رفتن به مطلب

نقش شهرساز در هویت بخشی به شهرها


ارسال های توصیه شده

یک اینکه - هویت از نظر شما چیست؟

و اینکه نقش شهرساز در هویت بخشی به شهرها - بالاخص شهرهای ایرانی- چیست؟

 

 

 

 

 

 

این مقاله را نخوانید، فرصت سوزی کرده اید: هویت بخشی به بافت های مسکونی - مروارید قاسمی

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

هویت به نظر میاد از اون بحث‌هایی باشه که باید بهش نسبی نگاه کرد! با کمی بی‌انصافی می‌شه گفت که هویت توی پروژه‌های ما تهش می‌رسه به چهار تا ساباط و اینا که دست آخر بگیم ببینید چه‌قدر هویت تزریق کردیم :ws3: و این شبهه را به وجود میاره که آیا واقعا "هویت" نقشی توی پروژه‌های ما داره؟ :ws52:

 

یا مثلا یه چیز دیگه که معمولا توی مشکلات لیست می‌کنیم، نداشتن هویت توی یک بافت هست. چرا هویت را سیال نمی‌دونیم که مثلا یه روزی اونجا بافت مسکونی آرومی بوده و حالا شده پاتوق جوونا؟!

 

و الان می‌رسیم به سوال اول تاپیک! به نظرم هویت هم از اون واژه‌هاست که نمی‌شه ازش تعریف ارسطویی (جامع و مانع) پیدا کرد. هم می‌دونیم داریم درباره چی حرف می‌زنیم هم نمی‌دونیم.

 

پ.ن.1: من که تازه از خواب بیدار شدم، نفهمیدم چی گفتم :ws28: ولی حالا بعدا که بیشتر فکر کردم برمی‌گردم میگم :w16:

پ.ن.2: نمی‌خوام دیدگاه‌های خیلی مدرنیستی را تأیید کنم که بافت‌های تاریخی را هم بزنیم نابود کنیم! توجه نکردن به زمینه و کاراکتر بافت‌ها (چقدر واژه‌های مبهم :دی) نتیجه خودش را نشون داده. اما در اینکه وظیفه ماست که هویت را تزریق کنیم، جای شک می‌بینم؛ چون هویت را تزریق‌کردنی نمی‌بینم!

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

انگار هنوز امتحان‌ها تموم نشده! من که این هفته 5 تا امتحان دارم :4564:

 

خب بحث را یه کم ادامه بدیم... سوال این بود که هویت چیه؟... شاید درست‌تر این باشه که بیاییم بحث‌های فلسفی و روان‌شناسی را پیش بکشیم که من توی پست قبلی اولش قصد داشتم همین کار را بکنم! اما فکر کردم که بد نیست همزمان به کاربردپذیر بودن بحث‌ها هم نیم‌نگاهی داشته باشیم، چون هدف اصلی هم این بوده که بفهمیم نقش خودمون این وسط چیه :ws3:

 

خب پس بریم سراغ یکی از بزرگان شهرسازی که جناب Neutron هم ظاهرا ارادت خاصی بهشون دارند :ws3: و اون کسی نیست جز... کریستوفر الکساندر! :w16:

 

من از این منبع استفاده کردم:

هویت شهر ازنظر کریستوفر الکساندر

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

خلاصه دیدگاه الکساندر می‌شه این:

... وی درجستجوی اصول متفاوت و غالب در شهرهای گذشته وکنونی بر می آید.مهمترین چیز غالب درشهرهای گذشته از نظراو نظم حاکم بر آنها و هم چنین کلیت شهرها است. شهرها درگذشته "کل" بوده اند که بقیه اجزای شهر بر اساس آنها شکل می گرفته است. این کلیت و ساختار،هویت خاصی را به شهرهای گذشته داده است که انسان بر اساس همین نظم، تعادلی را میان اجزای طبیعت و نیازهای کل احساس می کرده است.

 

الکساندر [در تئوری جدید طراحی شهری] به دنبال ایجاد شهرهایی است که حس هویت را نه تنها خود داشته باشد بلکه به ساکنان نیز القاء کنند. از نظر او هویت در محیط زمانی تجلی پیدا می کند که ارتباط طبیعی و منطقی بین فرد و محیط بومی حاصل شده باشد. وی معتقد است بین فرد و محیط زندگی اش ارتباط و احساس تعلق خاطر به وجود نخواهد آمد مگر آن که قادر به شناخت عمیق محیط و تشخیص آن باشد و توان درک تمایز آن نسبت به محیط های دیگر را نیز داشته باشد و بداند در چه زمانی و به چه صورتی پاسخ مناسبی به کنشهای انجام یافته آن محیط بدهد.

تنها به این ترتیب است که نظم خاصی که نتیجه آن بروز ظهور هویت در محیط کالبدی است به وجود خواهد آمد و این زمانی حاصل می شود که شهرها با ایجاد کلیت در درون خود این حس هویت را به ساکنان القاء کنند.

 

معمولا در بحث‌های شهرسازانه (!) در مورد هویت، به موارد مشابهی مثل همین چیزا می‌رسیم... تمایز و تشخیص و شناخت عمیق و حس تعلق و غیره. اما مثل تقریبا همه بحث‌ها، خیلی از واژه‌های مشابه را داریم به جای هم بکار می‌بریم و خیلی وقت‌ها دقیقا نمی‌دونیم این واژه‌ها چه معنایی دارند!! به خاطر همین نظر اولیه من اینه که چیزی که ما داریم در موردش بحث می‌کنیم و وظیفه و نقش هم داریم، "هویت" نیست! شاید همون "شناسایی" و "شخصیت" واژه‌های درست‌تری باشه، هر چند که مترادف "هویت" فرض می‌شه، اما بار معنایی بسیار متفاوتی دارند. به نوعی می‌شه گفت "هویت" بیشتر متمایل هست به سمت حقیقت و ذات و اصل (باز هم از این واژه‌ها! :دی). و بنابراین نمود فیزیکی هم نمی‌شه براش قائل شد یا حداقل بگیم خیلی سخته این کار!

 

متأسفانه فرصت نشده که مقاله خانم قاسمی را بخونم، ولی ظاهرا در ادبیات طراحی شهری، هویت را برابر Identity می‌دونند که من همچنان فکر می‌کنم "وجه تمایز شخصیت برای شناسایی" در مورد این واژه درست‌تر هست.

در لغت‌نامه دهخدا هم در مورد "هویت" این موارد اومده:

  • عبارت است از تشخص و همین معنی میان حکیمان و متکلمان مشهور است
  • هویة گاه بر وجود خارجی اطلاق میگردد
  • هویة گاه بر ماهیت با تشخص اطلاق میگردد که عبارت است از حقیقت جزئیه
  • هویه مرتبه ٔذات بحت را گویند و مرتبه ٔ احدیت و لاهوت اشارت است از آن.در انسان کامل گوید: هویت حق تعالی عین او است که ممکن نیست ظهور آن . هویت از لفظ هو گرفته شده که اشاره ٔ به غایب است و آن درباره ٔ خدای تعالی اشاره است به کنه ذات او به اعتبار اسماء و صفات او با اشعار به غیبوبت آن .

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...