هایکو

[Himmler 22171]

ميانديشد

بهار اينجاست

دريا ، دريا

[Himmler 22171]

گلهاي سفيد!

از شكاف ديوار

بهار مي آيد

[Himmler 22171]

این جهانِ ِ شبنمی

بی شک شبنمی ست

وهنوز...

[Himmler 22171]

شبانه ماه سپید

تابستان

بر بادبان سپید

[Himmler 22171]

دگرباره دنگ دنگ ِ

ناقوس معبدکوهستان

باران بهاری

[Himmler 22171]

به خانه ام

خوش امدی

اولین باران بهاری

[Himmler 22171]

هر روز

تکه ی کوچکی از آسمان

سهم صبح های من است...

[Himmler 22171]

روز دوم هم می گذرد

دوچروك

بر پيشانی سال جديد!

[Himmler 22171]

شکوفه‌های قرمز آلو...

شاخه‌ها با شاخه‌ها به ستیزند

برای بهره‌ای از آسمان

[Himmler 22171]

طوفان گذشت

گنجشکان

خاشاک جمع میکنند

[Himmler 22171]

صدای زنگی به نشانه ی وقت خواب

با انديشه ی او در سر

چگونه توانم خفت ؟

[Himmler 22171]

به ماه كه می نگرم

تابان بر هزاران هزار كوره راه درد

می بينم تنها من نيستم گرفتار خزان

[Himmler 22171]

ریزش ِ کاملیاها

من بودم اگر

می‌ریختم به سیلابی

[Himmler 22171]

صبح و شام...

اما روزگاری پیش از این

بینمان فاصله ای نبود

[Himmler 22171]

کپه‌ی زولبیاها

عبور کنان با دهان تلخ

پسرک روزه‌دار!

[Himmler 22171]

دیری بودایی

با باغ‌هایی معلق

تصاویر نبرد.

[Himmler 22171]

افکار

مانند موزاییک‌ها

 

در حیاط کاخ بی‌حرکتند

[Himmler 22171]

بالای شیب‌ها

 

زیر آفتاب

 

بزها آتش می‌چرند.

[Himmler 22171]

در بهارخواب

 

در قفسی از نیزه های رنگین‌کمان

 

اسیر م.

[Himmler 22171]

غم برگریزان

شادی شروع مدرسه

شهر در تضاد!