haniye.a 5626 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۰ این حانیه خانوم گل کیه خب بابا بیا یه خودی نشون بده سه تا بشیم همینطورزیادوزیادو.زیادتر تا اینککه انجمنو رو سرمون بذاریم منم من دارم از دور نگا میکنم تا بعدا که موقعه شیطنت رسید بیام 1 لینک به دیدگاه
poor!a 15130 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۰ من دو تا داداش دارمخیلی خاطره های خوبی دارم از شیطونیامون مثلا یادمه یه بار در یخچال و کندیم 3تایی مامانم از شدت تعجب نتونست دعوامون کنه یا مثلا یادمه یه نامه تهدید امیز واسه همسایمون نوشتیم گذاشتیم تو پاکت و انداختیم تو خونشون بعد یارو اومد به مامانم گفت همه چی افتاد گردن من که دهن لقم بعد ها فهمیدیم از ارم پاکت اداره بابام فهمیدن کار ماست چقدر غلط املایی داشت دادشم توش یه بار نقاشی همه اعضای ساختمون و کشیدیم به در اسانسور از داخل چسبوندیم بعد هر کی میومد تو اسنسور از هر طبقه رد میشد همه ساکنای اون طبقه رو میدید کوکتل مورتف درست میکردیم مینداختشم از طبقه پنجم تو کوچه تو حموم ادای کبری 11 در میاوردیم الکل میریختم دور تادور بعد کبریت میزدیم ... مثل این فیلما که بنزین میریزن تا به مهمات برسه و بتریکه خطه الکل میسوخت و میرفت جلو بعد از همه این کارا مامانم مینداختمون بیرون میرفتیم پشت در انقدر میخندیدیم که مامانم عصبانی میومد بیرون میگفت برین تو پارکینگ بعدم مثل همیشه خانوم همسایه پادرمیونی مرکد میبردمون تو چه ادمای کله خری بودیم یادش بخیر :5c6ipag2mnshmsf5ju3 خیلی افتخار امیز بوده دستاورد هاتون نه ؟ :vahidrk: 2 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۰ من دو تا داداش دارمخیلی خاطره های خوبی دارم از شیطونیامون مثلا یادمه یه بار در یخچال و کندیم 3تایی مامانم از شدت تعجب نتونست دعوامون کنه یا مثلا یادمه یه نامه تهدید امیز واسه همسایمون نوشتیم گذاشتیم تو پاکت و انداختیم تو خونشون بعد یارو اومد به مامانم گفت همه چی افتاد گردن من که دهن لقم بعد ها فهمیدیم از ارم پاکت اداره بابام فهمیدن کار ماست چقدر غلط املایی داشت دادشم توش یه بار نقاشی همه اعضای ساختمون و کشیدیم به در اسانسور از داخل چسبوندیم بعد هر کی میومد تو اسنسور از هر طبقه رد میشد همه ساکنای اون طبقه رو میدید کوکتل مورتف درست میکردیم مینداختشم از طبقه پنجم تو کوچه تو حموم ادای کبری 11 در میاوردیم الکل میریختم دور تادور بعد کبریت میزدیم ... مثل این فیلما که بنزین میریزن تا به مهمات برسه و بتریکه خطه الکل میسوخت و میرفت جلو بعد از همه این کارا مامانم مینداختمون بیرون میرفتیم پشت در انقدر میخندیدیم که مامانم عصبانی میومد بیرون میگفت برین تو پارکینگ بعدم مثل همیشه خانوم همسایه پادرمیونی مرکد میبردمون تو چه ادمای کله خری بودیم یادش بخیر :5c6ipag2mnshmsf5ju3 جای من خالییییییییییییییی 2 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۰ باشه حالا شیطونی شامل همه چی میشه خب چیکاکنیم؟ بگو بگو تند سریع زور یالا پونز بریزیم رو صندلی معلم ... 1 لینک به دیدگاه
p mehdi q 6226 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۰ یا مثلا یادمه یه نامه تهدید امیز واسه همسایمون نوشتیم گذاشتیم تو پاکت و انداختیم تو خونشون بعد یارو اومد به مامانم گفت همه چی افتاد گردن من که دهن لقم بعد ها فهمیدیم از ارم پاکت اداره بابام فهمیدن کار ماست چقدر غلط املایی داشت دادشم توش یادش بخیر :5c6ipag2mnshmsf5ju3 نامه هه در مورد چی بود ؟ حیف نبود اینهه حساب شده عمل کردید یه نامه ی بدون آرم استفاده نکردید؟:icon_pf (34): 1 لینک به دیدگاه
hilda 13376 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۰ نامه هه در مورد چی بود ؟ حیف نبود اینهه حساب شده عمل کردید یه نامه ی بدون آرم استفاده نکردید؟:icon_pf (34): بابا فسقل بچه بودیم این داداش من هیچوقت املاش خوب نشد ! بابا مدیر ساختمون بود هروز میومد شکایت مارو به مامانم میکرد مام تهدید کردیم بیاد فلان کارو میکنیم یه بار اقائه مریض بود ما داشتیم زاغ خونشون و چوب میزدیم یه گندی بالا بیاریم بعد یهو پسراش از در اومدن بیرون مارو دیدن بعد اومد جلو یکشون گفت دلتون بسوزههههههههههههههههههه ما همو نگاه کردیم که چی شده یعنی ؟ گفت دلتون بسوزه بابای ما مریضهههههههههههه وای ما مردیم از خنده واسه حماقت این بچه 4 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۰ پونز بریزیم رو صندلی معلم ... مگه معلم کوره پونزو نمی بینه؟؟ 1 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۰ مگه معلم کوره پونزو نمی بینه؟؟ آره ببم جان 1 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۰ آره ببم جان نن جون دندون مصنوعیاتو مسواک زدی؟؟ 1 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۰ نن جون دندون مصنوعیاتو مسواک زدی؟؟ الهه سوتی دادی لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۰ همه دلشون میخواد شیطونی کنن !فقط بعضیا حوصله اش رو ندارن 2 لینک به دیدگاه
ایناز 981 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۰ منممن دارم از دور نگا میکنم تا بعدا که موقعه شیطنت رسید بیام دمت گرم پ تادوهفته دیگه ایشالا انجمنو رو سرمون میذاریم:hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil: 1 لینک به دیدگاه
ایناز 981 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۰ پونز بریزیم رو صندلی معلم ... ادامس بچسبونیم بهتره فرار میکنه من تجربه کردم 2 لینک به دیدگاه
haniye.a 5626 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۰ دمت گرم پ تادوهفته دیگه ایشالا انجمنو رو سرمون میذاریم:hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil::hapydancsmil: البت من تازگیا خیلی درس دارم شاید کم کم بیام 1 لینک به دیدگاه
ایناز 981 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۰ البت من تازگیا خیلی درس دارم شاید کم کم بیام منم گفتم چندهفته دیگه یعنی خودم درس دارم انشاله موفق شی گلم 1 لینک به دیدگاه
poor!a 15130 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۰ دوس دارم یکی خم شه محکم بزنم پشتش که از جلو بیفته چی میشه خو مگه 2 لینک به دیدگاه
ایناز 981 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۰ دوس دارم یکی خم شه محکم بزنم پشتش که از جلو بیفته چی میشه خو مگه فعلاکه زیر لنگی زدمت 2 لینک به دیدگاه
poor!a 15130 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۰ فعلاکه زیر لنگی زدمت عمرا تو بتونی من و با این هیکل با زیر لنگی بندازی پات میشکنه 1 لینک به دیدگاه
haniye.a 5626 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۰ منم گفتم چندهفته دیگه یعنی خودم درس دارم انشاله موفق شی گلم فک کردم منظورتون اینه که دو هفته ای انجمنو بترکونیم مرسی عزیزم همینطور ما لینک به دیدگاه
ایناز 981 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۰ عمرا تو بتونی من و با این هیکل با زیر لنگی بندازیپات میشکنه به من میگن ابجی ایناز ببین لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده