رفتن به مطلب

وقتی مجبور می شیم به سکوت...


ارسال های توصیه شده

توی این روزهای بارانی اخیر منتظر تاکسی موندن واقعا خیلی سخته مخصوصا وقتی راننده ها هم بی انصافی به خرج داده و از جابجایی مسافر به صورت عادی خودداری کنند. این اتفاق برای ما رخ داد و راننده خط بی توجه به صف مسافران که منتظر ماشین بودند کنار خیابون داد میزد : " دربـــــــــــــــــست " . نگاه معنی دار و اعتراض های گاه و بی گاه مسافران هم راننده رو کلافه کرده بود و هم ما رو، به خاطر همین من و یک خانم و دو آقای دیگه با همدیگه ماشین رو با کرایه 6000 تومن دربست گرفتیم که برای هر مسافر نفری 1500 تومن میافتاد درحالی که کرایه خط فقط 550 تومن بود. به هر ترتیب سوار تاکسی شدیم و راننده شروع کرد از مشکلات ماشین و گیر نیومدن لاستیک و بنزین آزاد زدن صحبت کردن و به اصطلاح همون جلسه که پیش تر شرح دادم شروع شد.

 

کنار راننده مرد جوانی نشسته بود که انگار از خیس شدن زیر بارون دل خوشی نداشت. وقتی سخنرانی راننده درباره مشکلات بنیادی مملکت شروع شد خیلی سریع خودش رو وارد بحث کرد که بهتره ادامه بحث رو به صورت یه گفتگوی دو طرفه دنبال کنیم :

 

راننده تاکسی : برادر خانمم یه وام 6 میلیون تومنی میخواست بگیره مجبور شد ماشینش رو بذاره به عنوان وثیقه. بنده خدا الان خورده به مشکل دارند ماشینش رو مصادره میکنند. یه عده دزد دارند میلیارد میلیارد اختلاس میکنند کسی هم خبردار نمیشه اون وقت این جوون رو ببین چجوری سر میدوونند !

 

مسافر : نوش جونش !

 

راننده : (نگاه متعجب) نوش جون کی ؟

 

مسافر : نوش جون کسی که 3000 میلیارد تومن خورده

 

راننده : (با لحن عصبی آمیخته به تمسخر) نکنه اون بابا فامیل شما بوده ؟

 

مسافر : نه ! فامیل من نبوده اما یکی بوده مثل همین مردم . مثل شما! مگه این یارو از مریخ اومده اختلاس کرده ؟ یا اون مدیر بانک از اورانوس به ریاست رسیده بوده ؟

 

راننده : نه آقا جان اونا از ما بهترون اند. من برای یک جفت لاستیک باید 3 روز برم تعاونی اون وقت اون 3000 میلیارد تومن رو میخوره یه آبم روش !

 

مسافر : خب آقا جان راضی نیست نخر! لاستیک نخر ...

 

راننده : (با صدای بلند) چرا نامربوط میگی مرد حسابی؟ مجبورم بخرم ! لاستیک نخرم پس چجوری با ماشین کار کنم ؟

 

مسافر : وقتی شما که دستت به هیچ جا بند نیست و یه راننده عادی هستی وقتی میبینی بارندگی شده و مسافر مجبوره زود برسه به مقصد میای ماشینی که باید تو خط کار کنه رو دربست میکنی ...

 

راننده پرید وسط حرف طرف که : آقا راضی نبودی سوار نمیشدی !

 

مسافر : (با خونسردی) میبینی ؟ من الان دقیقا حال تو رو دارم وقتی داشتی لاستیک ماشین میخردی. مرد حسابی فکر کردی ما که الان سوار ماشین تو شدیم و 3 برابر کرایه رو داریم میدیم راضی هستیم ؟ ما هم مجبوریم سوار شیم ! وقتی تو به عنوان یه شهروند عادی اینجوری سواستفاده میکنی از مدیر یه بانک که میلیاردها تومن سرمایه زیر دستشه چه انتظاری داری ؟ اون هم یکی مثل تو در مقیاس بالاتر.

 

راننده آچمز شده بود و سرش تو فرمون بود ...

 

مسافر که حالا کاملا دست بالا رو داشت با خونسردی ادامه داد : دزدی دزدیه ... البته منظورم با شما نیستا ولی خداوکیلی چنددرصد از مردم ما اون کاری که بهشون سپرده شده رو خوب انجام میدن که انتظار دارند یه مدیر بانک کارش رو خوب انجام بده ؟ منتهی وقتی اونا وجدان کاری ندارند کسی بویی نمیبره اما گندکاری یه مدیر بانک رو همه میفهمند. برادر من تو خودت رو اصلاح کن تا اون مدیر بانک جرات همچین خلافی رو نداشته باشه

 

راننده که گوشاش تو اون هوای سرد از شدت خجالت حسابی سرخ شده بود گفت : چی بگم والا !

 

من اولین نفری بودم که تو مسیر باید پیاده میشدم و طبیعتا طبق قرار اجباری با راننده باید 1500 تومن کرایه میدادم. وقتی خواستم پیاده شم یه اسکناس 2000 تومنی به راننده دادم. راننده گفت 50 تومنی دارید ؟ با تعجب گفتم بله دارم و دست کردم تو کیفم و یه سکه 50 تومنی به راننده دادم . راننده هم یک اسکناس 1000 تومنی و یک اسکناس 500 تومنی بهم برگردوند و گفت : به سلامت !

 

همونطور که با نگاهم تاکسی رو که تو هوای بارونی مه آلود حرکت میکرد رو دنبال میکردم چترم رو باز کردم و پولا رو تو کیفم گذاشتم ... آروم شروع کردم به قدم زدن و با خودم فکر میکردم یعنی من هم باید خودم رو اصلاح کنم ...

 

واقعا چرا به باورهامون عمل نمی کنیم؟

  • Like 41
لینک به دیدگاه

عجب. خدا رو شکر به کتک کاری نرسید. آخر حرف حق یعنی وقتی منطق یه طرف کم بیاره باید یه چیزی بزاره. وقتی عقل نیست معمولا از زور استفاده میشه. اینجا از فحش. ولی تو دنیای واقعی از زور. حالا بگذریم...

 

ما به باورهامون عمل نمیکنیم چون تعداد بسیار کمی از افراد به باورهاشون عمل میکنن. و این عده کم دارن ضرر میکنن چون در یک جامعه نا متعارف زندگی میکنن. جامعه ضد ارزش. جامعه ای که دزدهایش در کاخ ها زندگی میکنن و زحمت کشانش در بیغوله ها. حالا چی شد که اینطوری شدش بماند. هر کی یه چیزی میگه. یکی میگه از اسلام به اینور. یکی میگه از قاجار به اینور. یکی میگه از انقلاب به اینور. بعضی هم میگن از همون اول همینطوری بود. من نمیدونم چرا اینطوری شد و از همه بدتر اینکه نمیدونم برای اصلاح کردن باید چیکار کرد. ولی یکی از دوستام حرف جالبی زد. گفت باید ماها رو بسوزونن. نسلمون رو یه دفه نابود کنن. بعد برن از یه جای دیگه آدم وارد کنن تا بتونن تو این سرزمین مثل بچه آدم زندگی کنن. منم خودم جزئی از همین مردمم وجزئی از همین کثافتکاریا. منم باید بسوزونن.

  • Like 15
لینک به دیدگاه

جالب بود.........واقعا هم همینه.....وقتی ما باور هامون رو قبول نداریم و خیلی راحت روی اونا پا میزاریم چه انتظاری از بقیه داریم.....

وقتی اجازه میدیم هر کی از راه رسید پا رو باور ها و عقایدمون بزاره و اونارو هر طور که به نفعش هست تغییر بده،پی هر بلایی سرمون میاد حقمونه

  • Like 10
لینک به دیدگاه

واقعا چرا به باورهامون عمل نمی کنیم؟

 

چون شرایط حاکم در اجتماع رو هممون تاثیر داره ،گاه مثبت وگاه منفی میذاره......بستگی به اداره جامعه داره

 

خودم رو میگم که به کسی برنخوره

 

خب وقتی میبینم همه دارن سر هم کلاه میذارن میگم چرا من نذارم!!(البته من اینطور نیستم و بخاطر همین کارم بارها ضرر و زیان خیلی دیدم دیدم)

 

ولی راه درستش همون اصلاح کردن خودمونه.......البته چون باورهامون اکثراً القایی هستن یعنی از سوی پدر و مادر و اجتماع به اجبار به ما منتقل شده.....حرکتی مثبت نخواهد داشت.......بس ما باید خودمون به یه سری از باورها برسیم بعد سعی کنیم تو مسیر زندگیمون عملیش کنیم.:a030:

  • Like 9
لینک به دیدگاه

من صحبتهای دوستان رو تایید می کنم .شرایط موجود در جامعه هست و خیلی چیزهای دیگه ، اما چرا همیشه حق را مثل اون راننده تاکسی فقط مال خودمون میدونیم و همیشه خودمون را مبرا از اشکال می بینیم؟؟همیشه این سوال رو از خودم می پرسم که چرا هیچ نسلی (یا افراد فرهیخته جامعه) حاضر نمیشه خودش رو فدا کنه تا نسل های بعدی در جامعه ای بهتر زندگی کنند،تا دوباره به جامعه ای اخلاق گرا برگردیم. یعنی چطور زمان انقلاب و دفاع مقدس اون همه جوان رفتند(بدون در نظر گرفتن خوب یا بد بودن حرکتشون) بدون ادعا جون خودشون را دادند تا نسل بعدیشون راحت تر زندگی کنه .نمیگم که باید حرکتی انقلابی و سریع انجام بدهیم ،من فقط میگم چرا دیگه پایبند به اصول و اخلاقیاتمون نیستیم چرا وقتی من کار خودم رو درست انجام بدم ونباید انتظار انجام کار درست را از دیگران داشته باشم ؟؟؟ و از همه مهمتر اینکه چرا همیشه منتظریم دیگران یه کاری بکنند و بعد ما فقط دنباله رو

البته روی نوشته هام فقط سمت خودم بود و منظورم فرد خاصی نیست

  • Like 7
لینک به دیدگاه

دقیقا از ماست که بر ماست

هرکی تو پست خودش هر چقدر بتونه میکنه

باید از ریشه درست بشیم

  • Like 9
لینک به دیدگاه
من صحبتهای دوستان رو تایید می کنم .شرایط موجود در جامعه هست و خیلی چیزهای دیگه ، اما چرا همیشه حق را مثل اون راننده تاکسی فقط مال خودمون میدونیم و همیشه خودمون را مبرا از اشکال می بینیم؟؟همیشه این سوال رو از خودم می پرسم که چرا هیچ نسلی (یا افراد فرهیخته جامعه) حاضر نمیشه خودش رو فدا کنه تا نسل های بعدی در جامعه ای بهتر زندگی کنند،تا دوباره به جامعه ای اخلاق گرا برگردیم. یعنی چطور زمان انقلاب و دفاع مقدس اون همه جوان رفتند(بدون در نظر گرفتن خوب یا بد بودن حرکتشون) بدون ادعا جون خودشون را دادند تا نسل بعدیشون راحت تر زندگی کنه .نمیگم که باید حرکتی انقلابی و سریع انجام بدهیم ،من فقط میگم چرا دیگه پایبند به اصول و اخلاقیاتمون نیستیم چرا وقتی من کار خودم رو درست انجام بدم ونباید انتظار انجام کار درست را از دیگران داشته باشم ؟؟؟ و از همه مهمتر اینکه چرا همیشه منتظریم دیگران یه کاری بکنند و بعد ما فقط دنباله رو

البته روی نوشته هام فقط سمت خودم بود و منظورم فرد خاصی نیست

دقیقا همینه منم سر کلاس مثلا فرهنگ و خانواده بودم

بحث استیگما و برچسب زنی و آثار روانیش بود یهو به اینجا رسید که مثلا دوتا خانواده که می خوان با هم وصل کنن کافیه یه عضو معلول یا معتاد یا... توی خانواده دختر می بینن دیگه می رن که بر نمی گردن! بعد گفت خب منم بخوام واسه پسرم برادرم زن بگیرم از اینجور خانواده ها نمی گیرم!!

یا می گفت یکی اومد مطب من پرسید رابطه قبل ازدواج خوبه یا نه؟

گفت من عمرا به این سوال شما جواب نمی دم!

بعد من پرسیدم استاد یعنی ما به عنوان روانشناس نباید تابو شکنی کنیم؟

گفت جواب سوال تورم نمی دم واسه چی باید واسه خودم درد سر درست کنم؟ خودت داری می گی تابو؟ واسه چی خودمو فدا کنم؟؟

  • Like 6
لینک به دیدگاه

چون کور خود و بینای مردمیم.....

هر کاری ما بکنیم خوبه....همون کارو یکی دیگه بکنه می شد ایییییییییی وایییییییییییی چه کاره بدیییییییییی :whistles:

  • Like 7
لینک به دیدگاه

دقیقا تازگیا به این موضوع رسیدم که از هر دست بدی از همون دست میگیری

من خودم الان سربازم و کارم گرفتن ماشینهای نظامی تو خیابونه

اون اولا با هرکی که حال میکردم ولش میکردم میرفت و اونی که پرو بازی رو در میورد ماشینش رو میخوابوندم حالا میخواست خلافش هرچی باشه

چند وقت بعد دیدم اگه منم بخوام اینجا تبعیض قائل شم نباید توقعی از بقیه داشته باشم...:sigh:

  • Like 8
لینک به دیدگاه
دقیقا تازگیا به این موضوع رسیدم که از هر دست بدی از همون دست میگیری

من خودم الان سربازم و کارم گرفتن ماشینهای نظامی تو خیابونه

اون اولا با هرکی که حال میکردم ولش میکردم میرفت و اونی که پرو بازی رو در میورد ماشینش رو میخوابوندم حالا میخواست خلافش هرچی باشه

چند وقت بعد دیدم اگه منم بخوام اینجا تبعیض قائل شم نباید توقعی از بقیه داشته باشم...:sigh:

همین که با همه اینا بازم این نوشته ها توی امضاته هنوز آدم رو امیدوار می کنه:a030::icon_redface:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

با درود

 

من مقایسه موضوع گران کردن نرخ کرایه در هوای بارانی راننده تاکسی رو با اختلاس 3000 میلیاردی یکی نمی دونم .

این اشتباه است که دزدی یک دزد را با دزدی فرد دیگری توجیه کنیم و بگوییم که خوب شما هم داری دزدی می کنی پس مشکل خودتی .

من به ضرورت درستی فرد فرد انسانها ایمان دارم ، اما فراموش نکنیم دزدی بزرگ خانواده و خاندان با دزدی یه بچه خیلی فرق داره .

اولی به کل خانواده های طایفه ضرروزیان می رسونه ودومی فقط به یکی دوخانوداه.

***

 

در پاسخ اون دوستایی که گفتن باید ازخودمون شروع کنیم عرض کنم :

این جمله درستیه اما اینجا در جامعه ما کاربرد نداره یعنی فقط تئوریه و اصلا عملی نیست ؛ چون شما دراین مورد مسولیتی نداری .

بعبارت دیگه نظرمن و شما دراجرا یا عدم اجرای مورد معلوم و مشخص اثری ندارد.

اصلاحات همیشه از راس هرم ( مدیران ارشد ) آغاز و به بیس هرم گسترش پیدا می کند و حرکت معکوس هرگز نتیجه ای جز فرسایش و سرخوردگی اعضای ساکن در قاعده هرم ( مردم عادی ) ندارد.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

به باورهامون عمل نمیکنیم چون هزار جور چیز اطرافمون میبینیم که باورهامون رو دچار تناقض میکنه...

چون میبینیم که چقدر راحت دیگران باورهامون رو زیر پاهاشون له میکنن و ازش میگذرن...

چون .......................... شاید دیگه واسمون باوری نمونده که بخوایم بهش عمل کنیم...

 

  • Like 4
لینک به دیدگاه

دیگه خیلی هم نباید ناامید بود.

صحبت های شما کاملا درسته اما یه نکته ی دیگه اینکه تا وقتی بگیم از ما این کار برنمی یاد و این کارا تو جامعه ما جواب نمیده، به خودی خود داریم یه مانع ایجاد میکنیم حتی بعضی وقتا افرادی ک قانون و (اصولی ک باید رعایت بشه) ... را رعایت میکنن رو مسخره می کنیم... دیگه چه انتظاری باید داشت؟؟؟

  • Like 2
لینک به دیدگاه
دقیقا از ماست که بر ماست

هرکی تو پست خودش هر چقدر بتونه میکنه

باید از ریشه درست بشیم

 

وحید جان میشه بگی از کدوم ریشه؟؟!!

فک نکنم الان دیگه ریشه ای واسه این حرفها مونده باشه:a030:

لینک به دیدگاه
با درود

 

من مقایسه موضوع گران کردن نرخ کرایه در هوای بارانی راننده تاکسی رو با اختلاس 3000 میلیاردی یکی نمی دونم .

این اشتباه است که دزدی یک دزد را با دزدی فرد دیگری توجیه کنیم و بگوییم که خوب شما هم داری دزدی می کنی پس مشکل خودتی . چرا نباید مقایسه کرد؟؟؟

من به ضرورت درستی فرد فرد انسانها ایمان دارم ، اما فراموش نکنیم دزدی بزرگ خانواده و خاندان با دزدی یه بچه خیلی فرق داره . ولی به نظر من اگه دزدی بچه رو نگیری و بچه رو تنبیه نکنی نتیجه اش همین میشه ک اون بچه الان بزرگ شده و دست به چنین دزدی بزرگی میزنه و کماکان هیچکس نیس ک بگه اقا کارت اشتباهه

اولی به کل خانواده های طایفه ضرروزیان می رسونه ودومی فقط به یکی دوخانوداه.

***

 

 

در پاسخ اون دوستایی که گفتن باید ازخودمون شروع کنیم عرض کنم :

این جمله درستیه اما اینجا در جامعه ما کاربرد نداره یعنی فقط تئوریه و اصلا عملی نیست ؛ چون شما دراین مورد مسولیتی نداری .

بعبارت دیگه نظرمن و شما دراجرا یا عدم اجرای مورد معلوم و مشخص اثری ندارد.

اصلاحات همیشه از راس هرم ( مدیران ارشد ) آغاز و به بیس هرم گسترش پیدا می کند و حرکت معکوس هرگز نتیجه ای جز فرسایش و سرخوردگی اعضای ساکن در قاعده هرم ( مردم عادی ) ندارد.

معمولا برای ساخت یک هرم هم از قاعده و کف هرم شروع میکنیم و بعد به راس هرم میرسیم.اصلا یه سوال ادمی ک امروز مسئول(مدیر ارشد هر جایی) هس مگه از مریخ اومده!!!! (اومده؟؟؟) اون هم از دل همین جامعه رشد کرده و به اونجا رسیده ولی چون تو جامعه اش رنگ و بویی از کار تیمی و احترام متقابل و... ندیده، خودش رو گم میکنه و به قول معروف جو می گیرتش و فقط خودش رو قبول داره

  • Like 1
لینک به دیدگاه

1716:

چرا نباید مقایسه کرد؟؟؟

تو پست اولم هم نوشتم : چون اولی به کل خانواده های طایفه ضرروزیان می رسونه ودومی فقط به یکی دوخانوداه توضیح بیشتررو درادامه می نویسم.

 

1716:

ولی به نظر من اگه دزدی بچه رو نگیری و بچه رو تنبیه نکنی نتیجه اش همین میشه ک اون بچه الان بزرگ شده و دست به چنین دزدی بزرگی میزنه و کماکان هیچکس نیس ک بگه اقا کارت اشتباهه.

الانم خیلیا هستن که گفتن ومیگن این اشتباهه پس چرا تاثیری نداره ؟

منم با نظرشماموافقم ،این یه اصله که باید رعایت بشه وجلوی اشتباهات روازبچگی باید گرفت.

اما این با اون فرق اساسی داره ، چرا ؟ یا همونطوریکه شما پرسیدین :

چرا نباید مقایسه کرد؟؟؟

چون اولی نتیجه کاریک فرد تنهاست ودومی نتیجه کارگروهی و سازمان یافته.

دزدی های فردی بیشترحاصل ناهنجاریهای فردی ، خانوادگی ، اجتماعی و معیشتی است اما دزدی های گروهی و برنامه ریزی شده علاوه برموارد بالا،حاصل ناهنجاری های سیستمی کشورمورد نظراست .

راننده تاکسی شاید شاید شاید بگه دخل و خرجم با هم نمی خونه ، اما آدمایی که 3000 میلیارد اختلاس کردن هم می تونن اینوبگن ؟

ویروس ساختارجالبی داره ،بصورت نیمه زنده دربدن میزبان وجود داره وپس ازفراهم شدن شرایط حیات شروع به فعالیت میکنه؛ازدیدگاه من عوامل اختلاس(بویژه درموردی که گفته شد) مثل همین ویروس عمل می کنند.

واینجاست که ناهنجاری های سیستمی خودشو نشون میده ؛ با اخلاق شاید بشه خانواده را اداره کرد اما با اخلاق تنها نمیشه یه کشورو اداره کرد.

بیایداین مورد را درکشورهای دیگرمثلااروپایی مشابه سازی کنیم.

بنظرشما اگه این اختلاس درفرانسه ،بلژیک یا هرکدوم دیگه اتفاق میافتاد بعدازکشف ماجراچی میشد؟ موارد مشابه راجستجو ونتایج رامقایسه کنیم.

 

1716:

معمولا برای ساخت یک هرم هم از قاعده و کف هرم شروع میکنیم و بعد به راس هرم میرسیم.اصلا یه سوال ادمی ک امروز مسئول(مدیر ارشد هر جایی) هس مگه از مریخ اومده!!!! (اومده؟؟؟) اون هم از دل همین جامعه رشد کرده و به اونجا رسیده ولی چون تو جامعه اش رنگ و بویی از کار تیمی و احترام متقابل و... ندیده، خودش رو گم میکنه و به قول معروف جو می گیرتش و فقط خودش رو قبول داره

 

البته اگه اینجا هم سندیکاهای کارگری با اهرم های فشار، مثل اعتصاب عمومی داشتیم می تونستم باهاتون موافق باشم که بعضی وقتا میشه هرم رو ازقاعده هم ساخت یا اصلاح کرد.

اما اینجا نمی تونیم هرم رو بسازیم ؛ هرم قبلا ساخته شده الان فقط باید ساختاراجراییش اصلاح بشه( تازه اونم توسط ما اجرایی نیست )

بله مدیرارشد ازدل همین جامعه رشد کرده ، اما می دونی چرا توجامعه اش رنگ و بویی از احترام متقابل ، کار تیمی و .... ندیده ؟

اینو قبول داری که قدرت بدون پاسخگویی فساد میاره ؟

اگه پاسخت بله باشه ، به جواب رسیدیم .

ساختاربیمارگونه سیستمه که به من مدیرارشد اجازه تاخت وتازمیده و به قول شما بعد از مدتی فقط خودشو قبول دارم؛ حالا شمایی که شاید مدیرپرکارترودرستکاری هم هستی منومیبینی که یه شبه ره صد ساله روطی کردم هیچکس هم بهم نگفت عموخرت به چند .

چقدرمی تونی دوام بیاری وآلوده نشی ؟ پیش خودت چی میگی ؟ غیرازاین میگی :پس من چی؟

 

 

از اینکه حوصله کردین ،سپاسگزارم :icon_gol:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

یک کشیش اسکاتلندی بود که بعد از مرگ روی سنگ قبرش متن عجیبی نوشته شد

از قول خودش گفته شده بود:

در کودکی میخواستم دنیا رو اصلاح کنم و تلاش کردم و نتوانستم

در نوجوانی میخواستم کشورم رو اصلاح کنم و تلاش کردم و نتوانستم

در جوانی میخواستم شهرم رو اصلاح کنم و تلاش کردم و نتوانستم

در میانسالی میخواستم اهل خانه ام رو اصلاح کنم و تلاش کردم و نتوانستم

در کهنسالی فهمیدم اگر خودم را اصلاح میکردم، خانه ام و پس از آن شهرم و کشورم و دنیا اصلاح میشد

حیف که دیرفهمیدم

  • Like 4
لینک به دیدگاه

تو دانشگاه سر کلاس داشتیم با خواهران عرزشی یه بحثی می کردیم

آخرش یه این نتیجه رسیدم که ما فرهنگ خیلی چیزا رو نداریم!! نداریم دیگه ...

فرهنگ ما همیشه این بوده که فقط انتقاد کنیم و بعد نوبت عمل که رسید بگیم چرا من؟؟ چرا من بکنم و فلانی بخوره؟ پس منم نمی کنم!

خود منم همینم ها! چون توی این محیط دارم زندگی می کنم مجبورم به سازگاری! مجبورم به سکوت تا محیط حذفم نکنه!!

ولی یه جاهایی هست که میشه از خود شروع کرد!

می شه لا اقل فرهنگ سازی رو از خانواده های خودمون شروع کنیم ولی نمی خوایم و برای نخواستنمون هزار تا دلیل موجه می تونیم بیاریم! ولی برای خواستنمون کوچکترین اقدامی نمی کنیم!

  • Like 5
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...