Ehsan 112346 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۰ شما به چی معتقدی؟ اعتقاد من این وسط مهم نیست.... بحث ما سر واقعیت ها و حقیت جوامع است. چه توی این کشور، چه هرجای دیگری از این کره خاکی. 5 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۰ اعتقاد من این وسط مهم نیست....بحث ما سر واقعیت ها و حقیت جوامع است. چه توی این کشور، چه هرجای دیگری از این کره خاکی. تو بخشی از این واقعیت نیستی؟ 2 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۰ تو بخشی از این واقعیت نیستی؟ هستم ولی عددی نیستم. 4 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۰ هستم ولی عددی نیستم. حالا عقیده خودت چیه؟ 2 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۰ حالا عقیده خودت چیه؟ عقیده من اینست که نامردی از همه چیز بهتر است، چه برای مردش چه زنش. هرچی بدبختی داریم از همین مردیست. 6 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۰ جلو لبه چرم مشهد ونک با رفیقم نشسته بودیم، روبرومون دو تا خانم گشت ارشادی وایساده بودن. منو رفیقم همون موقع این دوتا خانم محترم رو به هر کی گیر میدادن، مسخره میکردیم (طوری که مثلا با خودمونیم اما یه جورایی بشنون ) یه یه ربعی مسخره شون کردیم، بعدش یه دفعه جمعیت زیاد شد دیدیم یکیشون نیست، بعد دیدیم از این پلیس سبزا وایساده بالا سرمون بهمون گفت یا میرید یا میبریمتون تو ون. نگو ناقلا خانومه رفته بود اونور دم ونشون به آقاهاشون گفته بود ما تمرکزشون رو حین خدمت به هم زدیم. خدائیش اگه ما نبودیم به 3 4 نفر که خدائیش دافایی بودن واسه خودشون گیر می دادن. منو رفیقمم در حین همون خنده و مسخره بازی کیفمون رو ورداشتیم رفتیم اونور مسخره شون کردیم تا اون یکی دوستمون بیاد. خیلی احساس سوپرمنی بهمون دست داده بود، کلی حال کردیم، حرصشونو خیلی درآوردیم. شیطون 2 لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۰ اعتقاد من این وسط مهم نیست....بحث ما سر واقعیت ها و حقیت جوامع است. چه توی این کشور، چه هرجای دیگری از این کره خاکی. اتفاقا اعتقاد من و توئه که مهمه جامعه یعنی کی؟ یعنی تک تک ماها .... 4 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۰ اتفاقا اعتقاد من و توئه که مهمه جامعه یعنی کی؟ یعنی تک تک ماها .... من که کامل خودم را از این جامعه کنده ام ...... تعاملاتم هم با دختر و پسر و دوست و رفیق، در سطحی رسمی شده. چون ملت را بسیار بی جنبه میدانم. 6 لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۰ من که کامل خودم را از این جامعه کنده ام ...... تعاملاتم هم با دختر و پسر و دوست و رفیق، در سطحی رسمی شده. چون ملت را بسیار بی جنبه میدانم. این که الان داری میگی شد یه بحث دیگه که! من گفتم در مورد اینکه میگی جا افتاده که پسر هر کاری بخواد میتونه بکنه اگر قرار به تغییر دادنه این عقیده باشه تک تک ماها باید فکرمون تغییر کنه .....اونوقت کل جامعه هم خود به خود تغییر میکنه در مورد جنبه ام ...بله ...ادم بی جنبه زیاده ....ولی به رفتارای خود ما هم بستگی داره یا باید رفتار سوئ تفاهم برانکیز نکنیم یا اگه جایی حواسمون نبود ،یا از نظر خودمون برخورد عادی ای داشتیم بعد از اینکه دیدیم طرف دچار سوء تفاهم شده رفتارمون و اصلاح کنیم 5 لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۰ کسایی که تو تاکسی آدمو اذیت میکنن باید دار بزنن! جواب جامعه به مورد آزار قرار گرفتن:کرم از خود درخته حالا چرا؟ چون روسری قرمز به سر کردی!رژ لب قرمز زدی بچه ی مردم تحریک میشه حقیقتا من بمیرم برا این بچه ی مردم 9 لینک به دیدگاه
M.P.E.B 4852 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۳۹۰ يه اتفاق امروز واسم افتاد بي ربط به اين موضوع تاپيك نيست امروز صبح اول وقت سوار اتوبوس كه شدم انقدر شلوغ بود كه قسمت مرد و زن قاطي شده بود يه دفعه اتوبوسه ترمز زد و من افتادم تو بغل يه پسر جوون بعدش ديگه هيچي پسره هي ميچسبيد به ما.. انقدر اذيت كرد كه 2تا ايستگاه زودتر پياده شدم و تو سرما پياده رفتم واقعا اين چه رفتاريه كه بعضي از اقايون انجام ميدن؟ 16 لینک به دیدگاه
felorans666 12046 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آبان، ۱۳۹۰ يه بکارتي ! که معنيش واست غريبه غيرت داداش و بابا که حالا شدن غريبه :5c6ipag2mnshmsf5ju3 ... فرار و خيابون و اعتياد و فحشا ! قصه هايي که شايد تکراري شده واسه ما مسيح عربده کش با دستمال يزدي مريم واست هيچ شانسي نيست که به خونه برگردي مريم بيوه و مريم بي حق حضانت ! مريم بي ارث و مريم بي حق شهادت ! مريم تو بنده واسه چند تا دونه امضا ! مريمي که خودکشي شده توي بازداشتگاه به نقش سياهي لشگر تو فيلم راضي باش چشاتو ببند و فقط به فکر بازي باش خر شو از خودت دست بکش ! افول کن ! ببند دهنتو ! شرايطو قبول کن ! :icon_razz: 11 لینک به دیدگاه
A.R-KH-A 4953 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آبان، ۱۳۹۰ يه اتفاق امروز واسم افتاد بي ربط به اين موضوع تاپيك نيست امروز صبح اول وقت سوار اتوبوس كه شدم انقدر شلوغ بود كه قسمت مرد و زن قاطي شده بود يه دفعه اتوبوسه ترمز زد و من افتادم تو بغل يه پسر جوون بعدش ديگه هيچي پسره هي ميچسبيد به ما.. انقدر اذيت كرد كه 2تا ايستگاه زودتر پياده شدم و تو سرما پياده رفتم واقعا اين چه رفتاريه كه بعضي از اقايون انجام ميدن؟ چه آدمي بوده اين پسره!!!:texc5lhcbtrocnmvtp8 حالا پسره تو خيال خودش گفته چه دخملي گيرش اومده و...:texc5lhcbtrocnmvtp8 ___ حالا من يه جريان براتون تعريف كنم.. دو سال پيش بود رفته بودم امتحان يوني آزاد بدم..فك كنم محل امتحان تو ونك بود..(نميدونم..دقيق).. خلاصه براي برگشت بايستي ميرفتم طرف سيد خندان و.. يه تاكسي زده بود كنار و ما هم سوار شديم عقب.. يه پسر گنده هم كنار پنجره بود.. از شانس بد ما يه زن چادري گريه كنان اومد سوار تاكسي بشه.. خب ما هم به ناچار افتاديم وسط..(چقد از اين وسط بودم بدم مياد..).. اين زنه نميدم دعواش شده بود با شوهرش يا از خونه بيرونش كرده بودن و.. نميدونم.. فقط يادمه "اعصابش" داغون بود.. من خودم كلا به كسي تيكه نميدن اگر بشه طوري مينشينم كسي بدنش بهم نخوره..حساسيم..:دي خلاصه اينطرفم يه پسر گنده اين طرفم يه زن چادري!!! حالا بيا و درستش كن.. هر طوري بود خودم رو انداختم رو اين پسر گنده.. كمي كه جلوتر رفتيم ديدم زنه هي ميره اونطرف اينطرف.. شم مردانه ام بهم ميگفت ممكنه اين زنه "بد منظور" باشه...و بهمين خاطر هي به پسر گنده كناري فشار مياوردم تا با اين زنه يه وخ مشكلي پيش نياد.. خودش هم فك كنم بايستي مي فهميد ولي انگار نه.. داشت با موبايل حرف ميزد و... كه گريه هم ميكرد..بعد از قطعش يه چن دقيقه بعد داد زد بهم "يه بار ديگه خودتو بهم بچسبوني ميزنم تو دهنت!!!" ديگه داغ شدم گفتمش "تو ديگه كي هستي! اين پسر بغليم اينقد خودمو انداختم روش داره ميمره بعد تو داري اين رو ميگي..." همه هم ميدونستن اين زنه يه چيزش هست!! راننده بهش گفت اگه ميخواي بزنم كنار با يه ماشين ديگه برو... خلاصه آقا ما مرديم تا به مقصد رسيدم... البته وقتي پياده شدم بهش گفتم "زنيكه رواني احمق".. يه خاطره بد از اين جور چيزا البته از نوع برعكسش بود... 11 لینک به دیدگاه
felorans666 12046 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آبان، ۱۳۹۰ من خودم كلا به كسي تيكه نميدن اگر بشه طوري مينشينم كسي بدنش بهم نخوره..حساسيم..:دي یه چیزی بگو به گروه خونی ایت بخوره ... 4 لینک به دیدگاه
A.R-KH-A 4953 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آبان، ۱۳۹۰ یه چیزی بگو به گروه خونی ایت بخوره ... باشه..وقتي من سوار تاكسي ميشم ميزون ميكنم خودمو بچسبمونم به دخترا..خيلي حال ميده..:gnugghender: تو اين موارد اصلا اينجور نبوده و نيستيم.. 4 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آبان، ۱۳۹۰ يه خاطره بد از اين جور چيزا البته از نوع برعكسش بود... هرچی واسه شما خاطره است،برای ما یک زمانی تاپیک بوده. باید جلوی ورود خانم ها به مکان های برادران را بگیریم تا دیگر شاهد تکرار چنین حوادث تلخی برای آرخای مومن نباشیم. http://noandishaan.com/forums/showthread.php?t=34342&highlight= 10 لینک به دیدگاه
panisa 12132 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۳۹۰ هی... از دست این مردا... یه بار یه پسره پا به پام میومد که خانوم شمارمو بگیر توروخداااااااا... منم که عمرا تو خیابون از این کارا... هی اخم و اقا بروووو.هی اومد دنبالم.گفتم به درک. گرفتم شمارشو گذاشتم تو کیفم. رفتم کلاسم(خصوصی بود و جلسه اول)دیدم استاد(پیییییییییییر) هی نخ(طناب) میده... بیچارم کرد. اومدم بیرون باز اون کلید تو ماشین منتظر بود. که خانوم تک بزن بهم. اگه نزنی تا خونتون دنبالت میام.منم میترسم تو خیابون یکی دنبالم میاد. رفتم به استاده() گفتم بیا اینجوری شده. یه جوووووری نیگام کرد که پشیمون شدم گفتم برم تک بزنم به پسره.:icon_pf (34): خلاصه در رفت پسره و استاد گییییر که بیا برسونمت. فراااار کردم با یه آژانس اومدم خونه فقط گریه کردم دیگه هم کلاس خصوصی نرفتم که نرفتم. 11 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۳۹۰ چند روز پیشا سر تاکسی شدم یه مردی هم عقب نشسته بود خلاصه چند متر اونورتر یه خانومی سوار شد من وسط خانومه و اقاهه بودم این اقا اصلا به خودش زحمت نمیده یکم جمع بشینه گفتم اقا درست بشینید به لهجه گفت نمیشه جا نیست برم کجا من خودمو مچاله کردم داشتم خفه میشدم زنه پیاده شد گفتم اخیش چند متر اونورتر یه زن چاق دیگه سوار شد باز مرده راحت نشسته بود نگاه چپی بش کردم راننده دید به مرده گفت اقا یکم جمع بشین تا این خانوما راحت باشن بازم میگه اری چه عب داره خو جا نیسا(به لهجه روستاهای لرستان)منم کفری شده بودم خلاصه تو ترافیک گیر کردیم مرده حوصلش سر رفت پیاده شد منم اعصابم داغون با خودم گفتم چقد خوبه ادم فهم و شعور داشته باشه .بخدا مردایی هستند که تا خانومه سوار میشه خیلی مودب جمع میشن درست میشینن و خانم هایی هم هستن که از برخورد و تماس با یک مرد این فکر تو ذهنشون نمیاد که مرد میخواد سو استفاده کنه.چرا یه مرد باید مچاله بشه تو تاکسی واسه اینکه شما راحت باشی؟مگه مردا ادم نیستن؟سوار نشین اگه فکر میکنین مردا اینجوری هستن.شما که فهم و شعور دارین میتونید تاکسی دربست کنید. 7 لینک به دیدگاه
سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۰ و خانم هایی هم هستن که از برخورد و تماس با یک مرد این فکر تو ذهنشون نمیاد که مرد میخواد سو استفاده کنه.چرا یه مرد باید مچاله بشه تو تاکسی واسه اینکه شما راحت باشی؟مگه مردا ادم نیستن؟سوار نشین اگه فکر میکنین مردا اینجوری هستن.شما که فهم و شعور دارین میتونید تاکسی دربست کنید. ما هم بعد این همه برخورد با انسانهای ..... ، می تونیم فرق یه برخورد عادی رو با یه برخورد عاری از شعور متوجه بشیم...به خدا مردایی می شینن کنار آدم که نا خواسته بالاخره برخورد می کنن ، فکر می کنین یعنی هرکی به ما خورد ما فکر می کنیم مشکل داره؟؟؟ کسی که خودشو مثل فرش پهن می کنه روی صندلی ، با کسی که مثل انسان می شینه تفاوتی ندارن؟؟؟؟ کسی با برخورد عادی مشکلی نداره.مگه می شه سه نفر آدم کیپ هم بشینن و هیچ تماسی با هم نداشته باشن؟؟ 9 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۰ ما هم بعد این همه برخورد با انسانهای ..... ، می تونیم فرق یه برخورد عادی رو با یه برخورد عاری از شعور متوجه بشیم...به خدا مردایی می شینن کنار آدم که نا خواسته بالاخره برخورد می کنن ، فکر می کنین یعنی هرکی به ما خورد ما فکر می کنیم مشکل داره؟؟؟ کسی که خودشو مثل فرش پهن می کنه روی صندلی ، با کسی که مثل انسان می شینه تفاوتی ندارن؟؟؟؟ کسی با برخورد عادی مشکلی نداره.مگه می شه سه نفر آدم کیپ هم بشینن و هیچ تماسی با هم نداشته باشن؟؟ بیینید من نمیگم مردا اینجوری توشون نیست.موضوع فکر ادم هست.حداقلش تو این انجمن من برای خانم ها و برابری حقوق زن و مرد و این مسائل گلومو پاره کردم.اما بعضی از خانم ها رو میبینم که به رشد فکری نرسیدن متاسفانه.فکر میکنن اگه کسی بهشون برخورد کرد منظوری هست حتما.اخه با این برخورد چه اتفاق عظیمی میفته که طرف منظور داشته باشه؟خانم های اینطوری هم زیاد هستند مثل مردایی که هنوز دارند با تفکراتی امثال رجال عرب در زمان اسلام و با همان شهوت زندگی میکنند.در عصری که مردان شروع کردند برای حقوق زنان میجگند زنان نیز باید فکرشون رو رشد بدن.باید اینو بفهمن که برخورد من نوعی با بدن یک خانم هیچ لذتی برای من نداره.اینو درک کنن. ببینید شما با این تفکر دارید زندگی میکنید که هر مردی که باهاتون حرف بزنه منظوری داره.من نمیدونم چرا اینقدر بعضی از خانم ها خودشیفته هستند و فکر میکنند با یک تماس بدنی مردا به معراج میروند.خداییش من خودم چون یه مقدار وسواس دارم(:vahidrk:نخند خو دست خودم نیست) حتی الامکان سعی میکنم با کسی تماس بدنی نداشته باشم چون مطمئن نیستم که مثلا طرف لباسش تمیز هست یا نه اما دیگه بعضی وقتا طرف شعور نداره و هر تماسی رو به منظور برمیداره شما هم باید این تفکر رو کم کم نابود کنید. 7 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده