danielo 15239 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۰ پس فکر میکنی این همه عملیات شهادت طلبانه برای چیه؟چطور کسی حاضر میشه بره روی مین؟ چطور کسی حاضر میشه به خودش بمب ببنده و هزاران آدم را بکشه؟ مسلما کسی که اینکارو میکنه،هراسی از مرگ نداره و شاید گفت خودکشی میکند با هدف رسیدن به آرزوهایش در سرایی دیگر.... اگر آدمی به دنیایی دیگر معتقد نباشه، خودکشی اوج حماقته، چون خودش را نیست مطلق میکنه. چه زجری به آدم وارد بشه آدم باید بره خودش را بکشه؟ :jc_thinking: اگر آدم به بی ارزشی دنیا معتقده،باید به بی ارزشی مسائل درون آن هم معتقد باشه، بنابر این زجرها هم بی ارزش و بازیچه خواهند بود. ولی من حاظرم نیست مطلق باشم تا اینکه مثلا 20 سال تو زندان باشم.اون هم زندان های ایران. من حاظرم نیست مطلق باشم تا یک کارگر معدن یا یک برده. و چندین مثال دیگه که میشه زد. 4 لینک به دیدگاه
arian ariaey 1755 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۰ هر چند مورد تایید خودم نیست,اما مساله اینه که بعضی وقتا آدما به اندازه ای تحت فشار عصبی قرار می گیرن که دست به همچین کاری می زنن! با اینکه در حالت عادی همون فرد ممکنه نفی کنه همچین کاری رو . به کسایی که مرتکبش می شن بخندن! واقعیت اینه که شاید خیلی از ما اون آدمها رو نمی تونیم درک کنیم!(شاید چون تو وضعیت اونا قرار نگرفتیم) 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۰ انچه ما در مورد خود کشی وشرایطی که در ان خودکشی پیش میاد میدونیم فقط ظاهر قضایاست . حتی اگه ان شخص در نامه ای یا وصیت نامه ای دلایلی هم ذکر کزده باشه باز هم ما نمیتونیم به فعل و انفعالات بسیار پیچیده روانی که در ذهن شخص واقع میشه پی ببریم .. انچه مسلم است در بسیاری موارد خود کشی مذموم است اما وقتی شخصی باید به اسارت دشمن در بیایید و دشمن هم از قبل نحوه ی رفتار خود با اسیر را نشون داده و شخص میداند که حتما میمیرد اما با شکنجه و تحقیر . در این حالت نمیشه شخص را مذمت کرد خلبانان ژاپنی که ناوگان امریکا را با هواپیما های خود هدف قرار میدادند ( خلبانانی که فقط بلند شدن را می اموختند و نه فرود را ) هر گز قابل مذمت نیستند . 8 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۰ خود کشی مال کسیه که دیگه هیچ امید و هدفی تو زندگی نداره و پوچی رسیده 2 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۰ حالا هرکسی به هردلیلی این کاررو انجام میده نظر شخصی من اونو قبول نمیکنه وقتی میتونم هنوز نفس بکشم ووقتی میدونم تحت هر شرایطی بالاخره امیدی هست(هرچندکورسویی باشه)چرا باید بمیرم؟ بقول زنده یاد مشیری: نمیخواهم بمیرم مگر زور است! :flowerysmile: 9 لینک به دیدگاه
pari daryayi 22938 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۰ راستش من رو این قضیه خیلی کار کردم فقط دو تا چیز رو اومدم بگم اینکه هر شکستی وقتی برای کسی اقدام به خودکشی رو به همراه داره اونقدر براش مهم بوده که با ارزش ترین سرمایه وجودیشو پاش گذاشته دلایل اون فرد ممکنه به نظر دیگران مسخره و کوچیک به نظر برسه ولی اگه دیدگاه فرد این بود که خودکشی نمی کرد! باید با سطح تحول فکری شخصی که اینکار رو می کنه و محیط اون نظر داد اما جواب اینه که محیط ۱۰۰ درصد مقصر نیست کسی که اینکار رو می کنه به طور ژنتیک و بالقوه این مشکل افسردگی رو حتما و قطعا داره محیط فقط باعث بروز اون میشه! اما نفس خودکشی! گاهی از دست افراد خارجه یعنی هورمون های مغزی مثل سروتونین به قدری پایین هستند که این فرد ناخودآگاه این کار رو می کنه! اما جایی که مسئله فقط افکار باشه نه مخالفم و می دونم که می تونم جلوی اون شخص رو بگیرم! اسم خوب بد یا زشت رو روش نذارید! خودکشی یک راه حل اشتباه به عنوان فریادی برای کمکه همین! 10 لینک به دیدگاه
سمندون 19437 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۰ راستش من رو این قضیه خیلی کار کردم فقط دو تا چیز رو اومدم بگم اینکه هر شکستی وقتی برای کسی اقدام به خودکشی رو به همراه داره اونقدر براش مهم بوده که با ارزش ترین سرمایه وجودیشو پاش گذاشته دلایل اون فرد ممکنه به نظر دیگران مسخره و کوچیک به نظر برسه ولی اگه دیدگاه فرد این بود که خودکشی نمی کرد! باید با سطح تحول فکری شخصی که اینکار رو می کنه و محیط اون نظر داد اما جواب اینه که محیط ۱۰۰ درصد مقصر نیست کسی که اینکار رو می کنه به طور ژنتیک و بالقوه این مشکل افسردگی رو حتما و قطعا داره محیط فقط باعث بروز اون میشه! اما نفس خودکشی! گاهی از دست افراد خارجه یعنی هورمون های مغزی مثل سروتونین به قدری پایین هستند که این فرد ناخودآگاه این کار رو می کنه! اما جایی که مسئله فقط افکار باشه نه مخالفم و می دونم که می تونم جلوی اون شخص رو بگیرم! اسم خوب بد یا زشت رو روش نذارید! خودکشی یک راه حل اشتباه به عنوان فریادی برای کمکه همین! موافقم با نظرت من خودم اصلا موافق این عمل نیستم. ولی واقعا گاهی اوقات اینقققققققققققققدر زندگی بار سنگین رو دوش آدما میذاره که دیگه از توانشون خارجه . البته بازم دلیل نمیشه 8 لینک به دیدگاه
JavadMessi 1620 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۰ خودکشی ماله انسان ضعیف النفسیه که از رحمت خدا هم مایوس شده و این بزرگترین گناهه 4 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۰ کتابیش بخوای نگا کنی کار بدیه کار انسان های ضعیقه. همیشه باید امید داشت. همیشه آدمای ضعیف تر از تو هم هستن و ..............(بازم بگم؟) منطقیش بخوای نگا کنی کسی اگه تو موقعیتش قرار بگیره این حرفا پشیزی براش ارزش نداره. شرایطی رو تجربه کرده ک نویسنده اون کتاب که داشته قهوه می خورده و کتاب رو می نوشته تجربه نکرده. اما کاربردیش بخوای نگاه کنی برای پیشگیری ازش این حرفای شعارگونه درست موقعی که فرد می خواد این کارو بکنه و دیگرن رو تهدید کرده فایده نداره. باید خیلی ریشه ای از زمان های قبل باورش رو عوض کرد. نحوه مقابله و نحوه زندگی کردن و فلسفه زندگی رو بهش یاد داد. نه این که زمانی داره خودشو پرت می کنه از ساختمون پایین بیای تازه زیرش پارچه بگیری. نکته مهم این که از دور شعار ندیم و واسه زندگی بقیه راهکار ارائه ندیم. واقعا هیچ کس تو زندگی دیگری نیست و از دور داره قضیه رو نگاه می کنه. نظر خودم: کار خیلی بدیه. امیدوارم هیچ روزی این کار رو نکنم!!!!! 8 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۰ خودکشی یعنی نفهمیدن ارزش خویشتن و توکل نکردن به خدا عاقبتش از دست دادن دنیا و آخرت ........ 8 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۰ نمی دونم چی بگم.... شاید چون تو زندگیم با دو تا ادمی که دست به خودکشی زدن و بی سرانجام بوده برخورد داشتم کلا نگاهم به این قضیه عوض شده... اگه بخوام بگم هیچکدومشون نه افسردگی شدید داشتن نه انسان های ناموفقی بودن نه شکست های غیر قابل جبران... وقتی از بیرون به زندگیشون نگاه میکردی همه چیز عالی بود شخصیت اجتماعی ...شرایط اقتصادی...همه چی... اما یه چیزی بود دنیای اونا با من فرق داشت دنبال چیزایی بودن که من شاید هیچوقت نفهمم اما نمی تونم به هیچ دلیلی زیر سئوالشون ببرم... برای من همیشه انسان های باارزشی می مونن...چون نه ضعیف بودن نه ترسو... 12 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۰ این 3 مورد از کسایی که قبل یا در حین عمل با من حرف زدن خوشبختانه هر سه تاشونم الان سالمن میخوام بکشمش .... قرص خوردم ..... میرم اونو میکشم بعد خودمم میمیرم ... نمیخوام زنده بمونم ... نمیتونم اونو با یه مرده دیگه ببینم... میفهمی؟ ..... نمیتونم ... نمیخوام زنده باشم و ببینم میخوام انتقام بگیرم ازشون .... میخوام با مردنم بقیه بفهمن که در حقم چقدر بدی کردن.... خیلی سعی کردم که منصرفشون کنم نمیدونم حرفایه من منصرفشون کرد یا اینکه از قبل نمیخواستن شاید دو دل بودن هنوز نمیتونم درکشون کنم ..... 6 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۰ چند سال پیش یه روز صبح زود داشتم میرفتم سر کار دیدم دم یه مغازه نانوایی پلیس جمع شده و آمبولانس هم همزمان رسید. کم کم نزدیک شدم میخواستم از کنارش رد بشم برم ولی یه دفه کنجکاو شدم رفتم جلو و رفتم تو مغازه دیدم یکی از دوستای دوران دبیرستانمه خودشو وسط مغازه دار زده و کبود و سیاه آویزونه. خیلی ناراحت شدم. بعدها پرس و جو کردم فهمیدم یه دختری رو خیلی میخواسته ولی چون بهش ندادن و دختره ازدواج کرده خودکشی کرده. پسره هم محلیمون بود و خانوادش رو هم میشناختم. تا اینکه گذشت و چند وقت بعد با یکی از دوستام که از من سنش بیشتره و کردارش اسوه شده برای من در زندگی داشتم صحبت میکردم. این دوستم راننده تریلیه و سواد درستی هم نداره. بهش گفتم آقا راستی فلانی رو میشناختی؟ یه کم آدرس دادم شناخت. گفت چی شده؟ گفتم جریان از این قراره. یه دفه در کمال ناباوری گفت خاک بر سرش. من اینطوری شدم. یه دفه قاطی کرد گفت جهنم که خودکشی کرده. گفتم آقا خوب عاشق بوده بدبخت. گفت غلط کرده. یه کم با هم بحث کردیم دیدم راست میگه. گفت این چه جور عاشقیه؟ مثلا تو خودتو کشتی به اون دختره رسیدی؟ این ادعای عاشقیه. اولا که عاشقی یه طرف نمیشه. اگه دو طرفه بوده میرفت مثل یه مرد دستشو میگرفت با همدیگه میرفتن. کی میخواست جلوشون رو بگیره؟ میرفتن عقد میکردن بعد چند سال که بچه دار شدن برمیگشتن. پیش همه هم عزیز میشدن. گفتم آخه چطوری آقا. گفت آدم عاشق راهشو پیدا میکنه. باز دیدم راست میگه. پس حماقت بوده از نظر من تا عاشقی. میدونم تصور چنین شرایطی سخته ولی واقعا راست میگه. کسی که ادعای عاشقی میکنه سختی در راه وصال براش چه معنایی پیدا میکنه. گفتم خوب دختره چی؟ شاید اون نخواد بیاد با این پسره. گفت خوب پس چه ارزشی داره خودتو واسه این آدم بکشی؟ باز دیدم راست میگه. واسه کسی که نمیتونه به خاطر تو از خانوادش چند سال یا ماه بگذره ارزش داره خودتو بکشی و دست از همه دنیا بکشی؟ ایندفعه دیدم واقعا راست میگه. 11 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۰ کتابیش بخوای نگا کنی کار بدیه کار انسان های ضعیقه. همیشه باید امید داشت. همیشه آدمای ضعیف تر از تو هم هستن و ..............(بازم بگم؟) منطقیش بخوای نگا کنی کسی اگه تو موقعیتش قرار بگیره این حرفا پشیزی براش ارزش نداره. شرایطی رو تجربه کرده ک نویسنده اون کتاب که داشته قهوه می خورده و کتاب رو می نوشته تجربه نکرده. اما کاربردیش بخوای نگاه کنی برای پیشگیری ازش این حرفای شعارگونه درست موقعی که فرد می خواد این کارو بکنه و دیگرن رو تهدید کرده فایده نداره. باید خیلی ریشه ای از زمان های قبل باورش رو عوض کرد. نحوه مقابله و نحوه زندگی کردن و فلسفه زندگی رو بهش یاد داد. نه این که زمانی داره خودشو پرت می کنه از ساختمون پایین بیای تازه زیرش پارچه بگیری. نکته مهم این که از دور شعار ندیم و واسه زندگی بقیه راهکار ارائه ندیم. واقعا هیچ کس تو زندگی دیگری نیست و از دور داره قضیه رو نگاه می کنه. نظر خودم: کار خیلی بدیه. امیدوارم هیچ روزی این کار رو نکنم!!!!! ممنون مریم جان ولی با اینکه با اصل گفته هات توافق ضمنی دارم اما بازهم میگم مشکل مال انسانه ومطمئنا به جز مرگ هرچیزی چاره داره کسی که خودش رو به هردلیلی میکشه من نمیگم کار اشتباهی کرده چون درون اون وفضای ذهن وروح اون نیستم اما مطمئنم کار درستی انجام نداده! 7 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۰ ممنون مریم جان ولی با اینکه با اصل گفته هات توافق ضمنی دارم اما بازهم میگم مشکل مال انسانه ومطمئنا به جز مرگ هرچیزی چاره دارهکسی که خودش رو به هردلیلی میکشه من نمیگم کار اشتباهی کرده چون درون اون وفضای ذهن وروح اون نیستم اما مطمئنم کار درستی انجام نداده! دقیقا من هم موافقم. نظر خودمم آخرش همین بود. و گفتم امیدوارم هیچ روزی این کار رو نکنم. (کلمه امیدوارم رو گفتم چون به این نتیجه رسیدم که هیچ چیزی رو به یقین نمی شه در مورد آینده گفت. نه تنها در مورد اطرافیان بلکه مهتر از اون در مورد خودش. تغییر باور و تغییر نگرش یه امر خیلی نسبی و تدریجیه. کسی که الان باورهایی داره 180 درجه مخالف 10 سال قبل اگر 10 سال قبل فقط در قالب یک سوال ازش پرسیده می شد که آیا دوست داره باورهای 10 سال بعد رو تجربه کنه ، آنن جوابش نه بود. چون یه فرآیندی رو طی کرده تا به اون نقطه نهایی رسیده به همین نسبن کسی که خودکشی می کنه تا شاید دو سال قبل قبل اگه باهاش مصاحبه می کردن نظر شما راجع به خودکشی چیه می گفت صد البته کسی که این کار رو می کنه خیلی ضعیفه و ......) نمی خوام این کار رو توجیح کنم و خودم کاملا باهاش مخالفم. و فکر می کنم ارزش هیچ چیز بالاتر از زندگی نیست با همه پستی بلندیهاش. فقط شاید حرفم اینه که اولا این موضوع خیلی تدریجی اتفاق میوفته و آروم آروم کارد رو به استخون طرف می رسونه دوما نوشدارو بعد از مرگ سهراب هیچ فایده ای نداره. گفتن یک سری جملات به کسی که تو شرایطی کاملا متفاوت قرار داره و تصمیمی عجیب برای زندگیش داره می گیره فایده چندانی نداره. اصولی باید باورها رو ساخت که تو بدترین حالت هم این فکر گزینه اول یا حتی آخر شخص نباشه 4 لینک به دیدگاه
M_Archi 7762 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۰ میخواستم جواب تک تک دوستانی که پست گذاشتن رو بدم. ولی بعدش پشیمون شدم. فقط کلی میگم: شمایی که گفتی این عمل درستی نیست، درستی و غلط بودن تو موقعیت معنی میده و کاملا نسبیه! تو هیچ وقت نمیتونی تو این مورد هم نظر بدی. شمایی که گفتی ادمی که اینطوره سست عنصر و بی عرضه و ضعیف النفس و ... است، فقط پیشنهاد میکنم اگه انسانی و کمی انصاف داری این فکراتو واسه خودت نگه دار و جایی و پشت سر کسی که به این عمل دست میزنه این حرفهارو نزن!! شمایی که مهمترین مسائل یکی دیگه رو مسخره ترین مسائل میدونی، یکی هم هست که مهمترین مسائل تو براش مسخره ترین مسائله! شمایی که .... نمیدونم چرا همیشه اینقدررررررررر راحت درباره این موضوع نظر میدیم!!! خیلی راحت درباره بقیه قضاوت میکنیم و شخصیت ادمهارو زیرسوال میبریم. اما دوستانه میگم: هیچکس تا تو موقعیتش قرار نگیره نمیفهمه! پس هیچ وقت کسی رو منع نکن. شاید روزی خودتم دچارش شدی و اونوقت ناراحت میشی از اینکه منعت کنن و احمق و نفهم و سست و ... بخوننت! من شریعتی رو زیاد قبول ندارم ولی بعضی حرفهاش قشنگه: قبل از این که بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی کفشهای من را بپوش و در راه من قدم بزن . از خیابانها، کوهها و دشت هایی گذر کن که من کردم اشکهایی را بریز که من ریختم دردها و خوشیهای من را تجربه کن ... ......سالهایی را بگذران که من گذراندم روی سنگهایی بلغز که من لغزیدم دوباره و دوباره برپاخیز و مجدداً در همان راه سخت قدم بزن همانطور که من انجام دادم ... بعد ، آن زمان می توانی در مورد من قضاوت کنی 9 لینک به دیدگاه
M_Archi 7762 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۰ راستش من رو این قضیه خیلی کار کردم فقط دو تا چیز رو اومدم بگم اینکه هر شکستی وقتی برای کسی اقدام به خودکشی رو به همراه داره اونقدر براش مهم بوده که با ارزش ترین سرمایه وجودیشو پاش گذاشته دلایل اون فرد ممکنه به نظر دیگران مسخره و کوچیک به نظر برسه ولی اگه دیدگاه فرد این بود که خودکشی نمی کرد! باید با سطح تحول فکری شخصی که اینکار رو می کنه و محیط اون نظر داد اما جواب اینه که محیط ۱۰۰ درصد مقصر نیست کسی که اینکار رو می کنه به طور ژنتیک و بالقوه این مشکل افسردگی رو حتما و قطعا داره محیط فقط باعث بروز اون میشه! اما نفس خودکشی! گاهی از دست افراد خارجه یعنی هورمون های مغزی مثل سروتونین به قدری پایین هستند که این فرد ناخودآگاه این کار رو می کنه! اما جایی که مسئله فقط افکار باشه نه مخالفم و می دونم که می تونم جلوی اون شخص رو بگیرم! اسم خوب بد یا زشت رو روش نذارید! خودکشی یک راه حل اشتباه به عنوان فریادی برای کمکه همین! قشنگ گفتی پری جان (البته متاسفانه خودتم اخرش گفتی راه حل اشتباه! و بازم زشت و بد خوندیش که کاش این تیکه رو نمیگفتی) 3 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۰ میخواستم جواب تک تک دوستانی که پست گذاشتن رو بدم. ولی بعدش پشیمون شدم. فقط کلی میگم: شمایی که گفتی این عمل درستی نیست، درستی و غلط بودن تو موقعیت معنی میده و کاملا نسبیه! تو هیچ وقت نمیتونی تو این مورد هم نظر بدی. شمایی که گفتی ادمی که اینطوره سست عنصر و بی عرضه و ضعیف النفس و ... است، فقط پیشنهاد میکنم اگه انسانی و کمی انصاف داری این فکراتو واسه خودت نگه دار و جایی و پشت سر کسی که به این عمل دست میزنه این حرفهارو نزن!! شمایی که مهمترین مسائل یکی دیگه رو مسخره ترین مسائل میدونی، یکی هم هست که مهمترین مسائل تو براش مسخره ترین مسائله! شمایی که .... نمیدونم چرا همیشه اینقدررررررررر راحت درباره این موضوع نظر میدیم!!! خیلی راحت درباره بقیه قضاوت میکنیم و شخصیت ادمهارو زیرسوال میبریم. اما دوستانه میگم: هیچکس تا تو موقعیتش قرار نگیره نمیفهمه! پس هیچ وقت کسی رو منع نکن. شاید روزی خودتم دچارش شدی و اونوقت ناراحت میشی از اینکه منعت کنن و احمق و نفهم و سست و ... بخوننت! من شریعتی رو زیاد قبول ندارم ولی بعضی حرفهاش قشنگه: قبل از این که بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی کفشهای من را بپوش و در راه من قدم بزن . از خیابانها، کوهها و دشت هایی گذر کن که من کردم اشکهایی را بریز که من ریختم دردها و خوشیهای من را تجربه کن ... ......سالهایی را بگذران که من گذراندم روی سنگهایی بلغز که من لغزیدم دوباره و دوباره برپاخیز و مجدداً در همان راه سخت قدم بزن همانطور که من انجام دادم ... بعد ، آن زمان می توانی در مورد من قضاوت کنی مونا جان وقتی کلی میگی یعنی درمورد نظرات همه نظر میدی ومن فکر میکنم حرف من اشتباه تلقی شده وبایستی توضیح بدم! من به فکر وقلمت بیشتر از اون چیزی که فکرشو میکنی ارزش قائلم ولی مطمئن باش نه اونقدر وقت اضافه دارم که تو این مطالب دنبال وقت گذرونی باشم نه از روی شکم سیری حرفی رو میزنم یه چیزی رو درموردش فکر نکرده باشم لمسش نکرده باشم وبرام معنیش روشن نشده باشه راهمو میکشم واز کنارش رد میشم گفتی راحت حرف میزنیم!باشه راحت هست وقتی جنازه رفیقت رو که به خاطر فساد اخلاقی مادر وقماربازی پدروباختن خواهرش تو قمار رو از سقف بیاری پایین... راحت هست وقتی یکی از عزیزترین رفیقهای زندگیت رو بخاطر اینکه به جرم نداشتن پدر وقبول مسئولیت زندگی ،زیر بار فشارهای زندگی داره پیر میشه برای شستشوی معده از کارخونه ببری بیمارستان تا 200 تا قرصی رو که قورت داده بیرون بکشن... راحت هست جسم نیمه جان عزیزتو ببری بیمارستان درحالیکه به خاطر تحت فشار گرفتن بخاطر شرایط زندگیش چاقو رو تا دسته فرو کرده تو شیکمش وپشت درهای سی سی یو رژه بری تا بلکه به خانوادش خبر زنده موندنشو برسونی... اره برام راحته درمورد تصمیم اخر مردم حرف بزنم چون فاصله حماقت ومنطق اندازه چشم برهم زدنه وخیلی خیلی ادمای بزرگتر وفهمیده تر از من که اسمشون رو تریلی هم نمیکشه این فاصله رو طی کردن ولی بازهم میگم کار درستی نیست من هم هزاران بار به این مسئله فکر کردم ولی همیشه تصمیم گرفتم این من باشم که زندگی رو مجبور به تبعیت میکنم نه اینکه من رامش بشم! این چیزی هست که با تحمل همه سختیهاش من درست میدونم! من از شریعتی بدم میاد!البته یه زمانی عاشقش بودم همه کتابهاشو خوندم همه سخنرانی هاشو گوش دادم ولی افکار مسموم اون از هزاران راهنمای خودکشی هم مهلک تره من همونطوری که کتابهای داوکینزرو میخونم کتابهای مصباح رو هم میخونم وهمیشه درتجمیع اضداد این منم که تصمیم میگیرم زنده بمونم وبرای زنده موندن باید مبارزه کنی امیدوارم شبهه ای درمورد حرفایی که زده بودم باقی نمونده باشه لطفا از این به بعد هم اگر پست های من ایرادی داره اسم ببر ... خیلی ممنون میشم 5 لینک به دیدگاه
M_Archi 7762 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۰ مونا جان وقتی کلی میگی یعنی درمورد نظرات همه نظر میدی ومن فکر میکنم حرف من اشتباه تلقی شده وبایستی توضیح بدم!من به فکر وقلمت بیشتر از اون چیزی که فکرشو میکنی ارزش قائلم ولی مطمئن باش نه اونقدر وقت اضافه دارم که تو این مطالب دنبال وقت گذرونی باشم نه از روی شکم سیری حرفی رو میزنم یه چیزی رو درموردش فکر نکرده باشم لمسش نکرده باشم وبرام معنیش روشن نشده باشه راهمو میکشم واز کنارش رد میشم گفتی راحت حرف میزنیم!باشه راحت هست وقتی جنازه رفیقت رو که به خاطر فساد اخلاقی مادر وقماربازی پدروباختن خواهرش تو قمار رو از سقف بیاری پایین... راحت هست وقتی یکی از عزیزترین رفیقهای زندگیت رو بخاطر اینکه به جرم نداشتن پدر وقبول مسئولیت زندگی ،زیر بار فشارهای زندگی داره پیر میشه برای شستشوی معده از کارخونه ببری بیمارستان تا 200 تا قرصی رو که قورت داده بیرون بکشن... راحت هست جسم نیمه جان عزیزتو ببری بیمارستان درحالیکه به خاطر تحت فشار گرفتن بخاطر شرایط زندگیش چاقو رو تا دسته فرو کرده تو شیکمش وپشت درهای سی سی یو رژه بری تا بلکه به خانوادش خبر زنده موندنشو برسونی... اره برام راحته درمورد تصمیم اخر مردم حرف بزنم چون فاصله حماقت ومنطق اندازه چشم برهم زدنه وخیلی خیلی ادمای بزرگتر وفهمیده تر از من که اسمشون رو تریلی هم نمیکشه این فاصله رو طی کردن ولی بازهم میگم کار درستی نیست من هم هزاران بار به این مسئله فکر کردم ولی همیشه تصمیم گرفتم این من باشم که زندگی رو مجبور به تبعیت میکنم نه اینکه من رامش بشم! این چیزی هست که با تحمل همه سختیهاش من درست میدونم! من از شریعتی بدم میاد!البته یه زمانی عاشقش بودم همه کتابهاشو خوندم همه سخنرانی هاشو گوش دادم ولی افکار مسموم اون از هزاران راهنمای خودکشی هم مهلک تره من همونطوری که کتابهای داوکینزرو میخونم کتابهای مصباح رو هم میخونم وهمیشه درتجمیع اضداد این منم که تصمیم میگیرم زنده بمونم وبرای زنده موندن باید مبارزه کنی امیدوارم شبهه ای درمورد حرفایی که زده بودم باقی نمونده باشه لطفا از این به بعد هم اگر پست های من ایرادی داره اسم ببر ... خیلی ممنون میشم صحبت اصلا سر میزان و تعداد و چگونگی سختیهایی که یکی کشیده نیست!!! این باز یه قضاوت دیگه است! و درنتیجه یه اشتباه دیگه! تو سجادی! تو یه ادم دیگه ای! با یه جسم دیگه! با ژنتیک دیگه! با تربیت دیگه! با روحیات دیگه! با یه زندگی دیگه! با توقعات دیگه از زندگی! با علایق دیگه! با انتظارات دیگه! با خیلی چیزهای دیگه! هیچ دو نفری رو نمیشه با هم مقایسه کرد. تو هیچ زمینه ای! بنابراین هیچ وقت نمیتونی قضاوت کنی! بحث من اینه من نمیگم تو ادم شکم سیری هستی یا ... ولی میگم تو اینی که میگی دیدگاه تو بهشه! یعنی تو خودتو با شرایط جسمی و روحی خودت تو اون شرایطی که شنیدی(!!) میذاری و دربارش قضاوت میکنی! درحالی که تو اون ادم نیستی! هیچ وقت هم نمیتونی باشی! بنابراین هیچ وقت نمیتونی درک کنی و درنتیجه هیچ وقت قضاوت درستی نخواهی داشت. 3 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۰ صحبت اصلا سر میزان و تعداد و چگونگی سختیهایی که یکی کشیده نیست!!! این باز یه قضاوت دیگه است! و درنتیجه یه اشتباه دیگه! تو سجادی! تو یه ادم دیگه ای! با یه جسم دیگه! با ژنتیک دیگه! با تربیت دیگه! با روحیات دیگه! با یه زندگی دیگه! با توقعات دیگه از زندگی! با علایق دیگه! با انتظارات دیگه! با خیلی چیزهای دیگه! هیچ دو نفری رو نمیشه با هم مقایسه کرد. تو هیچ زمینه ای! بنابراین هیچ وقت نمیتونی قضاوت کنی! بحث من اینه من نمیگم تو ادم شکم سیری هستی یا ... ولی میگم تو اینی که میگی دیدگاه تو بهشه! یعنی تو خودتو با شرایط جسمی و روحی خودت تو اون شرایطی که شنیدی(!!) میذاری و دربارش قضاوت میکنی! درحالی که تو اون ادم نیستی! هیچ وقت هم نمیتونی باشی! بنابراین هیچ وقت نمیتونی درک کنی و درنتیجه هیچ وقت قضاوت درستی نخواهی داشت. عزیز من من که گفتم از دید من این یعنی نسبیت اگه بخوای اینجوری حکم کنی درمورد هیچ چیزی نمیتونی حرفی بزنی نتیجش میدونی چیه؟ فلسفه ! به هرحال بازهم میگم بنا به دید من ونه قطعیت درابراز حکم وماحصل تجربم از این چندسال زندگی خودکشی کاردرستی نیست! اون شرایطی که شنیدی(!!) درضمن اونایی که گفتم رو نشنیدم قشنگ دیدم وتفاوت شنیدن ودیدن رو برات نوشتم!! 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده