Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۹۰ گرچه می گویند که ما دهه 60 ای ها بدبخت ترین انسانهایی هستیم که در این مملکت به دنیا آمده ایم، درست است که میگویند حضور ما باعث شد هرم جمعیتی ایران یکهویی چاق شود، اما با این حال به همین تعداد زیادمان ، خاطرات زیباتر و جالبناک تری را از هر نسل دیگه ای در این مملکت تجربه کردیم. یکی از پدیده هایی که با نسل ما شروع شد و با نسل ما به اوج رسید، پدیده ی بازیهای کامپیوتری بود. اول از همه آتاری کف همه مان را برید! دستگاهی که با یک گوشتکوب کار میکرد و بازی معروفش و بی قواره اش هواپیما چقدر برایمان هیجان انگیز بود. اینکه تو باشی و یک دستگاه و یک تلویزیون و آنچه را که اراده میکردی را در صفحه ی تلویزیون میدیدی. بعد از آتاری نوبت میکرو بود که نفسمان را ببرد! آنقدر جلوی میکرو قارچ خور (که بعدها فهمیدیم اسمش سوپرماریو است) بازی میکردیم تا آخر با کتک مادر از جایمان کنده می شدیم و به سراغ درسمان می رفتیم! در بحبوحه ی جوگیری های ناشی از بازی با میکرو، دستگاه بازی سگا وارد بازار ایران شد و خواب را از چشمان ما گرفت! بازی های متنوع و کیفیت گرافیکی بالاتر نسبت به دو مورد قبلی و در دسترس بودن بازیهای آن باعث شد تا کم کم سگا حتی تبدیل به یک منبع اشتغال زایی برای مملکت شود و کلوپهای متعددی برای اجاره دادن بازی ها برای کسانی که قدرت خرید آن را نداشتند، شکل بگیرد. از بازی ها نوستالوژیک سگا می توان به فوتبال، شینوبی، کمبات، شورش در شهر لاک، پشتهای نینجا و ... اشاره کرد. در همان هنگامی که ما امتحانات راهنمائیمان را به خاطر اعتیاد به سگا یکی یکی با نمرات داغون رد میکردیم، شایعاتی مبتنی بر آمدن دستگاههایی بین کلوپ ها باب شد که سی دی میخورند و سه بعدی نشان می دهند. وقتی هم که وارد بازار شد، همه گیر شد و کاری کرد که نسل ما کاملا سگا را فراموش کند و نسل جدید بازی های کامپیوتری سه بعدی کنسول پلی استیشن که به خاطر سواد پائین ما و به خاطر اینکه روش آرم سونی هک شده بود، به سونی معروف شدند، جایش را حسابی میان ما باز کند. البته در مدتی که سگا یکه تاز کلوپهای ما بود یک کنسول بازی دیگری به نام نینتتدو مدتی جا باز کرد، اما هیچ گاه نتوانست محبوبیت کنسولهای دیگر را بدست آورد. بدون شک معروفترین بازی های پلی استیشن 1 مجموعه فوتبالهای شرکت کونامی بود که به تناسب سالی که تولید میشدند در ایران نامگذاری می شدند مانند: فوتبال 98 فوتبال 99 یا فیفا 2000. در کنار فوتبال بازی هایی مثل کراش و تیکن هم توانستند مشتری های خاص خود را پیدا کنند. تقریبا بعد از پلی استیشن 1 دیگر ما داشتیم وارد دوره ی جوانیمان میشدیم، و هنگامی که پلی استیشن 2 و xBox آمد حسرت این را خوردیم که چرا هنوز کودک و نوجوان نیستیم تا بتوانیم با خیال راحت و بدون نگاه سنگین بزرگترها، آنها را نیز امتحان کنیم. نوشته : جیمی نیوترون شما چه خاطرات نوستالوژیکی از بازی های کامپیوتری دارید؟ 31 لینک به دیدگاه
.MohammadReza. 19850 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۹۰ یادش بخیر از بین اینا فقط آتاری داشتم و میکرو پلی استیشنم میرفتیم کلوپ فیفا 99 یا 2000 میزدیم من یا برزیل بودم یا آرسنال بعضی وقتام سر حساب بازی میکردیم 13 لینک به دیدگاه
