#zina# 1361 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۹۰ به نظر من ازدواج ایده آل ازدواجیه که در اون طرفین مدتی (1 تا 2 سال) با هم بوده باشند ( منظورم از با هم بودن روابط جنسی نیست ، رابطه صرفاً دوستانه و احساسی برای جلب اعتماد ) و در طی این دوران به نتیجه ازدواج رسیده باشند . در این مدت طرفین میتونن چنان جو صمیمی ای بوجود بیارن که از هر دری صحبت کنن ، حتی مسائل جنسی ، و با سنجیدن همه جوانب زندگی مشترک ، به ازدواج برسند . در اینصورت فکر نکنم مساله مبهمی برای طرفین، بعد از ازواج وجود داشته باشه . به نظره من این میتونه خیلی خطرناک باشه!وقتی بینه 2 نفر که قبلا هیچ تجربه ای هم نداشتن کنترل کردن اینجور حرفا بسیار کاره مشکلیه! 4 لینک به دیدگاه
hamidbala 2844 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۹۰ شدیدا مخالف ام به نظر من زمانی که زن و شوهر برای هم عادی شدن و اون حس و حال عاشقی از بینشون رفت تنها چیزی که میتونه این دو نفر رو به هم علاقه مند نگه داره گرمی رابطه جنسی اون هاست :JC_thinking:[/QUOT حرفت رو قبول دارم! اما بیا زن و شوهرهای نشونت بدم! که زندگیشون فقط با عشقه! به نظر من رابطه جنسی شاید کاملش رو نتونی انجام بدی اما میشه طرف را جورهای دیگه نیازش رو بر طرف کرد! گاهی یک بوسه شیرین.......... بگذریم اینجا جاش نیست! یک سخنرانی درباریه این موضع دیدم نام سخن رانش یادم نیست ولی گوش کنی خیلی چیزها برات باز میشه.............. خیلی زن و شوهر های الان هستند دوست دارند بیشتر بهشون ظرف مقابل توجه کنه! تا اینکه مثل یک بت جنسی براشون باشه! ما مشاور هم نیستم ما اینجا نظرمون رو میگم! یادت باشه تنها چیزی که تو انسان ها یکی نیست: ظاهر و افکارشونه! همتون خوشبخت شید! 1 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مهر، ۱۳۹۰ یه مقاله خوندم که بد نیست شما هم بخونید : زمان متوسط آشنایی به هر رابطه بستگی دارد. میتواند از چند ماه باشد تا چند سال اما برای همه یکسان نیست زیرا هر رابطه با دیگری فرق دارد. نمی توانید یک چارچوب زمانی یک ماهه برای خود در نظر بگیرید. درواقع، حتی یک سال هم برای گرفتن چنین تصمیم مهمی که بر بقیه عمرتان و همه جوانب زندگیتان اثر دارد، کم است. این به آن بستگی دارد که شما و طرفمقابلتان هر دو به توافق برسید و مسئولیتهایی که هر دو باید با آن روبهرو شوید را مشخص کرده باشید. ازدواج مترادف با همیشگی است. قرار است تا پایان عمر با یک نفر باشید. متاسفانه، فرهنگهای مدرن معنا و مفهوم آن را تغییر دادهاند زیرا هدف آن کمارزش شده است. کسانی را میبینیم که ظرف چند ماه ازدواج میکنند و بعد از چند سال از هم جدا میشوند، درحالیکه قرار است ازدواج تا پایان عمر باشد. وقتی از دیدگاه واقعبینانه به ازدواج نگاه کنیم، باید مهمترین رابطه یک فرد در طول زندگیاش باشد. زن و شوهر باید بهترین دوستان یکدیگر باشند. یعنی تا پایان عمر عمیقترین و صمیمیترین لحظات را با کسی که دوستش دارید بگذرانید. ازدواج یعنی زندگیتان را به فردی دیگر بدهید. یعنی دو نفر یکی شوید. تصمیم به این عظمت باید قبل از وارد عمل شدن خیلی خوب بررسی شود. زیرا وقتی ازدواج کردید، تنها راه خروج از آن مرگ یا طلاق است و هر دوی آنها تصمیمات بسیار سختی هستند که زخمهای بدی بر جای میگذارند و این زخمها به طرز وحشتناکی زندگی افراد را تغییر میدهند. ازدواج یعنی بدون نگاه کردن به عقب، رابطه را به بالاترین حد ممکن برسانید. به همین دلیل است که مدت زمان مناسب برای آشنایی قبل از ازدواج باید به خوبی در نظر گرفته شود. اما این زمان تنها فاکتوری نیست که باید مدنظر قرار گیرد. عوامل دیگر عبارتند از: اعتماد میان دو طرف چه میزان است سلامت رابطه بالغ بودن دو طرف امکانات اقتصادی تایید اعضای خانواده دو طرف همانطور که میبینید، فقط مدت زمان آشنایی قبل از ازدواج مهم نیست. باید ببینید چه زمان موقعیت و شرایط لازم برای رساندن رابطه به بالاترین حد ممکن فراهم میشود. 4 لینک به دیدگاه
peyman sadeghian 30244 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مهر، ۱۳۹۰ شما نظر سنجی کردین منم نظرم رو گفتم!شعار میدم!شاید واسه شما هر کس دیگه اینجوری باشه!اما با مثالت مخالفم!چرا کفش!شما لذت جنسی رو با یک کفش یکی می کنی!شما داری می گی ذات و قریضه برای لذت بردن از شریک زندگی خود هست! شما همه این لذت رو تو لذت جنسی می بینی!نمی دونم ادمها افکار متفاوتی دارن!شما هم اینجور می گی! به افکارت احترام می ذارم!ااما سعی نکن هیچ وقت افکار دیگران رو بر اساس افکار خودت حلاجی بکنی.....یکم بیایم نیمه پر لیوانم ببینیم!ولی نظر من این بود موفق باشید متاسفانه قسمت ویرایش شده متن شماروندیدم که پاسخ دهم ...درموردمقایسه باکفش بایدبگم چه اشکالی داره مسائل پیچیده روباساده کردن ومثال زدن توضیح داد...من نخواستم بامثالم مسئله روتوجیح کنم فقط خواستم درقالبی که بشه بهترمتوجه شدموضوع رامطرح کنم...شمامیخوای یه همراه واسه یه عمرزندگی پیداکنی این قضیه موردمشابه دیگه ای نداره که بخوام روی اون مثال بزنم...درسته همسرآدم جنس یاکالانیست امامیشه واسه ساده کردن قضیه درقالت اینگونه مثالهاقضیه رابازکرد..اون مثال نه فقط واسه زن بلکه درموردمردان هم صادق است....چیزی که طرزتفکراشخاصی مثل شماشایدفراموش کنندیاندیده میگیرنداینست که ماانسان هستیم وروی زمین خاکی زندگی میکنیم باتمام امیال وغریزه خدادادی همانگونه که ماگرسنه میشویم غذامیخوریم تشنه میشویم آب میخوریم خسته میشویم استراحت میکنیم غریزه ای داریم به نام میل جنسی که بایدآن راهم بهش برسیم وبهش غذابدهیم اماازطریق صحیح واصول خودش که این طریق انسانی همان ازدواج است.....عدم رسیدگی وتوجه به این غریزه منجربه بهم خوردن تعادل روحی وروانی در انسان میشود.نکته دیگراینست که همه جنبه جسمانی غریزه جنسی رانگاه میکنندامااین غریزه دوبعددارد:جسمی وروحی ،بعدجسمی که باهمان نزدیکی باجنس مخالف یا س ک س رفع میشودهمان عمل ناپسندی که شما آنرا رد میکنید...امابعددیگرقضیه هم وجودداردکه شاید60درصدقضیه برطرف کردن این قسمت ازنیازجنسی باشدوآن ،بعدروحی وروانی قضیه است...شماوقتی باجنس مخالف صحبت میکنیدصدای جنس مخالف به شماآرامش میدهددیدن چهره زیبای جنس مخالف به شماآرامش میدهداگرکسی باشدکه دوستش داشته باشید این مواردمضاعف میشود....تابحال ازخودپرسیده ای این حس لذتبخش ازکدام حس آدم ناشی میگردد؟غریزه جنسی آدم یکی ازبهترین الطاف خداونداست که به انسان عطا کرده است چون دربین موجودات فقط انسان حس لذت داردسایرموجودات فقط ازروی غریزه اینکاررامیکنندوهیچ لذتی از اینکارنمیبرند......اگرکمی واقع بین باشیدمتوجه میشویدکه هدف ازارتباط باجنس مخالف به صورت کاملاناخودآگاه لذت بردن است......این غریزه است که ناخودآگاه شمارابه سمت جنس مخالف میکشد...دست خودتان نیست... 2 لینک به دیدگاه
خانوم بهار 3412 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مهر، ۱۳۹۰ من همه صفحات رو نخوندم .. امیدوارم تکراری نباشه.. اما حتی اگه هرکدوم از طرفین هم به هرطریقی متوجه ایده آل بودن شریکشون بشند... این امکان وجود داره که بعد از شروع زندگی مشترک و یا حتی بعد از گذشت چند سال زن یا مرد به سمت سرد مزاجی برن و یا کاملا بالعکس 1 لینک به دیدگاه
peyman sadeghian 30244 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مهر، ۱۳۹۰ باسلام تا اینجا میخوایم یه نتیجه گیری مختصر از بحث داشته باشیم قبل از ازدواج به طور کامل نمیتوان به این شناخت رسیداما میتوان قبل از آن از خود شناختی پیداکردکه چه انتظاری از یک رابطه زناشویی داریم؟ البته محدویدتهایی که از لحاظ دینی وفرهنگی درجامعه ما جریان دارددراین عدم شناخت نقش اساسی دارد.پسرودختری که از ابتدا روابط جنسی را در نظر آنها امری شوم ووحشتناک جلوه داده اندوبه آنها اینگونه القاشده است که این رابطه گناهی بزرگ وگاه نابخشودنی ست وخط قرمزی پررنگ در صحبتهای خانوادگی دور اینگونه مباحث کشیده شده است چگونه انتظار میروددر آینده بدون هیچ احساس شرم وگناه این دووارد حیطه چنین مباحثی شوند؟ نتیجه این شرم وحس گناه چیزی جز عدم شناخت شریک زندگی درزمینه مسائل وعادات جنسی طرف مقابل نیست......... راهکارهایی که از صحبت دوستان برای این شناخت پیش ازادواج برداشت کردم وبه عنوان نتیجه گیری تا اینجای کار می آورم باتوجه به ک سری نشانه ها ی ظاهری مثل اختلاف سنی،مشخصه های بدنی مثل چاقی یا لاغری مفرط صحبت کردن درمورد علائق وخواسته های جنسی پیش ازازدواج کمک گرفتن از یک مشاور یا شخص ثالثی که بهش اطمینان داریم این شناخت به شرایط اقلیمی زندگی دوطرف وتغذیه وموقعیت زندگی و....بستگی دارد گذشت زمان اگر اعتماد بین طرفین باشد خودبخود این مباحث بین دوطرف شکل میگیرد از طریق رفتار وطرزبرخوردهای روزانه اول شناخت از نیاز خود ودوم زمان کافی برای شناخت طرف مقابل خوب این تقریبا یه جمع بندی کوتاه از صحبتهای انجام شده...... اگه کسی موردی هست که میتونه به این لیست اضافه کنه که بهتر بشه از اون طریق شناختی از رفتارهای جنسی طرف مقابل پیداکنیم هرچند مختصر بیان کنه 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده