spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آبان، ۱۳۹۰ [TABLE] [TR] [TD]مهارت گوش دادن - لیلا سلیقه دار [/TD] [TD=align: left][/TD] [/TR] [TR] [TD=colspan: 2] آدمي در قرن حاضر به تواناييهاي متعددي نياز دارد كه هر كدام ميتواند به نوعي در روند زندگي و كار او تاثيرگذار باشد. از اين ميان، توانايي برقراري ارتباط و ايجاد مناسبات اجتماعي از جمله مهمترين مهارتهاست. همه ما در هر پست و منزلت شغلي، مطمئناً با افراد زيادي روبهرو هستيم كه شايد نيمي از زمان حضورمان در اجتماع به آنها اختصاص دارد و مهمترين پل ارتباطي ميان ما از طريق «گوش دادن» صورت ميگيرد. در مهارت گوش دادن چنان قدرتي نهفته است كه به واسطه آن ميتوان از بسياري از موانع گذشت، افراد زيادي را در اختيار داشت و در انزواي ناخواسته روزگار نو درگير نماند. در اين نوشته تلاش شده راهكارهايي در باب گوش دادن موثر بيان شود تا قدرت پنهاني اين مهارت آشكار گردد. هر نكته به شكلي بيان شده است كه شما ميتوانيد با توجه به نوع عملكرد خود در حين گوش دادن و شناسايي نقاط ضعفتان در اين زمينه، جملهاي را كه توجه به آن منجر به قوت توانايي گوش دادن در شما ميشود انتخاب كرده و روي يك برگه نوشته و در مكان مناسبي كه در معرض ديدتان باشد، قرار دهيد. به اين ترتيب با مراقبت از رفتارتان و توجه بر نكته ياد شده ميتوانيد به سرعت به مهارت گوش دادن در خود قوت بيشتري ببخشيد. در حالت كاملاً عادي، گوش كردن بيش از هر فعاليت ديگر زمان بيداري فرد را به خود اختصاص ميدهد. مطالعه بر روي افراد شاغل در زمينههاي متفاوت، نشان داده است كه 70 درصد لحظههاي بيداري افراد به برقراري ارتباط ميگذرد. از اين زمان نوشتن 9 درصد، مطالعه 16 درصد، صحبت كردن 30 درصد و گوش كردن 45 درصد را به خود اختصاص ميدهد. اما با اين وجود، متاسفانه فقط عده معدودي از افراد شنوندگان خوبي به شمار ميروند. محققان مدعياند كه حتي در سطوح اطلاعاتي خاص و وقتي كه شنونده براي كسب معلومات گوش ميدهد نيز 75 درصد ارتباط كلامي ناديده گرفته ميشود، اشتباه درك ميشود و يا به سرعت فراموش ميشود. توانايي گوش كردن، براي درك معناي عميق آنچه افراد ميگويند، از اين هم نادرتر است و شايد بر همين اساس بوده كه نقل ميكنند عيسي مسیح فرمود:" اگر چه يك گوش تو كاملاً شنواست، اما گوش ديگرت ناشنواست." بيشتر اوقات حرفهاي گوينده از يك گوش وارد ميشوند و از گوش ديگر خارج ميشوند. در جامعه ما يكي از دلايل عمده گوش كردن نامناسب، آن است كه بيشتر ما آموزش مقدماتي بسيار عميقي را براي گوش نكردن دريافت ميكنيم. در دوره پيشدبستان، تاكيد والدين به توجه نكردن به آنچه خوب نيست و در سالهاي اوليه تحصيل پرداختن و تاكيد صرف بر خواندن، از سويي ديگر آغاز الگوبرداري ما از همان سالهاي نخست كودكي از بزرگترهايي كه خود هرگز درست گوش نميدهند همه از جمله عوامل ياد دهنده گوش نكردن هستند. نتايج بررسيها نشان ميدهد كه عدم استفاده صحيح از اين مهارت، موجب ناتواني افراد در حل مشكلات اعم از خانوادگي و يا شغلي ميشود. اما اين مهارت نيز همچون ساير مهارتها، كسب كردني و آموختني است، كافي است به برخي نكات و اصول لازم در اين خصوص توجه و عمل كنيم تا از نيروي حاصل از آن در پيشگيري از مسائل و حل مشكلات موجود و نيز برقراري روابطي سازنده بهرهمند شويم. از جمله اين نكات ميتوان به موارد زير اشاره كرد. اين نكات ساده در قالب جملاتي بيان شده است كه توجه به آنها در رفتار عملكرد موجب تقويت گوش دادن فعالانه و موثر ميشود. در حين رويارويي با هر مراجعه كنندهاي اعم از همكاران و يا اعضاء خانوادهام تا زماني كه كاملاً متوجه موضوع نشدهام، زمان گفتوگو را به بعد موكول نميكنم. در طول صحبت كردن طرف مقابل، مشغول قضاوت و ارزشگذاري كلام او در ذهن خودم نيستيم. بدون پيشداوري و فارغ از شنيدههاي قبليام به سخنان طرف مقابل گوش ميكنم. به اين ترتيب ذهن من با نگاهي تازه به تحليل مسئله مورد نظر ميپردازد. بعد از اتمام حرفهاي طرف مقابل به خودم فرصت فكر كردن ميدهم. من مجبور نيستم بلافاصله تصميم بگيرم و يا چيزي بگويم. كوتاه و روشن سخن ميگويم تا فرصت لازم براي درك كلامم و نيز صحبت كردن از طرف مقابل وجود داشته باشد. براي ذكر مصاديق در حرفهايم از خاطرات دور و دراز خود كه تعريف آنها زمان زيادي صرف ميكند و رشته كلام را نيز از هم ميگسلد، پرهيز ميكنم. در حين گفتوگو با حركات سر و كلمات مناسب تمايل و علاقمندي خود را به شنيدن نشان ميدهم. در طول گفتوگو تلاش ميكنم كه اصل كلام و منظور طرف مقابل را درك كنم و به برداشت ذهنم اكتفا نكنم. ميدانم خشم مانع فهم درست معاني خواهد شد، بنابراين در اين زمان تلاش ميكنم با سكوت بيشتر و توجه به بيان و احساس گوينده موجب كنترل خشم در خود شوم. در مواقعي كه احساس ميكنم دقيقاً متوجه منظور طرف مقابل خود نشدهام، با جملات واضحتر و با استفاده از كلمات گوينده سوال ميكنم. تا حد امكان سخن گوينده را قطع نميكنم. اما اگر از نظر زمان در تنگنا باشم، اين مورد را با لحن مناسبي مطرح ميكنم و حتماً قرار گفتوگوي بعدي را معين ميكنم. در هنگام شنيدن با بدني مايل به جلو و در فاصلهاي مناسب رودرروي طرف مقابل قرار ميگيرم و با وضعيتي گرم و پذيرا، هشياري همراه با آرامش خود را به او انتقال ميدهم. در حين گوش دادن سعي ميكنم عوامل محيطي مزاحم را به حداقل برسانم مثلاً تلويزيون و راديو را خاموش كنم، گاهي حتي تلفن را قطع كنم و يا در را ببندم. در گفتوگو با طرف مقابلم سعي ميكنم سؤالات كمتري بپرسم تا او وقت بيشتري براي سخن گفتن داشته باشد و هدايت مكالمه به دست او باشد. در صورت نياز به پرسش، از سؤالات باز استفاده ميكنم، يعني سؤالاتي كه به پاسخي بيشتر از يك كلمه احتياج دارند. همواره به ارزش سكوت در گوش دادن فكر ميكنم و ميدانم كه نقطه آغاز فرد، سكوت و گام دوم آن گوش دادن است. در هنگام سكوت به سخنان طرف مقابلم ميانديشم و سعي ميكنم احساس او را بفهمم. ميدانم كه زماني بايد ساكت بود و زماني بايد سخن گفت و من مراقب هستم تا سكوت نامطلوب ميان ما ايجاد نشود. تظاهر به فهميدن نميكنم و هر زمان كه به هر علت مثل خيالپردازي و فكر كردن به آنچه او قبلا گفته بود، متوجه باقي حرفهاي او نشدم، از او ميخواهم كه سخنش را تكرار كند. ميدانم گفتن اين جمله كه «دقيقا ميدانم چه احساسي داري» مانع سخن گفتن او ميشود. بنابراين تلاش ميكنم كه همراه او باشم. همدلي گوش دادن با قلب و سر است، بنابراين گرمي و صميميت و تن صدا و نحوه بيان من ميتواند همدلي مرا نشان دهد. فراموش نميكنم گوش دادن فعالانه گاهي تنها كاري است كه در كمك به برخي از افراد براي رسيدن به حل مشكلاتشان لازم است، بنابراين گوش كردن من گاهي بسيار موثرتر از ارائه راهحل يا تلاش براي مشكلگشايي است. [/TD] [/TR] [/TABLE] 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده