها و يا مراتع باعث از بين رفتن پوشش گياهي مي‌‌شود. به‌عنوان مثال در صورتي که در هر دو مترمربع تعداد يك اصله درخت وجود داشته باشد، احداث جاده‌‌هاي به طول يک کيلومتر و عرض ۶ متر باعث از بين رفتن حداقل ۳ هزار درخت خواهد شد. اين در حالي است که حداقل مساحت مورد نياز براي کار يک دستگاه حفاري بلژيکي دياموند بورت (DB1200)225 مترمربع، دستگاه ZIF 650M روسي 500 مترمربع و دستگاه‌هاي حفاري ZIF 1200mp,A ۶۰۰ مترمربع، خواهد بود. به عبارتي آماده‌سازي سايت براي هر يک از اين دستگاه‌ها در نواحي جنگلي به‌ترتيب به بهاي از بين رفتن 113، 250 و 300 اصله درخت منجر خواهد شد.

 

 

3. حفاري‌هاي سطحي

 

ترانشه، اکلون، تونل و چاهک عمد‌ه‌ترين حفريات سطحي هستند که جهت شناخت نوع، کيفيت، کميت، ابعاد و عيار مواد معدني احداث مي‌شوند. براي اينکه وضعيت ماده معدني در سطح زمين مشخص شود، در جهت عمود بر گسترش ماده معدني، گودالي کانالي شکل حفر مي‌کنند که به ترانشه معروف است و طول آن تابع گسترش عرضي ماده معدني است[۴]. اکلون نيز حفر‌هايي است اغلب مايل که داخل ماده معدني حفر مي‌شود تا بتوان گسترش زون هوازده و اکسيده ماده معدني را در عمق شناسايي كرد. در صورتي که ماده معدني پوشيده باشد و يا امکان احداث اکلون جهت نمونه‌برداري در مقياس پايلوت نباشد مي‌توان از چاه‌هايي که داراي قطر زياد و عمق کم بوده و چاهک ناميده مي‌شوند، استفاده كرد. جهت مراحل تکميلي و تفصيلي اکتشاف در مکان‌هايي که پستي و بلندي زمين اجازه دهد، حفر تونل‌هاي اکتشافي جهت شناخت کامل‌تر ماده معدني مورد توجه قرار مي‌گيرد.

 

اغلب اوقات اين‌گونه حفريات سطحي پس از برداشت زمين‌شناسي يا نمونه‌برداري مورد استفاده خاصي قرار نگرفته و به همان صورت اوليه رها مي‌شوند. در اين صورت جمع شدن آب و ايجاد باتلاق در ترانشه‌هاي متروک، تخريب سقف و يا خطر ريزش حفرياتي چون اکلون و تونل مي‌تواند خطرآفرين باشد. از آنجا که احتمال دارد ترانشه پس از حفر از آب پر شود، مکان مناسبي براي حضور حيوانات جهت رفع تشنگي خواهد بود، اما باتلاقي شدن احتمالي ترانشه و اطراف آن مي‌تواند باعث فروافتادن ملاحظات زيست‌محيطي در پروژه‌هاي حفاري اکتشافي، مطالعه موردي در کانسار زغال‌سنگ پروده‌شرقي طبس مجموعه مقالات هفتمين همايش ايمني، بهداشت و محيط‌زيست در معادن و صنايع معدني جانوران در آن شود. از طرفي در مناطق اکتشافي که رفت و آمد گروه‌هايي چون زمين‌شناسان، نقشه‌برداران، گروه‌هاي برداشت‌کننده ژئوفيزيک، مهندسان معدن و... زياد است، وجود ترانشه‌ها و چاهک‌هاي متروک ممکن است باعث ايجاد خطراتي براي ايشان گردد. همچنين رها کردن اکلون‌ها و تونل‌هاي اکتشافي که خطر تخريب سقف در آنها بالقوه است، خصوصا در نواحي نزديک مناطق مسکوني و يا توريستي، مي‌تواند خطراتي را در پي داشته باشد. بنابراين بهتر است محل حفر تونل اکتشافي و يا حتي اکلون به صورتي انتخاب شود که بتوان از آن در مرحله استخراج نيز استفاده كرد. در صورتي که پرکردن ترانشه‌ها و چاهک‌ها پس از پايان حفاري عملي نباشد، بايد دور محل‌هاي اين‌گونه حفريات حتما محصور شود و نيز بايد محل ورودي اکلون‌ها و تونل‌هاي اکتشافي متروک بسته شود. همچنين نصب تابلوهايي که ضمن اعلام هشدار درباره محل حفريات متروک، مشخصات فني آنها را هم ذکر کرده باشد، ضروري است.

 

 

۴. حفاري‌هاي عمقي

 

عمده‌ترين حفاري عمقي گمانه يا چاه اکتشافي است. جهت حفر چاه ايجاد سايت حفاري الزامي است. همچنين در هر گمانه جهت گردش گل حفاري نياز به احداث حوض و مسيرهاي انتقال گل است. پس از اتمام عمليات حفاري معمولا گل حفاري که داراي خاصيت ژلاتيني است در اين حوض‌ها باقي مي‌ماند و يا در منطقه رها مي‌شود.

 

بنابراين لازم است وضعيت گمانه‌ها پس از اتمام حفاري در فرمي ثبت و بايگاني شود. در اين فرم علاوه بر مشخصات عمومي گمانه، ذکر مواردي چون قطر چاه، وضعيت سيمان آن و نوع، تعداد و عمق لوله‌هاي حفاري و جداري در چاه مانده الزامي است.

 

همچنين گروه‌هاي حفاري بايد اطلاعات سوانحي چون هرز روي گل حفاري و بريدن يا گير کردن لوله‌ها در چاه و توقفاتي که حين انجام کار پيش مي‌آيد و نيز وضعيت گل حفاري را که در شناخت وضعيت آب‌هاي زيرزميني و نيز تکتونيک منطقه موثر است، ثبت كنند. بعضي اوقات لوله‌هاي حفاري يا لوله‌هاي جداري به دلايلي از جمله ريزش چاه در آن باقي مي‌مانند. اين امر مي‌تواند در معدنکاري آينده مورد توجه قرار گيرد. حفر تونل و يا کارگاه استخراج در مسير اين‌گونه چاه‌ها مي‌تواند با خطراتي همراه باشد. بنابراين لازم است با کمک تجهيزاتي چون لوله‌گيرها، قلاويز، چنگک و... نيز به کمک تکنيک‌هاي حفاري نسبت به بالا کشيدن لوله‌هاي به‌جا مانده اقدام كرد. همچنين وجود حفره‌ها (به‌عنوان مثال غارهاي کارستي) موجود يا گسترش آنها به‌خاطر عبور سيال حفاري نيز مي‌تواند باعث هوازدگي ناحيه‌اي ماده معدني (خصوصا زغال‌سنگ) و نيز ايجاد سفره‌هاي مصنوعي آب در مسير حفريات معدنکاري آينده شود. معمولا پس از مدتي گمانه‌هاي حفر شده و حفره‌هاي ايجاد شده از آب پر شده و فشار آب در اعماق چاه زياد مي‌شود. اين مطلب هنگام استخراج ماده معدني داراي اهميت است، زيرا اگر محل گمانه در مسير تونل پيشروي يا کارگاه استخراج باشد فشار زياد آب باعث شکستن وسايل نگهداري و آسيب ديدن کارگران و تجهيزات مي‌شود. براي جلوگيري از اين خطرات بايد پس از اتمام حفاري گمانه، تمام‌ آن قسمتي که حفر شد‌ه است توسط سيمان پر شود. اين عمليات پرکردن يا تامپوناژ نام دارد. براي اينکه وجود گمانه سبب آلودگي آب‌هاي زيرزميني نشود، معمولا بالاي آن را که داراي لوله جداري است، به‌وسيله يک درپوش فلزي مي‌بندند[1، ۴]. همچنين بايد پس از اتمام عمليات حفاري تابلويي جهت شناسايي گمانه در محل نصب شود.

 

گل حفاري يکي از مهمترين ارکان اساسي حفاري گمانه اکتشافي است. اين ماده علاوه بر خنک کردن مته و جلوگيري از سايش لوله‌ها، وظيفه کنترل فشارهاي هيدروستاتيکي چاه و عمل خارج کردن خرده‌سنگ‌ها (CUTTING) و تسريع در حفاري را نيز برعهده دارد. عمده‌ترين بخش گل حفاري آب است که همراه افزودني‌هايي چون بنتونيت، سوپر ميکس (يک نوع پليمر) CMC، سود، سيليکات سديم (شيشه مايع)، کربنات سديم و... است[۵]. همه گل‌هاي حفاري به‌طور معمول داراي برخي ترکيبات سمي تا نيمه‌سمي هستند که اين ترکيبات مي‌توانند به طبيعت آسيب برسانند. اين ترکيبات شامل فلزات سنگين، نمک و هيدروکربورها هستند که غلظت آنها در انواع گل حفاري متغير است. حضور هيدروکربورها در گل‌هايي با پايه آبي نامطلوب بوده و به‌عنوان يک ماده آلوده‌کننده محسوب مي‌شود. تنفس ۳۰ دقيقه از اين‌گونه مواد به ميزان 5mg/lit/0 در هوا علائمي از قبيل حساسيت بيني، دهان، شش‌ها، سردرد، سرگيجه، بيهوشي و تاثير بر سيستم اعصاب را به دنبال دارد. استاندارد پيشنهاد شده براي تماس انسان با هيدروکربورهاي نفتي با توجه به نوع آن بين ۲۵ تا 430ppm متفاوت است. خرده‌سنگ‌هاي حاصل از حفاري يا کنده‌هاي حفاري موادي هستند که در هنگام حفاري به‌وسيله سيالات حفاري به سطح آورده مي‌شوند. کنده‌هاي حفاري عموما از ذرات با دانسيته کم هستند و علاوه بر ايجاد مشکلات زيست‌محيطي، عموما اثر نامطلوبي بر خواص گل حفاري مي‌گذارند. سيستم تصفيه گل با طراحي و تغييرات جديد توسط شرکت‌هاي مختلف سازنده اين دستگاه‌ها در تلاش به حداقل رساندن اين ميزان جامدات ناخواسته هستند. از جمله اين دستگاه‌ها، الک لرزان و دستگاه سانتريفوژ است که به‌صورت متوالي دو دستگاه از آن در سيستم قرار مي‌گيرد[۶]. در کانسارهايي مانند زغال‌سنگ يا آهن پس از پايان عمليات حفاري نياز به برداشت ژئوفيزيکي گمانه يا به اصطلاح چاه‌پيمايي است. برداشت راديواکتيو يکي از بخش‌هاي اين عمليات است که در آن از سوندي حاوي يک نوع ماده راديو اکتيو فعال مانند كبالت 60(Co 60) يا سزيم 137 (Cs 137) استفاده مي‌شود. پرتوافکني چشمه‌هاي راديواکتيو مورد استفاده در عمليات کاروتاژ به‌طور مسلم خطراتي را هم براي محيط و هم براي کاربر در پي دارد. طبق استاندارد در صورتي که از کبالت ۶۰ به‌عنوان چشمه پرتوزا استفاده شود، فرد نبايد بيش از ۱۵ روز در معرض تابش اشعه قرار گيرد. در صورتي که چشمه راديواکتيو حاوي سزيم ۱۳۷ باشد، ميزان پرتو دريافتي نبايد بيشتر از ۴ تا ۵ ميلي سيورت در سال براي اپراتور و بيشتر از يك ميلي سيورت براي افراد عادي باشد. حداکثر زمان تماس افراد جهت کار با اين نوع چشمه نيز با توجه به نوع پوشش بسته محافظ ۱۵ روز است. بنابراين لازم است چشمه راديواکتيو کاملا ايزوله باشد و ضمن کار نيز پرتوسنجي‌هاي لازم صورت پذيرد.

 

در صورتي که سوند راديواکتيو در چاه باقي بماند، منطقه از نظر پرتوهاي مضر آلوده تشخيص داده مي‌شود و بايد سوند مورد نظر در اسرع وقت به کمک ترفندهاي حفاري بيرون آورده شود. در صورتي که بيرون آوردن سوند با موفقيت همراه نباشد، بايد محل گير کردن سوند سر باندود شود و سپس چاه با سيمان کاملا پر شده و ضمن نصب علائم هشداردهنده محل دهانه چاه نيز تا مسافتي به‌وسيله حصار کاملا محصور شود. ضمنا مراتب جهت اطلاع طراح معدن بايد به روشني در گزارشات مربوطه ارائه شود تا تمهيدات لازم انديشيده شود. بعضي اوقات باقي ماندن منابع راديواکتيو در چاه مي‌تواند حتي باعث بسته شدن منطقه اکتشافي از سوي مراجع ذيصلاح شود. در صورت گير کردن سوند راديو اکتيو و يا هر سوند ديگري، امکان پاره شدن کابل‌هاي رابط وجود دارد. براي بالا آوردن سوند استفاده از تجهيزات وسيله‌گير و يا حفاري مجدد با قطر بزرگتر و نيز جلوگيري از کلاف شدن کابل پاره شده الزامي است.

 

از ديگر عمليات ژئوفيزيکي که مي‌تواند پيامدهاي مضر زيست‌محيطي در پي داشته باشد، عمليات ژئوفيزيک لرز‌ه‌اي است. در اين روش با انفجار مواد منفجره امواج لرزه‌اي ايجاد شده و اين امواج در داخل زمين منتشر مي‌شوند و انکسار يا انعکاس آنها بر اثر برخورد با لايه‌هاي مختلف زمين مورد مطالعه قرار مي‌گيرد. انفجار و لرزه‌هاي ايجاد شده مي‌تواند تا حدودي بر روي اکوسيستم جانوري منطقه تاثير بگذارد[۷]. از آنجا که معمولا اين عمليات در هر منطقه در مدت زمان کوتاهي انجام مي‌شود شايسته است جهت انفجار فقط از مواد منفجره مرتبط (مانند ژئوفکس) استفاده كرد تا ضمن حصول نتيجه مناسب، صدمات کمتري به محيط‌ اطراف وارد شود. سرعت انفجار اين نوع ديناميت که ديناميت لرزه‌نگاري (Seismic Dynamite) نيز ناميده مي‌شود، برابر ۴۵۰۰ متر بر ثانيه است.

 

 

5. مطالعه موردي، منطقه پروده‌شرقي طبس

 

منطقه پروده‌شرقي در ۱۲۰ کيلومتري جنوب شهر طبس در شمال‌شرق استان يزد واقع شده و داراي آب و هواي گرم و خشک بياباني است. متوسط بارش ساليانه در منطقه طبس ۸۵ ميليمتر در سال گزارش شده است[۸]. منابع آبي منطقه به‌صورت عمده چشمه‌هاي شور و نيمه شور است که اغلب در دامنه‌هاي ارتفاعات محل قرار دارند. جهت وزش باد در منطقه نيز به‌طور عمده شمالي ـ جنوبي و شمال‌غربي ـ جنوب‌شرقي است. پستانداراني چون يوز، شغال، کفتار، روباه، قوچ، ميش، شتر و خرگوش به‌همراه پرندگاني چون عقاب طلايي، عقاب دوبرادر و عقاب تالابي، زاغ‌بور کويري، غراب (کلاغ سياه)، چکاوک هدهدي، هدهد، چکاوک معمول يو دال (لاشخور) و خزندگاني چون مار (به‌خصوص مارشتري) و مارمولک در منطقه ديده شده‌اند. به‌دليل هواي فوق‌العاده گرم و خشک منطقه و نيز قابليت تطبيق زياد جانوران منطقه با اين شرايط خاص، بيماري خاصي در آنها مشاهده نمي‌شود. بخش اعظمي‌ از منطقه معدني پروده جزو منطقه حفاظت شده حيات وحش نايبندان است. گياهان منطقه به‌طور عمده گز، شور، طاق، ليچ و درمنه بوده و داراي پوششي پراکنده است. بنابر آمار نيمه رسمي‌ اداره محيط‌زيست طبس، از سال ۱۳۵۶ که سال آغاز عمليات اکتشافي در منطقه بوده است، از تعداد پستانداران منطقه به‌خاطر مرگ يا مهاجرت حدود ۷۰ درصد کاسته شده است. شکار بي‌رويه، آلودگي محيط‌زيست و رفت و آمدهاي گروه‌هاي اکتشافي و معدني از عوامل مهم اين کاهش بوده‌اند. آلودگي‌هاي محيطي که در منطقه گزارش شد‌ه است، اغلب مربوط به آلودگي‌هاي ايجاد شده در معادن و کارخانه زغال‌شويي بود‌ه است. منطقه اکتشافي پروده‌شرقي طبس که از نظر سن سازندهاي زمين‌شناسي در محدوده بين ترياس بالايي تا ژوراسيک تحتاني قرار دارد، شامل سنگ‌هاي آهکي، ماسه سنگ، شيل، سيل تاستون، زغال‌سنگ و نيز توده بازالتي بوده و بين دو سازند آهکي بادامو و طبس قرار گرفته است. توپوگرافي منطقه آرام بوده و رخنمون‌هاي سنگ‌هاي مذکور به‌راحتي قابل مشاهد‌ه است. همچنين بيشتر روباره منطقه شيل و پس از آن آبرفت است. عمليات اکتشاف زغال‌سنگ در اين منطقه از سال‌هاي ابتداي دهه شصت آغاز و پس از مدتي وقفه به‌طور مجدد از سال ۱۳۸۳ شروع به‌کار كرد. در اين مدت تعداد ۲۱۷ حلقه چاه به متراژ تقريبي ۵۸ هزار متر، ۱۸۰ ترانشه و ۳۸ اکلون حفر شد‌ه است.

 

به‌دليل بالا بودن نسبي سطح آب‌هاي زيرزميني منطقه به‌خصوص در شرق و جنوب‌غربي منطقه، اغلب ترانشه‌هاي حفر شده در مدت کوتاهي پر از آب شده و اين آب تا مدت زيادي در آن باقي مي‌ماند. حتي در يک مورد، ترانشه‌اي که در شرق منطقه حفر شد‌ه است در تمام مدت سال داراي آب است. با توجه به عمق زياد ترانشه‌ها و نيز باتلاقي شدن مناطق اطراف آن، کشيدن حصار در اطراف ترانشه‌هاي عميق‌تر (عمق يك متر و بيشتر) توصيه مي‌شود. با توجه به هزينه ۸ هزار ريال به ازاي هر کيلوگرم حصار (هر کيلوگرم حصار معمولي ۱۱ متر طول دارد) جهت يک ترانشه ۱۰۰ متري با در نظر گرفتن چوب‌هاي نگهدارنده و دستمزد کارگر فقط مبلغ ۳۶۶۰۰ ريال هزينه خواهد شد و اين هزينه در مقايسه با جان انواع جانداران بسيار ناچيز است.

در صورتي كه قطر تمامي حفاري‌ها به‌طور متوسط HQ 3/96 ميليمتر در نظر گرفته شود، براي پر کردن کليه چاه‌هاي منطقه حدود ۴۲۰ متر مکعب ماده پرکننده مورد نياز است. اگر حجم حفرات موجود را در نظر نگرفته و ماده پرکننده را به‌نسبت يك به ۵ (سيمان و ماسه) فرض کنيم، آنگاه قيمت کل ماده مصرفي جهت تامپوناژ تمامي ۲۱۷ حلقه چاه کمتر از ۳۰ ميليون ريال خواهد شد. در اين صورت هزينه هر متر سيمان کردن چاه برابر ۵۱۷ ريال مي‌شود. اين مقدار با مقايسه با متوسط هزينه معمول حفاري با قطر HQ که برابر ۹۰ تا ۱۲۰ هزار ريال است، بسيار اندک است. اين در حالي است که اگر چاه از گل غليظ بنتونيت پر شود، هزينه از اين مقدار نيز کمتر خواهد شد. در اين محاسبه هزينه‌هاي کارگري و هزينه‌هاي جانبي دخالت داده‌ نشده است، زيرا در صورتي که پرکردن چاه همزمان با اتمام حفاري و پس از انجام چاه‌پيمايي صورت پذيرد، مي‌توان هزينه‌هاي مذکور را در هزينه‌هاي جاري حفاري سرشکن كرد. در منطقه پروده‌شرقي با توجه به تجربه و تخصص گروه‌هاي حفاري و نيز عدم پيچيدگي‌هاي زمين‌شناسي، لوله‌هاي حفاري فقط در يک چاه که آن هم در گسل حفر شده بود، گير افتاده است که عمق و ضخامت لوله‌هاي گيرافتاده در گزارشات مربوطه ذکر شد‌ه است. عمده‌ترين آلودگي زيست‌محيطي که بر اثر فعاليت‌هاي اکتشافي در اين منطقه به‌وجود آمد‌ه است رهاشدن گل حفاري که حاوي موادي پليمري چون سوپر ميکس مي‌باشد، بوده است. جهت به حداقل رساندن مضرات گل‌هاي حفاري استفاده از سيستم‌هاي تصفيه گل حفاري ضروري است. معمولا دو نوع سيستم تصفيه وجود دارد: سيستم کنترل ذرات جامد (SolidControl) و سيستم Zero Discharge[6]. اين سيستم‌ها که شامل مجموعه مرکبي از نوار نقاله، توزيع‌کننده، الک‌هاي مش‌بندي شده، سانتريفيوژ، سيکلون و هيدروسيکلون به‌همراه پمپ‌هاي مربوطه است، فرآيندهاي جداسازي را بر پايه جدايش شيميايي و فيزيکي و خواص فيزيک و شيميايي انجام مي‌دهند. حداقل کاري که ‌بايد جهت جلوگيري از پراکنده شدن گل حفاري در محيط انجام داد، حفر حوض‌هاي گل و تخليه لجن حاصله در آن است. لازم به‌ذکر است که در کانسارهاي زغال‌سنگ موادمضر همراه زغال‌سنگ به‌خصوص خاکستر به‌همراه گل‌حفاري از گمانه اکتشافي خارج شده و در محيط پراکنده مي‌شود و اين مواد در محيط اطراف کانسار مي‌تواند اثرات مخربي برجا بگذارد.

 

 

۶. نتيجه‌گيري و پيشنهادها

 

با توجه به ميزان نسبتا کم تاثيرات مخرب عمليات اکتشافي در مقايسه با بخش‌هاي استخراج و فرآوري، هزينه‌هاي بازسازي حفريات و عمليات پيشگيري از تخريب محيط‌زيست بسيار کم بوده و لازم است که اين‌گونه مبالغ جهت حفاظت محيط‌زيست هزينه شود. اين هزينه‌ها مي‌تواند در معدنکاري آينده نيز تاثير مثبت خويش را در زمينه‌هاي اقتصادي، زيست‌محيطي و حتي ايمني نشان دهد. بنابراين پرکردن حفريات، بستن دهانه ورودي آنها و نصب علائم هشداردهنده و نشانه‌هاي بازدارنده، رعايت اصول ايمني و قواعد صحيح و استاندارد حفاري و بازيافت گل حفاري، بازيافت سوندهاي راديواکتيويته و يا در صورت عدم موفقيت ايزوله کردن اطراف گمانه بايد در دستور کار گروه‌هاي اکتشافي قرار گيرد.

 

جلوگيري از روان شدن و پخش شدن گل حفاري در منطقه اکتشافي به‌وسيله حفر حوضچه‌هاي گل حفاري و نيز عدم پراکندن زباله‌هاي توليد شده توسط کارگران مي‌تواند از ديگر روش‌هاي جلوگيري از آلودگي محيط‌زيست مناطق اکتشافي باشد. به‌عنوان نمونه مي‌توان با حفر چاهک‌هايي کوچک زباله‌ها را پس از سوزاندن در آنها مدفون كرد. آموزش کارگران و افراد مسئول و فرهنگ‌سازي در امر حفاظت محيط‌زيست، بهداشت و ايمني نيز مي‌تواند کمک بسياري در محافظت از اکوسيستم منطقه در پروژه‌هاي اکتشافي كند.

 

در مناطقي که داراي پوشش گياهي قابل ذکري هستند، بازسازي مناطق دستخورده‌اي چون جاده‌هاي دسترسي يکبار مصرف و سايت‌هاي حفاري و احياي مجدد جنگل مي‌تواند جزو شرايط پروژه‌هاي اکتشافي قرار گرفته و ضمن حفاظت از منابع طبيعي، ضمانت اجرايي لازم جهت اخذ مجوز انجام اين پروژه‌ها از سازمان‌هاي مرتبط (اداره منابع طبيعي و سازمان حفاظت از محيط‌زيست) نيز حاصل خواهد شد. بنابراين پيشنهاد مي‌شود تدوين يک استراتژي زيست‌محيطي که تمام بخش‌ها و رشته‌هاي معدني را دربر گيرد، در دستور کار سازمان‌ها و ارگان‌هاي ذيصلاح قرار گيرد.

 

 

۷. سپاسگزاري

 

نويسندگان لازم مي‌دانند که مراتب سپاس خود را از کمک‌هاي بي‌دريغ مسئولان شرکت تهيه و توليد مواد معدني ايران به‌خصوص آقاي دکتر سعدمحمدي مديريت محترم و آقايان يوسف يوسف‌موشي‌آباد و مهندس بهمن نجفي اعلام دارند.

 

 

8. منابع و مراجع

 

[۱] شکوفه، نادر. ۱۳۸۲. حفاظت محيط‌زيست در معادن. انتشارات سازمان محيط‌زيست، ص 20-24

 

Environmental Guidelines. 2004.

[2] Director of Occupational Health and Safety Inspections

pp. 13-17.for Construction and Mineral Exploration Companies.

 

[۳] بهاري‌فر، علي‌اکبر، افضل، پيمان، الوان دارستاني، رضا. ۱۳۸۵. گزارش اکتشاف مقدماتي زغال‌سنگ در بلوک شماره ۲ پروده‌شرقي طبس. شرکت مهندسان مشاور همپا بهينه، صفحات ۴۱ و ۵۵.

 

[۴] مدني، حسن. ۱۳۷۸. اصول پي‌جويي اکتشاف و ارزيابي ذخاير معدني. موسسه فرهنگي انتشاراتي خانه فرهنگ، صفحه ۲۶۱.

 

[۵] يوسف موشي‌آباد، يوسف. ۱۳۸۳. جزوه آموزشي حفاري. موسسه آموزشي پژوهشي وزارت صنايع و معادن.

 

[۶] کيانوش، پوريا. ۱۳۸۵. تصفيه پساب گل حفاري و بررسي آثار زيست‌محيطي گل. هفته‌نامه معدن و توسعه، شماره ۱۶۲.

 

[۷] طالبي، کاوه. ۱۳۸۶. تاثيرات زيست‌محيطي عمليات لرزه‌نگاري بر روي ارگانيسم‌هاي دريايي. چکيده و فشرده مقالات اولين همايش زمين‌شناسي زيست‌محيطي و زمين‌پزشکي، صفحات 16ـ20

 

[۸] گزارش‌ها و بولتن‌هاي اداره حفاظت از محيط‌زيست طبس ملاحظات زيست‌محيطي در پروژه‌هاي حفاري اکتشافي، مطالعه موردي در کانسار زغال‌سنگ پروده‌شرقي طبس.

 

 

 

- رضا الوان‌دارستاني / دارنده مدرک کارشناسي ارشد استخراج معدن، کارشناس شرکت مهندسان مشاور همپا بهينه

- پيمان افضل / دانشجوي دکتري زمين‌شناسي اقتصادي، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات، کارشناس شرکت مهندسان مشاور همپا بهينه

- داريوش كاوه‌آهنگران عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي، واحد تهران جنوب

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...