میلاد 24047 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۹۰ :biggrin: میرفتیم مهمونی یا مهمون میومد میشستیم با بچه هاشون مورتال کمبت بازی میکردیم 14 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۹۰ یادش بخیر....چه نوستالژیک من فقط آتاری بازی کردم...بقیه شو حتی دستگاشم ندیدم هیچ وقت! بازی های آتاری هم خیلی باحال بود بوکس ، هواپیما ، جوجوهایی که رد میشدن از خیابون!! و خیلی های دیگه دسته های داغونش...اون موقع حرص میخوردیم..کاش الان هم مثل قدیما سر همین چیزای حرص میخوردیم فقط..دورانی بوداااا خوبه من نوستالژیک نیستم :texc5lhcbtrocnmvtp8 11 لینک به دیدگاه
soheiiil 24251 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۹۰ :biggrin: میرفتیم مهمونی یا مهمون میومد میشستیم با بچه هاشون مورتال کمبت بازی میکردیم این کمبات دو بود من تو 4 خدا بودم همه فینیشینگ ها رو بلد بودم:texc5lhcbtrocnmvtp8 9 لینک به دیدگاه
سمندون 19437 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۹۰ واییییییییییی یادش به خیر .ما هنوز میکرو مون رو داریم . :biggrin: اون موقع ها رو چعبه میکرو 2 صفحه قانون واسه خودمون نوشته بودیم واسه استفاده از میکرو و بازی کردن : -هر کی مشقاشو ننوشته بود و مامان صداش زد 2 دور از بازی محروم میشه . اگه پیداش کنم عکس میگیرم میذارم من عشقهههه کمبات بودم خیلی دوست داشتتتتتتم . و لاک پشتهای نینجا -خونه سازی و ...... الانم هنوز کمبات گاهی بازی میکنم یادش به خیر . 11 لینک به دیدگاه
الهام. 8079 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۹۰ من چون فقط با پسر خالم بازي ميكردم بازي لطيف نديدم هيچوقت كمبت...تيكن...از اينجور چيزا! بازي ميكردم فقط اون گربه آبيه هم هنوز اسمشو يادم نيومده...تو نميدوني چيو ميگم محمد؟؟ 6 لینک به دیدگاه
A.R-KH-A 4953 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ اونموقع ما خيلي تو كف اين بازيها بود.. يادم مياد يه بار رفتيم خونه دايي مون و ديدم يه چيزي وصل كرد و يه گوشتگوب گرفت دستش و...!!! اين اولين اشنايي ما با آتاري بود.. آتاري هم يعني هواپيما..(اگه شد بازي هواپيما رو براتون ميزارم رو پي سي اجراش كنيد..) خلاصه ما هم ديگه رفتيم تو كف بازي هاي كنسولي:دي اولين دستگاهي كه خريديم..داداشم با پول كاراش رفت يه "ميكرو حافظه دار" گرفت.. ميگفتن 99999 بازي داره!!! ولي همشون دو سه بازي بيشتر نبودن!!! بايستي براي بازي ديگه از اون نوارهاي ميكرو ميگرفتي كه وسع ما نميرسيد:دي.. همون ماريو كلي لذت بخش بود...(داش محمد ما از همون اول ميگفتيم ماريو..قارچ خور چيه؟!) بعدش يادمه كلاس پنجم بوديم كه جايزه مدرسم سگا 16 بيتي بود.. خيلي با حال بود.. يه نوار 8 لبه داشتم كه بازيهاي خوبي سرش بود..بازي "دوقلوها" كه زبانزد همه بود..!!! يه نوار 8 لبه ديگه هم بعدن خريدم كه "دو لوك" و "شينوبي" و "آدم آهني" و "كاراگاه"و...سرش بود كه واقعا با حل بودن... ديگه وسعمون به سوني نرسيد!!!.. سوني هم تو كلوپهاي بازي ديدم و خيلي بازيهاي جنگيشو (تك نفره) رو دوست داشتم..البته نگاه كردنشم با حال بود... حالا چند نكته كه يادت رفت.. همه دستگاهها چن مشكل اساسي داشتند.. 1-ترانزيستورشون كه هميشه ميسوخت بعد از دو ساعت كار كردن!! 2-دستكي بازي كه هميشه خراب ميشد.. 3-يه چيزي تو خود اين دستگاه ها وجود داشت كه ميگفتنش:"اي سي" كه بعد از مدتي ميسوخت.. 4-و بدترين قسمت اين جاش بود كه بازي سيو نميشد!!! يعني بايستي يه سره بازي ميكردي!!! ___ يادمه تو كلوپها كه سوني داشتند بازيهاي كمبت داشتند كه توش "زن"هاي لختي پختي بودند!!! ما هم وقتي ميرفتيم واسه نگاه كردن!!! يادمه هميشه مسئولشون اون قسمتشون رو سريع رد ميكرد!!! و ما هم حرص به دل مي مانديم..!!!:biggrin: بعدها فهميديم اينا "دمو" هستند..:biggrin: 14 لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ من سگا داشتم یه بازی بود فکر کنم اسمش کمباد بود عاشقش بودم 8 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ پدر میکرو بسوزه، بسوزه آی بسوزه..... که شدم به خاطر قارچ خورش روفوزه!!! این بازی های کامپیوتری اکثرا به خاطر چشم و هم چشمی پیشرفت کردن. از آتاری شروع شد، در میکرو شکوفا شد و در سگا به پختگی رسید. اما هرگز به پلی استیشن نرسید. :viannen_38: 12 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ اون گربه آبيه هم هنوز اسمشو يادم نيومده...تو نميدوني چيو ميگم محمد؟؟ گربه آبی چیه، خوشت میاد رو گربه خودت اسم بذارن !!! :zadan: حضرت سونیک دامت افاضاته بود. 7 لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ من همیشه سگا بازی میکردم, یه بازی داشت خرگوش بود , هویج میخورد و... اینقده دوسش داشتم, بدیش این بود که اکثر بازیاش سیو نمیشد, اگه خاموش میکردیم؛ فردا باید از اول بازی میکردیم:icon_pf (34): لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ یادش بخیر....چه نوستالژیک من فقط آتاری بازی کردم...بقیه شو حتی دستگاشم ندیدم هیچ وقت! آخی.... فروغک کبریت فروش. با دسته آتاری در سرما خودت را گرم میکردی؟ 7 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ آخی.... فروغک کبریت فروش. با دسته آتاری در سرما خودت را گرم میکردی؟ خانواده ما همون اتاری هم به زور میذاشتن بازی کنیم اون موقع ها!! اونم فقط تابستونا از بس گیر درس بودیم همش! البت خودمم خیلی تو نخش نبودم اگه بودم یه راهی میجستم :texc5lhcbtrocnmvtp8 5 لینک به دیدگاه
الهام. 8079 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ گربه آبی چیه، خوشت میاد رو گربه خودت اسم بذارن !!! :zadan: حضرت سونیک دامت افاضاته بود. آخ ببخشيد حواسم نبود نبايد به ايشون توهين كنم:icon_pf (34): واي كه چقد دوسش داشتم...به خصوص وقتي مي دويد...خيلي باحال ميشد 4 لینک به دیدگاه
jonny depp 8297 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ آخی.... فروغک کبریت فروش. با دسته آتاری در سرما خودت را گرم میکردی؟ :ws47: آتاری من چرا این شکلی نیست؟:JC_thinking: 4 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ آتاری من چرا این شکلی نیست؟:JC_thinking: آتاریت هم فمنیست هست شاید، فقط زن ها میتونن دستشون بگیرن. 5 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ من که اصلا اهل این بازی ها نبودم:viannen_38: 5 لینک به دیدگاه
#zina# 1361 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ ما هم هیچ کدومشونو نداشتیم بابام واسمون نمیخریدمیگفت بدهو ما ماندیمو حسرته این بازیها 6 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ آخی یادش به خیر آتاری هواپیما و ماشینش ما سه تا بودیم همش م این داداشم زور میگفت اول اون بازی میکرد عصرای تابستون یواشکی صداشم قطع میکردیم بابا مامان بیدار نشن اوج هیجانشم یهو دستش میشکست یادش به خیر 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده