رفتن به مطلب

ســال ورود شما به دانشگاه +عکس و نظر سنجی(لحظه دیدن روزنامه)


سال ورود شما به دانشگاه  

133 کاربر تاکنون رای داده است

  1. 1. سال ورود شما به دانشگاه

    • 28
    • 15
    • 27
    • 25
    • 22
    • 16


ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 215
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

نظر سنجی مشکل داره الان نظر ندین تا بیتونم درستش کنم:sigh:

نظر سنجی درست شد دیگه دستی نمی نویسم

 

ماقبل اکابر و مکتب ...زمان جنگ

وروردی 84

کتایون_hamidsafa آتــــــــــروسooraman

 

85

Anooshe S.Tabassom pari daryayi F|UID

[/url]

86

El Roman mechjj

87

delnavaz MohammadReza Valentina Mm.Mali MiNi partow .FatiMa lorena Hossein.T

 

88

hamid_shahrsaz_sadafv_ felorans666 NEGARi تینا 1716

  • Like 18
لینک به دیدگاه

من که امیدی به سراسری نداشتم:ws3:

زمان ما هم که روزنامه نبود!

چون معمولا اسامی قبول شده ها روز قبل از اعلام رسمی میاد من اون شب رو نخوابیدم تا ساعت 3 بیدار بوودم که نتایج نیمد:sigh:

بعدشم دیگه خوابم برد!!!

ساعت8 صبح تلفن زنگ زد!!!

یعنی کی میتونه باشه این موقع صبح؟:banel_smiley_4::ws38:

 

بابام بووود گفت نگاه کردم قبول شدی!!

 

کلی خوشحال شدم!!

ورودی 88 میباشم!

  • Like 29
لینک به دیدگاه

فك كنم من از اون دسته كسايي باشم كه با قبول شدنم توي دانشگاه ذوق نكردم..:sigh:

رفيقام هيچ كدوم درنيومدن بعدشم پسرعمومم كه همسنم بود در نيومده بود حال نداد بهم يوني قبول شدن..:sigh:

قصد داشتم سال ديگه بمونم كه خانواده نذاشتن گفتن برو..:sigh:

  • Like 30
لینک به دیدگاه

من در واقع می بایست 83 باشم...اما پشت کنکور تشریف داشتم یه سال...البته رتبه م بد نبودا...می خواستم تغییر رشته بدم واسه همین نرفتم...تغییر رشته ام ندادم اخرش...:ws3:

خلاصه 84 وارد دانشگاه شدم و چون نمی تونستم برم شهرستان به درجه ی دانشجویی در دانشگاه آزاد اسلامی نایل شدم...

 

اما واقعا وقتی روزنامه رو دیدم هیچ حسی نداشتم...با این که خیلی دنبالش گشتمااااااا...

مامانم خیلی ذوق کرد...

و البته بهترین دوستم که زنگ زده بود گریه میکرد:w58:از خوشحالییییییییییی...حالا هر کی نمی دونست فکر میکرد خنگی چیزی ام:ws38:

اما شبش کلی کادو گرفتم با یه دسته گل خیلی خوشگل...اونو خیلی دوست ذاشتم...:ws37:

  • Like 26
لینک به دیدگاه

من که ورودی 87ام... زمانه ما اینترنتی بود(50).gif

 

امیده خیلی زیاد داشتم سراسری قبول شم چون رتبه ام خیلی بد هم نبود ... گفتم دیگه غیر انتفاعی یا پیام نور قبول میشم:hapydancsmil:

همون زمانی بود که رتبه های دو رقمی هم قبول نشده بودن اگر یادتون باشه همه دم سازمان سنجش جمع شده بودند و اینا

 

هیچ وقت یادم نمیره... هیچی قبول نشده بودم هیچی...:sigh:

چقدر گریه کردم:w821:

 

اخر سر هم مجبور شدیم بریم ازاد بیولوژی دریا بخونیم:4chsmu1:... که خوشحالم که این اتفاق افتاد:shad:

من از رشته ام راضی ام اما بیزحمت امکاناتشو بیشتر کنید

ممنون:ws3:

  • Like 29
لینک به دیدگاه

سلام

به نظر میاد تاپیک قشنگی بشه،ممنون:w16:

 

خوب من ورودی 88 ام!

از روزی که کنکور دادم ناراحت بودم تا زمان اعلام نتایج! رتبم شده بود 779!تا 3 روز گریه کردم:sad0: بعدش یادمه نمی خواستم انتخاب رشته کنم اما بالاخره خونواده راضیم کردن که انتخاب رشته کنم،منم فقط 7-8 تا داروسازی رو انتخاب کردم!اونوقت مامان بابام چندتا پزشکیم آخرش گذاشتن و خودشون انتخاب اینترنتی رو انجام دادن!بعد از این به من گفتن که پزشکی هم زدن!و این باعث شد من از اون به بعد هم کلی استرس داشته باشم که یه وقت پزشکی قبول بشم!

موقع اعلام نتایج،یکی از اقواممون فوت کرده بودن(خدا بیامرزتشون:sigh:) و ما شمال بودیم و در جمع اقوام!بعد از افطار من هر 5 دقیقه یک بار تو اینترنت بودم(با گوشی!)که ببینم کی اعلام می شه در حالی که گفته بودن از 12 شب به بعد اعلام می کنن!

دقیقا ساعت 21:05 نتایج اعلام شد و من که می ترسیدم دیدم اولین انتخابم قبول شدم...داروسازی شیراز!در اون زمان همه ی اقوام از حال و هوای غصه در اومدن و به من تبریک گفتن!یه کنکوری دیگه هم اونشب داشتیم که خدا رو شکر اونم قبول شده بود!

وقتی این استرس ها تموم شد همه خیالشون راحت شده بود اما من واقعا نمی دونستم اولین روز تو دانشگاه چی کار باید بکنم!:ws52:همش از پدر مادرم می پرسیدم که می گفتن نگرانیت عادیه و ما هم اینطوری بودیم،برو خودت متوجه می شی چی کار کنی!(حالا می بینم عجب سوال داغونی می پرسیدما!:w58:)

روز اول اومد و من و چندتا دوست جدیدی که پیدا کرده بودم پا می شدیم سر همه ی کلاسا می رفتیم :icon_pf (34):،حالا هرکدوم هم یه دانشکده و یه سر شهر!اونوقت هیچ کدوم هم تشکیل نمی شد! سال صفری بودیم و ترم بوقی دیگه!!!

 

ولی کلا خوشحالم که اون موقع ها گذشت و تموم شد!دلم نمی خواد دوباره برگرده...:hanghead:

  • Like 30
لینک به دیدگاه

من ورودی 88 تم

 

به خاطر یه اشتباه در انتخاب رشته افتادم تو این مکان کوفتی :sigh:

 

 

 

index.php?module=photoshare&type=show&func=viewimage&iid=743

 

 

 

وقتی قبول شدم اول خوشحال شدم اما وقتی رفتم پیشمون شدم :5c6ipag2mnshmsf5ju3

  • Like 26
لینک به دیدگاه

سال88! هیشکی انتظار نداشت من سراسری اونم تهران! قبول بشم!!:icon_pf (34): بسکه قبل کنکور بی‌خیال و علاف بودم!! مامانم به کلّ فامیل زنگ زد خبر داد!!!:icon_pf (34): یعنی‌ من حرص میخوردما!!:banel_smiley_4: فرداشم همه اومدن خونمون!!!! احساس ندید بدید بودن داشتم!!:banel_smiley_4: آخه مگه رتبه اول کنکورم که همه انقدر تبریک کادو و...!! البته واسه هرکی‌ قبول میشه اینکارارو می‌کنن چه اونی‌ که رتبش ۳۲ میشه!! چه اونی‌ که ۲۰۰۰۰ میشه!!:w58: ولی‌ کادو‌ها خیلی‌ کیف داد!:hapydancsmil: مخصوصاً اونهمه لوازم آرایشی‌ که خالم برام خرید!:hapydancsmil: همه هم رنگشون جییییغ! هنوز دارمشون چون انقدر جیییغن نمیشه استفاده کنم!!:ws28: وقتی‌ آزاد هم قبول شدم باز همین داستان تکرار شد!!!:banel_smiley_4: خودم ولی‌ ذوق خاصی‌ نداشتم!:sigh: از روزی که پامو گذاشتم یونی‌ همه منتظرن یه دردسری درست کنمو اخراج بشم!!:banel_smiley_4: واسه همه تعجبه ۵ترمه چرا هیشکی حتی تو یونی‌ بهم گیر هم نداده!! :w58:

  • Like 33
لینک به دیدگاه

یادش بخیر دوران دانشجویی.خیلی دوران خوبی

 

من ورودی 84 بودم.چمران قبول شدم.ازاد هم قبول شدم.اما رفتم ازاد.چون دوستام همشون اونجا قبول شده بودن و از اهواز هم خوشم نمیومد.الانم زیاد پشیمون نیستم از این کار.دوران خوبی رو با دوستام داشتم.هر چند شاید اگه رفته بودم سراسری وضع بهتری داشتم.

  • Like 24
لینک به دیدگاه

یاد باد آن روزگاران یاد باد:ws3:

آتروس جان شهر محل تحصیلتون چقدر آشناست:w02:

 

من ورودی 85 بودم.. یادش بخیر حتی برای یک ثانیه ام منتظر جواب نبودم و داشتم دوباره میخوندم که 86کنکور بدم...

که یکدفعه گفتن جوابا اومده با عصبانیت و بی تفاوت از اتاقم اومدم بیرون این کد لعنتی که تو روزنامه نوشته بودو ببینم چیه...حالا بقیه همه پر از هیجان منم که زدحال:ws3:

بعد دیدم نوشته محلات...:ws3:...آب سردی بر سرم ریخونده شد چون حتی اسم محلاتم تا اون روز نشنیده بودم:ws3:

کلی در کلنجار بودم که من که دارم واسه سال دیگه میخونم پس بیخیال یا اینکه برم یا برم آزاد کرج بخونم که آخر هم شد همینی که شدیم:ws37:

خلاصه آخر تصمیم گرفتم برم و خیلی هم خوشحالم که رفتم چون خاطرات و تجربه های بی نظیری از اون دوران دارم:ws3:

 

این پول آژانسم که دیگه آخرش بود(300تومان:w58:)انقدر لذت بخش بود که واسه رفتن تا سر کوچه ام آژانس میگرفتیم:hapydancsmil:

راستش دانشگاه محلات از ثانیه اولی که واردش شدم خاطرست تا آخرین روز و خدافظیمون با بچه ها و اساتید و کارکنای دانشگاه...حجم موضوع در اینجا نمیگنجه:ws3:

  • Like 29
لینک به دیدگاه
یاد باد آن روزگاران یاد باد:ws3:

آتروس جان شهر محل تحصیلتون چقدر آشناست:w02:

 

من ورودی 85 بودم.. یادش بخیر حتی برای یک ثانیه ام منتظر جواب نبودم و داشتم دوباره میخوندم که 86کنکور بدم...

که یکدفعه گفتن جوابا اومده با عصبانیت و بی تفاوت از اتاقم اومدم بیرون این کد لعنتی که تو روزنامه نوشته بودو ببینم چیه...حالا بقیه همه پر از هیجان منم که زدحال:ws3:

بعد دیدم نوشته محلات...:ws3:...آب سردی بر سرم ریخونده شد چون حتی اسم محلاتم تا اون روز نشنیده بودم:ws3:

کلی در کلنجار بودم که من که دارم واسه سال دیگه میخونم پس بیخیال یا اینکه برم یا برم آزاد کرج بخونم که آخر هم شد همینی که شدیم:ws37:

خلاصه آخر تصمیم گرفتم برم و خیلی هم خوشحالم که رفتم چون خاطرات و تجربه های بی نظیری از اون دوران دارم:ws3:

 

این پول آژانسم که دیگه آخرش بود(300تومان:w58:)انقدر لذت بخش بود که واسه رفتن تا سر کوچه ام آژانس میگرفتیم:hapydancsmil:

راستش دانشگاه محلات از ثانیه اولی که واردش شدم خاطرست تا آخرین روز و خدافظیمون با بچه ها و اساتید و کارکنای دانشگاه...حجم موضوع در اینجا نمیگنجه:ws3:

 

 

عــــــه راست میگی دایی:w58:

وای یاد میتنگ افتادم من هی میگفام اِ انوشه تویی چقدر آشنا میزدی نگو مِحِلاتی بودی:ws28:

میدونم کدوم دانشگاه محلات بودی همون که تو خیابون جمهوری بود:w02:هم دوره علی جوادی اینایی:w58:دیدی آمارو...:w02:

مِحِلات شهر وفاست غروباش چِه با صفاست:ws28:

  • Like 16
لینک به دیدگاه

من فنی بودم، خدایی واسه کنکور 1ساعت درس نخوندم:hanghead: روز قبل از کنکور 5-6 ساعت با تلفن مشغول بودم:hanghead: ورودی 86 بودم؛ تو سایت که اسممو دیدم مهمون داشتیم؛ اصلا تصورش رو هم نمیکردم اونقدر خوشحال بشم؛ بی اختیار دویدم پیش مهمونا گفتم قبول شدم:hapydancsmil: بعد گفتم این چه کاریه؟ برگشتم اتاقم؛ مامانم زنگ زد به خواهرم گفت و اومد منو بغل کرد!‍:ws3: بابام هم گفت: آفرینws37.gif

وقتی رفتیم ثبتنام بهمون شربت دادنws37.gif البته قبل از اون نزدیک بود با نگهبانی دعوامون بشه! سر جای پارک!

سراسری شبانه بودم؛ بعد از اونجا هم کارشناسی ناپیوسته آزاد قبول شدم؛ سراسریش که نیست این دوروبرا؛ ولی چه اشتباهی کردم آزاد اورمیه قبول شدم:hanghead:

درسته من کاردانی قبول شدم (یعنی چاره دیگه ای نداشتم چون فنی بودم!) ولی تو زندگی هیچوقت اونقدر خوشحال نشده ام!

  • Like 18
لینک به دیدگاه
عــــــه راست میگی داییw58.gif

وای یاد میتنگ افتادم من هی میگفام اِ انوشه تویی چقدر آشنا میزدی نگو مِحِلاتی بودی:ws28:

میدونم کدوم دانشگاه محلات بودی همون که تو خیابون جمهوری بود:w02:هم دوره علی جوادی ایناییw58.gifدیدی آمارو...:w02:

مِحِلات شهر وفاست غروباش چِه با صفاست:ws28:

 

پ نه پ:ws3:

بابا من که خیلی وقته میدونم توام تو همون سرزمین تحصیل کردی:icon_razz:...خوشبحال حافظه دقیق خودم:w02:

علی جوادی اینا:ws28:... کیه که این جوادی رو نشناسه:ws3:

 

  • Like 12
لینک به دیدگاه
پ نه پ:ws3:

بابا من که خیلی وقته میدونم توام تو همون سرزمین تحصیل کردی:icon_razz:...خوشبحال حافظه دقیق خودم:w02:

علی جوادی اینا:ws28:... کیه که این جوادی رو نشناسه:ws3:

 

 

برو دروغ نگو:vahidrk:تو این همه وقت میدونستی و این همه بار رفتیم بیرون برو خودت نیوردی:banel_smiley_4:

علی مسئول تور کوه نوردیتون بود با این که تو دانشگاه ما نبود ولی یجورایی منم با بچهای دانشگاه شما میومدم کوه:w02:من تو محلات خیلی تابلو بودم مطمئنی منو اونجا ندیدی:whistle:دایــــی:ws28:

این دایی قضیه داره تو محلات باهرکی حرف میزدی آخرش بهت میگفت دایی:banel_smiley_4:با عمو مشکل داشتن:ws28:

  • Like 12
لینک به دیدگاه

تو این انجمن چرا همه بچه ها شهرستانای استان مرکزی بودن ، هیچکی خود اراک نبوده:sigh:

من که کنکور جزو بدترین خاطرات عمرمه.

86 اولین سال کنکوربود-87 هم دومیش.

عامل اصلیش که دبیرستانی بود که رفتم.جایی که خیلی ها آرزو دارن توش درس بخونن.استعدادهای درخشان.ولی به من نه تنها کمکی نکرد بلکه باعث شد درسم افت کنه!

سال اول که اصلا درست درس نخوندم ، آزاد اراک برق زده بودم قبول شدم.

رفتم ثبت نام کردم،ولی اصلا حس خوبی نداشتم.نزدیک دانشگاه که میشدم از خودم بدم میومد:sigh:

البته برق رو هم اصلا دوست نداشتم.الان فک میکنم چرا اصلا انتخابش کرده بودم:w58:

بعد هیچی دیگه، بعد از 3-4 هفته ،تصمیم براین شد که ترم 2 رو مرخصی بگیرم بشینم واسه سراسری بخونم.آزاد هم یکبار دیگه شرکت کنم ولی این دفعه مکانیک.از وسطای ترم 1 دیگه کلاس هم نمیرفتم.فقط واسه کنکور میخوندم.

سال دوم خداییش خوب خوندم ، ولی درست حسابی مرور نکردم باعث شد بازم اون چیزی که میخوام قبول نشم.

البته همونجوری که دلنواز گفت کنکور اون سال خیلی مشکوک بود، مثلا رفیق خودم شرایطش دقیقا مث من بود ، سهمیه هم نداشت،رتبش هم از من بالاتر شده بود اون عمران قبول شد،من نشدم:ws38:

یا مثلا یه نفر با 16000منطقه 1 برق شریف قبول شده بود.قشنگ یادمه تیتر روزنامه جوان بود.

کامپیوتر و شیمی و .... هم قبول مشیدم ولی خوشم نمیومد.

آخرش مجبور شدم همین شهر خودمون بخونم:sigh:

  • Like 21
لینک به دیدگاه

منم یادمه اسفند 88کنکور دادم اون موقع پیش دانشگاهی بودم و فقط برا ریختن ترس و هویجوری :whistle:کنکور دادم یادمه فروردین ماه بود اواخر فروردین خونه خواهرم بودم فهمیدم جوابا اومده سریع به دو تا از دوستام خبر دادم که برم سایت نیگا کنن ببینن چه خبره دوستام بم خبر دادن قبول شدم یهو تصمیم گرفتم برم البته قبلش بین رفتمنو موندن شک داشتم خلاصه 5اردیبهشت 89روز یکشنبه شروع کلاسام بود تیر ماه امتحان دولتی و ازاد دادم ازاد انتخاب اولم همین کامپیوتر ولی گرایش نرم افزار قبول شدم ولی چون یه ترم ازینو خونده بودم نرفتم.خوش گذشت الان ترم 4یعنی اخرم ولی خیلی زود گذشت

  • Like 19
لینک به دیدگاه
تو این انجمن چرا همه بچه ها شهرستانای استان مرکزی بودن ، هیچکی خود اراک نبوده:sigh:

من که کنکور جزو بدترین خاطرات عمرمه.

86 اولین سال کنکوربود-87 هم دومیش.

عامل اصلیش که دبیرستانی بود که رفتم.جایی که خیلی ها آرزو دارن توش درس بخونن.استعدادهای درخشان.ولی به من نه تنها کمکی نکرد بلکه باعث شد درسم افت کنه!

سال اول که اصلا درست درس نخوندم ، آزاد اراک برق زده بودم قبول شدم.

رفتم ثبت نام کردم،ولی اصلا حس خوبی نداشتم.نزدیک دانشگاه که میشدم از خودم بدم میومد:sigh:

البته برق رو هم اصلا دوست نداشتم.الان فک میکنم چرا اصلا انتخابش کرده بودم:w58:

بعد هیچی دیگه، بعد از 3-4 هفته ،تصمیم براین شد که ترم 2 رو مرخصی بگیرم بشینم واسه سراسری بخونم.آزاد هم یکبار دیگه شرکت کنم ولی این دفعه مکانیک.از وسطای ترم 1 دیگه کلاس هم نمیرفتم.فقط واسه کنکور میخوندم.

سال دوم خداییش خوب خوندم ، ولی درست حسابی مرور نکردم باعث شد بازم اون چیزی که میخوام قبول نشم.

البته همونجوری که دلنواز گفت کنکور اون سال خیلی مشکوک بود، مثلا رفیق خودم شرایطش دقیقا مث من بود ، سهمیه هم نداشت،رتبش هم از من بالاتر شده بود اون عمران قبول شد،من نشدم:ws38:

یا مثلا یه نفر با 16000منطقه 1 برق شریف قبول شده بود.قشنگ یادمه تیتر روزنامه جوان بود.

کامپیوتر و شیمی و .... هم قبول مشیدم ولی خوشم نمیومد.

آخرش مجبور شدم همین شهر خودمون بخونم:sigh:

 

آخی:w02:

اعتراف تکان دهنده ای بود:w02:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

منم ورودی 87 بیدم.. واسه همین رشته 1سال پشت کنکور موندم..:sad0:

 

آخرشم رفتم آزاد علوم تفریحات..:banel_smiley_4:

 

ولی با اینکه از یونی ناراضیم از رشتم راضیم..:hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil:

  • Like 16
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...