رفتن به مطلب

برداشت ازاد


spow

ارسال های توصیه شده

همونطوری که از عنوان تاپیک پیداست برداشت ازاده!

پس میتونه هرطیفی از برداشتهارو شامل بشه!!

 

یه روز یه بنده خدایی از یه جایی میگذشته میبینه دوتا کارگر دارن کار میکنن ولی یکی داره یه چاله ای میکنه واونو ادامه میده ویکی هم با کمی مکث پشت سرش داره اونو پر میکنه

تعجب میکنه ومیره جلو ودلیل این کار عبثشونو میپرسه

میگن والا ما دوتا کارگر نیستیم بلکه سه نفریم ولی امروز اونی که وسطی بود ولوله هارو کار میذاشت نیومده وما هم فقط باید کارخودمون رو انجام بدیم بنابراین همینیه که هست

 

 

پ.ن 1 : از ماست که برماست(وازماست که امروز این همه بلا سرم اومد وتا استانه انفجار هم پیش رفتم ولی بالاجبار لبخند ژوکوند زدم!!)

 

پ.ن 2 : لعنت به کسی که دراین محل اسپم نریزد!! به یاد افاضات ادبی مهرشاد ( لع )

  • Like 19
لینک به دیدگاه

يك ظرف كوچك خامه

كمي خاك قند

يك مشت توت فرنگي نصف شده

و

چقدر من زندگي را دوست دارم...راه،

بيراهه بود

و گاو اين را نمي دانست

گاو آخر

گاو بود.

 

من امروز آن گاوم كه راه از بيراه نمي داند و سياه از سپيد و نيك از پلشت. و من ديروز آن گاو بودم كه راه از بيراه نمي دانست و شب از روز و ياور از خصم. و من فردا همان گاو خواهم بود كه راه از بيراه نخواهد دانست و بلند از كوتاه و فرياد از سكوت.

 

آري..

راه،

بيراهه بود و من و گاو اين را نمي دانستيم.

من و گاو

گاو بوديم آخر

 

اما تو چي؟

تو چطور گه از گوز بازنشناختي؟

 

 

اينگونه مي گفت مادر اديب به طفل خردسال خويش..

  • Like 10
لینک به دیدگاه

سيگارم را از پنجره مي تكانم

جهان زيرسيگاري من است.."

 

اين نوشته بالا از من نيست، كه كاشكي بود. كه اگه بود ديگه به جز نوشتن كاري نمي كردم. "من و نازي" رو چند نفرتون خوندين؟

 

دلم گرفته، دلم خيلي گرفته... بي شوخي..

 

اوني كه اون جمله بالا رو نوشته بود، اوني كه "من و نازي" رو نوشته بود، اوني كه "دو مرغابي در مه" رو ساخته بود، اوني كه تو هزار تا فيلم و نمايش خودش رو بازي كرده بود، اوني كه "مرد ناتمام" بود و اوني كه "چيزي شبيه زندگي" كرد... اون مرد.

 

حسين پناهي مرد...

يادش گرامي كه مي گفت:

 

"همه چي از ياد آدم ميره

مگه يادش، که هميشه يادشه."

  • Like 11
لینک به دیدگاه

اي حصار!

اي نرده!

اي ديوار!

اي سقف!

اي پرده!

چه عايدتان شده از اين همه فاصله اندازي؟

 

مسلك خويش رها كنيد چندي!

بي فاصلگي را دريابيد.

بوسه ي فرانسوي را...

  • Like 11
لینک به دیدگاه

یک زیرشلواری متعلق به ملکه ویکتوریا به قیمت ۹۷۳۵ پوند، معادل ۱۵۵۰۰ دلار در یک حراجی به فروش رسیده است.

 

این رقم سه برابر قیمت پیشبینی شده برای فروش این لباس بود.

 

0gu8jux7tvvbe0go2zay.jpg

 

اندازه این زیرشلواری که از پارچه ابریشم تهیه شده است، بسیار بزرگ است و گفته می شود به دوران کهنسالی ملکه ویکتوریا تعلق دارد.

 

دو جفت جوراب ملکه ویکتوریا نیز در این حراجی به فروش رسید. قیمت پرداخت شده برای یک جفت از آن ۵۰۰۰ پوند، معادل ۷۹۹۰ دلار اعلام شده است.

 

این اشیاء به خانواده ثروتمند فوربس که آمریکایی هستند، تعلق داشت.

 

لباس های ملکه ویکتوریا در کنار اشیای دیگری از دوران او در اسکاتلند به حراج گذاشته شد.

 

درآمد حاصل از این حراج سه میلیون پوند اعلام شده است.

 

از دیگر اشیا به فروش رسیده یک تخت خواب قدیمی متعلق به خانواده فوربس بود که الیزابت تایلور، بازیگر سرشناس هالیوود و همسر هفتمش در حین دیدار از بریتانیا بر روی آن خوابیده بودند.

 

این تخت خواب به قیمت ۹۳۷۵ پوند، حدود ۱۵ هزار دلار به فروش رسید.

 

ملکه ویکتوریا از ۱۸۳۷ تا ۱۸۷۶ بر بریتانیا و مستعمراتش سلطنت کرد.

 

منبع:بی بی سی فارسی

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 6
لینک به دیدگاه
از ماست که برماست

این جمله رو میشنوم یا میخونم یاد ادبیات سال سوم میوفتم که آقاهِ به خاطر ترفیع در اداره میخواست همکاراشو دعوت کنه و......همون کباب غازِ، جمالزاده!:5c6ipag2mnshmsf5ju3

یادش بخیر!:ws37:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

کلا این ما رو خیلی خوب میگی اصلا وقتی تو میگی ما من یاد گاو مش حسن میافتم

فقط نگرانتم ممکنه فردا نتونن تو وگاو مش حسن رو از هم تشخیص بدن

پیشاپیش عید قربان بر مسلمین مبارک

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...