رفتن به مطلب

موانع کارآفرینی زنان


سیندخت

ارسال های توصیه شده

موانع كارآفريني زنان ايراني

مناسبات حاكم بر سازمان كار

عاليه شكربيگي

 

 

 

سازمان ها از فرهنگ جامعه تاثير مي پذيرند. مولفه هاي مرتبط با نابرابري جنسيتي از طريق

مناسبات رسمي و غيررسمي بر ساختار رواني زنان و جهت يابي آنان نسبت به كارشان تاثير

مي گذارد. اين قبيل نابرابري ها در درون سازمان قبل و بعد از استخدام به اشكال مختلف مانند

وجود معيارهاي استخدامي نابرابر، دستمزد نابرابر براي كار يكسان، شانس بيشتر براي بيكاري

فرصت نابرابر براي آموزش هاي جانبي، دستيابي نابرابر به منابع توليدي، مشاركت نابرابر در

تصميم گيري، امكان نابرابر در ارتقاي شغلي نمودار م يشود.

يكي از مصاديق اين نابرابري در نازل بودن ميزان ارتقاي زنان به سطوح مديريتي مشاهده

1375 )، تعداد مديران از حدود 12 هزار نفر در سال 45 به - مي شود. طي سه دهه گذشته( 1345

5 برابر رسيده است. در اين ميان تعداد مديران زن از / 91 هزار نفر در سال 75 يعني حدود 7

6 برابر رسيده است. در نتيجه نسبت زنان مدير از سال 45 تا 75 / 389 نفر به 2543 نفر يعني 5

نه تنها بهبودي نيافته بلكه كاهش مختصري نيز داشته است. اين در حالي است كه سهم زنان

شاغل داراي تحصيلات عالي در كل شاغلان زن حدود 20 برابر شده و از حدود 10 هزار نفر در

سال 1345 به رقم 389 هزار نفر در سال 1375 رسيده است. پس علت عدم تحرك شغلي زنان

به رده هاي مديريتي فقدات تحصيلات عالي آن ها نيست.

بررسي ديگري كه دربارة 50 نفر از مديران سطح بالاي سازمان ها انجام شده نشان م يدهد كه

اكثريت آن ها بر انضباط كاري، وظيفه شناسي و تعهد زنان نسبت به مردان اذعان داشته اند و

نيمي از آنان از پرسنل زن راضي تر ازپرسنل مرد بودند. با اين حال، در انتخاب افراد براي

رده هاي شغلي بالاتر در ميان مردان و زنان با تحصيلات و تجربة مساوي، مردها را ترجيح

مي دهند.

 

از آن جا كه رهبري و مديريت جزو خصوصيات فرد كارآفرين است، عدم ارتقاي زنان به مواضع

مديريتي موجب مي شود ساختار رواني و نظام شخصيتي آن ها در زمينة فعالي تهاي كارآفرينانه

شكوفا نشود. ويژگي هايي كه براي يك رهبر يا مدير موفق برشمرده مي شود عبارتند از سائق

قوي براي قبول مسئوليت و تكميل وظايف، پافشاري و پشتكار در تعقيب اهداف، ابتكار در حل

مسائل، اعتماد به نفس و احساس هويت فردي، تمايل به پذيرفتن عواقب تصميم ها و اعمال،

آمادگي براي پذيرش و جذب فشار رواني، تحمل ناكامي و توان نفوذ در ديگران و ظرفيت

سازمان دادن نظام هاي تعامل اجتماعي براي هدفي كه در دست است.

حتي در موارد محدودي كه امكان تصدي زنان در امر مديريت به وجود مي آيد،گاه مشاهده

مي شود آنان بر اساس تصور ضعيفي كه از تواناي يهاي خود دارند از به عهده گرفتن

مسئوليت هاي خطير امتناع مي ورزند.

 

 

تحت تاثير جنبه هاي ديگري از نابرابري جنسيتي كه در سازمان كار وجود دارد، امكان كسب

تجربيات شغلي جديد براي زنان محدود مي شود. به منظور بسط استعداد يادگيري، لازم است

افراد هر چه بيشتر خود را در محيط هاي اثباتي متفاوت درگير كنند و آن ها را آن چنان دروني

كنند تا بتوانند نقشة شناختي وسيع تري از محيط هاي مختلف كسب كنند. نفوذ متقابل

الزامات مربوط به محيط هاي چندگانه باعث افزايش ظرفيت اجرايي انسان مي شود. اين در

حالي است كه زنان براي تجربة محيط هاي شغلي متفاوت اغلب با محدوديت مواجهند. براي

مثال، امكان بهره مندي از فرصت هاي شغلي جانبي مانند ماموريت هاي شغلي داخل و خارج از

كشور براي زنان كمتر است. از آن جا كه يكي از ويژگي هاي فرد كارآفرين آمادگي دائم براي

آموختن است، بنابراين محدوديت تحرك شغلي و از دست دادن فرصت آموزش هاي مكمل و

غيررسمي از قابليت هاي شناختي و اجرايي زنان براي كارآفريني م يكاهد.

 

 

در سطح سازمان نيز مانند جامعه مصاديقي از باورهاي كليشه اي دربارة زنان وجود دارد كه

مي تواند همچون يك مانع ذهني عمل كند. براي مثال،گاهي گفته مي شود وقتي كار سخت

مي شود زنان تاب نمي آورند، توانايي ديدن چشم انداز وسيع را ندارند و براي كار تيمي مناسب

نيستند. به اين جهت زنان همواره مراقب برداشت همكاران مرد خودند و اين امر را با انتخاب

كارهايي كه از آنان پذيرفته است رعايت مي كنند، در نتيجه از اقداماتي مانند بلندپروازي هاي

شغلي، فرصت گرا بودن، خطر كردن و تلاش براي ايجاد تغيير كه اغلب اموري مردانه تلقي

م يشوند، اجتناب مي ورزند.

 

زنان شاغل تحت تاثير همين برچسب هاي جنسيتي از آن جا كه احتمال مي دهند توسط

همتايان مرد خود به نحو مناسبي به رسميت شناخته نشوند از ورود به شبكه غير رسمي

همكاران كه بيشتر صبغه اي مردانه دارد، مي هراسند. اين وضعيت بعضي از فرص تهاي

كارآفريني را كه از خلال تعامل و گفت وگو با ديگران به دست مي آيد، محدود مي كند. زيرا

حضور فعال در شبكة غيررسمي همكاران موجب درگير شدن بيشتر با كار، كسب اطلاعات

جديد، شكل گيري انديشه هاي نو و استفاده از هم فكري و حمايت كاركنان است. زيرا افراد

معمولاً به شيو هاي ابزاري عمل مي كنند و از پيوندهاي اجتماع يشان براي دستيابي به تحرك

شغلي فراتراز آنچه به وسيلة موقعيت ساختاري شان پيش بيني شده، استفاده مي كنند.

در يك پژوهش كه در سال 1379 توسط خانم فيروزه صابر در بررسي موانع كارآفريني زنان در

ايران انجام گرفت، تعدادي كارآفرين زن بطور تصادفي مورد تحقيق قرار گرفتند كه بطور عيني

و مشاهده اي موانع كارآفريني خود را درميدان عمل بازگو كردند كه بطور مختصراً نتايج بدست

آمده را مورد بررسي قرار مي دهيم.

لینک به دیدگاه

بررسي موانع كارآفرينان مورد مطالعه و تدابير و ابتكارات بكار رفته در رفع و يا كاهش موانع

محدوديت ها و موانع عنوان شده از سوي كارآفرينان مورد مطالعه را مي توان در سه بخش كلي

زير تقسيم كرد.

 

موانع فردي: موانعي است كه برخاسته از محدوديت شخصي و خانوادگي زنان كارآفرين است.

موانع فردي شامل محدوديت هاي خانوادگي و موانع علمي است. در اين بخش، موانع شخصيتي

ناشي از محيط پرورشي كارآفريني نيز مطرح است كه چون مستلزم پژوهشي ديگر است، در

اين بررسي لحاظ نمي شود.

موانع سازماني: موانعي است كه مربوط به درون شركت يا موسسه كسب و كار آنان است. اين

موانع عمدتاً شامل موانع مالي، فيزيكي، بازاريابي، فروش و منابع انساني است.

موانع محيطي: موانعي است كه عمدتاً موانع فرهنگي، اجتماعي و تا حدي قانوني است.

به طور كلي اين موانع به دو دسته اصلي تقسيم مي شوند. دسته نخست موانعي است كه براي

كليه كارآفرينان اعم از زن و مرد وجود دارد كه در اين دسته، موانع علمي و موانع سازماني از

آن جمله اند. البته به دلايل عديده برخي از موانع مذكور براي زنان شديدتر است.

دسته ديگر موانعي است كه ويژه زنان كارآفرين است. اين موانع عبارتند از: محدوديت هاي

خانوادگي و موانع محيطي.

 

 

نكاتي چند در مورد كارآفرينان مورد مطالعه

در پژوهش فوق و در مصاحبه با كارآفرينان مورد مطالعه نكات جالبي از آنان به دست آمده هر

چند كه موضوع اصلي تحقيق نبوده، به نظر مي آيد اشاره به آن جالب باشد. نكات به دست

آمده عبارتند از:

- زنان هم در سطح شهر و هم در سطح روستا قابليت كارآفريني داشته و توانست هاند به

ابتكارات و كسب و كاري نو دست زنند.

- تحصيلات كارآفرينان مورد مطالعه به نسبت سطح سواد زنان در كل كشور بالا بوده به

طوريكه 15 نفر آنان ديپلم به بالا دارند.

- اكثر قريب باتفاق كارآفرينان مورد مطالعه اظهار كدند تحت تاثير پدران خود قرار

گرفته اند و رفتار خود را متاثر از روحيه پدرانشان دانسته اند.

- اكثر كارآفرينان توانسته اند همكاري همسران خود را كسب و كار خويش جلب كنند به

طوريكه 4 نفر آن ها از ابتدا و 3 نفر پس از ايجاد كسب و كار به كارآفرينان پيوسته اند و

اكثريت مابقي با همسران خود همكاري مي كنند.

- كثركارآفرينان تعداد فرزندانشان به نسبت متوسط جامعه نسبتا كم (بين 1تا 3 نفر)

است.

 

هر چند كه بررسي ويژگي هاي كارآفرينان خود نياز به مطالعه اي جداگانه و گسترده دارد اما از

حاصل گفته ها و شرح زندگي آنان گرايش هاي زير را مي توان در آنان يافت:

مسئوليت پذيري

پشتكار

علاقه به نوآوري

خطرپذيري

توسعه طلبي

استقلال طلبي

بلند پروازي

به عنوان انگيزه هاي اصلي « و علاقه به ايجاد كسب و كار « كسب درآمد » اكثر آنان علاوه بر

كارآفريني خود خدمت به مردم ايران را نيز دليل ديگري بر ايجاد كسب و كار خود دانسته اند.

نكته آخر آنكه اكثر قريب به اتفاق كارآفرينان موانع و مشكلات در سر راه خود را بسيار طبيعي

و بديهي مي دانستند و تصور آنكه به خاطر آنها بايد كار را تعطيل كرد هيچ گاه در ذهنشان

خطور نكرده بود و حتي قبل از آنكه در مصاحبه، بحث به صورت عميق باز شود اشاره اي به

آن ها نداشتند.

 

 

موانع كارآفريني زنان در ساير كشورهاي جهان

بررسي ها و تحقيقات انجام شده در مورد موانع كارآفريني زنان در كشورهاي مختلف نشان

مي دهد كه سه دسته موانع در مقابل زنان كارآفرين قرار دارد. دسته اول موانعي اند كه براي

كليه زنان و مردان كارآفرين وجود دارد. دسته دوم موانعي است كه به دليل شرايط خانوادگي،

اجتماعي و حقوقي در مورد زنان كارآفرين شديدتر و دسته سوم كه صرفاً موانع زنان كارآفرين

است. به طور كلي كارآفرينان با دو نوع موانع روبرو مي شوند: يكي موانع شروع به كار و ديگري

مشكلات ادامه كار. در مرحله آغازين كار، مشكلات عبارتند از:كمبود تجربه كاري، دشواري

كسب سرمايه و بي تجربگي در برنامه ريزي مالي. در ادامه كار مشكلات عبارتند از: كمي تجربه

در برنامه ريزي مالي، هدايت سرمايه و دشواري در جلب مشتري.

در يك بررسي انجام شده از 140 كارآفرين زن درآمريكا موانع عمده آنان در زمينه را هاندازي و

ادامه كار به صورت جدول زير نشان داده شده است.

 

در اين بررسي بزرگترين مشكل زنان در مرحله راه اندازي، تامين سرمايه و در مرحله ادامه كار،

كمبود تجربه در برنامه ريزي مالي است. در مطالعه ديگري كه در مورد 129 زن كارآفرين

آمريكايي انجام شده، نشان مي دهد 34 % آنان در جلب سرمايه گذاري دچار مشكل بوده اند و

مديريت مالي را دومين مشكل عمده خود ذكر كرده اند. بسياري از مطالعات به عمل آمده

حاكي است كه در مقايسه با مردان، زنان مشكلات بيشتري در جلب سرمايه گذاري دارند.

مطالعه ديگري كه از طريق مصاحبه با زنان كارآفرين شرك تكننده در برنامه آموزشي توسعه

در روماني انجام شده، آشكار كرد اكثر آن ها احساس مي كنند (WED) كارآفريني زنان

مهم ترين موانعي كه در ابتداي راه بايد بر آ ن ها غلبه كرد، موانع دروني از جمله: ترس از

شكست،كمبود جسارت،كمبود حمايت،حمايت معنوي و نبود الگوي مناسبند.

 

 

سازمان بي نالمللي كار در سال 1998 موانع زنان را به صورت زير دسته بندي كرده است:

موانع رفتاري: زنان اعتماد به نفس كمتر و تصوري منفي از خود دارند.

موانع ايفاي نقش: تعارض بين وظايف مختلف (از جمله خانوادگي) با محدوديت هاي زماني.

موانع اجتماعي و فرهنگي: مانند ديد منفي نسبت به زنان در كار. اين باور كه زنان بايد

وظايف ديگري به عهده داشته باشند، محدوديت هايي بر حسب نوع شغل انتخابي، كمبود

حمايت خانوادگي، كمبود تغييرپذيري و غيره به وجود م يآورد.

موانع تحصيلي: زنان به طور نسبي از سطوح تحصيل ي پايين تري نسبت به مردان برخوردارند

و اغلب دسترسي محدود به فرصت هاي آموزشي شغلي دارند.

موانع شغلي: زنان فرصت هاي كمتري در بخش رسمي اقتصاد براي پيشرفت مهارت هاي خود

دارند.

موانع زيربنائي: دسترسي به اعتبار، فن آوري، خدمات حمايتي، زمين و اطلاعات به طور

اصولي براي زنان مشكل تر است.

موانع قانوني: فعاليت قانوني مستقل براي زنان محدود است.

در سال 1993 انجام شده، اين موانع چهار نوع سرمايه Frate در دسته بندي ديگري كه توسط

لازم كه موقعيت هر شركتي وابسته به آ نهاست، خلاصه شده و عبارتند از: سرمايه هاي

فيزيكي، مالي، اجتماعي و انساني.

 

منظور از سرمايه فيزيكي زير ساخت ها و سرمايه مالي عبارت است از وام با سرمايه لازم كه در

دسترس صاحبان مشاغل قرار دارد. سرمايه اجتماعي منابع تامين شده از طرف شبك ههاي

حمايتي كه از طرق مختلف به كارآفرينان ياري مي رساند، است. سرمايه انساني خصوصيات

فردي از قبيل تحصيلات، مهارت هاي كارآفرينان و تجربه كاري است.

1985 ،ص 90 ) مشكلات ،Hisrich )، در تحقيقي كه از 21 زن كار آفرين در آمريكا انجام شده

جدي از لحاظ كسب اعتبار و غلبه بر اين باور اجتماعي كه زنان در كار به اندازه مردان جدي

نيستند، داشته اند. ازنظر برخي از محققان، وام دهندگان، مشتريان، كاركنان و همسران، زنان را

به اندازه مردان باور ندارند. در مطالعه انجام شده روي 129 زن كارآفرين در آمريكا،تعدادي از

زنان كارآفرين ابراز كردند به علت زن بودن قادر به ورود به برخي از محافل اجتماعي نبوده اند:

به نظر م يرسيد در زمينه ايجاد شبكه هاي ارتباطي و تماس، مردان از امتياز و امكانات بيشتري

برخوردارند. اين مسأله خاصه در مورد زنان سياه پوست تشديد مي شود.

زنان كارآفرين از كمبود تحقيقات و اطلاعات آماري بيشتر از مردان كارآفرين رنج مي برند و با

توجه به تحليل هاي محدود موجود به سمت استفاده از برآوردهاي مقايسه اي سوق داده

اولين بررسي خود را ( NFWBO) مي شوند. در سال 1992 سازمان خيريه ملي مشاغل زنان

1996 ،ص 96 )در نتيجه اين اطلاعات دولت فدرال آمريكا بودجه 5 درصدي ،OECD ). ارائه داد

از كل منافع فدرال را به مشاغل كسب و كار زنان اختصاص داد. دستيابي به سرمايه در اثر اين

اطلاعات دستخوش تغيير و تحول شده است.

لینک به دیدگاه

در يك بررسي انجام شده درباره موانع و مسايل كارآفريني زنان در هند نيز نتايج زير حاصل

شده است.

جامعه مردسالار- اكثر مردم در جوامع در حال توسعه بر اين باورند كه زنان از لحاظ

جسماني ضعيف و كارشان خانه داري است.

فقدان اعتماد به نفس- عدم اعتماد به توانايي خود، يكي از عواملي است كه فرهنگ جامعه

آن را تلقين مي كند.

عدم تشويق زنان توسط خانواد هها- تحمل مسئوليت هاي سنگين خانه و فقدان پشتوانه

اقتصادي كافي جهت فعاليت هاي تجاري از سوي خانواده به زنان اجازه فعاليت هاي خارج از

خانه را نمي دهد.

 

فقدان انگيزه- عدم بهره مندي از فرصت هاي مشاركت اقتصادي براي زنان تجربه موفق را در

كسب و كار آنان ايجاد كرده است.

نگرش محافظه كارانه- نگرش محافظه كارانه زنان كه در اكثر عادت هاي رفتاري غلط در

طول تاريخ به وجود آمده آنها را متقاعد كرده كه در صورت پذيرش فعاليت در اجتماع بهتر

است يك كارمند خوب و يك مزد بگير مطيع باشند تا يك كارآفرين.

 

مقاومت در برابر تغيير- زنان به دليل نداشتن تجربه در امور تجاري، بازاريابي، مديريت

مالي، برنامه ريزي اقتصادي و توليدي از دخالت در چنين اموري هراس دارند.

محدوديت هاي تحرك پذيري اقتصادي- زنان در جامعه اقتصادي به اندازه مردان آزادي

انتخاب مكان هاي سرمايه گذاري، نوع فعاليت توليدي و وسعت دادن بازار را ندارند.

عدم توانايي زنان در فراهم كردن يك وثيقه تضمين شده جهت راه اندازي يك فعاليت كار

آفريني (به ويژه در روستاها)

نگرش منفي بانك ها ومؤسسات مالي به زنان

فقدان تجربه تجاري در زنان كارآفرين

باورهاي سنتي درباره كار زنان در خارج از خانه- تاخير بيش از اندازه در واگذار كردن وام

تسهيلات اعتباري به زنان كار آفرين (به ويژه در روستاها)

 

تبعيض در نوع تربيت- خانواده هاي كشورهايي مانند هنددختران خود را ترسو،خجول و

وابسته بار م يآورند.آنها از كودكي در جريان تجربه توانمند شدن و ابتكار تصميم گيري قرار

نمي گيرند.

موانع تحصيلي از جمله مهم ترين موانعي است كه بسياري از زنان را از فرصت ها محروم كرده

است. به طور مثال سوابق پايين تحصيلي و عدم دانش مديريتي كافي، موانع اصلي بر سر راه

زنان كارآفرين چنين است. اين موارد در نسبت مشاركت زنان مدير و كارآفرين در دوره هاي

عمومي مديريتي تأثير مي گذارد. كارآفرينان زن در شهرها به اين واقعيت رسيده اند كه درك

صحيح از عوامل محيطي كسب وكار، رقابت و برنام هريزي استراتژيك بسيار اساسي است و عدم

درك و آگاهي مانع رشد و ترقي شركت هاي آن ها است. آن ها همچنين فاقد تكنيك هاي

بررسي بازار و اخذ تصميم گيري مناسب تجاري اند. زنان كارآفرين در مناطق روستايي چين

نيازمند يادگيري حتي ابتدايي ترين مهارت هاي اداري اند. آن ها نيازمند تعليمات اوليه در زمينه

بازاريابي، سرمايه گذاري، حسابداري و مديريتند.

زنان كارآفريني كه در رأس بسياري از مؤسسات و كارخانجات قرار دارند، علاقه مفرطي به

تحصيل در زمينه روش هاي دستيابي به بازار بين المللي دارند، آن ها همچنين احساس مي كنند

كه بايد مهارت هاي خود را در امر مبادلات تكنولوژي بالا ببرند.

يك مانع عمده بر سر راه اين زنان كارآفرين، ناتواني آنان در تقسيم وظايفشان با زيردستان

خود يا واگذاري وظايف كم اهميت تر به آنان است. اين زنان كارآفرين احتياج به آموزش بيشتر

در مورد منابع نيروي انساني و قابليت رهبري دارند. زيرا استخدام و به كارگيري تكنسين ها و

مديران باتجربه بالاترين اهميت را براي شركت آن ها دارد. به علاوه به دليل فقدان يك بنيان

مالي معتبر و منطقي، از تأمين اجتماعي كمتري (مانند كودكستان، خوابگاه، هزينه

اقامت)نسبت به شركت هاي ايالتي برخوردارند.

 

 

 

راه هاي توسعه كارآفريني

موانع گذشته و موجود زنان كارآفرين، صاحب نظران و سياست گزاران دولتي و نيز سازمان هاي

غيردولتي را به فكر چاره جويي براي ايجاد را ههايي جهت حذف يا كاهش آن ها انداخت. بر

اساس اين تأمل اقدامات مثبتي به ويژه در كشورهايي كه كارآفريني را در برنامه هاي توسعه

اقتصادي – اجتماعي خود جاي داده اند، اجرا شد. اهم فعاليت هاي انجام شده جهت توسعه

كارآفريني زنان بدين شرح است:

محو و يا كاهش تبعيض هاي جنسيتي و پذيرش هر چه بيشتر زنان در صحنه هاي اقتصادي و

اجتماعي.

ايجاد تسهيلات لازم جهت دسترسي زنان به تحصيلات و كسب دانش و مهارت هاي مدرن فني

و مديريتي.

معرفي الگوهاي موفق زنان كار آفرين به اجتماع.

بالا بردن سطح دسترسي زنان به منابع و احاطه آنان بر منابع توليد.

شناسايي فرصت هاي شغلي بادوام و انجام خدمات حمايتي در اين مورد.

كاهش مراحل اداري تأسيس و اداره شركت ها.

معرفي و تقويت كانال هاي مناسب براي توزيع خدمات مالي و غيرمالي به شرك تهاي مختلف

ايجاد شبكه ها و تضمين همكاري مناسب بين تمامي بخش ها و موسسات دولتي و غير دولتي در

امر پيشبرد و توسعه كسب و كار به ويژه در زمينه هاي:

تعليم دانش مديريت و مهارت هاي فني

انتخاب فن آوري

اطلاعات

مشورت هاي قانوني

خريد و فروش در بازار

مديريت

تقويت كسب اطلاعات مربوط به زمينه هاي مختلف مشاركت زنان

انتشار وسيع و گسترده اطلاعات در مورد فرصت هاي شغلي موجود و خدمات حمايتي

به دست آوردن جلب همكاري در برنامه هاي مرتبط با زنان كارآفرين

تقويت نهادهاي مشاور هاي جهت خدمات رساني به زنان كارآفرين

لینک به دیدگاه

به طور كلي مؤثرترين حمايت هاي دولتي و غير دولتي از كار آفريني زنان كه سبب توسعه و

تقويت زنان كارآفرين بوده و آثار مشهودي در جوامع مختلف از خود به جاي گذاشته را

مي توان به چهار دسته كلي تقسيم كرد:

ايجاد فرصت هاي شغلي

ايجاد تسهيلات مالي و اعتباري

قابليت آفريني

ايجاد شبكه اي محلي، منطقه اي و جهاني

ايجاد فرصت هاي شغلي

برنامه هاي بلند مدت و سالانه اقتصادي- اجتماعي كشورهاي مختلف بر حسب درجه اهميت

كارآفريني زنان، بودجه هايي خاص براي ايجاد فرصت هاي شغلي زنان به ويژه در زمينه

كارآفريني اختصاص مي دهند. علاوه بر آن در اين جوامع نهادهايي شكل گرفته اند كه در

كشف، شناسايي و راه گشايي فرصت هاي شغلي براي زنان كارآفرين نقش مهمي به عهده دارند.

اين نهادها، هم در بخش دولتي و هم در بخش غير دولتي فعالند.

 

 

آمريكا

شوراي ملي مشاغل زنان- در ايالات متحده آمريكا شوراي ملي مشاغل زنان براي ايجاد

فرصت هاي شغلي با هدف تحت تأثير قرار دادن روند تصميم گيري، 700 سازمان شغلي زنان به

وجود آمد. اين شورا ضمانت مي كند كه سياست دولت در اولويت هاي آنان مؤثر است و ساير

موسسات بخش خصوصي نيز نسبت به آن آگاهند.

وابسته (CIPE) مركز بين المللي شركت هاي خصوصي- مركز بين المللي شركت هاي خصوصي

از طريق ظرفيت سازي، نظارت، به كارگيري CIPE به اتاق بازرگاني آمريكا است. هدف

رسانه هاي عمومي، مديريت مالي و موارد ديگر به سياست هاي دولت شكل مي دهد.

اداره مشاغل كوچك- اداره مشاغل كوچك آمريكا بيش از هر زمان ديگري سعي در هموار

كردن راه براي زنان كارآفرين دارد؛ زناني كه در دنياي مشاغل با موانع خاصي روبرو خواهند

اين دفتر شبكه اي از نمايندگان زنان صاحب مشاغل در سطح – SBA بود. دفتر زنان مشاغل

محلي، با بيش از 100 ميزگرد مشورتي و سازمان هاي مركزي متعلق به زنان، يعني در

On Peine ) حدود 70 مركز صنفي زنان در 40 ايالت و مركز مشاغل زنان در اينترنت

است كه در ياري رساندن به زنان در ايجاد كسب و كار ( Womens Business Center

جديد نقش مهمي دارند.

 

همچنين برنام ههايي براي كمك به زنان در جهت كسب وام هاي لازم و دستيابي به حمايت

دولتي و دسترسي به بازارهاي صادراتي دارد.

برنامه هاي تضمين وام براي كمك به كساني كه نمي توانند از طرق كانال هاي رسمي وقرار

دادي به سرمايه مورد نياز خود دست يابند موجود است.و از طريق اينترنت هر زمان و هر كجا

( Changing the Face of America, قادر به ارائه تعليم و مشاوره اند. ( 1999

 

 

استراليا

در نوامبر 1995 تاسيس (ACOB) شوراي زنان شاغل استراليايي- شوراي زنان شاغل استراليايي

شد.اين شورا در جهت تحقق عقايد، ايده ها و خواست ههاي زنان شاغل استراليايي در مباحثات و

مناظرات سطح بالا اقدام كرده و زمينه را براي ايجاد اشتغال و ثروت، نوآوري، سياست هاي

پيشرفت، انتشار اطلاعات و تحقيقات و ترويج فعاليت زنان فراهم مي آورد. اين شورا همچنين

نحوه مشاركت زنان در شبكه هاي بين المللي را نيز معرفي م يكند.

هند

انجمن زنان كارآفرين- در هند زنان كارآفرين در قالب انجمن هايي براي كمك به يكديگر شكل

بر پايه فعالي تهاي داوطلبانه زنان كارآفرين فعاليت Karnata يافته اند. انجمن زنان كارآفرين

مي كند. اين انجمن خدمات آموزشي،شغلي و مشورتي ارائه مي دهد و يك برنامه توسعه

مديريت براي رشد زنان كار آفرين اجرا مي كند. اين انجمن همچنين با بانك جهاني مرتبط

است و توسط دولت از او خواسته شده كه يك برنامه محلي صنعتي را به عهده بگيرد.

سوا يك اتحاديه صنفي است كه در سال 1972 تأسيس -(SEVA) انجمن خود اشتغالي زنان

شد.سوا به زبان هندي به معناي خدمت و كمك به ديگران است. به طور كلي حركتي ويژه

است كه از تلاش سه جنبش كارگري،تعاوني و جنبش زنان ايجاد شده و هدف اصلي آن ايجاد

اشتغال و اتكا به خويش است. تعداد اعضاي اين انجمن در سراسر هندوستان تا سال

1994 ،حدود 143700 نفربوده است. اعضاي سوا توانست هاند 70 تعاوني راه اندازي كنند كه 5نوع

فعاليت را در بر مي گيرد.

تعاوني هاي هنري

توليد محصولات كشاورزي

توليد محصولات لبني

فروش مشاغل آزاد

تعاوني هاي خدماتي و كارگري

فدراسيون تعاوني زنان در ايالات گوجرات هند با مسئوليت سوا در سال 1992 تأسيس شد.

امروزه اين فدراسيون 22313 زن را در سراسر گوجرات پوشش مي دهد. لازم به ذكر است كه

حدود 90 % اين اعضا را دختران روستايي جوان و حتي نوجوان تشكيل مي دهند.

ايجاد تسهيلات مالي و اعتباري

تأمين سرمايه اوليه در مرحله ايجاد كسب و كار جديد و نيز سرماي هگذاري جهت توسعه كسب

و كار براي زنان كار آفرين از اهميت خاصي برخوردار است. به همين دليل نهاده هايي در

بخش هاي دولتي و نيز سازمان هاي غير دولتي براي تحقق اين منظور تشكيل شد. بانك ها نيز

جهت تأثيرگذاري در توسعه كارآفريني نسبت به ايجاد تدابيري در اين زمينه همت گماشته و

تسهيلات مالي خود را در قالب وام هاي كوتاه مدت و بلند مدت ارائه مي دهند.

 

 

فرانسه

در فرانسه طرح هاي تضمين كننده مختلفي وجود دارد. به عنوان مثال صندوق هاي سرمايه هاي

كه (FGIF) شخصي،صندوق هاي سرمايه هاي دولتي و يك صندوق تضمين كننده مخصوص زنان

در سال 1989 به وجود آمده و در ايجاد و يا توسعه يك كسب و كار شريكند. وام هاي پرداختي

150 فرانك فرانسه با تضمين 60 درصد وام است. / اين صندوق ها زير 000

30 كارآفرين فرانسوي نشان مي دهد / در بررسي به عمل آمده در سال 1995 در فرانسه از 000

كه 23 درصد كارآفرينان زن وام بانكي دريافت كرده اند.

 

سوئد

طرح وام حمايتي سوئد براي تحت پوشش قرار دادن زنان كارآفرين ابداع شده است. از زمان

5600 كار جديد ايجاد شده و 3000 شركت بالغ بر 26 ، راه اندازي اين طرح يعني از سال 1994

ميليون كرون وام گرفته اند. 40 درصد وام ها در بخش خدمات، 50 درصد در تجارت (خرده

2- فروشي) و تنها 8 درصد در بخش كارخانه داري بوده است. مدت وام از 6 سال تا 9 سال و 3

سال اول بدون بهره استهلاك است.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...