fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، ۱۳۹۴ همیشه همینه فکور میدونی اسپراوو چیه ؟ این که من میدونم چیه نیست . کیه هست . سرمربی تیم تیم ملی والیبال آمریکا . اونو میگی ؟ 1 لینک به دیدگاه
wheeler 8640 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، ۱۳۹۴ این که من میدونم چیه نیست . کیه هست .سرمربی تیم تیم ملی والیبال آمریکا . اونو میگی ؟ نه اسم یک ماده هستش یک پودر سفیده این همون ماده هستش که همه دنبالشن و اون روسه برای استخراج استفاده میکنه محلول سیانید رو میذاره جلوش با قاشق اینو میریزه توش یهو یک چیزی مثل جیگر باد میکنه و ظاهر میشه فرایندش تکه و لنگه نداره میدونی چند نفر تو دنیا دنبال این ماده هستن ؟ یک چیز دست سازه و اطلاعاتی هم ازش دم دست نیست و انحصاره دیگه فکر میکنی چطوری فهمیدم این ماده چی به چیه ؟ 2 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، ۱۳۹۴ نه اسم یک ماده هستشیک پودر سفیده این همون ماده هستش که همه دنبالشن و اون روسه برای استخراج استفاده میکنه محلول سیانید رو میذاره جلوش با قاشق اینو میریزه توش یهو یک چیزی مثل جیگر باد میکنه و ظاهر میشه فرایندش تکه و لنگه نداره میدونی چند نفر تو دنیا دنبال این ماده هستن ؟ یک چیز دست سازه و اطلاعاتی هم ازش دم دست نیست و انحصاره دیگه فکر میکنی چطوری فهمیدم این ماده چی به چیه ؟ نمیدونم. 1 لینک به دیدگاه
wheeler 8640 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، ۱۳۹۴ نمیدونم. تو یک جمعی ورود کردم که این روسه بود و سه 4 تا دیگه و به سختی سعی میکردن صحبت کنن چون هر کدوم به یک زبون حرف میزدن و سخت بود مثلا این روسه آلمانی بلغور کنه و.......... از شیوه ای که گفتم استفاده کردم و میدونستم این فقط دست روسه هستش و بقیه ندارن و منم نمیدونستم ولی چیزی رو به عنوان سیانید معرفی کردم که سیانید نبود ولی اون بوی بادومو داشت !!! و به شکل طبیعی همه سریع فاصله گرفتنو پوزه بند یا همون ماسکو زدن یک پودر سفیدی که یک ماده دیگه بودو برای رسوب استفاده کردم و شبیه به همون جیگر باد کردو و........... بعد به روسه گفتم دیدی منم دارم اینو !! فکش افتاد و مونده بود که اینو خودش ترکیبی ساخته من چجوری میدونم ؟ بعدش بهش گفتم تازه این یکم خطا داره و مثل سایر فرایندها یکم تو محلول میمونه و از این حرفها که من تونستم اون مشکلو برطرف کنم !!! این چند ماه سریش شده بود چیکارش کردی و از این حرفها دقیقا فرایندش حرفه ای بود و چیزی هم تو محلول باقی نمیموند و با اینکه خودش طیف گرفته بود ولی چون من مقدار بیشتری بار گرفتم ایمان پیدا کرده بود که تو محلول هست!!! من فقط مقدار بیشتری حل کرده بودم اون که نمیدونست اینو و طی این چند ماه هی میگفت چجوری ؟ میگفتم انحصاره و بحثو به جوک و خنده میگرفتم این بابا به جایی رسیده بود که ریز به ریز فرایندشو برداشته بود با خودکار نوشته بو هی خط خطی کرده بود که اینجاشو اینجوری کنم اونجاشو اونجوری کنم آزمایش دیگه به سادگی ریز فرایندشو باز کرد و وقتی فرایندو گرفتم یکم با دوزها بازی کردم و بهش گفتم ایرادت اینجاست مواردی رو وارد ترکیبش کردم که عملا هیچ تاثیری نه مخرب و نه سودمند داشت!!! فقط شلوغ شد و این الان احساس میکنه گل رو زده زیر طاق هم زده و خیلی تمایل داره همیشه با هم تبادل افکار داشته باشیم من طی این چند ماه چیزی رو پیگیری نکردم و اون بود که روزو شبش رو به هم ریخته بود که ببینه داستان چیه و آخر هم ............... 2 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، ۱۳۹۴ تو یک جمعی ورود کردم که این روسه بود و سه 4 تا دیگه و به سختی سعی میکردن صحبت کنن چون هر کدوم به یک زبون حرف میزدن و سخت بود مثلا این روسه آلمانی بلغور کنه و.......... از شیوه ای که گفتم استفاده کردم و میدونستم این فقط دست روسه هستش و بقیه ندارن و منم نمیدونستم ولی چیزی رو به عنوان سیانید معرفی کردم که سیانید نبود ولی اون بوی بادومو داشت !!! و به شکل طبیعی همه سریع فاصله گرفتنو پوزه بند یا همون ماسکو زدن یک پودر سفیدی که یک ماده دیگه بودو برای رسوب استفاده کردم و شبیه به همون جیگر باد کردو و........... بعد به روسه گفتم دیدی منم دارم اینو !! فکش افتاد و مونده بود که اینو خودش ترکیبی ساخته من چجوری میدونم ؟ بعدش بهش گفتم تازه این یکم خطا داره و مثل سایر فرایندها یکم تو محلول میمونه و از این حرفها که من تونستم اون مشکلو برطرف کنم !!! این چند ماه سریش شده بود چیکارش کردی و از این حرفها دقیقا فرایندش حرفه ای بود و چیزی هم تو محلول باقی نمیموند و با اینکه خودش طیف گرفته بود ولی چون من مقدار بیشتری بار گرفتم ایمان پیدا کرده بود که تو محلول هست!!! من فقط مقدار بیشتری حل کرده بودم اون که نمیدونست اینو و طی این چند ماه هی میگفت چجوری ؟ میگفتم انحصاره و بحثو به جوک و خنده میگرفتم این بابا به جایی رسیده بود که ریز به ریز فرایندشو برداشته بود با خودکار نوشته بو هی خط خطی کرده بود که اینجاشو اینجوری کنم اونجاشو اونجوری کنم آزمایش دیگه به سادگی ریز فرایندشو باز کرد و وقتی فرایندو گرفتم یکم با دوزها بازی کردم و بهش گفتم ایرادت اینجاست مواردی رو وارد ترکیبش کردم که عملا هیچ تاثیری نه مخرب و نه سودمند داشت!!! فقط شلوغ شد و این الان احساس میکنه گل رو زده زیر طاق هم زده و خیلی تمایل داره همیشه با هم تبادل افکار داشته باشیم من طی این چند ماه چیزی رو پیگیری نکردم و اون بود که روزو شبش رو به هم ریخته بود که ببینه داستان چیه و آخر هم ............... خیلی جالب و در عین حال عالی بود. الان گرفتم چی میگی. منم عین همین روش رو در حوزه رشته خودم انجام میدم ولی نه بصورت حضوری و فیزیکی با یه انسان . بلکه از طریق دیدن و شنیدن و ........ من هم برای شناخت توان انسان و توان ذهن و مواردی در حوزه رفتار های اکتسابی و ژنتیکی و وراثتی و میزان تاثیر تعلیم و تربیت و اموزش در غلبه بر خواص وراثتی کار هایی رو انجام دادم و میدم که ظاهرا با روش شما همخوانی نداره ولی باطنا کپی روش شماست. دنیای قشنگی است این بازی ها و نتایج جالبی هم بدست میاد که من فکر میکنم دنیای جدید با همین نتایج میتونه کامل و قابل زندگی کردن بشه. ( نه این خط آخر فلسفی نبود , بافتنی بود ) 1 لینک به دیدگاه
wheeler 8640 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، ۱۳۹۴ خیلی جالب و در عین حال عالی بود. الان گرفتم چی میگی. منم عین همین روش رو در حوزه رشته خودم انجام میدم ولی نه بصورت حضوری و فیزیکی با یه انسان . بلکه از طریق دیدن و شنیدن و موارد مشابه اون انجام میدم. ( رشته تخصصی من روانشناسی کار هست و تو ترکیه درس خوندم و تخصص گرفتم و همین سال جدید هم که بیاد دوباره برای ادامه کارم میرم ترکیه . ) من هم برای شناخت توان انسان و توان ذهن و مواردی در حوزه رفتار های اکتسابی و ژنتیکی و وراثتی و میزان تاثیر تعلیم و تربیت و اموزش در غلبه بر خواص وراثتی کار هایی رو انجام دادم و میدم که ظاهرا با روش شما همخوانی نداره ولی باطنا کپی روش شماست. دنیای قشنگی است این بازی ها و نتایج جالبی هم بدست میاد که من فکر میکنم دنیای جدید با همین نتایج میتونه کامل و قابل زندگی کردن بشه. ( نه این خط آخر فلسفی نبود , بافتنی بود ) حالا فکور جان به نظرت اون روزهای اول از نظر روسه من چقدر خفن بودم ؟ و الان به نظر روسه من چقدر پخمه هستم که روشمو گفتم ؟ 1 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، ۱۳۹۴ ولی چیزی رو به عنوان سیانید معرفی کردم که سیانید نبود ولی اون بوی بادومو داشت !!! و .... اینو گفتی من یاد اون قصه سیانور مضاعف پتاسیم و طلا انداختی که طلاسازان یهودی قدیمی که تو ایران بودن اونو تهیه میکردن ولی حتی اساتید دانشگاه هم بلد نبودن بصورت عملی اونو تهیه ش کنن. البته موضوع به این تاپیک مربوط نمیشه ولی هر چه بود ذکر یه خاطره بود. لینک به دیدگاه
wheeler 8640 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، ۱۳۹۴ اینو گفتی من یاد اون قصه سیانور مضاعف پتاسیم و طلا انداختی که طلاسازان یهودی قدیمی که تو ایران بودن اونو تهیه میکردن ولی حتی اساتید دانشگاه هم بلد نبودن بصورت عملی اونو تهیه ش کنن. البته موضوع به این تاپیک مربوط نمیشه ولی هر چه بود ذکر یه خاطره بود. اتفاقا مربوطه عزیز و بازم اتفاقا اون روسه هم یهودی بود 2 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، ۱۳۹۴ حالا فکور جان به نظرت اون روزهای اول از نظر روسه من چقدر خفن بودم ؟ و الان به نظر روسه من چقدر پخمه هستم که روشمو گفتم ؟ نمیدونم. چون اون روسه رو نمیشناسم که بتونم نظر بدم. شایدم اصن بحث خفن و پخمه و اینام نباشه و دو تا ذهن پویا رو که یکی پیش شماست و دیگری هم پیش اون روسه رو در نظر بگیریم که نه شما و نه اون روسه بلکه ذهن شما ها این دوئل رو مدیریت میکنه که شناخت این موضوع هم در توان علم امروز نیست. لینک به دیدگاه
wheeler 8640 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، ۱۳۹۴ نمیدونم. چون اون روسه رو نمیشناسم که بتونم نظر بدم. شایدم اصن بحث خفن و پخمه و اینام نباشه و دو تا ذهن پویا رو که یکی پیش شماست و دیگری هم پیش اون روسه رو در نظر بگیریم که نه شما و نه اون روسه بلکه ذهن شما ها این دوئل رو مدیریت میکنه که شناخت این موضوع هم در توان علم امروز نیست. حالا من که نمیخوام اینجا بازی کنم چون قانون اول بازی صبر زیاده و آرامش بالا صرفا برای اینکه موضوع رو جا بندازم الان میگم اگر روسه فقط میدونه و یک چیز ساخته خودشه پس چرا من باید بیام از تو بپرسم اسپراوو چیه ؟ کاری به این ندارم چون میدونم ممکنه بگی من که سر در نمیارم یا نمیدونمو این حرفها و اول هم گفتم بازی نکردم و بازی زمان میخواد و صبرو آرامش ولی توی این یکی دو پست چقدر باورت شد که اسپراوو وجود داره ؟ میدونی اگر یک شیمیست بودی و با زمان و آرامش اینو ادامه میدادیم تا حتی سالها چه نتایجی میشد گرفت ؟ شیمیست قصه ما ایمان پیدا میکرد که یک چیزی وجود داره و........... در آخر چیکار میکرد ؟ یا رهاش میکرد چون احساس میکرد توانشو نداره بهش دست پیدا کنه یا دقیقا اون کاری رو میکرد که تو میخوای و دومی رو بدون اینکه متوجه بشه انجام میداد!! و فکر میکرد داره حرف گوش میکنه و نمیدونست داره طبق خواسته تو رفتار میکنه اصلا چرا به این فکر نکردی که اگر کسی نمیدونه چرا از تو میپرسم چیه و چرا تو باید بدونی ؟ سایکوپت ها میگن آدمهای خطرناکی هستند ولی سایکوپت ها به سادگی تو شرایطی قرار میگیرن که طاهرا بازی رو بردن ولی به شدت دارن به خواسته تو عمل میکنن عاشق سایکوپت ها هستم مخصوصا اونایی که تمایل دارن بکشوننت به طرف خودشون و بهت ضربه بزنن خوراکمه از ضمیر ناخود آگاهشون وارد بشم 1 لینک به دیدگاه
wheeler 8640 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، ۱۳۹۴ دیدی آدمایی رو که میرن یک چیزی رو یاد بگیرن و هر چی بیشتر جلو میرن انگار بیشتر ازش دور میشن ؟ شیمیست ما هم همین میشد نمیتونست انکارش کنه چون جلوی چشمانش داره انجام میشه و بدیش هم همینه 1 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، ۱۳۹۴ حالا من که نمیخوام اینجا بازی کنم چون قانون اول بازی صبر زیاده و آرامش بالاصرفا برای اینکه موضوع رو جا بندازم الان میگم اگر روسه فقط میدونه و یک چیز ساخته خودشه پس چرا من باید بیام از تو بپرسم اسپراوو چیه ؟ کاری به این ندارم چون میدونم ممکنه بگی من که سر در نمیارم یا نمیدونمو این حرفها و اول هم گفتم بازی نکردم و بازی زمان میخواد و صبرو آرامش ولی توی این یکی دو پست چقدر باورت شد که اسپراوو وجود داره ؟ میدونی اگر یک شیمیست بودی و با زمان و آرامش اینو ادامه میدادیم تا حتی سالها چه نتایجی میشد گرفت ؟ شیمیست قصه ما ایمان پیدا میکرد که یک چیزی وجود داره و........... در آخر چیکار میکرد ؟ یا رهاش میکرد چون احساس میکرد توانشو نداره بهش دست پیدا کنه یا دقیقا اون کاری رو میکرد که تو میخوای و دومی رو بدون اینکه متوجه بشه انجام میداد!! و فکر میکرد داره حرف گوش میکنه و نمیدونست داره طبق خواسته تو رفتار میکنه اصلا چرا به این فکر نکردی که اگر کسی نمیدونه چرا از تو میپرسم چیه و چرا تو باید بدونی ؟ سایکوپت ها میگن آدمهای خطرناکی هستند ولی سایکوپت ها به سادگی تو شرایطی قرار میگیرن که طاهرا بازی رو بردن ولی به شدت دارن به خواسته تو عمل میکنن عاشق سایکوپت ها هستم مخصوصا اونایی که تمایل دارن بکشوننت به طرف خودشون و بهت ضربه بزنن خوراکمه از ضمیر ناخود آگاهشون وارد بشم البته میشه صد ها کانال برای ارتباط همه اون چیز هایی که ما اینجا ازش صحبت کردیم پیدا کرد که به کمک همون کانالها بشه دهها بار این پدیده های فکری رو بهم وصل کرد و یا از هم تفکیک کرد و یا حتی میشه ثابت کرد که اینه در عرض هم ولی ضد هم هستند. آنچه که مهم هست ( البته برای من ) اینه که من هیچوقت از لابلای حرفهای مخاطبم تکه ای را در نمیارم و به خودم اجازه نمیدم که رشته سخن و مدار ذهن مخاطبم را دستکاری کنم . برا همینه که نه تنها تو مراودات این شکلی ام سمت حاشیه ها نمیرم بلکه با تمام قدرت گوش میکنم و اجازه میدم که مخاطبم راحت بتونه حرفاشو بگه. نگرانی هم ندارم که مدام به ذهنم ادرس غلط بدم و یا شنیده هایم رو مدام تفسیر به رای کنم. در مورد اون افراد به اصطلاح جامعه ستیز یا انسان ستیز هم که نظر من اینه که کیفیت کار اونام بی شباهت به یه بازی کامپیوتری خطرناک ( به ظاهر ) نیست. یعنی ممکنه یکی پیدا بشه که اون خصلت اونا رو حقه بازی فرض کنه و یکی دیگه هم اونو یه نوع بازی بدونه و بنامه. برای من همه این پدیده ها جذاب و قابل توجه هستند . نکته آخر اینکه اگر فرض کنیم که بشه عاطفه انسان رو محو کنیم , آنوقت شاهد حضور سایکوپت هایی خواهیم بود که خودمون ساخته ایم. خدا کنه یکی پیدا بشه و این مطالب رو یه جورائی جمع و جور بکنه که بشه به یه جمع بندی برسیم . لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، ۱۳۹۴ دیدی آدمایی رو که میرن یک چیزی رو یاد بگیرن و هر چی بیشتر جلو میرن انگار بیشتر ازش دور میشن ؟ شیمیست ما هم همین میشد نمیتونست انکارش کنه چون جلوی چشمانش داره انجام میشه و بدیش هم همینه آیا شما این واقعه رو یه پیروزی برای خودت نصور میکنی؟ لینک به دیدگاه
wheeler 8640 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، ۱۳۹۴ البته میشه صد ها کانال برای ارتباط همه اون چیز هایی که ما اینجا ازش صحبت کردیم پیدا کرد که به کمک همون کانالها بشه دهها بار این پدیده های فکری رو بهم وصل کرد و یا از هم تفکیک کرد و یا حتی میشه ثابت کرد که اینه در عرض هم ولی ضد هم هستند. آنچه که مهم هست ( البته برای من ) اینه که من هیچوقت از لابلای حرفهای مخاطبم تکه ای را در نمیارم و به خودم اجازه نمیدم که رشته سخن و مدار ذهن مخاطبم را دستکاری کنم . برا همینه که نه تنها تو مراودات این شکلی ام سمت حاشیه ها نمیرم بلکه با تمام قدرت گوش میکنم و اجازه میدم که مخاطبم راحت بتونه حرفاشو بگه. نگرانی هم ندارم که مدام به ذهنم ادرس غلط بدم و یا شنیده هایم رو مدام تفسیر به رای کنم. در مورد اون افراد به اصطلاح جامعه ستیز یا انسان ستیز هم که نظر من اینه که کیفیت کار اونام بی شباهت به یه بازی کامپیوتری خطرناک ( به ظاهر ) نیست. یعنی ممکنه یکی پیدا بشه که اون خصلت اونا رو حقه بازی فرض کنه و یکی دیگه هم اونو یه نوع بازی بدونه و بنامه. برای من همه این پدیده ها جذاب و قابل توجه هستند . نکته آخر اینکه اگر فرض کنیم که بشه عاطفه انسان رو محو کنیم , آنوقت شاهد حضور سایکوپت هایی خواهیم بود که خودمون ساخته ایم. خدا کنه یکی پیدا بشه و این مطالب رو یه جورائی جمع و جور بکنه که بشه به یه جمع بندی برسیم . فکور جان میخواستم همینارو بشنوم ازت بحث نتیجه گیری شده اتفاقا من فقط میخواستم یکی موضوع رو روشن کنم و یکی اینکه یک چیزی رو توضیح بدم اولا اینکه موضوع ایمان دادن کاذب که در موردش گفتم و دقیقا اون سمتی که به ذهنت دادم حالتی شبیه به تدافعی گرفتی و رفتی دنبال اینکه خب برداشتها میتونه فلان باشه و توجیه های منطقی و............ همون متنهای وصل کردنو اینا اما به ایمان رسیدی !!! میدونی کدوم ایمان ؟ اینکه من برای توضیح دادن و مثالی که زدم (چرا این سوالو از تو میپرسم اگه وجود نداره !!! ) این که گفتم چرا از تو میپرسم نکته انحرافیه موضوع بود !!! کاتالیزوری بود که به ایمان برسی :icon_pf (34): یک لحظه ایمان پیدا کردی و از چیزی به اسم منطق بهره بردی که خب درست میگه اگه نیست چرا از من میپرسه مثاله ها فکور ایمان پیدا کردی این ماده نیست در صورتی که اتفاقا هست این به اون بضاعته هم مربوطه ها حالا بعدا میگم چیش مربوطه ولی مخاطب من باید به یک ایمان برسه میدونی اگر این ضمیر و ایمان نبود چی میشد ؟ الان اگر از بچه های هوا فضا بپرسی چرا نمیتونید اف 14 رو مهندسی معکوس کنید میگن خیلی پیچیده هستش درسته منم منکرش نمیشم ولی سازنده اون هم آدم بوده ............ اما ایمانی وجود داره که کار هر کس نیست ...اون ضرب المثل معروف دیگه من فقط کافیه تو یک فرایند مثل همون نقره یهو از تو کلاهم خرگوش در بیارم و توجیه اقتصادی خفنی بدم !!! حال سبحان بد میشه یک چیزی که یاد گرفتم اینه که سعی کنم یک جمله یا متن رو به هفتاد شکل ممکن بخونم 69 بار با طرق مختلف و 1 بار برای چیدن دیتاها کنار هم حالا بحثش پیچیده تر از این حرفهاست اما میتونی مخاطب رو به جایی برسونی که بگی ماست سیاهه تو سفید میبینی ایمان پیدا کنه و منطق رو بندازه دور چون اساسا منطق زیاد هم واقعیت نداره حالا با هم در موردش یک تاپیک میزنیم صحبت میکنیم بیا یک چایی بزن سر حال بشی 2 لینک به دیدگاه
wheeler 8640 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، ۱۳۹۴ آیا شما این واقعه رو یه پیروزی برای خودت نصور میکنی؟ اصلا چیزی به اسم پیروزی یا احساسی اینشکلی نیست این یک واقعیته که باید باهاش روبه رو بشی !!! وقتی روبه رو شدی فقط لازمه یکبار دیگه برگردی از اول ببینی !! مثلا یک متن !!! بعد از اینکه با موضوعی که بحثشه روبه رو شدی و هضم کردی لازمه که دوباره برگردی اون متنو بخونی پر از دیتا میشه اون متنه اگر چیزی به اسم پیروزی یا احساس اینشکلی ایجاد بشه که از همون اول باختی به خودتم باختی 2 لینک به دیدگاه
wheeler 8640 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، ۱۳۹۴ آیا شما این واقعه رو یه پیروزی برای خودت نصور میکنی؟ وقتی میگم دوباره برگردی برای اینه برای من همیشه یک چالش وجود داشته اونم اینه که چی باعث میشه یک کمپانی یهو بیاد رپتور بزنه بعد بقیه کشورها ناتوان باشن ؟ چرا واقعا ؟ خیلی وقتها من دیدم کل تکنولوژی رو اصلا یارو داره میگه ولی به سبک خودش و هیچ خواننده ای هم متوجه نمیشه داره میگه ها ولی باز دنیا دنبال اینن که آزمونو خطا کنن و هی دور میشن هر چی بیشتر آموزش میبینن دورتر میشن 2 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، ۱۳۹۴ فکور جان میخواستم همینارو بشنوم ازتبحث نتیجه گیری شده اتفاقا من فقط میخواستم یکی موضوع رو روشن کنم و یکی اینکه یک چیزی رو توضیح بدم اولا اینکه موضوع ایمان دادن کاذب که در موردش گفتم و دقیقا اون سمتی که به ذهنت دادم حالتی شبیه به تدافعی گرفتی و رفتی دنبال اینکه خب برداشتها میتونه فلان باشه و توجیه های منطقی و............ همون متنهای وصل کردنو اینا اما به ایمان رسیدی !!! میدونی کدوم ایمان ؟ اینکه من برای توضیح دادن و مثالی که زدم (چرا این سوالو از تو میپرسم اگه وجود نداره !!! ) این که گفتم چرا از تو میپرسم نکته انحرافیه موضوع بود !!! کاتالیزوری بود که به ایمان برسی :icon_pf (34): یک لحظه ایمان پیدا کردی و از چیزی به اسم منطق بهره بردی که خب درست میگه اگه نیست چرا از من میپرسه مثاله ها فکور ایمان پیدا کردی این ماده نیست در صورتی که اتفاقا هست این به اون بضاعته هم مربوطه ها حالا بعدا میگم چیش مربوطه ولی مخاطب من باید به یک ایمان برسه میدونی اگر این ضمیر و ایمان نبود چی میشد ؟ الان اگر از بچه های هوا فضا بپرسی چرا نمیتونید اف 14 رو مهندسی معکوس کنید میگن خیلی پیچیده هستش درسته منم منکرش نمیشم ولی سازنده اون هم آدم بوده ............ اما ایمانی وجود داره که کار هر کس نیست ...اون ضرب المثل معروف دیگه من فقط کافیه تو یک فرایند مثل همون نقره یهو از تو کلاهم خرگوش در بیارم و توجیه اقتصادی خفنی بدم !!! حال سبحان بد میشه یک چیزی که یاد گرفتم اینه که سعی کنم یک جمله یا متن رو به هفتاد شکل ممکن بخونم 69 بار با طرق مختلف و 1 بار برای چیدن دیتاها کنار هم حالا بحثش پیچیده تر از این حرفهاست اما میتونی مخاطب رو به جایی برسونی که بگی ماست سیاهه تو سفید میبینی ایمان پیدا کنه و منطق رو بندازه دور چون اساسا منطق زیاد هم واقعیت نداره حالا با هم در موردش یک تاپیک میزنیم صحبت میکنیم بیا یک چایی بزن سر حال بشی ممنونم . البته من همین نقل قول رو یه بار دیگه در آینده خواهم گرفت و یه مقدار در موردش حرف خواهم زد. تو این نقل قول فقط همینو میگم که : انتخاب افراد و زیر ساخت های اندیشه فردی برای رسیدن به سینرژی یا طوفان فکری و اینا مهم هست. متریال جور نباشه , اگرم بخواد نتیجه بده , زمانبر میشه. ( همون بضاعت ) شب خوبی برات آرزو میکنم و از اینکه تا این وقت شب با حوصله با من همصحبت شدی , خیلی ممنونم. شب بخیر لینک به دیدگاه
wheeler 8640 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، ۱۳۹۴ ممنونم . البته من همین نقل قول رو یه بار دیگه در آینده خواهم گرفت و یه مقدار در موردش حرف خواهم زد. تو این نقل قول فقط همینو میگم که : انتخاب افراد و زیر ساخت های اندیشه فردی برای رسیدن به سینرژی یا طوفان فکری و اینا مهم هست. متریال جور نباشه , اگرم بخواد نتیجه بده , زمانبر میشه. شب خوبی برات آرزو میکنم و از اینکه تا این وقت شب با حوصله با من همصحبت شدی , خیلی ممنونم. شب بخیر با کمال میل زمان میخواد تا نتیجه های بزرگ حاصل بشه و هدف من هم هیچ وقت یک فرد نیست ولی ممکنه یک کمپانی بزرگ باشه ولی یک چیزی میگم بعدا بهش فکر کن هیچ فرقی بین آدمها وجود نداره و همه میتونن ربتور بزنن !!! اونی که اول ساخته (لاکهید مارتین) همه چیز به اون ربط داره که چه طوری مدیریت کنه به قول تو آدم با هوش اون نیست که بگه مادر بزرگ عمه من چه نسبتی با بابام داره هوش رو همه دارن ولی میشه گروهی رو تو مسیری برد که ضریب هوشیشون داغون بشه مثل یک بحث فرایندی!!! اینقدر پیچیده اش کنی که بشه یک تکنولوژی من اینجا تکنولوژی رو تو بخش طراحی به زبون ساده و آسون گفتم ولی تو کت یکی که دنبال پیچیده گی میگرده نمیره و از نظر اون چرته خب دور بشه !! دورو دور تر و جالبش هم اینه که اون هیچ وقت نتیجه عملیاتی نمیگیره و توجیه های خودشم داره که این کار یکسری افراد ناراحته پیچیده رو وقتی دنبال کنی پیچیده تر میشه و منافع کلان صاحبان اون تکنولوژی هم در خطره و باید پیچیده باشه و هر سال هم پیچیده تر بشه شبت پر ستاره عزیز 2 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، ۱۳۹۴ با کمال میل زمان میخواد تا نتیجه های بزرگ حاصل بشه و هدف من هم هیچ وقت یک فرد نیست ولی ممکنه یک کمپانی بزرگ باشه ولی یک چیزی میگم بعدا بهش فکر کن هیچ فرقی بین آدمها وجود نداره و همه میتونن ربتور بزنن !!! اونی که اول ساخته (لاکهید مارتین) همه چیز به اون ربط داره که چه طوری مدیریت کنه به قول تو آدم با هوش اون نیست که بگه مادر بزرگ عمه من چه نسبتی با بابام داره هوش رو همه دارن ولی میشه گروهی رو تو مسیری برد که ضریب هوشیشون داغون بشه مثل یک بحث فرایندی!!! اینقدر پیچیده اش کنی که بشه یک تکنولوژی من اینجا تکنولوژی رو تو بخش طراحی به زبون ساده و آسون گفتم ولی تو کت یکی که دنبال پیچیده گی میگرده نمیره و از نظر اون چرته خب دور بشه !! دورو دور تر و جالبش هم اینه که اون هیچ وقت نتیجه عملیاتی نمیگیره و توجیه های خودشم داره که این کار یکسری افراد ناراحته پیچیده رو وقتی دنبال کنی پیچیده تر میشه و منافع کلان صاحبان اون تکنولوژی هم در خطره و باید پیچیده باشه و هر سال هم پیچیده تر بشه شبت پر ستاره عزیز یه تضاد اندیشه با هم داریم . اونم اینه که شما میگی هیچ فرقی بین ادما وجود نداره و من عکس اینو می پذیرم. همینم یه پایه برای یکی از بحث هامون قرار میدیم تا ببینیم به کجا میرسیم. شب شما هم آرام و دلنشین باد لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، ۱۳۹۴ هر چه از سطحی نگری دور بشیم و بیشتر رو عمق قضایا مانور بدیم تنها تر میشیم 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده