رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

[h=2]دانلود ترانه ماهی خسته فریدون فروغی[/h]

چشای آبی تو،مثله یه دریا می مونه

دل خسته منم مثله یه ماهی می مونه

ماهی خسته من میخواد تو دریا بمونه

ماهی خسته من میخواد تو دریا بمونه

ماهی دوست داره خونش همیشه تو دریا باشه

بوسه بر موج بزنه،كنار ماهی ها باشه

ماهی خسته من بذار تو دریا بمونه

ماهی خسته من بذار تو دریا بمونه

...

ماهی اگه تنها باشه،خسته و دلگیر میشه

ماهی تو دریا نباشه،اسیر ماهیگیر میشه

نكنه یكی بیاد،چشماتو از من بگیره

ماهی دل بمیره،دریاتو ماتم بگیره

ماهی خسته من نذار كه تنها بمونه

ماهی خسته من نذار كه تنها بمونه

...

ماهی اگه تنها باشه،خسته و دلگیر میشه

ماهی تو دریا نباشه،اسیر ماهیگیر میشه

نكنه یكی بیاد،چشماتو از من بگیره

ماهی دل بمیره،دریاتو ماتم بگیره

ماهی خسته من نذار كه تنها بمونه

ماهی خسته من نذار كه تنها بمونه

ماهی خسته من بذار تو دریا بمونه

ماهی خسته من میخواد تو دریا بمونه

 

 

 

 

برای دانلود ترانه

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
كلیك كنید.

  • Like 11
لینک به دیدگاه

[h=2]دانلود ترانه قریه من فریدون فروغی[/h]

رویاهای من قریه ایست قدیمی

تو مشتی سایه اما صمیمی

قریه من به جای فولاد

چشمه رو می پرستید چشمه رو می پرستید

قریه من خوب و صمیمی

دلچسب و زیبا شعری قدیمی

اما دستی زرد آمد ز دوزخ

آتش زد بر این قریه من

با مشتی فولاد چشمه رو دزدید

بردش به سایه دادش به خورشید

قریه من رویای من بود

اون چشمه خوب دنیای من بود

 

 

برای دانلود ترانه

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
كلیك كنید.

 

 

 

 

[h=2]دانلود كلیپ ترانه قریه من در کنسرت کیش از فریدون فروغی[/h]

 

برای دانلود كلیپ

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
كلیك كنید.

  • Like 10
لینک به دیدگاه

ترانه شناسی و تحلیل موسیقایی ترانه‌ قوزک پا

 

 

لازم دانستم قبل از پرداختن به موضوع اصلی این نوشتار، برای آن دسته از علاقه مندانی که تمایل به دانستن مقدماتی از تئوری موسیقی دارند نگاهی داشته باشم به چند تعریف و توضیح. این هدیه ی ناچیز تقدیم شده به خاطره‌ی یگانه صدای جاودان ایران زمین، فریدون فروغی. همانطور که همه آگاهیم تئوری موسیقی، دریایی ژرف از اطلاعاتی است که هیچکس از دانستن آنها آزرده نخواهد شد. در اینجا تنها به مباحثی از آن می پردازیم که در طول متن به آن برخورد خواهیم کرد.

 

fafar1.gif

 

 

نخست تعریفی از گام :

گام عبارت است از تعدادی صوت پی در پی که با فاصله‌های معین و حساب شده به دنبال هم قرار گیرند و آخرین نت آن، همگام بالایی نت اول باشد. در هر گام آنچه اهمیت دارد تعداد صوت های پیاپی و نیز فاصلۀ میان آنهاست و این عوامل است که نوع گام را تعیین می کند. صوت‌های معین و پیاپی را درجه های گام می گویند. گام‌ها از هر نت که آغاز می شوند به دو گروه کلی تقسیم می شوند: 1- گام های کروماتیک 2- گام های دیاتونیک تفاوت این دو گام در فاصلۀ میان نت‌های آنهاست. در یک گام کروماتیک با آغاز از هر نت به فاصلۀ نیم پرده ای درجه ها را طی کرده تا به نت آغازین برسیم. گام کروماتیک خود به دو دستۀ کروماتیک ملودیک و کروماتیک هارمونیک تقسیم می شود که وارد شدن به جزئیات آن در این مبحث ضرورتی ندارد. در یک گام دیاتونیک فاصلۀ میان درجه ها یکدست و برابر نیست و از آنجا که الگوی قرار گرفتن این فاصله ها در هر گونه با گونۀ دیگر متفاوت است. این گروه انواع گوناگونی را دربرمی گیرد. در این گام بطور معمول فاصلۀ میان درجه های متوالی، از فاصله های دوگانۀ پرده و نیم پرده تشکیل یافته است. در موسیقی امروزی معمول ترین این دسته گام‌ها عبارتند از: گامهای دیاتونیک بزرگ(ماژور) و گامهای دیاتونیک کوچک(مینور) تفاوت گام‌های دیاتونیک ماژور و مینور در پرده بندی آنهاست. پرده بندی در این دو دسته از چپ به راست بصورت زیر است: نیم پرده، پرده، پرده، پرده، نیم پرده، پرده، پرده : ماژور پرده، پرده، نیم پرده، پرده، پرده، نیم پرده، پرده : مینور اگر از یک نت نیم پرده به سمت نتهای پایین تر(بم تر) حرکت کنیم به نتی که می رسیم بمل نت اولیه، و اگر نیم پرده به سمت نتهای بالاتر(زیرتر) حرکت کنیم نت بدست آمده دیز نت اولیه خواهد بود.

 

تعریف آکورد:

در یک تعریف کلی آکورد عبارتست از نواختن همزمان سه یا چند نت. به دنبال این تعریف برای ساختن آکورد، روی هر یک از درجه‌های گام دیاتونیک می توان با افزودن نتهایی از همان گام، به فاصلۀ سوم و پنجم آن درجه، آکورد تشکیل داد. نکته ای که رعایتش در آکورد سازی ضروری است این است که بنیۀ فواصل سوم و پنجم هر آکورد باید تابع نتهای دیاتونیک گام باشد.

 

درجه در آکورد:

به آکوردی که از نت اول هر گام آغاز شود آکورد پایه (درجهI ) گفته می شود. حال اگر آغاز آکورد از نتهای دیگر گام باشد با توجه به درجۀ نت،درجۀ گام مشخص می شود.برای مثال اگر نت اول آکورد در فاصلۀ سوم نت آغازین گام قرار داشته باشد آکورد درجه III خواهیم داشت.

حال می پردازیم به موسیقی بلوز که بحث اصلی این نوشتار می باشد.

موسیقی بلوز برخاسته از متن جامعه بوده و همواره در تحولات اجتماعی همراه مردم باقیماند.

«یگه این قوزک پا یاری رفتن نداره

لبای خشکیده م حرفی واسه گفتن نداره»

ساختار هارمونیک بلوز از یک الگوی ساده ی 12تایی پیروی می کند که به آنtwelve bar chord progression می‌گویند.

قالب اصلی این ساختار تشکیل شده از 12 میزان که تا انتهای آهنگ تکرار می شوند و عموما در آن 3 آکورد بکار برده می شود یعنی سه درجه (I،V،IV) از یک گام ماژور(بزرگ).

در بلوز اگر آهنگ در میزان 12 به پایان برسد روی آکورد پایه فرود می آید و در میزان 12 آکورد پایه را خواهیم داشت ولی اگر قرار باشد چرخۀ 12تایی ادامه یابد معمولا در میزان دوازدهم آکورد 4 بکار می رود. این آکورد بعلت احساس تعلیق و انتظاری که ایجاد می کند شنونده را در انتظار شروع چرخۀ بعدی قرار می دهد.

به این قسمت از قالب 12تایی در اصطلاح I-V turnaround گفته می شود.

فرم دیگر رایج در بلوز eight bar chord progression است. قالب 8تایی بیشتر درfolk-blues ،jazz-blues و rock blues بکار می رود.

مزیت اصلی ساختار منحصر به فرد بلوز استفاده از سه آکورد در آن است که باعث می شود در آن پیچیدگی هارمونیک به وجود نیاید.

در بلوز آزادی هارمونیک فدای آزادی ملودیک شده است. استفاده از سه آکورد و تغییرات کم آنها(6-7 بار در هر میزان) دست نوازنده را در نواختن سولوهای متنوع باز می گذارد. به همین جهت، ملودی های بلوز بطور معمول، از قبل نوشته شده(composed) نیستند و نوازنده، سولوهای خود را بصورت بداهه(improvised) می‌نوازد.

موسیقی بلوز را در یک کلام می توان کشاکش دائمی ملودیک دانست که با طرح سوال و ایجاد تنش(tension) شروع می شود و با دادن جواب به رفع تنش منجر می شود. هرچه این تنش ملودیک بیشتر باشد موسیقی موردنظردر گوش شنونده بیشتر حالت بلوزی (bluesy) به خود می گیرد.

راه دیگر بلوزی کردن ملودی،استفاده از نتهای آبی (blue notes) است. این نتها جز نتهای آکورد نیستند و با آن ناهماهنگ یا متنافر(dissonant) هستند. بهمین جهت حالتی از بی قراری و تنش در شنونده برمی انگیزد که تنها با برگشتن به نتهای همان آکورد برطرف می شود.

همچنین استفاده از نتهای استکاتو و آکوردهای سنکوپ دار در این سبک رایج است.

حال با داشتن این پیش زمینه از ساختار هارمونیک و ملودیک موسیقی بلوز به هدف اصلی بحث،قوزک پا می پردازیم.

همانطور که اشاره شد ساختار هارمونیک بلوز از یک الگوی سادۀ 12تایی پیروی می کند.در این بخش نگاهی به این روند در آکوردهای آهنگ خواهیم داشت:

E…..F…..G…..Am

دیگه این قوزک پام یاری رفتن نداره

E……...F…..G…..Am

لبای خشکیده م حرفی واسه گفتن نداره

E………F………G…..Am

چشای همیشه گریون آخه شستن نداره

E…..F…..G…..Am

تن سردم دیگه جایی برا خفتن نداره

E…..G…..F…..Am

دیگه این قوزک پام یاری رفتن نداره

E………G………F…..Am

لبای خشکیده م حرفی واسه گفتن نداره

E………F………G…..Am

می خوام از دست تو از حنجره فریاد بکشم

E…..F…..G…..Am

طعم بی تو بودنو از لب سردت بچشم

E…..F…..G…..Am

نطفۀ باز دیدنت رو توی سینه م بکشم

E………F………G………Am

مثل سایه پا به پا من تورو همرام نکشم

E…..G…..F…..Am

دیگه این قوزک پام یاری رفتن نداره

E………G…..F…..Am

لبای خشکیده م حرفی واسه گفتن نداره

E………F…..G…..Am

بذار من تنها باشم می خوام که تنها بمیرم

E…..F…..G…..Am

برم و گوشۀ تنهایی و غربت بگیرم

E…..F…..G…..Am

من یه عمریست که اسیرم زیر زنجیر غمت

E………F…………G…..Am

دست و پام غرق به خون شد دیگه بسه موندنت

E…..G…..F…..Am

دیگه این قوزک پام یاری رفتن نداره

E………G…..F…..Am

لبای خشکیده م حرفی واسه گفتن نداره

 

در زبان انگلیسی نام نتها از نت «لا» با نخستین حرف انگلیسی آغاز می شود:

 G F E D C B A

(sol) (aF) (mi) (Re) (Do) (Si) (La)

همانگونه که دیده شد تنها از سه آکورد ماژور در ساختار آهنگ استفاده شده و یک آکورد مینور هم در آن وجود دارد. درواقع ساختمان اصلی بلوز در آن رعایت شده است. تنها یک آکورد مینور در آن به چشم می خورد که متاسفانه در این زمینه اظهارنظر قطعی ممکن نیست، چرا که نویسندۀ آکوردها با گوش دادن به آهنگ آکوردها را برای آن نوشته و باز هم متاسفانه بدلیل عدم دسترسی به آهنگساز آهنگ نتها و آکوردهای اصلی در دسترس ما نیست. حتی ممکن است در متن آهنگ از خاصیت دیگر بلوز، یعنی بداهه نوازی نوازنده استفاده شده باشد. درنتیجه ممکن است این آکورد در اصل آهنگ وجود نداشته باشد و همان آکوردهای ماژور تشکیل دهندۀ آهنگ باشند.

همانطور که مشهود است آهنگ در میزان دوازدهم به پایان نرسیده و چرخۀ 12تایی ادامه میآبد.

در این مبحث متاسفانه قدرت مانور بیشتر در زمینۀ موسیقایی و آکوردها، ریتم آهنگ و ... از ما گرفته شده و دلیل آن باز هم چیزی نیست جز در دست نبودن اصل آکوردهابرخی بر این باورند که ریتم آهنگ مانند اغلب آهنگهای بلوز 4/4 است،اما در بعضی موارد هم دیده شده که عده ای ریتم 8/6 سنگین را به این

در این بخش نگاهی به ترانه در بلوز و ساز شناسی این سبک خواهیم داشت:

مضامین ترانه های بلوز برگرفته از واقعیات زندگی است : کار، گرسنگی، بی خانمانی، فقر، خشونت، تنهایی، حسرت، زن، عشق، بی وفایی، سفر، مرگ، تبعیض و بی عدالتی.

می خوام از دست تو از حنجره فریاد بکشم

طعم بی تو بودنو از لب سردت بچشم

نطفۀ باز دیدنت رو توی سینه م بکشم

مثل سایه پا به پا من تورو همرام نکشم

خود کلمۀ بلوز در زبان انگلیسی به معنی حزن و اندوه می باشد.با این حال نباید تصور کرد که بلوز صرفا به ترانه های غمگین و اعتراض آمیز محدود می شود.بلوز با تمام جنبه های زندگی ارتباط داشته و در مراسم رقص و شادمانی هم نواخته می‌شد.

هدف نهایی از نواختن بلوز یا گوش دادن به آن غلبه کردن بر غمها و رفع آلام و درواقع راندن اندوه(blue) از انسان است.

از نظر ساختاری هر بند از ترانه های بلوز بطور معمول سه خط دارد. در بیشتر موارد دو خط اول تکراری ست (با اندکی تغییر) و به یک شکل خوانده می شود تا در شنونده زمینه را برای دریافت خط سوم که با ملودی متفاوتی خوانده می شود آماده کند.

این الگوی ساختاری را در اصطلاح AAB می نامند.

دیگه این قوزک پام یاری رفتن نداره

لبای خشکیده م حرفی واسه گفتن نداره

این دو خط با ملودی مشابهی خوانده می شوند و در ادامه داریم:

چشای همیشه گریون آخه شستن نداره

می‌بینیم که ملودی این خط با دو خط اول متفاوت است. از این بیت به بعد شنونده با فراز و فرودهای محسوسی در طول ترانه مواجه می شود...

همچنان که در بحث کلی بلوز گفته شد در طول یک ترانۀ بلوز تنش‌ها و کشاکش لفظی به چشم می خورد،در این ترانه نیز این تنش ها به چشم می خورد که خواننده با بازگشت به ترجیع بند ترانه (...دیگه این قوزک پا یاری رفتن نداره...) شنونده را به یک گریز مقطعی از تنش دعوت می کند تا آغاز آهنگ قوزک پا نقش اصلی بر عهدۀ گیتار و پیانو می باشد. در این بین جاز هم خودنمایی می کند. ولی از ساز بادی در آن استفاده نشده است تنش بعد.

درآهنگ قوزک پا نقش اصلی بر عهدۀ گیتار و پیانو می باشد. در این بین جاز هم خودنمایی می کند. ولی از ساز بادی در آن استفاده نشده است.

 

 

 

ترانه شناسی قوزک پا

قوزک پا اعتراض غمگین و فریاد ناله گونه ی انسانی است که کارد به استخوانش رسیده، موجودی که در بند خونین زنجیرهای اسارت و ظلم است، آنجا که زمان می ایستد و خون از جریان می افتد و دیگر تنی زخمی یارای حرکت ندارد و اینگونه می شود که انسانی خسته از هر وابستگی و جبری چه زمینی چه آسمانی، چه زجر تحمل معشوقی سیه چشم و چه مقاومت. برابر تا زیانه های حاکمی مستبد، فریاد می کند که دیگر قوزک پایش یاری رفتن ندارد و با ناله و عجز خواهان رهایی حتی به بهای مرگ خویش است آری رهایی به بهای مرگ خویش.

دیگه این قوزک پام یاری رفتن نداره

لبای خشکیده م حرفی واسه گفتن نداره

اولین سطر ترانه خبر از پایان و امید یک انسان برای ادامه ی بودن دارد. بودنی که دیگر هیچ روزنه ی امیدی در آن نیست نفس بریده ای است که از پای افتاده توان رفتن و گفتن را از دست داده است، کدام جریان کدام اتفاق باعث این ویرانی و درماندگی است؟ حقیقی که بارها بارها تن نیمه جانش را روی زمین ناکامی ها کشانده است؟ آری کدامین شکست؟ کدامین جبر حاکم؟ کدامین سرنوشت شوم است که قدرت گریستن را هم از او می گیرد؟ آیا رد پای یک عشق نافرجام دراین هق هق و فریاد است که در نهایت به چشیدن طعم مرگ از لبان معشوق می شود?معشوقی که وجو دش چون زنجیری ست بر دست و پای او! زنجیر وابستگی‌ها یا دلبستگی‌های معشوقی که دیگر از احسا س و عاطفه در ان خبری نیست.

هر چه هست زجر است و شکنجه !این فریاد اعتراض است یا التماس برای رهایی ؟مگر این عشق با او چه کرده که اینگونه او را از پای انداخته تا این چنین غرق به خون فریاد جدایی و رهایی سر دهد .شاید واقعیت از یک عشق یا معشوق دل آزار فراتر باشد و شکایت او سرنوشتی ست که برای او اتفاق افتاده، شاید این شکوه از دستان سرنوشتی سیاه است که او را به مرگ راضی کرده تا اینکه به زندگی! شاید فریاد از دست حاکمی نادیده ست یا شاید خالقی که از حال بندگانش هیچ خبر ندارد! راستی این گلا یه ی تلخ از کیست؟ که در ادامه ی ترانه دیگر نه اعتراض است نه گلا یه، چرا که او فریاد می کند که می خواهد تنها باشد و در گوشه ی خلوتی تنها بمیرد، آری او دیگر از شکوه و فریاد و اعتراض خسته است و میداند که ادامه دادن به این زندگی برای او حاصلی جز رنج و و عذاب ندارد و بیشتر از انکه زندگی باشد مرگیست تدریجی، پس در انتها از او از همان معشوق خیالی یا همان حاکم مستبد یا خالقی که در بارگاه کبریایی خویش نشسته، آری از همان می خواهد که رهایش کند تا در تاریکی و تنهایی در خلوت سرد خود جان دهد ،تا شاید اینگونه بتواند رها شود و طعم سرد مرگ را از لبهای همان معشوق نا معلوم بچشد، و برای همیشه نبا شد .در هر صورت قوزک پا تمام شدن یک انسان است، انسانی که تنها راه نجات خویش را در نبودن و نیست شدن می داند، انسانی که دیگر هیچ اتفاق و سرنوشتی خوشحالش نمی‌کند، نه دیدن یک روز دل انگیز با خورشیدی گرم و عطر هزاران گل خوش بو، نه دیدن چهره‌ی دلربای معشوقی در قامت یک عفریت .

 

 

سازشناسی:

در اوایل تولد بلوز، سازهای بادی برای سیاهان که بدنبال سازی بودند که بتوانند ملودی ها و شیوه های آوازی خود را بر روی آن پیاده کنند انتخاب مناسبی بودند چون هم به صوتهای حنجرۀ انسانی نزدیک تر بود و هم از قابلیت بیشتری برای ترجمان احساسات انسانی و ادای آن به زبان موسیقی برخوردار بود ضمن اینکه به خوبی از عهدۀ همراهی با خواننده و سوال و جواب با آواز برمی آمد.این بود که استفاده از هارمونیکا (ساز دهنی) در بلوز و سایر سازهای بادی (ترومپت، ساکسیفون و ...) در جز رواج یافت.

سیاهان چون همواره با ظلم و تعدی اربابان سفیدپوست و شدیدترین اشکال تبعیض نژادی دست به گریبان بودند و حاصل بیگاری آنها حتی کفاف معاش روزمره شان را نمی داد چه برسد که بخواهند سازی هم بخرند.به همین خاطر اولین سازهایی که داشتند دست ساز و من درآوردی بودند. برای مثال، یک سیم فلزی را به دیوار اصطبل یا انبار می بستند و سعی می کردند با نواختن آن تک سیم الگوهای ریتمیک را روی آن اجرا کنند و از طرفی با لغزاندن تکۀ جداشده ای از سر بطری یا یک چاقوی فلزی روی سیم، صداهای مختلفی از آن درآورند. همین شیوۀ ابداعی بعدها با نام slid guitar روی گیتار هم پیاده شد. در ابتدای قرن بیستم سیاهان به درجه ای از مهارت و تسلط در نواختن گیتار رسیده بودند که حتی آهنگهای بی کلام را هم می توانستند روی گیتار پیاده کنند.

این مقالۀ کوتاه تنها به عشق فریدون و پیشکشی ناچیز به روح جاودان آن بزرگ مرد بود. کاستی های موجود را به بزرگواری وجود گرامیتان به این حقیر ببخشید.

 

 

fafar2.jpg

 

 

آدمک

  • Like 7
لینک به دیدگاه

دانلود ترانه انسانم آرزوست(بنمای رخ)فریدون فروغی

 

بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست

بگشای لب که قند فراوانم آرزوست

ای آفتاب حسن برون آی دمی ز ابر

کان چهره مشعشع تابانم آرزوست

گویاترم ز بلبل اما ز رشک عام

مهرست بر دهانم و فغانم آرزوست

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر

کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

یک دست جام باده و یک دست جعد یار

رقصی چنین میانه میدانم آرزوست

برای دانلود ترانه

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
كلیك كنید.

  • Like 9
لینک به دیدگاه

[h=2]دانلود ترانه طاهره فریدون فروغی[/h]

گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو به رو

شرح دهم غم دلم نکته به نکته مو به مو

***

میرود از فراق تو خون دل از دو دیده ام

دجله به دجله یم به یم چشمه به چشمه جو به جو

***

از پی دیدن رخت همچون صبا فتاده ام

خانه به خانه در به در کوچه به کوچه کو به کو

***

دور دهان تنگ تو عارض عنبرین خطت

غنچه به غنچه گل به گل لاله به لاله جو به جو

***

مهر تو را دل حزین بافته بر قماش جان

پرده به پرده نخ به نخ تار به تار پو به پو

***

در دل خویش طاهره گشت و نیافت جز تو را

صفحه به صفحه لا به لا پرده به پرده تو به تو

 

برای دانلود ترانه

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
كلیك كنید.

 

***

 

 

این ترانه از ترانه هایی بود که سروصدای زیادی به پا کرد و فریدون رو بدلیل خوندن این ترانه متهم به بهائی بودن کردند.

دلیل این مسئله هم این بوده است که این شعر یا ترانه ای که فریدون اجرا کرده است متعلق به یکی از بزرگان بابیت یعنی خانم قره العین است.

طاهره یا قره العین این ترانه را برای علی محمد باب پیامبر بابیان و بهائیان سرود و عشق خود را به علی محمد باب درین شعر ابراز داشت.

البته برخی از اعتراضات ریشه در جای دیگر داشت اما به هرحال بهانه مناسبی به دست مخالفین فریدون داد و کار بجایی کشید که موسسه کیهان زیرنظر آقای حسین شریعتمداری در یکی از سری کتابهای نیمه پنهان که توسط این موسسه منتشر میشود به بررسی نفوذ بهائیان در رژیم گذشته بپردازد که در قسمت مربوط به فرهنگ بعد از نام بردن از لیست بلندبالائی از خوانندگان به تعبیر خودشان طاغوتی بطور اخص نام فریدون فروغی را مطرح کردند و یکسری سخنان بی پایه و اساس را درین رابطه مطرح کردند که مشخص نیست مرحوم احمد اللهیاری که نویسنده این قسمت از کتاب بوده براساس کدام شواهد این اتهامات(یا بهتر بگیم ادله ای تنها برای ترور شخصیت) را مطرح کرده است؟

البته گافی که آقایان کیهانی در کتاب دادند این بود که اقایان اشتباها،خواندن ترانه نماز را دلیل بهائیت او عنوان کردند نه خواندن ترانه طاهره!

و مدعی بودند که درین ترانه نماز به تمسخر گرفته شده است!!!

و در ادامه آقای اللهیاری میفرمایند بدلیل صدای اعتراضی و منحصربفردش عمال شاه بر روی او سرمایه گذاری کردند!

کتابی که در ان شهیار قنبری و داریوش عوامل طاغوتی معرفی میشوند نیاز به توضیح ندارد که چه نوع کتابی ست!!!

آقای اللهیاری که میگویند با فریدون رابطه نزدیک داشتند ظاهرا فراموش کردند که فریدون بخاطر اجرای ترانه سال قحطی در همان دوران به اصطلاح طاغوتی ممنوع الصدا شد و اتهام طاغوتی بودن به سه خواننده هیچگاه نخواهد چسبید که این سه تن کسانی نیستند جز:فرهاد،داریوش و فریدون فروغی.

 

البته بعد از انقلاب زمانی که فریدون بدنبال مجوز بود بعد ازینکه از او گواهی عدم اعتیاد خواستند،از او درخواست کردند توبه نامه ای بنویسد که بهایی بوده و حال توبه کرده است و فریدون در جواب گفت وقتی بهایی نبوده چطور از بهائیت توبه کند و بدین ترتیب قید مجوز رو میزنه.

 

به هرحال آیا اگر کسی یک ترانه را بخواند که شاعرش بر مذهبی دیگر باشد دلیل بر این میشود که او هم بر همان مذهب است؟

بعنوان مثال فرهاد ترانه خیال خوشی را که شاعرش شکسپیر هست خوانده آیا این اجرا دلیلی بر مسیحیت اوست؟

یا اگر کسی ترانه ای از مولانا یا حافظ بخواند باید نتیجه گرفت او سنی مذهب است؟

البته همه ادیان محترمند و نباید در دنیای موسیقی این مسائل را مطرح کرد .

ناگفته نماند که فریدون درین زمینه تنها به شعر که انصافاٌ شعر قشنگی هم هست توجه داشته و خوندن این شعر به معنی پذیرفتن تمامی اعتقادات خانم قره العین نیست.

  • Like 7
لینک به دیدگاه
  • 7 ماه بعد...
  • 1 ماه بعد...

ترانه‌ای با نام تنهاترین از یکی خوانندگان پاپ داخلی به نام رضا روح‌پور و به اشتباه با نام اثری از آثار مرحوم فروغی روی صفحات گوناگونی در گسترهٔ جهانی وب منتشر شد. ترانه با این بیت شروع می‌شود:

انگار دستام، سرد سردن / انگار چشمام، شب تارن

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
با اعلام این که ترانه مذکور هرگز توسط فروغی خوانده نشده و ترانه‌ایی جدید است، به شایعات پایان داد.

 

__________________________

 

گفتم که بدونید :ws3:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  • 2 سال بعد...

سلام دوستان عزیز

 

من می خواهم تمام آلبوم فریدون فروغی راجمع کنم البته تاحالایکسری مثل آلبوم زندون دل-سل2-محمدشمس(مشترک)-فتنه چکمه پوش-دوتاچشمه سیاه-کوچه شهردلم وتک اهنگهایی مثل غم-tanabe-gham-همیشه غایب-حقه-LALE SORKH-مرغ گرفتار-تنهاترین-رادانلودکردم وآهنگهای مثل I Live With Your Dream-My Love is in the Hot Townپیدانکردم می توانیددرکامل شدن این مجموعه به من کمک کنید.

متشکرم:icon_gol:

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

«فریدون فروغی برای دومین بار می‌میرد. نخستین بار وقتی مُرد که نتوانست بخواند و دومین بار وقتی مُرد که می‌خواست بخواند. فریدون را فراموشی و خاموشی کشت.»

 

 

آفتاب: این جمله را شهیار قنبری - ترانه‌سرا و آهنگساز - درباره مرگ فریدون فروغی گفته است؛ خواننده پاپ مشهوری که 13 سال پیش و در روز 13 مهر از دنیا رفت.

 

 

فریدون متولد سال ۱۳۲۹ در محله سلسبیل تهران است. او موسیقی را بدون داشتن استاد و با توجه به علاقه‌ای که به موسیقی راک، بخصوص آثار ری‌چارلز داشت، با تمرین می‌آموخت.

 

21277_698.jpg

 

او درسن ۱۶سالگی، با همراهی گروهی نوازنده، موسیقی را به‌صورت جدی شروع می‌کند و در مکان‌های مختلف به اجرای ترانه‌ها و آهنگ‌های غربی معروف آن روزگار و به خصوص موسیقی بلوز می‌پردازد و این داستان سن ۱۸سالگی ادامه می‌یابد.

 

در این دوران است که پس از یک شکست عشقی مدتی از موسیقی دست می‌کشد اما پس از مدتی کوتاه کناره‌گیری از فضای موسیقی، سال ۱۳۴۸ صاحب کلوپ «کازابای شیراز» از فروغی و همراهانش برای اجرا در آن مکان دعوت می‌کند.

 

این موضوع مقدمه‌ای است که فروغی در اواخر دهه چهل، به خواننده بلندآوازه کلوپ‌های شبانه تهران قدیم تبدیل شود. البته کلوپ‌هایی که مخاطبانش خواهان شنیدن موسیقی متفاوت بودند نه موسیقی کاباره‌یی.

 

درسال ۱۳۵۰، خسرو هریتاش، کارگردان فیلم «آدمک»، در تلاش برای پیدا کردن خواننده‌ای تازه‌نفس بود که فریدون فروغی به او معرفی می‌شود و با یک‌بار زمزمه کردن ترانه‌ها، هریتاش متوجه می‌شود که شخصی را که به دنبالش بوده، یافته‌ است. در نتیجه، فروغی دو ترانه به نام‌های «آدمک» و «پروانه من» را با موسیقی تورج شعبان‌خانی واشعار لعبت والا، برای فیلم هریتاش اجرا می‌کند.

 

پس از اکران فیلم، این دو ترانه گل می‌کند و بر سر زبان‌ها می‌افتد و فریدون فروغی به شهرت می‌رسد. گرچه در آن زمان به او خرده می‌گرفتند که سبک فرهاد را تقلید می‌کند اما همین باعث شد تا دیگر زیر سایه نام خواننده محبوبش ری‌چارلز قرار نگیرد.

