Mahsa.Gha 6571 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ راستش مدتهاست که این موضوع فکر منو مشغول کرده! اینکه چقدر میتونید تو این جامعه ای که پر شده از دروغ و فریب به دیگران اطمینان کنی... حالا این اطمینان میتونه اطمینان به یک دوست ، اطمینان به یک همکار یا همکلاسی و... اما این وسط مهمتر از همه اطمینان به همسر و شریک زندگیه! حالا چه اونها که ازدواج کردن و چه اونها که مجردن دوس دارم که صادقانه به این سوال ج بدن. شما تا چه حد میتونید به طرف مقابلتون اطمینان کنید؟؟؟ 13 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ بستگی به موضوع داره مثلا بعضی چیزها رو حتی به مادرم نمیگم و اینکه فقط نباید به اینکه طرف دروغگو هست و... توجه کرد. بعضی چیزها رو حتی به فرد راسگو ... هم نباید گفت... 4 لینک به دیدگاه
titi.kh 1793 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ من به همون اندازه که به خودم اطمینان می کنم به طرفم هم اعتماد می کنم... چون اینو که هر عملی عکس العملی داره و... رو خیلی قبول دارم... 4 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ من اصولا ادم بدبینی نیستم به دیگران اما نسبتا دیر اعتماد میکنم در حالت کلی این طور میشه گفت که معتقدم همه خوبن تا وقتی خلافش ثابت نشه...خلافش هم برای خودم اثبات بشه کافیه، یعنی کافیه حسی که راجع بهش مطمئن باشم رو بگیرم حساب یه سری مسائل دستم میاد.... 4 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ راستش مدتهاست که این موضوع فکر منو مشغول کرده!اینکه چقدر میتونید تو این جامعه ای که پر شده از دروغ و فریب به دیگران اطمینان کنی... حالا این اطمینان میتونه اطمینان به یک دوست ، اطمینان به یک همکار یا همکلاسی و... اما این وسط مهمتر از همه اطمینان به همسر و شریک زندگیه! حالا چه اونها که ازدواج کردن و چه اونها که مجردن دوس دارم که صادقانه به این سوال ج بدن. شما تا چه حد میتونید به طرف مقابلتون اطمینان کنید؟؟؟ اونایی که مجردن و شریک زندگی ندارن نسبت به کی ؟؟؟ 3 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ اونایی که مجردن و شریک زندگی ندارن نسبت به کی ؟؟؟ اووووووف حالا اینقده گیر نده:vahidrk: نسبت به دوست ختر دوست پسر مادر دایی.... 3 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ اووووووف حالا اینقده گیر نده:vahidrk: نسبت به دوست ختر دوست پسر مادر دایی.... اها نسبت به دایی اطمینان کافی دارم :texc5lhcbtrocnmvtp8 3 لینک به دیدگاه
Aartemis 6639 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ من مجردم ! بخوام درصد بگم این طوری میشه ! غریبه 20 % همسر 90% 7 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ من مجردم ! بخوام درصد بگم این طوری میشه ! غریبه 20 % همسر 90% 10 % همسر چرا نه ؟؟ 1 لینک به دیدگاه
felorans666 12046 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ اینکه چقدر میتونید تو این جامعه ای که پر شده از دروغ و فریب به دیگران اطمینان کنی... تقریبا کم حالا چه اونها که ازدواج کردن و چه اونها که مجردن دوس دارم که صادقانه به این سوال ج بدن. شما تا چه حد میتونید به طرف مقابلتون اطمینان کنید؟؟؟ خوب وقتی احساس کنی که طرفت یه جورایی روراسته ... کم کم اطمینان و اعتماد پیدا می کنی :JC_thinking: ... این احساسم به مروز زمان و معاشرت داشتن پیش میاد ... 5 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ اگر نتونم اعتماد کنم اسم اون طرف رو دوست نمیزارم... اون چه زندگی وحشتناک و فاجعه باری هست که توش نتونم حتی به همسرم هم اعتماد کنم... من به تمام کسانی که بهم نزدیکند اطمینان و اعتماد کامل دارم... تا زمانی که یک بار مسئله ای پیش بیاد که بهم ثابت بشه ارزش این رو ندارند و اون موقع حذفشون میکنم... 8 لینک به دیدگاه
Mahsa.Gha 6571 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آبان، ۱۳۹۰ بستگی به موضوع داره مثلا بعضی چیزها رو حتی به مادرم نمیگمو اینکه فقط نباید به اینکه طرف دروغگو هست و... توجه کرد. بعضی چیزها رو حتی به فرد راسگو ... هم نباید گفت... منظورم از اعتماد کردن این نیس که رازهات رو به کسی بگی. منظورم در کل در جامعه است. این بحثیه که مدتهاس تو ذهنمه.راستش من کمتر به کسی اعتماد میکنم.و اطرافیانم هم میتونم بگم که مثل خودم هستن.دوستانی که در اطرافم دارم خیلی هاشون به دلیل همین جامعه نابسامانی که داریم حتی حاضر نیستن به ازدواج فکر بکنن. من اگر هم به کسی اعتماد کنم این اعتمادم هم 100 درصد نیس. 2 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آبان، ۱۳۹۰ منظورم از اعتماد کردن این نیس که رازهات رو به کسی بگی.منظورم در کل در جامعه است. این بحثیه که مدتهاس تو ذهنمه.راستش من کمتر به کسی اعتماد میکنم.و اطرافیانم هم میتونم بگم که مثل خودم هستن.دوستانی که در اطرافم دارم خیلی هاشون به دلیل همین جامعه نابسامانی که داریم حتی حاضر نیستن به ازدواج فکر بکنن. من اگر هم به کسی اعتماد کنم این اعتمادم هم 100 درصد نیس. بله متوجه هستم و درکتون می کنم ولی بعضا ناچار میشیم به اعتماد مثلا موقع رانندگی: نکنه خودروی عقبی بزنه بهم / نکنه خودروی کناری بزنه بهم / نکنه راننده ی جلویی زیاد خورده باشه نکنه... با این شرایط و افکار میشه رانندگی کرد؟ مسلما نه پس مجبوریم به اعتماد... مثال فوق و امثالهم می تونه راهکاری باشه برای .... 1 لینک به دیدگاه
Mahsa.Gha 6571 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آبان، ۱۳۹۰ اونایی که مجردن و شریک زندگی ندارن نسبت به کی ؟؟؟ بالاخره هرکسی تو زندگیش با یک سری افراد مراوده داره. در کل در جامعه چطور و تا چه حدی به دیگران اعتماد میکنی. اگر روزی نیت بکنی که کسی رو به عنوان شریک آینده ات انتخاب کنی چطور این اعتماد رو نسبت بهش پیدا میکنی؟ 1 لینک به دیدگاه
Mahsa.Gha 6571 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آبان، ۱۳۹۰ بله متوجه هستم و درکتون می کنم ولی بعضا ناچار میشیم به اعتماد مثلا موقع رانندگی:نکنه خودروی عقبی بزنه بهم / نکنه خودروی کناری بزنه بهم / نکنه راننده ی جلویی زیاد خورده باشه نکنه... با این شرایط و افکار میشه رانندگی کرد؟ مسلما نه پس مجبوریم به اعتماد... مثال فوق و امثالهم می تونه راهکاری باشه برای .... شما درست میگی.اما این اعتمادی که شما ازش صحبت میکنی اعتمادیه که هیچ ارتباطی به شما نداره چون شما در انتخاب اون ماشین جلویی دخیل نیستی.اون ماشین به صورت اتفاقی در مسیر حرکت شما قرار میگیره.و شما باید با خونسردی ازش بگذری.اما وقتی تو کسی رو باید انتخاب کنی که تا آخر عمرت باید در کنارش باشی(البته تو این زمونه آخر عمر شده یه تمسخر چون به 2روز نکشیده تموم میشه) چطور به طرفت اعتماد میکنی؟ 1 لینک به دیدگاه
تک ستاره 524 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آبان، ۱۳۹۰ من به مردا تو هر سنی اعتماد ندارم. البته نی نی کوچولوها استثنا هستن اعتماد به اونا هیچ جوری تو کتم نمیره نمیگم همه مردا مطلقا بد هستن ولی نمیتونم بهشون اعتماد کنم. نمیدونم چرا؟ 2 لینک به دیدگاه
