shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱ آذر، ۱۳۹۰ چرا نگفتیانتخاب چندگانه هست 2رو بیشتر دوست داشتم 5 لینک به دیدگاه
fargol_2408 3453 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱ آذر، ۱۳۹۰ همه ی نوشته ها قشنگ بود،ولی 3 بیشتر از بقیه به دلم نشست،شاید چون بقیه ،پاییز رو غمگین معرفی کردن،اما سومی این حس و حاله غمگینی رو نداره :icon_gol: 7 لینک به دیدگاه
pari daryayi 22938 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱ آذر، ۱۳۹۰ بسي استعداد نشكفته عاشق داريم هاا ولي من جا موندم يادم رفت بفرستم 4 لینک به دیدگاه
saeed99 2563 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱ آذر، ۱۳۹۰ با درود ازخواندن دست نوشته های قوی و تاثیرگذار هر پنج نفرتون بسیارشاد و خوشحال شدم . هر کدام در نوع خود قابل تقدیر و تامل است . من دستنوشته شماره یک را می پسندم . با احترام مایلم دیدگاه خودمو درباره هرکدام بیان کنم ؛ این دیدگاه برداشت آزادی است از متنی که می خوانم و چون هیچکدام از شما عزیزان را نمی شناسم امیدوارم فقط بعنوان یک نقد شخصی قلمداد شود. دستنوشته شماره 1 بسیار زیبا و دلچسب است ؛ با این حال از نظر معنایی یه کوچولو مشکل داره . همه می دونیم که گنجشک ها در تمام سال در یکجا سکونت دارند و اصلا کوچ نمی کنند . متوجه واژه " سردیه " نشدم ، بنظرم منظور شما سرما است اگه اشتباه برداشت کردم لطفا در زمان مناسب توضیح بدید . دستنوشته شماره 2 با احساس گفته شده . دستنوشته شماره 3 بسیار زیبا و با احساس ، حیف که دردو خط پایانی هماهنگی لازم معنایی رعایت نشده یعنی " نوای حزن انگیز دل انسان غمگین درصدای خش خش برگ های پاییزی در زیر پای رهگذران " از نظر مفهومی هامونی و هماهنگی لازم را ندارند. دستنوشته شماره 4 بسیار زیبا ، قوی قابل رقابت با شماره 1 اگر دو خط اول را حذف می کردی و همچنین بخش ناهمگون از آری هنوز یادم می آید تا آخر... را هم حذف می کردی . بخش اولی که گفتم به زیبایی فکر و روح انسان را متوجه پاییزو شگفتی هایش می کند اما در بخش دوم که گفتم بهتره حذفش کنی با ارتباط دادن این موضوع با یارسفر کرده یکپارچگی موضوع از بین می رود. دستنوشته شماره 5 هر چند که دراین نوشته ازکلمه پاییزاستفاده شده اما ازنظرمحتوایی ومفهومی با موضوع پاییز متفاوت است. 6 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در ۳ آذر، ۱۳۹۰ خیلی زیبا بودن.....قلمشون جاودانه 3 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۸ آذر، ۱۳۹۰ می شه تو این تاپیک نظرمون رو درمورد نوشته بزاریم... خیلی دوست دارم با دلیل بگم که چرا به چه نوشته هایی رای دادم.... اینجا میشه تحلیل نوشت؟ 4 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۸ آذر، ۱۳۹۰ sam arch گفته است: می شه تو این تاپیک نظرمون رو درمورد نوشته بزاریم...خیلی دوست دارم با دلیل بگم که چرا به چه نوشته هایی رای دادم.... اینجا میشه تحلیل نوشت؟ بلـه، البتـه... 3 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۸ آذر، ۱۳۹۰ شماره 1 : sam arch شماره 3: *polaris* شماره 2: pianist 10 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۸ آذر، ۱۳۹۰ متن هایی که از دل میان...بعضی اوقات تو قالب نمی تونیم مقایسه کنیم... براساس حس می شه بهشون توجه کرد... متن ها رو وقتی خوندم.....نتونستم بین هیچکدوم فرق آنچنانی قائل بشم که به یکی رای بدم...برای همین به نوشته های 2 و3و4و5 رای دادم... در ادامه می گم که چه چیزی من رو جذب کرد که به هر کدوم رای بدم.... نوشته شماره ی2 برگهای زرد درختان که بی جان بر زمین افتاده اند.... هنوز تعدادشان زیاد نیست، چون اول زود رنجها میریزند!!! با وزیدن اولین باد پاییزی تسلیم میشوند و سقوط میکنند.... این قسمت رو وقتی خوندم...یک لحظه به فکر فرو رفتم....که چه جالب... یک رفتار انسانی می تونی بهانه ای باشه واسه توصیف...و اونم زود رنجیه....که چه زیبا مخاطب رو می زاره تو این موقعیت که نویسنده کنایه داره می زنه به این رفتار انسانی...یا صرفا یک استعاره است.... هر کدوم باشه در جای خودش زیبا و ستودنیه.....این نقطه ی اوج دلیل من برای رای ام به متن شماره ی 2 بود... نوشته شماره ی 3 من از میان دخترکان زمانه، پاییز را می پسندم و دوست دارم. همان دخترک قصه گوی رنگین مو که دل را با گیسوان هفت رنگش پریشان می کند. من نوای حزن انگیز دلم را در خش خش غمگین برگ های پاییزی، زیر پای رهگذران می شنوم. نوایی که دلنشین ترین نوای دنیـاست... یک نوشته ی کوتاه...یکنواخت...که در آخر ما رو وصل می گنه به یک ریتم....که می تونه در خیالمون ادامه پیدا کنه....و اونم همون نوای حزن انگیزه....که بر خلاف نظر یکی از دوستان که اون رو ناموزون می دونست..من اون رو کاملا موزون..و دارای آهنگ می دونم.....و تشبیه جالب و البته شیرین فصل به دخترکان....که باعث شد بدون درنگ یکی از رای های من رو داشته باشه... نوشته شماره ی 4 متن بمب بارانی است از تشبیه هات..استعاره ها.....و همچنین فضای سرد...که ناخودآگاه حس پیاده روی در یک غروب پاییزی در یک پارک رو می ده لا به لای شلاق بادهای پاییزی...و لحظه ی مکث....که با فاصله ای متن دوباره ادامه پیدا می کنه در پاراگراف دوم....یک حرکت بر روی تیغه..چون اگه نقطه ی اتصال بین این دو قسمت درست نعبیه نشه...امکان داره متن دو پاره بشه...ولی هوشمندانه....این مکث و تعلیق کمک کرده به زیبایی متن....و رای من رو به دست آورد نوشته شماره 5 ترانه های پاییز....همیشه گره خورده مثه متن هاش به غمی نهفته....ریتم و قافیه سعی شده با واژه های رنگین....تلفیقی از یک حس دوگانه رو القا کنه....برای همین حسه دوگانه رای من رو داشت 9 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۹ آذر، ۱۳۹۰ اون عزیزی که شماره 4 رو نوشته، لطفـاً اعلام کنه. متاسفانه پیغام خصوصی شون رو اشتباهی پاک کردم. شرمنده ام... 4 لینک به دیدگاه
saeed99 2563 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۹ آذر، ۱۳۹۰ *Polaris* گفته است: شماره 1 : sam arch شماره 3: *polaris* شماره 2: pianist با درود خوشحالم که با نام نویسندگان خوش ذوق انجمن آشنا شدم امیدوارم با نفرچهارم هم بزودی آشنا بشم. شاید اگه همه نویسندگان آثار معرفی می شدند بهتر بود. طی این مدت برای من لحظات خوبی رقم خورد امیدوارم برای شما هم همینطوری باشه . چند سال پیش که آماتور بودم ( البته هنوزم آماتورم ) یه روز یه حرفه ای بهم گفت : همیشه نقدی منصفانه تره که بدون شناسایی نویسنده انجام بشه، اینطوری هم شما با بی طرفی کامل نقدتون رو نوشتید هم نویسنده با یه دیدگاه بی طرف نقد میشه. به شما عزیزان sam arch ، polaris ، pianist و ؟ شادباش می گم و براتون آرزوی سرافرازی دارم از مدیرمحترم تالار ادبیات هم برای همه زحمت هایی که درطول برگزاری این نظرسنجی کشیدند بسیارسپاسگزارم 5 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۹ آذر، ۱۳۹۰ saeed۹۹ گفته است: با درود ازخواندن دست نوشته های قوی و تاثیرگذار هر پنج نفرتون بسیارشاد و خوشحال شدم . هر کدام در نوع خود قابل تقدیر و تامل است . من دستنوشته شماره یک را می پسندم . با احترام مایلم دیدگاه خودمو درباره هرکدام بیان کنم ؛ این دیدگاه برداشت آزادی است از متنی که می خوانم و چون هیچکدام از شما عزیزان را نمی شناسم امیدوارم فقط بعنوان یک نقد شخصی قلمداد شود. دستنوشته شماره 1 بسیار زیبا و دلچسب است ؛ با این حال از نظر معنایی یه کوچولو مشکل داره . همه می دونیم که گنجشک ها در تمام سال در یکجا سکونت دارند و اصلا کوچ نمی کنند . متوجه واژه " سردیه " نشدم ، بنظرم منظور شما سرما است اگه اشتباه برداشت کردم لطفا در زمان مناسب توضیح بدید . ممنونم دوست عزیز که نظر دادی... ببخشید نتونستم همون موقع پاسخ گو باشم....چون بالاخره نباید معلوم میشد... در مورد ایراد معنایی گنجشک....و کوچ نکردن اون..... کلا من منظور همین بود که شما فرمودین...وگرنه می شد فقط گفت پرنده ای که از کوچ جا مانده...در واقع گنجشکی که هیچ وقت کوچک نمی کنه...استعاره از انسانیه که هیچ وقت حرکت نمی کنه.....حتی اگه شلاق های پاییزی..که همون جبر روزگار باشه.....بر سرش باشه... در مورد سردیه.....درسته معنی سردی می ده...من به (ه) آخر تاکیده بیشتری می خواستم بزارم..این یکی از نشانه های نوشته های منه... در آخر ممنونم از نکاتی که بیان کردین و به من رای دادین.... این سپاس همه ی دوستانی که به من رای دادن رو در بر می گیره 4 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۹ آذر، ۱۳۹۰ از نظرات سعید عزیـز و سام عزیـز خیلـی متشکــرم به خاطر دقتی که در خواندن متن ها داشتین و وقتی که گذاشتین، ممنــونم. امیدوارم در ادامه این نوع مسابقات هم چنان همراه باشین. از همه دوستـان عزیزی که لطف کردن و شرکت کردن هم بی نهایت متشکرم. امیدوارم در دومین مسابقه تعداد بیشتری از دوستان شرکت کنند. 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده