رفتن به مطلب

بیاین خاطرات تقلب مون رو تعریف کنیم


ارسال های توصیه شده

شدید درسخون؛ اون نفر اول بود من دوم

فهمیدیم درسخون بودی :ws47:

 

کار خوبی هم نیست خب %282331%29.gif

آخی :biggrin:

 

 

موتورخونه رو کامل کشیدم؛ 20 شدم %28279%29.gif البته خودم بلد بودم, میخواستم مطمئن شم

 

کاملا مشخصه شکی درش نیست :ws47:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 107
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

من یکی از بزرگ ترین افراد تو تقلب در تاریخ یونی مون هستم :JC_thinking:

 

یادش بخیر یه اکیپ 5 نفره بودیم :no:

 

چه دوران خوبی بود :ws37:

 

فقطتو دانشگاه تربیت بدنی 1 و 2 رو تقلب نرکدم :w58:

 

بقیقه اش :whistle:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
من یکی از بزرگ ترین افراد تو تقلب در تاریخ یونی مون هستم :JC_thinking:

 

یادش بخیر یه اکیپ 5 نفره بودیم :no:

 

چه دوران خوبی بود :ws37:

 

فقطتو دانشگاه تربیت بدنی 1 و 2 رو تقلب نرکدم :w58:

 

بقیقه اش :whistle:

 

 

احسنت!:ws37:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

من رو دستمال کاغذی مینوشتم بعد چنان ادای (عدای؟)سرما خورده هارو در میاوردم که کسی جرات نکنه بیاد طرفم

 

ولی یه روز یکی جرات کرد اومد و داستان لو رفت

:icon_pf (34):

حالا باید تاکتیکمو عوض کنم:ws37:

  • Like 7
لینک به دیدگاه

درس هیدرولیک یه مسئله داشت در مورد آب پشت سد خیلی طولانی بود

استادمونم عادت داشت سوالارو تستی میداد جوابا هم خیلی نزدیک کوچیکترین اشتباهی میکردی کل نمره از دست رفته بود

 

دوستم کنار من نشته بود همش میگفت جواب سوال 3 ب میشه منم توجهی نمیکردم داشتم حلش میکردم

خلاصه یه نیم ساعتی طول کشید جواب همون ب شد!

دوستم گفت حالت جا اومد :biggrin: حالا دیگه جواب سوال 4رو نمیدم بهت :icon_razz:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

درسای عمومی رو که اکثرا ۲۰ نمره رو تقلب می‌کنم! یعنی‌ پاک پاک میرم سر جلسه! ترم قبل تو برگه تقلب نوشتم بردم بازرس مچمو گرفت! هفته بعد زنگ زدن باید بیای توضیح بدی! فک کردم فقط منم! وقتی‌ رفتم پشت در دفتر رئیس دانشگاه صف طویلی منتظر بود!! اسم میدادیم صدامون میکردن!!!:biggrin:

  • Like 6
لینک به دیدگاه

یه درس حفظی تخصصی داشتیم...استاده هم از اون گیرا...از طرفی من می دونستم از اول چزوه به ترتیب سئوال می ده تا آخر...

هیچ چی دیگه همشو رو mp3 player ضبط کردم رفتم سره امتحان...نمرش رو هم کامل گرفتم ...بسیار چسبید...:biggrin:

  • Like 9
لینک به دیدگاه

من اصن آآآآآآآآآدم تقلب رسوندن و تقلب گرفتن نیستم:icon_pf (34):

یا خودمو تابلو میکنم یا اوون بدبختیو که بهم تقلب داده.....

واسه همینم هیچوقت توو عمرم تقلب نمیکنم.........

:ws37:

 

یه سال اول راهنمایی بودم....امتحان عربی داشتیم....

استادش از اینا----->:viannen_38:

دوست داشتی فقط بزنی توو سرررررش:vahidrk:

 

از اوون سخت گیرای گیره روزگار بود......

ینی وقتی میگفت میخوام دری بپرسم انگار داستیم جولومون عزراییلو میدیدم:sad0:

سر امتحانش..کلاسی بود........منم عربیم ضعیییییییییف:girl_blush2:

همیشه سر امتحان عربی وقتی ترجمه از فارسی به عربی مبداد به جای اینکه عربیش بیاد توو ذهنم در جا انگلیسیش میومد روو زبونم:ws47:

یه دوستی داشتم...خیلی زررررررنگ بود....اوون جفتم بود....گفتم انیس جان تو تقلبو برسونیا...من هیچی بلد نیستم.....(نیست خیلیم بلد بودم تقلب کنم..درخواستم میدادم:icon_pf (34):)

امتحان شروع شد.........همه رو جواب دادم ...سر یکیش نا فرم مووندم....

نگاه معلمه کردم...دیدم حواسش نیست(زهی خیال باطل:icon_pf (34):)

تا جایی که میتونستم چشامو باز کردم تا ببینم انیس روو برگش چی نوشته.....

چنان تمرکزی کرده بودم که هر کی نمیدونست فکر میکرد که من دارم به سوال امتحانی فکر میکنم....:ws47:

هی دیدم معلمه داره میگه سرت روو برگت باشه.......خانوم سرت روو برگت باشه......:vahidrk:

منم انگاااااار که نه اینگار...اصن توو بااغ نبودم........:JC_thinking:

ببعد از امتحان دوستم گفت ..آخه چرا اینقد تابلو بازی در میاری...خانوم فلانی دیدت....هی با تو بود میگفت سرت توو برگت باشه....

یه نگاه به معلمه کردم دیدم اینجووره:icon_razz:

اینم من---->:w58:

این دوستم------>:icon_pf (34):

 

سری آخری هم که همین ماه پیش بود:ws47:

سر امتحان ایین نامه به دوتا از بچه ها تقلب رسوندم جفتشون رد شدن:ws47:

البته تقصیر من نبودااااااااااااااا

فکر نکنی من مقصر بودم.....:biggrin:

خودشون سوالای دیگه رو اشتباه نوشته بودن

  • Like 7
لینک به دیدگاه
خواستی برات کلاسمی زارم تضمینی

 

که ارشد رو هم جواب بده برات :5c6ipag2mnshmsf5ju3

 

آفرین!چه خوب...:ws37:

بازم احسنت!

لینک به دیدگاه
من رو دستمال کاغذی مینوشتم بعد چنان ادای (عدای؟)سرما خورده هارو در میاوردم که کسی جرات نکنه بیاد طرفم

 

ولی یه روز یکی جرات کرد اومد و داستان لو رفت

:icon_pf (34):

حالا باید تاکتیکمو عوض کنم:ws37:

 

هانیه جون این تقلب بچه درس خوناستا!زیاد جواب نمیده.

تاکتیک جدید خودکار مخصوص تقلب همراه با یک عدد برگه A4=نمره مطلوب.:ws37:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

من رفتم دانشگاه کلا جراتم کم شد! :no:

البت کلا اهل تقلب نیستم ولی پیش دانشگاهی که بودم درس هندسه رو 10 نمره تقلب کردم و 10 شدم... :ws37:

تو همون سال فیزیک رو هم 5 نمره تقلب کردم 14 شدم... :ws37:

 

سال خوبی نبود! اگه تقلب نمبکردم که... :icon_pf (34):

  • Like 5
لینک به دیدگاه
من رفتم دانشگاه کلا جراتم کم شد! :no:

البت کلا اهل تقلب نیستم ولی پیش دانشگاهی که بودم درس هندسه رو 10 نمره تقلب کردم و 10 شدم... :ws37:

تو همون سال فیزیک رو هم 5 نمره تقلب کردم 14 شدم... :ws37:

 

سال خوبی نبود! اگه تقلب نمبکردم که... :icon_pf (34):

 

 

15 نمره تقلب!:jawdrop:

آفرین...صد آفرین..هزار و سیصد آفرین!:icon_gol:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

چقد این روزا همه خاطره می گن:دی

من بیشتر تقلب می دادم ولی یه بار سر امتحان انقلاب تقلب گرفتم خیلی حال داد یه پسری کنارم نشسته بود منم نمی شناختمش به همه اونجا تقلب می داد ولی من ازش نخواستم خودش گفت تو چی موندی بهت بگم منم یکی یکی نشون دادم ماشالا چقدم کم بود اشکالام:texc5lhcbtrocnmvtp8 همه رو گفت دمش گرم موقع دادن نمره ها دیدم 20 شدم اینقد حال دااااااااااااااااااااااااااااااااد بازم دمش گرم :texc5lhcbtrocnmvtp8

  • Like 8
لینک به دیدگاه

حالا ماجرای اون تقلب 10 نمره ای!!

 

امتحان هندسه بود منم رفتم سر جلسه اصلا هم نخونده بودم و میدونستم که میفتم! خلاصه سرم اینطرف و اونطرف میچرخید و به امید امداد غیبی بودم! :ws37:

خلاصه امداد غیبی رسید و یه آقا پسری از آخر سالن (3، 4 ردیف با من فاصله دشات) اشاره کرد و گفت خیالت راحت من بهت میرسونم... :w58:

منم اولش باخودم گفتم طرف خالی میبنده چجوری میخاد از اونجا به من برسونه! :JC_thinking:

خلاصه 15 دقیقه پایانی امتحان رسید و اون پسره از ردیف اخر اومد جلو و برگه ای رو روی صندلی کنار دستی من بود گذاشت و رفت! :ydm47612zsesgift969

مراقبا هم حواسشون خیلی جمع بود ولی من چاره دیگه ای نداشتم دل رو زدم بدریا و سوت زنان :whistle: از رو صندلیم بلند شدم رو رفتم صندلی بغلی نشستم! برگه خودمو گذاشتم تو کیفم و شروع کردم با برگه یارو نوشتن.

10 نمره! :biggrin:

  • Like 8
لینک به دیدگاه

بر خلا دانشگاه من بچه خیلی زرنگی بودم ....جدی میگما...شاگرد اول بودم:texc5lhcbtrocnmvtp8

موقع امتحانا خوش به حال من بود

پول میگرفتم تقلب میدادم:texc5lhcbtrocnmvtp8.....مدرسه ما هم بچه قرطی زیاد داشت و همشونم ازم حساب میبردن....درآمد هنگفتی داشتم برا خودم:whistle:

  • Like 9
لینک به دیدگاه
حالا ماجرای اون تقلب 10 نمره ای!!

 

امتحان هندسه بود منم رفتم سر جلسه اصلا هم نخونده بودم و میدونستم که میفتم! خلاصه سرم اینطرف و اونطرف میچرخید و به امید امداد غیبی بودم! :ws37:

خلاصه امداد غیبی رسید و یه آقا پسری از آخر سالن (3، 4 ردیف با من فاصله دشات) اشاره کرد و گفت خیالت راحت من بهت میرسونم... :w58:

منم اولش باخودم گفتم طرف خالی میبنده چجوری میخاد از اونجا به من برسونه! :JC_thinking:

خلاصه 15 دقیقه پایانی امتحان رسید و اون پسره از ردیف اخر اومد جلو و برگه ای رو روی صندلی کنار دستی من بود گذاشت و رفت! :ydm47612zsesgift969

مراقبا هم حواسشون خیلی جمع بود ولی من چاره دیگه ای نداشتم دل رو زدم بدریا و سوت زنان :whistle: از رو صندلیم بلند شدم رو رفتم صندلی بغلی نشستم! برگه خودمو گذاشتم تو کیفم و شروع کردم با برگه یارو نوشتن.

10 نمره! :biggrin:

 

چه حرفه ای!!!

خدا این امدادای غیبی رو حفظ کنه!:ws37:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
بر خلا دانشگاه من بچه خیلی زرنگی بودم ....جدی میگما...شاگرد اول بودم:texc5lhcbtrocnmvtp8

موقع امتحانا خوش به حال من بود

پول میگرفتم تقلب میدادم:texc5lhcbtrocnmvtp8.....مدرسه ما هم بچه قرطی زیاد داشت و همشونم ازم حساب میبردن....درآمد هنگفتی داشتم برا خودم:whistle:

 

شمام!؟

عجب کارآفرینی بودید!:w16:

  • Like 1
لینک به دیدگاه

یه بار دبیرستان سرامتحان هندسه

یه سوال رو که یه قضیه بود من نخونده بودم

دوستم رو چرک نویس خودش نوشت موقعی که داشت ورقه شو بده اونو گذاشت رو میز من

منم انقده هول شدم و دست دست کردم و به معلم نیگا کردم که فهمید پاشد بیاد طرف من

از ترسم زودی پاشدم ورقه مو دادم بهش

:5c6ipag2mnshmsf5ju3

  • Like 4
لینک به دیدگاه
بر خلا دانشگاه من بچه خیلی زرنگی بودم ....جدی میگما...شاگرد اول بودم:texc5lhcbtrocnmvtp8

موقع امتحانا خوش به حال من بود

پول میگرفتم تقلب میدادم:texc5lhcbtrocnmvtp8.....مدرسه ما هم بچه قرطی زیاد داشت و همشونم ازم حساب میبردن....درآمد هنگفتی داشتم برا خودم:whistle:

 

دمت گرم عجب فکر بکری:ws47:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...