رفتن به مطلب

مشکل اصلی در حفاظت از محیط زیست دریاچه ارومیه چیست؟


sookut

ارسال های توصیه شده

مقاله یک کارشناس منابع آب؛

مشکل اصلی در حفاظت از محیط زیست دریاچه ارومیه چیست؟

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

یک کارشناس آب در مقاله ای کوتاه به بررسی مسایل دریاچه ارومیه پرداخته است.

 

این کارشناس آب که تمایلی به افشای نام خود ندارد در مقاله ای که برای سبزپرس ارسال کرده، کم توجهی به مسئله ارزیابی های زیست محیطی برای ساخت سدها و فعالیت های بهره برداری از آب را به عنوان یکی از مهمترین مشکلات در حوضه دریاچه ارومیه دانسته است.

متن کامل این مقاله به شرح زیر است:

 

ایران کشوری در حال توسعه بوده و بدلیل رشد سریع جمعیت، داشتن نسل جوان جویای کار، افزایش نسبی توقعات و رفاه طلبی مردم، تعیین اهداف بلند پروازانه در افق 1404 جهت رسیدن به قله های پیشرفت و توسعه در منطقه و ... بدنبال رشد اقتصادی سریع است و در نتیجه، بنظر می رسد که متولیان امر در بدنه دولت و مجلس شورای اسلامی، توجه کمتری به موضوعاتی نظیر اصول و مبانی توسعه پایدار، حفاظت محیط زیست، بهره برداری اصولی از منابع طبیعی و نظایر آن دارند. بعنوان شاهدی بر این ادعا، شاید بتوان به مسئله اسف بار خشک شدن دریاچه ارومیه پرداخت.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت به نقل از ایرنا (01/05/1390)، "محمد جواد محمدی زاده (رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ایران) در نخستین جلسه شورای منطقه ای مدیریت جامع حوضه آبریز دریاچه ارومیه اعلام نموده اند که با اعمال مدیریت یکپارچه و حوضه ای، تمامی زیستگاه های داخل در حوضه تالاب ارومیه باید مدیریت واحدی داشته باشند. بنا به اظهارات ایشان، تراز آبی دریاچه، نشان می دهد که 40 درصد وسعت آبی دریاچه ارومیه خشک شده و در صورت عدم بکارگیری اقدامات اساسی، باقی این دریاچه نیز خشک خواهد شد. بنظر ایشان، خشکسالی و افزایش متوسط دمای هوا در منطقه سبب تبخیر زیاد آب دریاچه و در نتیجه خشک شدن بخشی از آن شده است. از طرف دیگر، این نگرانی جدی وجود دارد که اگر دریاچه ارومیه خشک شود با نفوذ ریزگردهای نمکی و ‌ریزگردهای حاوی یون های مواد معدنی دیگر (که آثار زیان بارتری نسبت به نمک دارند) به دشت ها و زمین های کشاورزی، فاجعه بزرگی در منطقه رخ دهد. "

مطالعه این خبر از یک طرف سبب خوشحالی است که مسئولین ارشد متولی حفظ محیط زیست به عمق فاجعه پیش رو واقفند ولی از طرف دیگر سبب ناامیدی و سرخوردگی میشود که چرا برخلاف ادعای اعمال مدیریت یکپارچه و حوضه ای، نگاهی سطحی و تک بعدی (و نه جامع و سیستمی) به موضوع خشک شدن دریاچه ارومیه میشود و عمدتاً عوامل طبیعی خشکسالی و تغییر اقلیم را بعنوان عامل اصلی این موضوع معرفی نموده و به عواملی انسانی موثر در این خصوص نظیر ساخت سدهای مخزنی و یا بندهای انحرافی بیشمار در رودخانه های بالادست این تالاب، حفر بی رویه چاه های عمیق برای برداشت مجاز یا غیرمجاز از منابع آب زیرزمینی دشت های حاشیه دریاچه، افزایش سطح زیرکشت (به بهانه خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی و تامین امنیت غذایی) و ... ، اصلاً اشاره ای نمی شود.

باعث تاسف است که در ارائه راهکارها برای حل این معضل حیاتی و مشکل منطقه ای، توجه جدی به نظرات کارشناسان دلسوز طرفدار محیط زیست و یا سازمان های مردم نهاد فعال در عرصه محیط زیست نمی شود. برخی راه حل های غیراصولی ارائه شده نظیر: بارورسازی ابرها، انتقال آب از حوضه آبریز ارس و ... این شائبه را به ذهن متبادر می سازد که برخی کارشناسان غیرمتعهد و سودجو، نه تنها بدنبال سرپوش گذاری بر اشتباهات قبلی خویش (در زمینه ارزیابی نادرست زیست محیطی ساخت سدهای مخزنی و یا بندهای انحرافی و شبکه های آبیاری و زهکشی در رودخانه های مشرف به دریاچه) می باشند بلکه مترصد این فرصت هستند که از موقعیت پیش آمده، سوء استفاده نموده تا شاید از این نمد، کلاهی (گرانبها و با ارزش) نصیب مشاوران و پیمانکاران فعال در عرصه مدیریت منابع آب و سدسازی کشور، گردد.

کارشناسان معتقدند که راهكار انتقال آب از یک حوضه آبریز به حوضه آبریز دیگر، جزء آخرین راهکارهاست و در شرائط خاص و استثنایی توصیه می شود. آنهم با فرض این که منابع آب موجود در یک حوضه آبریز، مازاد بر نیاز حقابه های موجود در آن حوضه بوده و از طرف دیگر این اطمینان حاصل شود که انتقال آب به حوضه آبریز دیگر، سبب ایجاد اختلال در اکوسیستم پایین دست آن نشود. تجربه نشان داده است که انتقال آب حوضه به حوضه، رويكرد سازه اي بسيار پرهزينه اي است كه نه تنها در اکثر مواقع به اندازه سنگيني هزينه اش، مفید و كارآمد نیست بلکه بعضاً سبب ایجاد اثرات جانبی سوئی نیز شده است.

هر چند رودخانه ارس به دریای خزر منتهی شده و در سلامت محیط زیست آن تاثیرگذار است و از سرشاخه های آن برای آبیاری دشت مغان و سایر اراضی زراعی استفاده میشود ولی با فرض امکان پذیری انتقال آب از حوضه آبریز ارس به حوضه آبریز دریاچه ارومیه برای جبران بخشی از کم آبی آن، آیا در آینده برای تامین نیاز فزاینده آب در حوضه آبریز ارس، می بایست متوسل به راهکارهایی نظیر انتقال آب از حوضه های آبریز رودخانه های کشور همسایه، آذربایجان شد؟ آیا با توجه به بحران جهانی آب که متاسفانه روز به روز هم تشدید میشود چنین راهکار پرهزینه و مخرب محیط زیست (به سبب انجام عملیات حفر تونل و یا کانال های انتقال آب)، راهکاری اصولی و راهگشا می باشد و یا بیشتر حالت مسکن و مقطعی دارد؟

نکته دردآور این است که در اکثر کشورهای پیشرفته، دستگاه متولی حفاظت محیط زیست از نظر کارشناسی چنان قوی و توانمند است که نه تنها دقت لازم در انجام مطالعات ارزیابی زیست محیطی به شکل صحیح و اصولی را دارد (به قول معروف: پیشگیری بهتر از درمان است) بلکه در صورت مشخص شدن هر گونه اختلالی در اکوسیستم بدلیل ساخت سازه های مصنوعی (نظیر سدهای مخزنی)، با قدرت و اختیار قانونی خویش، حتی دستور تخریب سدهای ساخته شده را می دهند. ولی متاسفانه بنظر می رسد که سازمان حفاظت محیط زیست ایران، بدلیل برخی ملاحظات، جرأت زیر سئوال بردن موضوع ساخت سدهای بیشمار در بالادست دریاچه را نداشته و یا حتی برای انجام رایزنی و چانه زنی جهت باز نمودن موقتی دریچه های آن سدها (برای حل موقتی مشکل خشک شدن دریاچه) تلاشی نمی نماید چه رسد به صدور دستور تخریب تعدادی از سدهای مخزنی و یا بندهای انحرافی ساخته شده در بالادست که به نظر جمعی از کارشناسان و اهل فن، ساخت آنها سهم بسزایی در کاهش حقابه ورودی به دریاچه را داشته است.

شاید تنها راهكار حل مشكل دریاچه اروميه، رويكردهای کم هزینه تر نرم افزاري نظیر: بازكردن موقتی دريچه سدها، اصلاح الگوي مصرف آب در بخش كشاورزي (با اصلاح راندمان آبياري از سي درصد كنوني به هفتاد درصد)، اصلاح الگوي مصرف در تامین آب شرب شهرها، بعنوان مثال، بر پايه 150 ليتر مصرف سرانه (با لحاظ قيمت واقعي آب در شرائط كشورهاي دارای اقلیم خشك) و بازچرخاني و بازيافت پساب در همه مصارف آب بويژه در بخشهای صنعت، خدمات و آب شرب شهري، تغيير الگوي شهرسازي و ساخت ساختمان ها با پساب صفر (تصفيه و بازچرخاني چندباره و با مصرف آخرين بخش تصفيه شده ان در فضاي سبز شهری)، ساخت ساختمان هاي با مصرف انرژي صفر (با روش هاي تولید انرژی پاک و کوچک خورشيدي و بادي و.. روي بام ساختمان ها كه نياز به تولید انرژی برقابي را از 15 درصد كنوني به حداقل برساند) و ... است.

با توجه به وسعت و گستردگی معضلات ناشی از خشک شدن دریاچه ارومیه که زندگی حداقل 6 میلیون نفر در چند استان را به مخاطره انداخته و هزینه های گزافی را بر بیت المال و مردم تحمیل خواهد نمود، جا دارد که مسئولین حفظ محیط زیست کمی جرأت و جسارت به خرج داده و به دور از برخی مسائل حاشیه ای و ملاحظه کاری، گزینه تخریب سدهای مخزنی بالادست را بطور جدی بررسی نموده و با حسن تدبیر و عاقبت اندیشی، تصمیماتی اصولی و کارآمد اتخاذ نمایند. به قول معروف: جلوی ضرر، از هر کجا که گرفته شود، غنیمت است.

کارشناس مهندسی منابع آب

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...