 

وی که رفته‌رفته به هنرمند باتجربه‌ای تبدیل می‌شد، اقدام به جمع‌آوری آثار خود می‌کند و اولین آلبوم خود را با نام «زندون دل» به بازار عرضه می‌کند. دومین آلبومش را با نام «یاران» در سال ۵۴ به بازار عرضه می‌کند و در همین سال به علت اجرای ترانه «سال قحطی» از طرف حکومت شاهنشاهی به مدت دو سال از فعالیت منع می‌شود.

 

درسال ۵۶ پس از اعلام مصلحتی فضای باز سیاسی، فروغی بعد از دو سال ممنوعیت کاری سومین آلبوم خود را با نام «سال قحطی» به بازار عرضه می‌کند؛ درحالی‌که در بهمن ماه همین سال، پدرش در اثر بیماری ذات‌الریه از دنیا می‌رود.

 

درسال ۵۸ یعنی بعد از انقلاب اسلامی، فروغی در ایران می‌ماند و کنسرت اجرا می‌کند. درسال ۱۳۵۹، فروغی ترانه «یار دبستانی» را برای فیلم «از فریاد تا ترور» به کارگردانی منصور تهرانی اجرا می‌کند که در تیتراژ فیلم استفاده می‌شود. در حالی که هنوز هیچ منع رسمی‌ برای فعالیت فروغی اعلام نشده بود، به تهرانی خبر می‌دهند که باید صدای فروغی را از تیتراژ فیلمش حذف کند. در نتیجه جمشید جم خواندن این ترانه را به عهده می‌گیرد. در همین زمان است که زمزمه‌هایی در مورد ممنوعیت فعالیت فروغی شنیده می‌شود.

 

فروغی در سال ۶۰ چند ترانه خود را همراه با چند ترانه از کوروش یغمایی در آلبومی با عنوان «سُل» جای می‌دهد و طی سال‌های ۶۰ و ۶۱ آهنگ چهارقسمتی «چرا نه؟» را می‌سازد و اجرا می‌کند. در همین سال‌هاست که فعالیت او عملا ممنوع می‌شود. در سال ۶۵ سفر به دوبی، فروغی را تا پای پیوستن به هنرمندان دور از وطن پیش برد اما پیشنهادهای تهیه‌کنندگان آن سوی آب او را به رفتن راضی نکرد.

 

در اسفندماه سال ۷۷ موفق به برگزاری کنسرتی در تالار حافظ دانشگاه کیش شد. پس از ۴ روز برگزاری کنسرت در کیش، به تهران آمد. علی‌رغم درخواست‌هایی که از شهرستان‌های دیگر برای برگزاری کنسرت داده شد، با برگزاری آن در شهرستان‌های دیگر موافقت نشد و فروغی در تابستان ۷۸ و پاییز ۷۹ دوباره به کیش بازگشت و به اجرای برنامه در یک هتل پرداخت.

 

در فروردین سال ۷۹ به پیشنهاد حمیدرضا آشتیانی‌پور(کارگردان) و به امید اخذ مجوز، «می‌تراود مهتاب» را با شعری از نیما یوشیج برای فیلم «دختری به‌نام تندر» خواند اما شرایط تغییری نکرد. گرچه ترانه فروغی در انتهای فیلم در جشنواره فجر پخش شد. پیش از این هم کیومرث پوراحمد اقدام کرده و نتوانسته بود مجوز حضور او را به‌عنوان بازیگر برای پروژه فیلم «گل یخ» (که داستان آن درباره زندگی یک خواننده محکوم به سکوت بود) بگیرد.

 

سرانجام فریدون فروغی در روز جمعه، سیزدهم مهرماه ۱۳۸۰ در منزلش در تهران‌پارس درگذشت. او را در روستای قرقرک اشتهارد کرج در کنار برکه‌ای کوچک، در سایه کوهی بزرگ و در آرامشی که سال‌ها انتظارش را می‌کشید، به خاک سپردند.

 

به گزارش ایسنا، او رفت و این پرسش برای همیشه‌ی تاریخ باقی ماند که چرا چنین خواننده‌ای با چنان ویژگی‌های موسیقایی نتوانست در مملکت خود اثر هنری ارایه کند. این پرسش وقتی جدی‌تر می‌شود که به آثاری اجرا شده و رسما منتشر شده در قبل و بعد از تلاش‌ها و اجراهای او نگاهی می‌اندازیم!

 

 

منبع:

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه
  • 3 ماه بعد...
×
×
  • اضافه کردن...