رفتن به مطلب

نشانه‌شناسی و زبان بدن افراد معروف ورزشی


ارسال های توصیه شده

همه‌چیز از یک سریال تلویزیونی پرهوادار شروع شد. سریال lie too me درباره گروهی از کارشناسان در یک مرکز پلیس است که وظیفه دارند درباره پرونده‌هایی که ادله و مدارک کاملی دارند اما برای اثبات همه آن‌ها تردید وجود دارد، تحقیق کنند. این گروه با استفاده از علم روانشناسی، رفتارشناسی، نشانه‌شناسی و زبان بدن متخلفان را شناسایی و معرفی می‌کنند.

 

حالا تصور کنید یک نفر در ایران پیدا شده که ادعا می‌کند می‌تواند «تیم راث» ایرانی باشد. همان فردی که با استفاده از میمیک چهره آدم‌ها، شخصیت آن‌ها را تشخیص داده و درباره آن‌ها تحقیقات علمی انجام می‌دهد. دکتر محمدحسین سروش در نخستین گام، تحقیقات خود را درباره شخصیت‌های ورزشی به انجام رسانده و در گفت‌وگو با «تماشاگر» به بیان مواردی پرداخته که می‌تواند باعث و بانی خیلی از تغییر رفتارها و تغییر مسئولیت‌ها باشد. آقای سروش دارای مدرک کارشناسی فیزیک اتمی است.

 

او دیگر مدارج تحصیلی خود تا مقطع دکترا را در رشته زبان‌شناسی دنبال کرد. هم‌اکنون عضو فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، استاد دانشگاه، مدرس دروس ارتباطات رسانه‌ای، گویندگی و اجرا، مدرس آموزش و پرورش و تدوینگر متون متعدد ورزشی است.

 

ارتباط برقرار کردن در دنیای امروز که به عصر ارتباطات شناخته می‌شود کاری بسیار مهم و در عین حال نیازمند به فنون مختلفی است. ابتدایی‌ترین راه، ارتباط رودررو و چهره به چهره است، به همین خاطر افرادی در برقراری ارتباط موفق هستند که توانایی به کار گیری فنونی را دارند که به چهره آن‌ها مقبولیت بیشتری می‌دهد.

 

در کنار چهره، لحن صحبت نیز از اهمیت زیادی برخوردار است چراکه بیان کردن یک کلمه با لحن‌های مختلف می‌تواند معنی آن کلمه را تغییر دهد. گزارشگرهای تلویزیونی و ستاره‌هایی که مقابل دوربین‌های تلویزیونی قرار می‌گیرند تا با مخاطبان و افکار عمومی ارتباط برقرار کنند، نیازمند برخورداری از فاکتورهایی هستند که انتقال پیام را به بهترین شکل ممکن انجام دهند.

 

مخاطبان برنامه‌های تلویزیونی به عنوان معیار، گزارشگرهایی که در انتقال پیام موفق عمل کرده‌اند را انتخاب می‌کنند و آن‌هایی را که در این زمینه موفق نبوده‌اند، از گردونه خارج می‌کنند. همچنین مدیران و ورزشکارانی که در مقابل دوربین قرار می‌گیرند تا با مخاطبان ارتباط برقرار کنند نیز نیازمند فاکتورهایی هستند تا افکار عمومی را جلب کنند.

دکترسروش مدرس و استاد رشته گزارشگری و گویندگی دانشکده صداوسیما و متخصص در شاخه زبان بدن، درباره حالات گزارشگرهای صداوسیما و همچنین مدیران و ورزشکارانی که مقابل دوربین قرار می‌گیرند تا با مردم سخن بگویند تحقیق و تحلیل کرده که نتیجه این تحقیق علمی در گفت‌وگوی تفصیلی زیر آورده شده است.

 

بر اساس علوم ارتباطی فاکتورهایی وجود دارد که مشخص می‌کند افراد در هنگام صحبت کردن دارای چه نقاط قوت و ضعفی هستند و این نقاط قوت و ضعف باعث چه تاثیری بر مخاطب شده؛ می‌تواند اثربخش باشد و یا این‌که فرد را از جذابیت دور کند. زمانی که یک مربی در مقابل دوربین‌های تلویزیونی قرار می‌گیرد تا درباره پیروزی و یا برد تیم خود صحبت کند، از جملاتی استفاده می‌کند که برگرفته از دانش وی است.

اما انتقال این اطلاعات به مخاطبان نیازمند تکنیک‌هایی است که بتواند افکار عمومی را اقناع کند. در حال حاضر سیاست کلی مدیران در سراسر دنیا اقناع افکار عمومی است و از این طریق خواهند توانست به اهداف خود دست یابند. در صورتی که یک مربی به درستی توانایی انتقال اطلاعات خود را به مخاطب نداشته باشد و نتواند باخت و یا برد تیم خود را بر پایه علوم ورزشی نقد و بررسی کند، با شکست روبه‌رو شده و به مرور زمان از گردونه خارج می‌شود.

 

استفاده از ادبیات منطبق با افکار عمومی و همچنین جملات صحیح این قابلیت را در یک مربی یا مدیر ایجاد می‌کند که بتوانند مخاطبان که اغلب آن‌ها هواداران تیم‌ها هستند را مجاب کنند و در فضای مملو از احترام در مخاطب این حس را ایجاد کنند که در اتفاق رخ داده سهیم بوده‌اند.

 

نوع گفتار و رفتار افراد در این زمینه بسیار اهمیت دارد و می‌تواند ابزاری قدرتمند محسوب شود. دکترسروش اعتقاد دارد افرادی که چنین توانایی دارند در ورزش انگشت‌شمارند و بسیاری از آن‌ها از جملات و اصطلاحاتی استفاده می‌کنند که کلیشه‌ای است. به گفته او این افراد دانش برقراری ارتباط با مخاطب را ندارند و هیچ‌گاه نیز برای کسب این دانش تلاش نکرده‌اند.

 

 

تنها برخی از افراد در جامعه ورزش (به خصوص جامعه فوتبال) هستند که با رعایت احترام به مخاطب برای بیان دقیق مسائل تلاش می‌کنند. گزارشگرهای تلویزیونی دیگر گروهی هستند که برای برقراری ارتباط با مخاطبان نیازمند به تکنیک‌های ویژه هستند. این افراد برای فعالیت خود آموزش دیده‌اند و خطای آن‌ها در برقراری ارتباط با مخاطب بیش از مدیران و ورزشکاران مشهود خواهد بود.

چراکه این افراد نه‌تنها وظیفه انتقال پیام را دارند بلکه با گزارش خود می‌توانند یک رویداد ورزشی (بازی فوتبال) را تحت‌الشعاع قرار دهند. گزارشگرهای تلویزیونی بر لحن صحبت خود تکیه دارند و شاید کمتر چهره این افراد را در مقابل دوربین‌های تلویزیونی مشاهد کرده باشید. اما گزارشگرهایی که کار اجرا نیز دارند علاوه بر صدا در رفتار خود نیز می‌بایست ویژگی‌هایی را ایجاد کنند.

 

دکترسروش به عنوان یک استاد دانشگاه و محقق در تحقیقات خود نشان داده که افراد مختلف دارای چه ویژگی‌هایی برای برقراری ارتباط با مخاطبان هستند و چهره و لحن صحبت آن‌ها حاوی چه نوع پیامی است. قضاوت کردن درباره افراد دشوار است و تا زمانی که فردی صحبت نکرده و پیامی منتقل نکرده نمی‌توان درباره شخصت و حالات او سخن گفت.

به همین خاطر است فردی که مقابل دوربین قرار می‌گیرد و به کرات سخن می‌گوید را می‌توان شناخت و به جزئیات شخصی او پی برد. اما پی بردن به این شخصیت تنها با تکیه بر علوم خاصی امکان‌پذیر است و این علوم نیز در اختیار افراد خاصی است. با این مقدمه به تحلیل شخصیت‌های فوتبالی می‌رویم که آن‌ها را در جعبه جادویی به دفعات مشاهده کرده‌ایم.

 

علی کفاشیان

مسخره کردن و عدم توانایی در ایستادن !

«مدیران و مسئولانی که مقابل دوربین تلویزیونی قرار می‌گیرند با مجریانی که آموزش دیده‌اند متفاوت‌اند. هرچند این افراد نیز می‌بایست آموزش لازم را برای قرار گرفتن مقابل دوربین دیده باشند اما به نوع دیگری باید صحبت کرده و با مخاطب ارتباط برقرار کنند.» دکترسروش ضمن بیان این توضیحات درباره نحوه صحبت کردن علی کفاشیان رئیس فدراسیون فوتبال می‌گوید: «در ابتدا باید بگویم که این مدیر دوربین‌گریز است. ادبیات او با روحیات ژورنالیستی سازگاری ندارد. به همین علت است که ژورنالیست‌ها او را نمی‌پذیرند.

کفاشیان در تمامی مصاحبه‌های خود زمانی که از او سوال می‌شود با کمی تاخیر پاسخ می‌دهد. عادت به پاسخ دادن سرپایی دارد. به این معنی که مصاحبه‌های خود را اغلب در هنگام تردد انجام می‌دهد. نحوه ایستادن او در مقابل دوربین نشان می‌دهد که این مدیر علاقه زیادی به برقراری ارتباط مستقیم با مخاطب ندارد و همیشه نیز با سرعت سخن می‌گوید بلکه مصاحبه نیز با همین سرعت به اتمام برسد.

 

کفاشیان زمانی که مصاحبه‌های خود را پشت میز انجام می‌دهد تسلط بیشتری بر گفته‌های خود دارد چراکه مهارت ایستادن در مقابل دوربین را ندارد. ایستادن در مقابل دوربین نیازمند به مهارت است که کفاشیان این مهارت را دارا نیست. نکته‌ای که رسانه‌ها به آن زیاد پرداخته‌اند لبخندهای اوست که به درستی هم این لبخندها را موشکافی کرده‌اند.

در این لبخندها نوعی تمسخر وجود دارد. افرادی که به این شکل در مقابل دوربین لبخند می‌زنند و گفته‌های خود را به این شکل آغاز و یا تمام می‌کنند اغلب به دنبال تمسخر مخاطب هستند. در لبخندهای او نیز ریشه‌هایی از تمسخر وجود دارد. همان‌طور که در برخی مصاحبه‌های خود با لبخندی از پاسخ دادن می‌گریزد.

 

دلیل آن هم عدم مهارت در بازگو کردن مشکلات پشت پرده است. او توانایی بیان مسائلی که پشت درهای بسته رخ داده را ندارد و برای این کار نیز آموزش ندیده است. این ناتوانی، وی را در مقابل مخاطبان ناکارآمد جلوه می‌دهد. یکی از خصوصیات مدیر موفق دارا بودن ادبیات شفاف است.

یک مدیر باید به طور شفاف صحبت کند تا ابهامی برای مخاطب به‌وجود نیاید. این تنها راه برای اقناع کردن افکار عمومی است که در کفاشیان دیده نمی‌شود. وی برای این‌که بتواند از پاسخ دادن فرار کند و ضعف خود را در این برقراری ارتباط با مخاطب پوشش دهد اغلب از مقابل دوربین فرار می‌کند؛ چراکه ادبیات شفافی ندارد و گفته‌های وی در مخاطب ایجاد ابهام می‌کند. شاید درباره موضوعاتی اطلاع‌رسانی کند اما ادبیاتی که به کار می‌برد برای رساندن پیام به مخاطب شفاف نیستند و اغلب جملات به درستی و وضوح بیان نمی‌شوند.

 

به همین خاطر افکار عمومی که معیار اصلی تایید و رد یک مدیر هستند می‌توانند این موضوع را دریافت کنند و او را نپذیرند. این موارد دست به دست هم می‌دهند تا او به عنوان فردی دوربین‌گریز شناخته شود. متاسفانه برخی گزارشگرها و مجریان تلویزیونی نیز چنین هستند. حتی عادل فردوسی‌پور که در برنامه90 با قدرت مقابل کارشناسان و مدیران سخن می‌گوید فردی دوربین‌گریز است و اغلب در برابر دوربین‌های غیر از برنامه‌های خود حاضر نمی‌شود. هرچند شاید او دلایل دیگری برای این کار داشته باشد.

 

عادل فردوسی‌پور

آن‌ها زیاد تکان می‌خورند زیرا...

عادل فردوسی‌پور، گزارشگر فوتبال و مجری برنامه90 که البته نیاز به معرفی ندارد. او دارای وجوه شخصیتی ویژه‌ای است که او را از دیگر مجری‌های ورزشی مجزا ساخته. دکترسروش درباره فردوسی‌پور می‌گوید: «وی دارای ضریب هوشی بسیار بالایی است و علاقه‌مندی به گزارشگری باعث شده تا در این زمینه به مدارج بالایی دست یابد.

فردوسی‌پور از ادبیاتی استفاده می‌کند که منطبق با روحیات قشر جوان جامعه است و این موضوع باعث شده در میان جوان‌ها مقبولیت داشته باشد. یکی از ویژگی‌های گزارشگری او واقعی بودن صحبت‌هایش است. عادل در گزارش خود به هیچ عنوان احساسات و عواطف را دخیل نمی‌کند و همین موضوع موجب شده گزارش‌های او جذاب شود.

 

وی زمانی که نیاز است هیجان را به گزارش خود تزریق می‌کند و زمانی که لازم به این کار نیست حتی سکوت می‌کند تا بیننده با تصاویر همراه شود. بر خلاف این ویژگی‌ها، به دلیل تند صحبت کردن بسیاری از کلمات را قربانی می‌کند. بر اساس استاندارد، یک گزارشگر ایرانی می‌بایست در هر دقیقه یک‌صد کلمه را ادا کند تا بتواند به درستی کلمات را بیان کند.

اما عادل فردوسی‌پور گاهی150کلمه را در زمان بسیار اندکی بیان می‌کند و همین موضوع باعث می‌شود تا بسیاری از کلمات قربانی شوند. در واقع صحبت‌های او دارای شفافیت نیستند و مخاطب را با سوال مواجه می‌کنند. همین نوع بیان باعث می‌شود تا مخاطبان مستقیم وی جبهه‌گیری کنند و در مقابل صحبت‌هایش واکنش نشان دهند.

 

او همچنین در بسیاری از مواقع از زبان معیار فاصله می‌گیرد که این کار به حرفه یک گزارشگر لطمه وارد می‌کند. عادل دارای یک چهره مستقیم است و هرآنچه مخاطب نیاز داشته باشد را می‌تواند از این چهره استخراج کند. زمانی که در مقابل یک فرد به گفت‌وگو می‌پردازد مخاطب او به صراحت می‌تواند حالات وی را تشخیص دهد.

هرچند توانایی بالایی در حفظ خود در برابر عصبانیت دارد و این عصبانیت را در میان خنده‌ها پنهان می‌کند اما دیگر حالات خود را به طور شفاف بیان می‌کند. یکی از موارد مهمی که عادل از آن بهره‌مند است و این بهرمندی به دلیل هوش بالای اوست، بی‌قراری در هنگام نشستن است.

 

این بی‌قراری در ابتدا نشان می‌دهد او مجری برجسته‌ای است و با این حرکات، تسلط خود بر مخاطب را نشان می‌دهد. گاهی اوقات با همین تکان‌ها نشان می‌دهد حرف کارشناسی را نپذیرفته و گاهی اوقات نیز مجبور به قطع کردن صحبت‌های او می‌شود. اما در خنده‌های او نوعی تمسخر همراه با تکذیب وجود دارد؛ به محض این‌که از مخاطب خود جواب منفی دریافت می‌کند رو به حرکات فیزیکی آورده و در کنار صحبت کردن بدن خود را نیز به حرکت درمی‌آورد تا نشان دهد موضوع برای او از اهمیت برخوردار است.

عادل دارای پشتوانه علمی است اما صراحت لهجه‌اش موجب شده تا از برخی دیگر از گزارشگرها که شاید پشتوانه علمی برابر با او داشته باشند مجزا شود. با این تفاسیر عادل فردوسی‌پور هنوز در بیان جملات، پختگی کامل را نداشته و نیاز به آموزش برای دستیابی به این فاکتور دارد.

 

نوع حرکات و صدای او در مجموع موجب می‌شود تا طیفی از جامعه که بیشتر آن‌ها جوان هستند طرفدارش باشند. عادل در هنگام گزارش بر خلاف خیابانی که هنوز گزارش در تلویزیون را با رادیو اشتباه می‌گیرد و تمامی صحنه‌ها را گزارش می‌کند، در برخی صحنه‌ها مخاطب را با تصاویر رها می‌کند تا به آرامش مورد نیاز خود دست یابد، همچنین در استفاده از جملات و کلمات احتیاط می‌کند تا دقایقی بعد از گفته خود پشیمان نشود.

به طور کلی یک گزارشگر می‌بایست دقایقی بعد از بازی را پیش‌بینی کند اما به شکلی که اعتماد خود را از دست ندهد. مزدک میرزایی در این زمینه یک نقطه ضعف بزرگ دارد. زمانی که یک صحنه ایستگاهی فراهم می‌شود با ذوق می‌گوید «این بازیکن یکی از بهترین کاشته‌زن‌های... است»، بعد وقتی که ضربه زده شد و با فاصله زیادی از دروازه عبور کرد، سعی می‌کند آن را اصلاح کند. این نوع گفتار به اعتبار گزارشگر لطمه وارد می‌کند.»

 

علی دایی

آن‌ها در معرض یک آسیب وحشتناک هستند

علی دایی بعد از این‌که از تیم ملی فوتبال کنار رفت، با ادبیات و رفتار متفاوتی مقابل دوربین قرار گرفت. او اخیرا برای صحبت کردن بیشتر احتیاط می‌کند. شجاعت و شهامت گذشته خود را از دست داده است. ادبیاتی که امروز در کلام دایی می‌بینیم نشات‌گرفته از نوعی ترس است.

در مصاحبه‌های مطبوعاتی نوعی به‌هم ریختگی ذهنی را می‌توان در او مشاهده کرد. دلیل آن هم انتقاداتی است که از هر سوی به سمت او روانه شده. علی دایی دارای تکیه‌کلام‌هایی است که او را از بسیاری مربیان جدا می‌کند. این تکیه‌کلام‌ها ذاتی است و هیچ‌گاه برای استفاده از آن‌ها وسواس به خرج نمی‌دهد. چهره دایی برای مخاطب بسیار شفاف است.

 

مخاطب مستقیم با شخصیت او ارتباط برقرار می‌کند. دایی سعی نمی‌کند در مقابل دوربین چهره دیگری از خود به نمایش بگذارد و همین موضوع باعث می‌شود تا رفتار مبتنی بر اعتقادات خود را مقابل دوربین نمایش دهد. اما در ادبیات او نوعی تناقض وجود دارد؛ چراکه ادبیات مصرفی او در برابر مشکلات، مقابل دوربین و در جمع خودمانی متفاوت است.

دایی توانایی اندکی در بیان جملاتی کلاسیک و حرفه‌ای برای تفسیر مسائل دارد و دلیل آن نیز عادت او به استفاده از الفاظ و جملات سطحی است. ولی به دلیل این‌که شخصیتی شفاف دارد مخاطب به راحتی او را می‌پذیرد. دایی با توجه به این‌که تحصیلکرده است و حتی در کشورهای مختلف مدت‌زمان زیادی را سپری کرده و دانش بسیار زیادی دارد، اما هیچ‌گاه در ادبیات خود به این دانش غره نشده و سادگی در کلام او باعث می‌شود همراهی او با مردم بیشتر مشهود باشد، به همین خاطر افکار عمومی او را تایید می‌کنند.

 

او دارای یک نوع مشکل تکلمی است اما هیچ‌گاه به خاطر این موضوع از دوربین فرار نکرده. او دوربین را مخاطب قلمداد می‌کند و به آن احترام می‌گذارد اما به‌تازگی در اثبات خود مقابل دوربین به هر چیزی متوسل می‌شود. با توجه به جایگاه و وجاهتی که دارد، نیازی به استفاده از برخی موارد برای اثبات نیست.

برخی جملات همچون «پرسپولیس از من دعوت کرده» می‌تواند برای افرادی اثبات حقانیت باشد اما دایی در جایگاهی است که نیازی ندارد از این جملات برای اثبات خود استفاده کند، شاید این تلاش در شان او نباشد. همچنین نوع رفتار او در مصاحبه‌های مطبوعاتی نشان می‌دهد که به هر محرکی پاسخ می‌دهد و دلیل آن نیز آمادگی ذهن او برای شنیدن بد و بیراه‌هایی است که با آن‌ها بیگانه بوده.

 

دایی در سال‌های متمادی همیشه مورد تمجید قرار گرفته و برای برخورد با منتقدان آمادگی ندارد. حتی به صورت تجربی نیز با منتقدان برخورد نداشته و نحوه صحیح برخورد با این افراد را نمی‌داند. در سال‌هایی که بازی می‌کرد اگر انتقادی می‌شنید از ادبیات تهاجمی استفاده می‌کرد اما در زمان مربیگری که جایگاه اجتماعی او تغییر کرد، سعی در تغییر خود داشت که این تغییر به نوعی آشفتگی تبدیل شد.

این خصوصیت افرادی است که آمادگی برخورد با برخی مسائل را ندارند و به دلیل نداشتن ابزار لازم برای برخورد با مشکلات روی به ادبیاتی آشفته می‌برند. این افراد در معرض آسیب بیشتری نسبت به دیگر افراد جامعه قرار خواهند گرفت. دایی همیشه احترام زیادی برای مخاطب قائل بوده و این موضوع را حتی در نوع نشستن او نیز می‌توان مشاهده کرد. نحوه نشستن روی صندلی و گاها گرفتن دو دست نشان می‌دهد علاقه و احترام زیادی برای مخاطب قائل است. در هنگام برخورد با مخاطبان نیز تلاش زیادی می‌کند تا ادبیاتی متناسب با جایگاه خود و توام با احترام به کار گیرد.

 

مایلی‌کهن

بر عواطف و احساسات کنترل ندارند چون...

« بسیاری از مدیران و مربیان در فوتبال از دوربین‌های تلویزیونی فراری هستند. فوتبال یک ورزش از قشری است که شاید کمتر به آموزش در زمینه برقراری ارتباط توجه دارند. به همین خاطر افرادی هم که در این ورزش حضور دارند کمتر به برقراری ارتباط، آن هم از نوع برقراری از طریق دوربین علاقه دارند. چراکه توانایی بیان مطالب را به درستی ندارند. مایلی‌کهن از جمله افرادی است که در برقراری ارتباط از طریق دوربین مهارت ندارد و به همین خاطر نیز در دسته افرادی قرار می‌گیرد که دوربین‌گریز هستند. او از ادبیاتی سطحی استفاده می‌کند. بسیاری از سوالات او را عصبانی می‌کند و دلیل آن نیز نداشتن حریم امن برای ورود به جزئیات است. مایلی‌کهن به عنوان یک مربی همیشه در مقابل سوالات، یک عملکرد دارد و این سوالات هستند که روحیات او را در مصاحبه تنظیم می‌کنند و او هیچ‌گونه تاثیری در کنترل و حفظ خود در برابر سوالات ندارد. به همین خاطر هر لحظه امکان دارد یک مصاحبه او را عصبانی کند و با یک برخورد مواجه شود. مایلی‌کهن در گفتار خود کمتر احتیاط می‌کند و شهرت باعث شده تا از ادبیاتی رها و آزاد استفاده کند. همین‌طور در بسیاری از مواقع دیده شده او قهر و یا لج می‌کند. گاهی نیز به تندی صحبت می‌کند که دور از جایگاه حرفه‌ای اوست. دلیل چنین برخوردهایی نداشتن کنترل بر عواطف و احساسات خود و همچنین استفاده نکردن از منطق در واکنش‌هاست. این نوع افراد کسانی هستند که در مقابل فشارهای زیادی قرار دارند و از طرفی ساختار ذهنی خود را نیز برتر می‌دانند، بنابراین هرآنچه برای آن‌ها مورد قبول نباشد را نوعی تهاجم تلقی می‌کنند. این افراد تنها توقع دارند مردم آن‌ها را تحسین کنند و از یک طرف بدگویی باعث می‌شود تا از سکون و آرامش رفتار محروم شوند. به همین خاطر احساس توام با شکست را به این شکل نمایان می‌کنند.»

 

دکترسروش همچنین درباره گریه‌های سرمربی سابق تیم ملی ایران که در مصاحبه‌های مطبوعاتی از او دیده شده می‌گوید: «این افراد همان‌طور که گفته شد تحت فشارهای روحی بسیار زیادی هستند. بدون شک در مقابل دوربین صحبت کردن و رعایت ادب و غیرت ملی را حفظ کردن کار دشواری است.

مایلی‌کهن نیز به دلیل فشارهای زیادی که در دوران کار خود متحمل شده در پاره‌ای از موارد حتی در مقابل دوربین توان حفظ احساسات خود را نداشته و به راحتی همان‌طور که عصبانی می‌شود، گریه نیز می‌کند. این نوع رفتار نه عامدانه بلکه بر اساس شخصیت اوست.

عدم کنترل احساسات و به‌کارگیری منطق در مقابل دوربین، موجب می‌شود تا هر نوع احساساتی را در برابر دوربین و مردم به نمایش بگذارد. هرچند مدیران و مسئولان نیز می‌بایست در هنگام برقراری ارتباط با مخاطبان آموزش دیده باشند و از برخی رفتارهای احساسی بپرهیزند اما گریه کردن و بروز احساسات برای مدیران تقبیح نشده است.

 

فیروز کریمی

آن‌ها از مشکلات فرار می‌کنند

فیروز کریمی شخصیت خط‌شکنی دارد. صحبت‌های او یک نوع شیوه جدیدی را در فوتبال رایج کرده. مصاحبه‌های او رایحه طنز دارد و شاید بتوان گفت این نوع گفتار شیوه جدیدی است که به جامعه فوتبال تزریق شده. کریمی به خوبی از چهره خود و بدن خود برای بیان مطالب و مجاب کردن مخاطب استفاده می‌کند.

این شیوه را معمولا مجریان تلویزیونی به کار می‌گیرند تا تمام حواس مخاطب را به خود جلب کنند. او به خوبی با علم زبان بدن آشنایی دارد و از این شیوه برای تاثیرگذاری بر مخاطب استفاده می‌کند. هرچند اگر مشاوره شود بهتر و بیشتر می‌تواند تاثیرگذار باشد اما شیوه خاص او را مخاطبان پذیرفته‌اند.

 

بسیار از کسانی که به گفته‌های او توجه می‌کنند انتظار حرکت و یا سخنی جدید از او دارند. منتظر هستند تا او سخنی بگوید که حرف آن‌هاست. این نوع ادبیات مقبول مردم است اما مدیران کمتر با آن ارتباط برقرار می‌کنند و شاید دلیل مشکلات او نیز همین است.

کریمی از نوعی شیوه استفاده می‌کند که رهبران از آن بهره می‌گیرند تا در کنار مردم قرار گیرند. او به زبان مردم سخن می‌گوید و گزندهای خود را معطوف مدیران دارد. سخن گفتن او تقریبا سرگرم‌کننده است تا این‌که قانع‌کننده باشد. به همین خاطر بخشی از مردم برای سرگرمی پای صحبت‌هایش می‌نشینند.

 

در نوع ادبیات او هیچ‌گونه توهین و بی احترامی به مردم مشاهده نمی‌شود و هرآنچه بیان می‌کند برای انتقاد از گروه خاصی است. کریمی زبانی انتقادی را پیشه کرده و این زبان را در قالب نوعی طنز به کار می‌برد. این نوع رفتار مختص افراد باهوشی است که اغلب مشکلات را می‌بینند و نمی‌خواهند به صورت مستقیم با آن برخورد کنند. طنزپردازان هم دارای این خصوصیات هستند و هر آنچه را که می‌بینند در قالب طنز بیان می‌کنند.

بسیاری از این افراد نیز دارای مشکلات شخصی فراوان هستند اما همیشه مشکلات را می‌پذیرند و برای رفع آن از ابزارهای طنز استفاده می‌کنند. کریمی هیچ‌گاه مردم را مسخره نکرده و هرآنچه بیان می‌کند حرف مردم است، شاید تمسخر آن در بسیاری از موارد مربوط به مدیران می‌شود.

 

در علم زبان بدن افراد برای دستیابی به مخاطب از حرکات خاصی استفاده می‌کنند که هر یک معنی خاص خود را دارد؛ کریمی به خوبی این حرکات را به کار می‌گیرد. او برای استفاده از این حرکات از استعداد خود استفاده می‌کند و هیچ آموزشی ندیده است. وقتی چشمان خود را برای نشان دادن تعجبش باز می‌کند قصد دارد مخاطب را نیز به واکنش وادارد اما در پاره‌ای از مواقع او این حرکات را برای جلب توجه انجام می‌دهد تا بتواند پیام خود را در کنار آن به گوش همگان برساند.

 

امیر قلعه‌نویی

نمی‌توان صحبت‌های او را ترجمه کرد

او یک گوینده با سبک سنتی است. برای بیان مطالب نیاز به شجاعت بیشتری دارد. شجاعت در گفت‌وگو به معنی بی‌پرده صحبت کردن و عدم رعایت ادب نیست بلکه هدف او بیان مطالب به وضوح و قرار دادن مخاطب در متن موضوعات است. قلعه‌نویی در بیان مطالب پشت پرده و اتفاقات و رویدادها توانایی ندارد.

یک مربی فوتبال می‌بایست به صراحت درباره شکست و یا پیروزی خود صحبت کند و مخاطبان که همان هواداران و مردم هستند را در جریان کامل مسائل قرار دهد. مشارکت مردم در مسائل مختلف می‌تواند کمک‌حال باشد اما قلعه‌نویی با این نوع ادبیات و رفتاری که دارد نشان می‌دهد که مایل به ورود مردم در مسائل نیست.

 

همچنین اغلب مصاحبه‌های خود را در حال راه رفتن انجام می‌دهد که این نشانه بی‌توجهی به مخاطب است. حتی زمان‌هایی که بعد از بازی مقابل دوربین قرار می‌گیرد بیشتر به فضای داخل ورزشگاه توجه دارد و گاهی با تکان دادن دست به هواداران و یا پاسخ دادن به سلامی ، قصد دارد نشان دهد که با مردم همراه است.

در حالی که این رفتار بی‌توجهی به مخاطبی است که از تلویزیون او را مشاهده می‌کنند. برخی از افراد که آموزش لازم برای برقراری ارتباط با مخاطب را ندیده‌اند چنین رفتاری دارند. آن‌ها دوربین‌های تلویزیونی را تنها یک گزارشگر می‌بینند در حالی که دوربین نماینده مردم است و احترام به آن در واقع احترام گذاشتن به مردم است.

 

منصور پورحیدری در این زمینه عملکر بسیار خوبی داشت. او هر زمان دوربین تلویزیونی را مشاهده می‌کرد به احترام مردم می‌ایستاد و به گفت‌وگو مشغول می‌شد. در بیان مطالب نیز ظرافت خاصی به خرج می‌داد و محتاط بود تا به درستی درباره مسائل سخن بگوید.

مرحوم حجازی نیز چنین رفتاری داشت و این نشانه افرادی است که در برقراری ارتباط با مخاطب احترام را سرلوحه قرار داده‌اند. شاید بتوان رفتار قلعه‌نویی را با علی پروین مقایسه کرد؛ رفتاری منطبق با مرام و لوتی‌گری. با این تفاوت که علی پروین با مرام و لوتی‌گری همیشه مقابل دوربین به مردم احترام می‌گذاشت.

 

هرچند ادبیاتی کوچه‌بازاری داشت اما سعی می‌کرد در مقابل دوربین به مخاطبان احترام بگذارد و با توجه به دوربین‌های تلویزیونی این نوع شخصیت را از خود به نمایش می‌گذاشت. بیان اتفاقاتی که منجر به یک شکست یا پیروزی در یک بازی شده نیاز به مهارت دارد.

اما قلعه‌نویی به بیان رویدادها به صورت علمی آگاه نیست و حتی نمی‌توان صحبت‌های او را ترجمه کرد. او نمی‌تواند کوتاهی‌های پشت پرده را به درستی برای مردم ترجمه کند. به همین خاطر به کلی‌گویی می‌پردازد. این خصوصیت افرادی است که ناتوانی خود را پنهان می‌کنند؛ این افراد به کلی‌گویی می‌پردازند.

 

به طور مثال از عبارت «بهتر است چیزی نگویم» استفاده می‌کنند، یا «بچه‌ها خوب کار نکردند» و یا عباراتی از این دست که هر فرد عادی هم می‌تواند این جملات را بیان کند. این‌گونه جملات قابل ترجمه نیستند. در واقع او توانایی این‌که هندسه بازی را به درستی ترسیم کند و بازی را به درستی تحلیل کرده و به مخاطب خوراک لازم را بدهد، ندارد.

چهره‌ای که از قلعه‌نویی در سال‌های اخیر مشاهده کرده‌ایم چهره‌ای ثابت و خالی از خنده است، در حالی که او خوش‌خنده است و در برخورد با افراد نزدیک بسیار شوخ‌طبع است. این چهره که به طور کامل تصنعی است می‌خواهد به مخاطب این را نشان دهد او یک فرد باابهت است غافل از این‌که ابهت ساختگی نیست.

 

چنین افرادی تنها در بیان عقاید خود ناتوان هستند چراکه آموزش لازم را برای این کار ندیده‌اند و تنها با برداشت از رفتارهای برخی الگوهای رفتاری این چنین شخصیتی از خود ترسیم می‌کنند. این افراد همچنین از ادبیات محاوره‌ای استفاده می‌کنند و با عباراتی همچون «شرمنده مردم شدیم» و حتی گریه کردن توجیه می‌کنند. این جملات را هر فردی قادر است بیان کند. افکار عمومی نیاز دارد تا یک مربی او را اقناع کند و به موشکافی مسائل بپردازد نه این‌که تنها از جملاتی کلیشه‌ای برای بیان شکست‌ها و پیروزی‌ها استفاده کنند؛ جملاتی همچون «بازی ، بازیه خوبی بود»...

 

جواد خیابانی

آن‌ها فیلم هندی دوست دارند؟!

«تن صدای جواد خیابانی ویژگی بارز این گزارشگر است. صدای او گرم و اثرگذار بوده و به عنوان یکی از بهترین صداها شناخته می‌شود. اما خاص بودن این صدا زمانی است که در اتاق کابین صحبت می‌کند و در کنار زمین بازی ویژگی خود را از دست می‌دهد. دلیل آن هم پایین بودن تن صدای اوست. اگر خیابانی بتواند صدای خود را مدیریت کند می‌تواند یکی از بهترین گزارشگرها باشد.» دکتر سروش علاوه بر بیان خصوصیات ذکر شده درباره جواد خیابانی می‌گوید: «بافت و ساختار گفتار او حرفه‌ای نیست. در واقع او حرفه‌ای گزارش نمی‌کند. گاهی اوقات در گزارش خود مقاومت نشان می‌دهد و گاهی اوقات نیز لج می‌کند.

به طور کلی بافت گفتار خیابانی بازمانده شیوه‌های گزارشگری سنتی است و قدیمی است. اگر به بازسازی این نوع گزارش نپردازد، به مرور زمان در دنیای گزارشگری به فراموشی سپرده می‌شود. او از آخرین رمق‌های بافت سنتی گزارشگری استفاده می‌کند در حالی که عادل فردوسی‌پور در نقطه مقابل وی دائما در حال منطبق کردن خود با محیط حال است.

 

همان‌طور که گفتم یک گزارشگر نباید در گزارش خود از احساسات و عواطف استفاده کند و به طور کلی در فضای جدی گزارش، منطقی بودن، قدرت یک گزارشگر را افزایش می‌دهد. اما متاسفانه خیابانی در گزارش‌های خود از احساسات و عواطف استفاده می‌کند و این کار را در بسیاری از مواقع به اشتباه و نابه‌جا انجام می‌دهد.

به طور مثال زمانی که یک ضربه کاشته در نزدیکی دروازه‌ای ایجاد می‌شود، خیابانی وارد صحنه می‌شود و با عواطف بسیار زیاد سوالی را مطرح می‌کند؛ با این مضمون «آیا این توپ به ثمر می‌رسد؟» این جمله دارای بار عاطفی بالایی بوده و از جنس فیلم‌های هندی است.

 

به طور کلی این نوع گزارش نازل محسوب می‌شود و به یک گزارش حساس جدی لطمه وارد می‌کند. مهم‌ترین موضوعی را که در گزارش یک گزارشگر می‌توان برشمرد، قابل ترجمه بودن گزارش است. به این معنی که گزارش دارای ادبیات ساده و فهمیدنی برای تمام جامعه باشد.

یعنی اگر قرار باشد این گزارش ترجمه شود نیازی به رمزگشایی نباشد و جملاتی در آن به کار برده نشده باشد که بخواهیم در ترجمه، آن‌ها را تغییر دهیم؛ هرچند می‌توان در گزارش از اصطلاحاتی استفاده کرد که به بازی معنی ببخشد. یکی از گزارشگرهای انگلیسی در هنگام گزارش بازی فوتبال و زمانی که بازیکن مهاجم با سرعت باورنکردنی به سمت توپ حرکت می‌کرد از این اصطلاح استفاده کرد: «به گونه‌ای می‌دود که گویا شلوار او آتش گرفته».

 

این اصطلاحات می‌تواند بار محتوایی یک بازی را افزایش دهد؛ به شرط آن‌که به درستی استفاده شود. شفیع گزارشگر سال‌های نه‌چندان دور در دیدار ایران و عربستان بود. زمانی که عربستان گل دریافت کرد، ناامید به ادامه بازی لحظه‌ای را گزارش کرد که بسیار زیبا بود.

دوربین تصویر الدعایه را نشان می‌داد که بعد از زدن توپ به سمت دروازه برمی‌گردد. شفیع در این لحظه گفت: «شانه‌های الدعایه افتاده» این جمله کوتاه به قدری زیبا صحنه را توصیف کرد که برای بیننده جذابیت آفرید. متاسفانه خیابانی بعد از بازی ایران و استرالیا که خود دارای هیجان و احساسات بسیار زیادی بود به این نتیجه رسید که احساسات به گزارش او جذابیت می‌دهد.

 

اگر تصور وی این باشد که به نقطه کمال رسیده، شمارش معکوس برای کارش آغاز شده است. گزارش‌هایی که از او شنیده‌ام خالص نیست؛ صحنه‌ای را که دارای 20درصد هیجان است، می‌خواهد با هیجان 50درصدی جذاب کند که این کار باعث سردرگمی مخاطب می‌شود.

خیابانی دارای جثه‌ای بزرگ است که موجب می‌شود در هنگام ایستادن محکم و ثابت قرار بگیرد. اما زمانی که به هر سوی حرکت می‌کند ضعف در تسلط بدنش را می‌توان حس کرد. او سعی دارد تا با لبخندهای مصنوعی مخاطب را جلب کند اما چهره او فاقد این پیام در هنگام ادا کردن جملات است. زمانی که مقابل دوربین قرار می‌گیرد چهره و هیات یک دانای کل را به خود می‌گیرد. حتی گاهی از مواقع برای میهمان خود در مصاحبه‌ها پشت چشم نازک می‌کند! این رفتار، او را در مقابل دوربین یک انسان خودشیفته معرفی می‌کند.

 

چشم، چشم، دو ابرو!

اگر به روانشناسی چهره‌ها علاقه دارید، سعی کنید اطلاعات‌تان را از منابع معتبر و مستند کسب کنید وگرنه چیزی شبیه به فال‌های هندی و چینی در اختیارتان می‌گذارند. بر اساس اطلاعات مندرج در سایت انجمن روانشناسی اسپانیا، برخی ویژگی‌های رفتاری در میان افراد مشترک است. این ویژگی‌های رفتاری برگرفته از اطلاعاتی است که از سبک زندگی 2هزار نفر از انسان‌ها با مشاغل گوناگون استخراج شده است.

 

صورت گرد

صاحب این‌گونه چهره فردی است بسیار درویش‌مسلک و مهربان که عاشق صلح و صفا است. این فرد می‌تواند عاشق بسیار خوبی باشد.

 

صورت چهارگوش

صاحب چنین چهره‌ای حتما از اراده بسیار قوی برخوردار است و به احتمال خیلی زیاد هم به رهبری گروهی خواهد رسید. جنگجوی بسیار خوبی است و در عشق بسیار رک‌گو و مصمم است.

 

صورت شبه‌مثلث

صاحب چنین صورتی از هوش بسیار زیاد و استعداد فوق‌العاده‌ای برخوردار است. این فرد عاشقی بسیار مهربان و وفادار به حساب می‌آید.

 

صورت سه‌گوش

صاحب چنین چهره‌ای بسیار حساس و درونگراست. این‌گونه افراد بعضی وقت‌ها رویایی و رویاپرست می‌شوند و امکان زیادی وجود دارد که حیله‌گر نیز باشند. می‌توانند خیلی حسود باشند، در عین حال کمترین وفاداری نسبت به همسر و محبوب‌شان ندارند.

 

صورت مستطیلی

صاحب این‌گونه چهره‌ها همیشه در زندگی موفق‌اند. جاه‌طلب هستند و حتما نیز به مقام‌های بالایی خواهند رسید. بسیار قدرتمندند و همه را در سطح پایین‌تر از خود می‌بینند.

 

چشم‌ها

صاحب چشم‌های درشت، بسیار حساس هستند و در عین حال از صمیمیت زیاد برخوردارند.

اگر مردمک چشمی درشت باشد صاحب آن بسیار سخاوتمند و صمیمی است و نسبت به معشوق و همسر وفادار خواهد بود.

 

اگر مردمک چشمی کوچک است صاحب آن حساس و شخصیتی منزوی‌طلب خواهد داشت.

اگر عنبیه چشمی درشت باشد، صاحب آن بسیار حساس بوده و به‌راحتی می‌رنجد و ممکن است بدون دلیل خوشحال شود و با کوچک‌ترین بهانه‌ای به گریه بیفتد.

 

اگر عنبیه چشمی کوچک باشد، صاحب آن بسیار نیازمند توجه دیگران است و به سادگی احساسش را بروز نمی‌دهد.

صاحب چشمانی که بیش از حد معمول به هم نزدیک باشند، بسیار نکته‌سنج خواهد بود و جزئیات هیچ‌چیز از نظرش دور نخواهد ماند. گاهی اوقات چنین افرادی می‌توانند بسیار تنگ‌نظر باشند.

 

اگر چشمانی بیش از حد معمول از هم فاصله داشته باشند صاحب آن بسیار متفکر خواهد بود. چنین شخصی از وسعت فکری بیش از اندازه برخوردار خواهد بود و به طور کلی چنین افرادی را می‌توان بسیار باهوش و در عین حال روشنفکر نامید. خواسته‌ها و توقعات این افراد از زندگی بیش از حد است و اراده‌ای راسخ دارند که به همه خواسته‌هایشان برسند.

 

بینی کوتاه

صاحب این بینی حتما دارای یک شخصیت ممتاز است، با روحیه‌ای بسیار شاد و با دست و دلبازی بسیار زیاد. عشق برای چنین شخصیتی بسیار مهم به شمار می‌رود و خود نیز بسیار عاطفی است.

 

بینی بلند

قدرت اراده بسیار زیاد و طبیعت گرم از مختصات دارندگان این بینی است. چنین شخصی از نظر جنس مخالف بسیار محبوب و در عین حال خود نیز فردی بسیار مسئول است. اگر بینی شخصی بسیار بلند باشد، شخص بیش از اندازه جاه‌طلب خواهد بود و در عین حال بسیار کله‌شق.

اگر بینی به صورت محدب باشد، صاحب آن عاشق تفریح و بسیار پول‌پرست است و همه سعی‌اش را برای خوشحال کردن محبوب، دوست و همسر خود خواهد کرد. اگر کسی صاحب بینی مقعر باشد، برعکس بالایی بسیار سخاوتمند و دست و دلباز است و برای محبوب و همسرش مرتب کادوهای گرانبها خواهد خرید.

اگر بینی بسیار پهن باشد صاحب آن بسیار حسابگر خواهد بود و در عین حال در عشق و ازدواج بسیار وفادار است.

 

 

منبع:

همشهری تماشاگر

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...