Mahsa.Gha 6571 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آبان، ۱۳۹۰ اینکه چقدر میتونید تو این جامعه ای که پر شده از دروغ و فریب به دیگران اطمینان کنی... تقریبا کم حالا چه اونها که ازدواج کردن و چه اونها که مجردن دوس دارم که صادقانه به این سوال ج بدن. شما تا چه حد میتونید به طرف مقابلتون اطمینان کنید؟؟؟ خوب وقتی احساس کنی که طرفت یه جورایی روراسته ... کم کم اطمینان و اعتماد پیدا می کنی :JC_thinking: ... این احساسم به مروز زمان و معاشرت داشتن پیش میاد ... معاشرت؟ مرور زمان؟ گاه افرادی رو میبینی که سالها با هم دوست بودن و نتونستن همدیگه رو بشناسن. راستش من نمونه های موردی تو اطرافم زیاد دیدم و همین هم باعث شده به کل نسبت به اطرافیانم بد بین باشم... نه اینکه یه بند به طرف مقابلم گیر بدم نه ... اما یک نظریه ای دارم و اون هم اینه که به هیچکس اعتماد کامل نکن اما بهش فرصت بده تا اعتمادتو به خودش جلب بکنه و اگر تو این کار موفق نشد و لغزشی داشت به کل رهاش کن. لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آبان، ۱۳۹۰ شما درست میگی.اما این اعتمادی که شما ازش صحبت میکنی اعتمادیه که هیچ ارتباطی به شما نداره چون شما در انتخاب اون ماشین جلویی دخیل نیستی.اون ماشین به صورت اتفاقی در مسیر حرکت شما قرار میگیره.و شما باید با خونسردی ازش بگذری.اما وقتی تو کسی رو باید انتخاب کنی که تا آخر عمرت باید در کنارش باشی(البته تو این زمونه آخر عمر شده یه تمسخر چون به 2روز نکشیده تموم میشه) چطور به طرفت اعتماد میکنی؟ در مورد نیمه گمشده که کتاب "پسران مریخی و دختران ونوسی" دکتر جان گری رو بخونید اگه متاهل هستین کتاب "مردان مریخی و زنان ونوسی" جان گری رو بخونید در مورد زندگی زناشویی نوشته بحث اعتماد هم هست.... اما در یه حوزه وسیع تر یکی از حکمت های امام علی ع: "هرگاه نیکوکارى بر روزگار و مردم آن غالب آید ، اگر کسى بر دیگرى گمان بد برد ، در حالى که از او عمل زشتى آشکار نشده ستمکار است ، و اگر بدى بر زمانه و مردم آن غالب شود و کسى به دیگرى خوش گمان باشد، خود را فریب داد." یعنی با این شرایط وضعیت شما بی اعتمادی شما طبیعی است و درست ولی نگفته: بدگمان باشید گفته: خوش گمان نباشید 1 لینک به دیدگاه
Mahsa.Gha 6571 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آبان، ۱۳۹۰ در مورد نیمه گمشده که کتاب "پسران مریخی و دختران ونوسی" دکتر جان گری رو بخونید اگه متاهل هستین کتاب "مردان مریخی و زنان ونوسی" جان گری رو بخونید در مورد زندگی زناشویی نوشته بحث اعتماد هم هست.... اما در یه حوزه وسیع تر یکی از حکمت های امام علی ع: "هرگاه نیکوکارى بر روزگار و مردم آن غالب آید ، اگر کسى بر دیگرى گمان بد برد ، در حالى که از او عمل زشتى آشکار نشده ستمکار است ، و اگر بدى بر زمانه و مردم آن غالب شود و کسى به دیگرى خوش گمان باشد، خود را فریب داد." یعنی با این شرایط وضعیت شما بی اعتمادی شما طبیعی است و درست ولی نگفته: بدگمان باشید گفته: خوش گمان نباشید بد گمان نیستم اما اعتماد 100 درصد به هیچ کس ندارم. یعنی به قول شما خوش گمان نیستم. 1 لینک به دیدگاه
Mahsa.Gha 6571 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آبان، ۱۳۹۰ من به مردا تو هر سنی اعتماد ندارم. البته نی نی کوچولوها استثنا هستناعتماد به اونا هیچ جوری تو کتم نمیره نمیگم همه مردا مطلقا بد هستن ولی نمیتونم بهشون اعتماد کنم. نمیدونم چرا؟ اینها تماما بر میگرده به اوضاع نابسامانی که متاسفانه کل جامعه رو در برگرفته. این عدم اعتماد مدت زمانی تنها در مورد آقایون مطرح بود اما تو این جامعه ای که ما الان توش هستیم متاسفانه نسبت به خانم ها هم وجود داره. اما باز هم چون آقایون در جامعه با آزادی بیشتری با دیگران در ارتباط هستن و بخاطر موقعیتی که دارن اعتماد کردن بهشون خیلی سختتره. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده