رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

[h=4]شلوغی سیاره آبی ما

مزدک دُربیکی*[/h]

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

یکم؛ زمانی در کوچه ما 10 خانواده با میانگین هر خانوار پنج نفر در خانه های ویلایی زندگی می کردند. با امکاناتی که در حد همان 50 نفر طراحی و راه اندازی شده بود همراه با درختان نارنج و چنارهای قدیمی و برافراشته. با هجوم طبقه سودجویی به نام بساز و بفروش ها، این 10 خانه ویلایی تبدیل شد به 80 واحد آپارتمانی با چهار نفر در آن، یعنی طی چند سال جمعیت کوچه از 50 نفر به 320 نفر افزایش یافت اما با همان امکانات قدیمی شهری، با فضای سبز بسیار کمتر، حدود 80 خودروی غیراستاندارد، فشار بیشتر بر منابع آبی و انرژی، آلودگی بیشتر هوا و صدا و باقی قضایا. به طوری که امروز گاهی شما در این کوچه نه جای پارک برای خودروی خود پیدا می کنید نه اعصابی دارید که کمی در کوچه قدم بزنید...

دوم؛ جمعیت کره زمین از هفت میلیارد نفر گذشت. گونه جانوری به نام «انسان» که روزی به زور غذای خود را پیدا و از دست شکارچیان فرار می کرد، امروزه جمعیتش به میلیارد رسیده است. موضوعی که شاید هیچ گاه به ذهن انسان نخستین نمی رسید این بود که از دست بلایای طبیعی و بیماری ها جان سالم به در ببرد و ظاهراً تک تاز دنیای موجودات زنده شود. اما تک تازی این موجود که به قول جرج ارول «تنها مخلوقی است که بدون تولید، مصرف می کند»، به بهای نابودی بسیاری از گونه های دیگر تمام شده است...

سوم؛ افزایش جمعیت زمین و مصرف منابع و آلودگی های ناشی از آن درست شبیه همان داستان کوچه ماست. زیادی تعداد جمعیت انسان همراه با حرص و آز ذاتی این موجود و به ویژه در جوامع مصرف گرایی مانند آمریکا، چنان بلایی بر سر محیط زیست و منابع زمین آورده که هیچ موجودی در طول تاریخ چهار میلیارد ساله زمین نتوانسته چنین کاری بکند. آلودگی های گوناگون و گاهی عجیب و غریبی که امروزه گریبان گیر ماست (مثل آلودگی نوری)، بخش اصلی همین افزایش بی برنامه جمعیت است. جالب این جاست که بشر امروز جزو معدود موجوداتی است که فقط آلودگی ایجاد می کند و به قول مایلز کینگتن، «یگانه موجودی است که ظاهرا وقت و نیروی کافی دارد تا تمام فضولاتش را در دریا بریزد و بعد توی آن شنا کند!». در حقیقت ما بدون توجه به ظرفیت محیط زیاد شده ایم و طبیعت توان پاکسازی آلودگی ما را ندارد و این می شود که در آلودگی «شنا می کنیم»...

چهارم؛ نکته کلیدی درباره جمعیت انسان و توان آلایندگی آن، پراکنش نامناسب بشر است. این موضوع به ویژه در کشور ایران بیشتر به چشم می خورد: در حالی که بخش های مرکزی ایران جمعیت چندانی ندارد، تهران و شمال کشور دارد از جمعیت در حال انفجار است. این مساله مانند مشکل همیشگی پزشکان ایرانی است. در کشور، پزشک زیاد نداریم بلکه پراکنش آن نادرست است و این می شود که فلان خیابان پایتخت، شبیه نمایشگاه مطب پزشکان متخصص می شود و فلان روستای دورافتاده در حسرت یک پزشک عمومی می سوزد. برخی ایده هایی که اخیراً درباره توان جمعیتی ایران مطرح می شود که می گوید «ایران ظرفیت چند برابر جمعیت فعلی را دارد»، از دید علمی کاملاً مردود است. در رابطه انسان و محیط زیست، مساحت یک کشور در نظر گرفته نمی شود تا بر اساس آن پراکندگی جمعیت محاسبه شود. بحث بر سر دسترسی انسان به منابع محیطی است و این است که مساله را بحرانی می سازد. در کشوری که وضعیت منابع آبی آن (به عنوان اصلی ترین ماده ای که انسان به آن نیاز دارد) رو به وخامت گذاشته و جمعیت فعلی آن آب سالم ندارند، صحبت از افزایش جمعیت واقعاً چیز عجیبی است...

پنجم؛ بحران جمعیت آن قدر مهم است که اگر تنها از دیدگاه آلودگی های ناشی از افزایش جمعیت به آن نگاه کنیم، ارزش بررسی و اقدام فوری را دارد. در دنیای امروز که دردسرهای ناشی از فن آوری و مصرف گرایی به اندازه کافی مایه دردسر است، تعداد زیاد انسان آزمند و آلوده کننده، بیشتر دردسرآفرین است. بنابراین هر چه موجود آلاینده کمتر، دردسرهای بعدی کمتر. سیاره آبی ما همین الان هم هفت میلیارد موجود آلاینده را در نقاط مشخصی از سطح خود تحمل می کند، بعید می دانم بیش از این جا داشته باشد...

* پژوهشگر محیط زیست و عضو هیات علمی دانشگاه

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...