رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

مرسی برای تاپیک

 

در مورد پست اول تاپیک کاملا موافقم... :ws37:

 

در مورد پست پنجم

 

این نکته به ذهنم میرسه که یه مشکلی تو فرهنگمون داریم!

برای مثال:

شما به من میگی چه لباس زیبایی پوشیدی و من در ججواب میگم خیلی ممنون چشماتون زیبا میبینه!!

این چه معنی میده؟؟ :ws38:

یعنی لباس من زیبا نیست و شما اون رو زیبا دیدی؟؟ :xbex7jmjnhtbacgrr3x

و یا اگر توجه کرده باشید ما تو مکالماتمون (رو در رو و یا تلفنی) خیلی از کلمه ببخشید و عذر میخوام استفاده میکنیم

مثلا میگیم ببخشید میتونم یه سوال بپرسم؟؟

یا عذر میخوام شما تا چه ساعتی اینجا هستید؟؟

 

این عذر خواهی چه معنی میده؟؟ :ws38:

ما کار اشتباهی کردیم که عذر خواهی میکنیم؟؟ و بنظر شما چه کلمه ای رو میشه جایگذین این کرد.

 

در مورد پستای بعدی هم میام نظر میدم... :ws37:

  • Like 8
لینک به دیدگاه

مرسی برای تاپیک

 

 

در مورد پست اول تاپیک کاملا موافقم...

:ws37:

 

در مورد پست پنجم

 

این نکته به ذهنم میرسه که یه مشکلی تو فرهنگمون داریم!

برای مثال:

شما به من میگی چه لباس زیبایی پوشیدی و من در ججواب میگم خیلی ممنون چشماتون زیبا میبینه!!

این چه معنی میده؟؟ :ws38:

یعنی لباس من زیبا نیست و شما اون رو زیبا دیدی؟؟ :xbex7jmjnhtbacgrr3x

و یا اگر توجه کرده باشید ما تو مکالماتمون (رو در رو و یا تلفنی) خیلی از کلمه ببخشید و عذر میخوام استفاده میکنیم

مثلا میگیم ببخشید میتونم یه سوال بپرسم؟؟

یا عذر میخوام شما تا چه ساعتی اینجا هستید؟؟

 

این عذر خواهی چه معنی میده؟؟

:ws38:

ما کار اشتباهی کردیم که عذر خواهی میکنیم؟؟ و بنظر شما چه کلمه ای رو میشه جایگذین این کرد.

 

در مورد پستای بعدی هم میام نظر میدم...

:ws37:

 

موافقم. مرز بین این تعارفات و احترام گذاشتن گم شده.....

مثلا توی فیلمای خارجی اگه دقت کرده باشی طرف کلی کار می کنه در جوابش یه تنکس ساده می شنوه.

این جا کلی لطف داری و مخلصم و فدات شم وجبران کنم و کوچیکتیم و ........

آخر سرم نه جبراان می کنن نه فدات می شن!! نه.......ولی اونا این حرفا رو نمی زنن اما تو عمل نشون می دن.

یا در جواب تبریک یا تحسین برای کاری شخص دو ساعت سعی می کنه توجیح کنه که کار مهمی نکرده، شانس همراهش بوده و .......

  • Like 10
لینک به دیدگاه
موافقم. مرز بین این تعارفات و احترام گذاشتن گم شده.....

مثلا توی فیلمای خارجی اگه دقت کرده باشی طرف کلی کار می کنه در جوابش یه تنکس ساده می شنوه.

این جا کلی لطف داری و مخلصم و فدات شم وجبران کنم و کوچیکتیم و ........

آخر سرم نه جبراان می کنن نه فدات می شن!! نه.......ولی اونا این حرفا رو نمی زنن اما تو عمل نشون می دن.

یا در جواب تبریک یا تحسین برای کاری شخص دو ساعت سعی می کنه توجیح کنه که کار مهمی نکرده، شانس همراهش بوده و .......

ولی به سوال من جواب ندادی... :4chsmu1:

این لغات از بچگی تو ذهن ما قرار داده شدن حالا بنظرت بجای اینها از چی استفاده کنیم؟؟

مثلا من خودم خیلی شده بگم قربونت و یا چاکریم و...

یا همون ببخشید که گفتم

 

اگه بتونی بجای اینها لغات مناسبتری بگی من بشخصه استقبال میکنم... :ws37:

  • Like 7
لینک به دیدگاه

ولی به سوال من جواب ندادی... :4chsmu1:

 

این لغات از بچگی تو ذهن ما قرار داده شدن حالا بنظرت بجای اینها از چی استفاده کنیم؟؟

مثلا من خودم خیلی شده بگم قربونت و یا چاکریم و...

یا همون ببخشید که گفتم

 

اگه بتونی بجای اینها لغات مناسبتری بگی من بشخصه استقبال میکنم...

:ws37:

 

خب چی بگم؟ من خودمم از این لغات استفاده می کنم.

خصوصا زمانی که یا کارم گیر باشه یا بخوام احترام بذارم.

 

حالا چه اصراری داری جایگزین پیدا کنی واسشون؟ کلا فقط حذفشون کن.

یا نهایتا اسم طرف رو اول جمله بگو : ببخشید می تونم .......؟--------> آقای x می تونم............؟

  • Like 7
لینک به دیدگاه
پدربزرگ عادت داشت بعد از ظهر ها چرتی بزند. یک روز بچه ها تصمیم گرفتند به شوخی کمی پنیر دانمارکی به سبیل او بمالند. هنگامی که او بیدار شد به طرف آشپزخانه رفت و در حالی که بو می کشید گفت : چرا این اتاق بوی بد می دهد؟

طولی نکشید که متوجه شدآشپزخانه هم بو می دهد، بنابراین از منزل بیرون رفت تا کمی هوای آزاد تنفس کند. پدربزرگ متوجه شد که هوای آزاد هم نتوانست بو را از میان بردارد، پس به این نتیجه رسید که همه دنیا بو می دهد!

 

 

این مطلب چه قدر با زندگی ما جور در می آید! هنگامی که نگرش ما با پنیر دانمارکی آلوده شده است، همه دنیا بو می دهد.

هر یک از ما مسئول دیدگاهمان در مورد زندگی هستیم.

شاید به واقع کسی نتواند تعداد مشاغل از دست رفته، ارتقا و پیشرفت های دست نیافته، تعداد فروش های انجام نشده و تعداد ازدواج های به هم خورده در اثر نگرش های نادرست را حدس بزند....

 

هر روز شاهدیم که افراد از شغلی که دارند متنفرند، ازدواج کرده اند اما دون هیچ احساسی زندگی می کنندو.......... همه به این علت که افراد منتظرند دیگران یا دنیا تغییر کنند.

 

ما همیشه چیزی را که در درون احساس می کنیم، به صورت خارجی نشان می دهیم. نگرش با باورهای هر شخص ارتباط دارد و آن باورهاست که در اعمال شخص جاری می شود.

 

گاهی از نادرست بودن این نگرش ها اطلاع داریم و در خیلی از موارد هم اطلاع نداریم و باوری را به صورت یک اصل کلی مطابق آن چه از کودکی شنیده ایم پذیرفته ایم.

اگر نگرش یا فکری نادرست دارید که تا مدت ها حتی به عنوان یک اصل آن را قبول داشتید این جا به اشتراک بگذارید و در صورتامکان راهکار یا توضیحی در جهت اصلاح آن بگویید...

 

هم از دعوتت وهم از مطلب بسیار جالبت ممنون مریم جان

تحلیل مکانیزم رفتاری انسان به عنوان موجودی ذاتا کمالگرا که با روتین بودن شرایط وبا داشتن حالت نسبتا ایزوله به بهترین خروجی ممکن دست پیدا میکنه ولی همین موجود وقتی به جامعه وارد میشه واسیر شرایط نسبتا ایستای اون میشه(جامعه ذاتا دینامیک هست ولی بوروکراسی وتراکم مشکلات ارتباطی ومفهومی اونو به حالت استاتیک حرکت میده) درنرخ شتاب حرکتش به سمت کمال دچار سستی میشه وتنها معدود افرادی هستند که خودشونو از این قید وبندها رها میکنند

اینکه چرا همه به این حالت نمیرسند درد بزرگ جامعه شناسان وروانشناسان هست...بگذریم

بعد از اینکه ما خودمون رو اسیر هزارتوی مشکلات ارتباطی وشخصی-اجتماعی کردیم (چون به جامعه هم نیاز داریم وذاتا اجتماعی هستیم وشکستن تابوها درجامعه کار همچین اسونی هم نیست!)تازه یادمون میفته که باید بریم سراغ یه اب باریکه برای به دست اوردن خودمون!

اینجاست که تازه میفهمیم دنیا بو میده

بعضیا اگاهانه وخیلیا نااگاهانه مثل پدربزرگ

اما این فهمیدن یک هزینه دارد ورسیدن به شرایطی که هم بفهمی وهم بتونی تو جامعه بدون اینکه منفک باشی زندگی کنی هزار هزینه!!

تعبیر عامیانه این مسئله همون درد روزمرگی هست که هممون به نحوی دچارشیم!

یک مسئله جالبی هم که مطرح کردی فرار از خود هست

جالبه که تقریبا همگی نمیتونیم با خود واقعیمون روبرو بشیم یا باهاش کنار بیاییم واز روبرو شدن با ترسهامون روبرو شدن با واقعیت خودمون درهراسیم

شاید تعبیر زیبای ارش حجازی درشاهدخت سرزمین ایرانیان که گذر از باغ گل سرخ رو تمثیل کرده بخوبی این مسئله رو به تصویر بکشه

بازم میام

خیلی خوب بود:icon_gol:

  • Like 7
لینک به دیدگاه

وقتی کسی ناراحتم میکنه من فقط نگاهش میکنم تا بشینه سره جاش!:دی سعی میکنم اینجور مواقع جواب ندم چون نمی خوام مثِ طرفِ مقابل شخصیتم بیاد پایین!:دی

 

 

در مورد پست بعدی هم بگم منم ازین که یه سری حرفا که به قول پیانیست همون تعارفات خودمون بزنم خوشم نمیاد ولی واقعا اینجور مواقع نمیدونم چی بگم و نمیتونمم در مقابل تعارفات طرف هم ساکت بمونم و مجبوری جوابشو میدم !و به نظرم این تعارفات یعنی دروغ گفتن که این خودش خیلی بده!!!

 

مرسی از تاپیک خوبت:icon_gol:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
با هرکس مثه خودش رفتار کن!

 

مدتها اینو قبول داشتم

 

اما بعد دیدم من هم دارم مثه اونایی میشم که...

 

با تشکر از سیندخت عزیز :wubpink:

 

راستش، شدید با حرف شما موافقم، نمی‌شه با هرکس مثله خودش رفتار کرد، بعد خواهیم دید، که مجموعه‌ای از رفتار ناشایست رو درون خودمون درست کردیم

و جالبه که بدی خیلی بهتر از خوبی توی افراد شکل می‌گیره

 

فرض کنید پدر بی‌نظم، مادر منظم

توی خونه، کودک با تاثیر پذیری از افراد، رشد می‌کنه، و بیشتر به سمتی میل می‌کنه که راحت‌تر باشه، پس به حتم، بی‌نظمی راحت‌تر هستش و به این سمت کشیده می‌شه

( این توضیح به این دلیل بود که بگم رفتارهای نادرست رو تکرار و عادت می‌کنیم برای خودمون )

  • Like 2
لینک به دیدگاه
آره! دقیقا..

منم بعد ی مدت همین حس بهم دست داد

بعدش گفتم من باید خوب باشه حتی در قباله بدیه بقیه

بعد ی مدت حس میکردم مردم فک میکننن من خنگم که بدیاشونو نمیبینم احساس حماقت میکردم.

بعدش گفتم نه این وری نه اون وری هرچی پیش آید خوش آید ولی بازم نشد هنوزم نمیدونم از بین این دو راهی کدومو باید انتخاب کرد...

 

این دوگانگی رفتارها، به این دلیل هستش که ما در جامعه‌ای جهان سومی، مثل ایران زندگی می‌کنیم

خیلی چیزا فرق می‌کنه، ما با مطالعه و همینطور رشد شخصی سعی در بهبود خویش داریم، ولی به شدت با جامعه خودمون به تناقض خواهیم رسید

  • Like 2
لینک به دیدگاه
روی تخته سفید اتاق مدیرم نوشته:

خوی که از حد بگذرن نادان خیال بد کند!

 

 

آخه چه اهمیتی داره ابله چه خیالی میکنه؟

 

 

تازه جواب بدی رو ندادن که خوبی رو از حد گذروندن نیست

لینک به دیدگاه

کمی جای بحث داره

ولی خوب در رابطه با این تاپیک

شخصن جواب احمقا رو با خاموشی نمی‌دم، و خیلی خوب در مقابلشون می‌ایستم

یه سریع احمقا هم توی خیابون، مخصوصن موقع رانندگی که با هزارتا راننده دیگه برخورد می‌کنی، دیده می‌شه، که بهتره آهنگت بلند باشه، و محل هیچ کدوم نزاری، و ریلکس باشی، وای چه اعصابی ازشون خورد می‌کنی (‌به شرطی که آداب رانندگی و غیره خودت درست باشه )

 

در مورد اون دو مشکل، اون دو مشکل رو خودم داشتم، هنوز کمی دارم، ولی شدید در حال رفع اون هستم کماکان و تا حدودی موفق شدم

فقط کافیه مشکلات رو پیدا کرد، مشکلاتی که از جامعه رفتاری در گذشته تا حال نشئت گرفته!

 

یک مشکل شدید هست، که برای خیلیا دیده می‌شه، بیش از حد احترام گذاشتن به دیگران و نادیده گرفتن خود و خانواده خود

در خیلی از خانواده‌ها دیده می‌شه و این خود به نوعی باعث پاشیده شدن خانواده می‌شه

ممنون می‌شم مریم عزیز که در این رابطه، مطالعه داشتن، توضیحاتی بدن

  • Like 8
لینک به دیدگاه

تفکر اشتباه : زندگی باید عادل باشد

 

دنیای بدون نفرت، تعصب، خشونت و ....دنیای عجیبی می شد. در چنین دنیایی آدم ها نمی توانستند به یکدیگر تجاوز کنند، سرقت کنند، یکدیگر را به قتل برسانند، به یکدیگر توهین کتتد و دروغ بگویند. همه جا پر از عدالت می شد.

اما در دنیای واقعی که خیلی چیزها تصادفی هستند، روزگار می تواند هر روزگاری باشد جز روزگار عدل. در چنین دنیایی بسیاری از چیزها به شدت ناعادلانه اند.

 

گاهی هم شواهد نشان می دهد آدم های غیراخلاقی، با هر شهرت ثروت و قدرتی رضایت درونی آدم های صادق را ندارند. گاهی هم به بهترین چیزها از جمله سلامتی می رسند و آدم های خوب و درستکار بدبخت می شوند.

 

کسانی که به جفاکاری روزگار پی می برند، وقت خود را صرف گریه و زاری، شکایت و حسرت نمی کنند. آن ها به داستان های عشقی و سریال های تلویزیونی پناه نمی برند. به الکل و داروهای روان گردان هم پناه نمی برند. غرق بحث معنای زندگی هم نمی شوند.

بلکه برای زندگی راه حل های درست و واقع بینانه پیدا کرده و سعی می کنند از زندگی خود حداکثر بهره را ببرند و با تمام قوا زندگی کنند.

 

زندگی ساده و پذیرش زندگی از گله و زاری و گوشه گیری بهتر است.

 

از همان کودکی به بچه ها تلقین نکنیم که حق بر باطل پیروز می شود و زندگی سرای عدالت است.

 

هر وقت از بی عدالتی ها آزرده شدیم از خودمان بپرسیم : می خواهی چه کار کنی؟

یا باید اوضاع را عوض کنیم یا نگرشمان را یا هردو را.

  • Like 9
لینک به دیدگاه

یک مشکل شدید هست، که برای خیلیا دیده می‌شه، بیش از حد احترام گذاشتن به دیگران و نادیده گرفتن خود و خانواده خود

در خیلی از خانواده‌ها دیده می‌شه و این خود به نوعی باعث پاشیده شدن خانواده می‌شه

 

من متوجه نشدم...آیانظر شما اینه که امروزه آدما واقعا بیش از حد به هم احترام میذارن؟؟ یا فقط در لفظ این احترام وجود داره؟؟؟وفقط برای اینکه بتونن نظر طرف مقابل رو برای رسیدن به خواستشون جلب کنن از یه سری الفاظ خوش آب ورنگ استفاده میکنن؟؟؟

به طور کلی سوال من اینه که منظورتون از احترام بیش از حد چیه؟؟

اگه میشه یه کم توضیح بدید .....

  • Like 6
لینک به دیدگاه
ما همیشه چیزی را که در درون احساس می کنیم، به صورت خارجی نشان می دهیم. نگرش با باورهای هر شخص ارتباط دارد و آن باورهاست که در اعمال شخص جاری می شود.

 

شخصیت هرکسی بر اساس باورهای ذهنی اون شکل میگیره ونمود رفتارهای عینی وعملی هرکسی رو میتوان دررگه های شخصیتی اون جستجو کرد

حالا اگر این باورها تحت اثر باشند شخصیت وابسته شکل میگیره واگر باورها براساس خوداگاهی وفیدبک گیری مداوم همواره اصلاح بشن نشانی از یک شخصیت مستقل وتوانمند رو خواهیم دید

اصلاح نگرش نیاز به اگاهی وتمرکز ذهنی وروحی داره ومطمئنا هیچ کسی اندازه خود شخص نمیتونه به خودش دراین راه کمک کنه

  • Like 7
لینک به دیدگاه
یک مشکل شدید هست، که برای خیلیا دیده می‌شه، بیش از حد احترام گذاشتن به دیگران و نادیده گرفتن خود و خانواده خود

در خیلی از خانواده‌ها دیده می‌شه و این خود به نوعی باعث پاشیده شدن خانواده می‌شه

 

من متوجه نشدم...آیانظر شما اینه که امروزه آدما واقعا بیش از حد به هم احترام میذارن؟؟ یا فقط در لفظ این احترام وجود داره؟؟؟وفقط برای اینکه بتونن نظر طرف مقابل رو برای رسیدن به خواستشون جلب کنن از یه سری الفاظ خوش آب ورنگ استفاده میکنن؟؟؟

به طور کلی سوال من اینه که منظورتون از احترام بیش از حد چیه؟؟

اگه میشه یه کم توضیح بدید .....

 

کاش آدما به هم احترام میزاشتن, و این احترام ها همیشه دو طرفه بود

البته احترام در خانواده شکل می گیره و در بیرون نقش خودش رو نشون می ده, و هر روز شاهده افرادی انسان نما که تعدادشون کم نیست و فقط نقش انسان رو بازی میکنن, یک عده میانه رو و عده ای محترم هستیم که این آخری تعدادش کمه

 

منظور من این نبود, هیچ کدوم از نوشته های شما رو در بر نمیگیره منظورم

 

فرض کن من میام خونه شما, یکی از اعضای شما, تمامی وقت خودش رو صرف من می کنه, تمامی امکانات رو در اختیار من میزاره, بخاطر من از خانواده خود فاصله میگیره, خانواده رو بخاطر من میرنجونه و امثالهم

که بیشتر شبیه به یک بیماری هست, نمیدونم اسم این مشکل چیه واقعن, ولی خانواده هایی رو دیدم که شدید با این مشکل مواجه بودن و هستن, و زندگی خود رو صرف افرادی میکنن که هرگز و هیچگاه نقشی در زندگیشون نخواهند داشت

فرض کن شما بری کار کنی, 90 درصد درامدت رو بفرستی برای یک غریبه که نمیشناسی, و خانواده خودت رو در تنگنا قرار بدی

( همه اینا تنها مثالهایی بود که اسم این مشکل یا بیماری رو بدونیم )

  • Like 5
لینک به دیدگاه

تفکر اشتباه : فروتن باش و به خودت نبال

نحوه معرفی خودتانبر نظر دیگران راجع به شما تاثیر می گذارد. هر افراطی از افراط در تواضع گرفته تا افراط در تکبر مضر است. فروتنی نابجا نه تنها شما را بزرگ نمی کند بلکه دیگران را آزار می دهد.

 

مثلا وقتی کسی به فرد آ می گوید آفرین، تو تنیس باز فوق العاده ای هستی. اگر در جواب بشنود که نه این طور هم نیست. من کاملا معمولی هستم و به خاطر کمک دیگران به این درجه رسیدم و یا این که احتمالا این دفعه را شانس آوردم، نه تنها در چشم طرف بزرگ نمی شود بلکه خیلی از اوقات این طور برداشت می شود که فرد آ می خواهد دروغ بگوید یا احیانا رمز موفقیت خودش را رو نکند.

 

قبول کردن تعریف های دیگران با تفاخر فرق دارد.

قُمپز در کردن و لاف زدن که معمولا احساس ناامنی به طرف می دهد با تعریف کردن از خود و قبول تعریف دیگران فرق دارد. و عده ای چون به صورت یا این/ یا آن فکر می کنند، فرض را بر این می گذارند آدم ها یا متکبر هستند یا فروتن. و چون معتقدند تکبر یا قمپز در کردن خوب نیست، فروتنی بیجا را بر می گزینند.

 

اما راه سومی هم هست. بهتر است روراست باشیم و نقاط قوت خودمان را بپذیریم ولی آن ها را به رخ نکشیم نباید استعدادهای خودمان را کتمان کنیم. هم چنین نباید در مورد آن ها لاف بزنیم.

به جای این که توانایی های خود را کوچک جلوه دهیم یا آن ها انکار کنیم، آن ها تایید کنیم. به این ترتیب از سوءتفاهم هم اجتناب خواهیم کرد و جلوی طرد شدن بیهوده را می گیریم.

 

اگر فروتنی بیجا باعث شود خودتان را دست کم بگیرید، نادیده گرفته خواهید شد.

اگر کارهایی هستند که آن ها را خوب انجام می دهید یا اگر در زمینه خاصی استعداد دارید، بهتر است آن ها را مطرح کنید.

 

همان طور که با تکبر و فخرفروشی بیجا به جایی تنمی رسیم با فروتنی افراطی هم به جایی نمیرسیم.

 

ممنون مریم جان

توانایی یعنی قابلیت انجام کار به نحو مطلوب

حالا ببینیم این توانایی به چه صوری درجامعه ما معنا پیدا میکنند!

یاد شعر ابن خلدون هم افتادم دی:

شخصی دانش انجام کاری رو داره ومهارت ازایده به عمل رسوندن اون رو هم کاملا عملی میکنه. این شخص رو حتی اگر ادعا هم داشته باشه باید قبولش کرد چون چیزی رو که میخواد رو انجام میده والبته به طرز صحیح واصولی

بماند افرادی هستند با استفاده از میانبرها وبا سرپوش گذاشتن برهزار ویک عیب خودشون رو درچنین حالتی نمایش میدن ونمود عینی وکامل یک شخص پوپولیست هستند!:4chsmu1:

بقیه حالتها با وجود نقص در یکی از زمینه های ذهنی یا عملی نیاز به کار دارن ومتاسفانه اغلب به سمتی کشیده میشن تا با استفاده از سیاه نمایی ها خودشون رو به بقیه واذهان قالب کنن

مسئله دیگه رفتار واخلاق اشخاص هست که خودت خوب به تصویر کشیدی

اگر قرار باشه هرکسی با سطحی از دانش بر طبل ادعا بکوبه دیگه چیزی برای تضارب ارا وپرورش فکری وذهنی وعملی وجود نخواهد داشت

فاصله بسیارکمی بین بالندگی شخص با غرور وجود داره وحفظ ارزشهای اخلاقی تنها راه ممکن برای جلوگیری از این سقوط هست

بقول مثل قدیمیمون:درخت هرچه بارش بیشتر باشه افتاده تر میشه

:icon_gol:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

تفکر اشتباه : دوستدار وقعی تو باید بداند تو چه نیازی داری

وقتی آدم ها یکدیگر را درک می کنند و نسبت به احساسات، عقاید و سلایق یکدیگر حساسیت به خرج می دهند، رابطه خوب و رضایت بخشی خواهند داشت.

اگرچه آدم هایی که یکدیگر را دوست دارند و با هم صمیمی هستند، گاهی واکنش یکدیگر را می خوانند ولی نمی توانند از یکدیگر انتظار فکر خوانی داشته باشند.

 

به یاد داشته باشیم عشق ، دوست داشتن و دلسوزی عمیق به انسان ها قدرت تله پاتی نمی دهد. هرچه قدر هم که غرق طرف مقابلتان باشید نمی توانید احساساتش را حس کنید.

 

آدمها مثل حشرات نیستند که پاسخ های غریزی بدهند. آدم ها دانش خود را با آموزش و تجربه و با آزمایش وخطا می آموزند.

در واقع تنها موجوداتی هستند که افکار و احساسات پیچیده خود را با کلمات بیان می کنند. پس بهترین راه برای این که با هم کنار بیایند، این است که افکار و احساساتشان را صریح و دقیق بیان کنند.

 

روابط وقتی عمیق و رضایت بخش می شوندکه طرفین نیازها، محبت، نفرت و میلشان را صریح و راحت بیان کنند.

این ما هستیم که به دیگران می گوییم چگونه با ما رفتار کنند. منظورتمان را بیان کنیم، حرف ها را توضیح بدهیم و انتظار نداشته باشیم دیگران فکرمان را بخوانند

  • Like 3
لینک به دیدگاه

 

 

یک مشکل شدید هست، که برای خیلیا دیده می‌شه، بیش از حد احترام گذاشتن به دیگران و نادیده گرفتن خود و خانواده خود

 

تفکر اشتباه : خودخواه نباش، اول دیگران بعد خودت

بین خودخواهی (ارضای نیازهای خود به هر قیمتی) و منفعت طلبی آگاهانه (تامین منافع خود بدون ضربه زدن به دیگران) تفاوت هست.

 

3 نوع رفتار در این مورد وجود داره :

1. خودتان را مقدم و مهم تر از دیگران بدانید و در صورت لزوم دیگران را زیر پای خود له کنید (کسانی که این روش را انتخاب می کنند معمولا مشکلات شدید و جدی پیدا می کنند) 2. همیشه دیگران را به خودتان ترجیح دهید (کسانی که این قدر غیرخودخواهند، زندگی غم انگیزی خواهند داشت) 3.ضمن رعایت حال خودتان مراعات دیگران را هم بکنید.

 

طرز فکر غلطی که با این فکر ارتیاط دارد این است که بخشیدن بهتر از گرفتن است. این طرز فکر غلط باعث شده بساری از آدم ها در پذیرش الطاف دیگران خست به خرج دهند. خیلی از آدم ها دوست دارند برای شما کاری انجام دهند یا چیزی به شمابدهند ولی وقتی پیشنهادشان را رد می کنید، احساس می کنند که آن ها را قبول ندارید.

 

نه بخشیدن بهتر از گرفتن است و نه گرفتن بهتر از بخشیدن. داد و ستد از همه بهتر است.

 

منظور از ااشتباه بودن این فکر این نیست که خدمت کردن بد است. منظور این است که اگر به خودتان برسیم بهتر می توانیم به دیگران هم برسیم.اگر خیلی خودمان را تحقیر کنیم کسانی را که به آن ها خدمت می کنیم ناراحت خواهیم کرد. اگر خیلی خودمان را دست کم بگیریم و خیلی تواضع کنیم، عده ای گستاخ خواهند شد!

 

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...