Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۹۰ به نیمه دوم قرن بیستم که میرسیم؛ یعنی پس از پایان جنگ جهانی دوم، یک کلمه است که بیش از همه واژهها به چشم میآید؛ «جنگ سرد». تقابل دو قطب شرق و غرب در سراسر گیتی و پیامدهای این رویارویی را در این سالها میشد در تمام عرصهها دید؛ از رقابت در فضا تا لشکرکشی در شرق و غرب جهان. از مرزبندیهای سیاسی تا چالش های اقتصادی، علمی، فرهنگی، هنری و ورزشی. در این چند دهه هر جا را که نگاه کنیدمیشود رد پایی از شاخ و شانه کشیدنهای دو ابرقدرت و حامیانشان را دید. امپریالیسم در برابر سوسیالیسم. امپراتوری سرمایه در برابر رویای جهان بیطبقه و برابری آحاد بشر. پیمان ناتو و ورشو همین سالهاست که شکل میگیرد. دیوار برلین، جنگ ویتنام، جنگ دو کره، حکومتهای سوسیالیستی و جنبشهای چپ در اقصی نقاط جهان، انگار همگی از نمادهای این 50 سالهاند. و در این میان یک اتفاق، انقلابی که در کوبا شکل میگیرد، نقطه عطفی است که تمامی این رقابت در آن تجلی پیدا میکند. نزدیکی کوبا به آمریکا و نقشی که این کشور در شکلگیری نقشه سیاسی آینده جهان بازی خواهد کرد، برای سالهای طولانی هاوانا را به کانون توجهات بدل میکند. حالا چپهای دنیا، کاسترو، حرکت پارتیزانیاش برای سرنگونی ژنرال باتیستا، انقلاب و حکومت ضدآمریکاییاش را آمال و آرزوهای خود میدانند. اما اگر فیدل با پیر شدن و مشکلات اقتصادی دولت در سالهای بعد، همه جذابیتش را از دست داد و چپها دیگر عکسش را با آن سیگار برگهای کوبایی مشهور و لباس چریکی سبز از دیوارها پایین آوردند، یک چهره بود که همچنان رویای انقلابیها باقی ماند. چه؛ چهرهای که برای اسطوره شدن همه چیز را داشت؛ چهگوارایی که با چشمپوشی از قدرت و رها کردن ردای وزارت در دولت کاسترو دوباره راه جنگل و کوهستان را در پیش گرفت تا همه خواندهها و خیالاتش را با صدای چهچه سلاحی اتوماتیک تعبیر کند؛ نامی که مثل همه اسطورهها در هالهای از خیالات دوستدارانش پنهان شده است. اگر دشمنانش او را جوانی خوشگذران و بعدتر یک جنگآور بیرحم و خونریز تصویر میکنند، ستایندگانش از روح بلند و حساس او میگویند و اراده پایانناپذیری که برای انقلاب و غلبه بر امپریالیسم داشت. او را به یاد میآورند با دردی بزرگ بر جانش و این آرزوی ابدی که ستمدیدگان را از شر خودکامگان و سرمایهداران برهاند. مبارز نستوه. با همان توصیفات باور نکردنی که معمولا دور و بر چنین چهرههایی شنیده میشود. بیعیب و نقص همچون تمثالی از میکلآنژ، اگرچه با مسلسلی بر دوش.میگویند او بخش بزرگی از شهرت و محبوبیتش را مرهون چهره فتوژنیکش است و تصاویری که عکاسان از او ثبت کردهاند. اما نکته اینجاست که میگویند او انسانی معمولی بوده است با ضعفهای بیشمار و شباهتی به اسطورهای ندارد که شعرا از او ساختهاند. هرچه باشد او به تاریخ پیوسته است و نامش امروز در تمام دنیا بر سر زبانهاست. شاید بیش از هر چیز به خاطر آنکه در جوانی کشته شد و فرصت آن را پیدا نکرد تا حماسه زیبایی را که در اذهان ساخته بود نابود کند! از سیامک رحمانی برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 4 لینک به دیدگاه
anvil 5769 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۹۰ قذافی هم اولش یک سرهنگ انقلابی بود که اخرش اینجوری شد! البته من اصن مقایسه نمیکنم لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۹۰ قذافی هم اولش یک سرهنگ انقلابی بود که اخرش اینجوری شد!البته من اصن مقایسه نمیکنم بله درسته. اما نکته اینجاست که میگویند او انسانی معمولی بوده است با ضعفهای بیشمار و شباهتی به اسطورهای ندارد که شعرا از او ساختهاند. هرچه باشد او به تاریخ پیوسته است و نامش امروز در تمام دنیا بر سر زبانهاست. شاید بیش از هر چیز به خاطر آنکه در جوانی کشته شد و فرصت آن را پیدا نکرد تا حماسه زیبایی را که در اذهان ساخته بود نابود کند! لینک به دیدگاه
anvil 5769 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۹۰ به نظر من توی این دنیا هیچ اسطوره ای وجود نداشته و همش ساخته و پرداخته ذهن انسانهای ضعیف و سو استفاده چی بوده. همه انسانها معمولی هستند بعضیها خوب بعضیها کمتر 3 لینک به دیدگاه
viviyan 12431 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۹۰ چه گوارا قهرمان منه به خاطر آزادی خواهیش. فیلم خاطرات موتورسیکلت رو ببینید حتما. 3 لینک به دیدگاه
anvil 5769 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۹۰ چه گوارا قهرمان منه به خاطر آزادی خواهیش. فیلم خاطرات موتورسیکلت رو ببینید حتما. برای منم عزیزهفداکاریش قابل تحسینه کتابشم خوندم 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده