mohammad 87 سبز 2382 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 آبان، ۱۳۹۰ در شهر من ايمان ارزان است نان ،گران در شهر من عرق شرم از پيشاني خدا جاريست روزگار جالبی بود واسم تو مهندسان البته اون اوایلش تو فضای اوایل انتخابات 88 بود اومدم مهندسان تک و تنها هیچ کس نمیشناختم یکم سخت بود برام اما نمیدونم انگاری یه وظیفه بود واسم تو بحثای سی یا سی شرکت کنم و از حق ازدست رفتمون دفاع کنم اون موقعها بچه های خیلی فعال کوروش- سجاد- مهران- امید- ممد رضا-فروغ- سیمین- حاج مرتضی- نگین و .... بقیه دوستای گلم بودم که اسمشون بخاطر نمیارم متاسفانه بعدش امنه و سارا افشار و شقایق و بقیه اضافه شدن حالو هوای عجیبی داشت واسم ... بعدش با یه جرقه کوچیک شماره سبز به بچه ها دادیم برای تعداد اعضای سبز باشگاه بالغ بر 400 نفر شدیم شدیم خار تو چشم امثال پیرجو و بقیه اندک دوستان .... یادمه دو سه عضو بودن طوماری نوشتن بر علیه ماها تک تک موضوع تاپیکامون اورده بودن بالا و از ادمین خواستن ماهارو اخراج کنه جالب بود فکر میکردن من همون جد بزرگ امید هستم بهم میگفتن مولتی اکانتی اروزگاری بود برای خودش ... ببینید به چه کارایی دست زده بودن واسه ف ی ل ت ر کردن باشگاه: یادمه دم دمای صبح بود چند تا کاربر صفر اومدن بالا عکسای مستحجن آپ کرده بودن تو تالار اخبار که باعث ف ی ل ت ر کردن باشگاه بشه بعد اونجا فهمیدم هدف وسیله رو توجیح میکنه یعنی چیه!! بعدشم که پیرجو جان (که فکر میکرد اقا زرنگه هست) با اسم کاربری جوجو 13 اومد و ذات حقیقش به ماها ثابت کرد و همون هدف و وسیله رو دوباره تو ذهن ماها تداعی کرد همونجا بود که کلی توهین های دست اول ازش یاد گرفتم بعدش که یه اخراج سوری 3 روزه از طرف ادمین قرار گرفت و بعد از سه روز با قدرت بیشتر سر کارش اومد .... یادش بخیر یه روز با سجاد و ارش وسارا افشار و امنه با بچه های دیگه هماهنگ کرده بودیم باشگاه رو تحریم کنیم عجب حال و هوای بودددددددددددددددددددد از اخر هم بنا شد تحریم نکینیم با قدرت تمام استخون تو گلوی بعضی ها بشیم که تا حدود زیادی هم موفق شدیم اتفاقاتی رخ داد مثل اخراج مکرر اعضا به بهانه های واهی و تصویه حسابای شخصی که پیرجو داشت انجام میداد (بچمون اینده روشنی تو بازجویی و کارای اطلاعاتی داره چون فکر میکرد بچه زرنگه) یعدش خونه ای که رج رجش رو با عشقمون ساختیم و ترک کردیم ... قسمت کوچیکی از خاطراتم بود براتون گفتم مثل قصه های هزارو یک شب شد 6 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 آبان، ۱۳۹۰ شهرزاد قصه گو،راوی قصه های هزار و یک شب بود...:JC_thinking: 5 لینک به دیدگاه
Aartemis 6639 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آبان، ۱۳۹۰ شهرزاد قصه گو،راوی قصه های هزار و یک شب بود...:JC_thinking: همه نقاب دارن !!!!!!!!!! 2 لینک به دیدگاه
mohammad 87 سبز 2382 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آبان، ۱۳۹۰ بقیه شم بگو تا غیبت نشه. همه اینا رو به پیرجو و ادمین گفته بودم ... غیبت نیست ذکر خاطراته 2 لینک به دیدگاه
Cinderella 9897 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آبان، ۱۳۹۰ عجب...!!! چه اقداماتي در پس پرده بوده؟!!!! ما هم كه بي خبرر.... 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده