SH E I KH 18713 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۰ اسلامشهرهای تاریخی ایران، الگوی پایداری اجتماعی شهرهای فردا سهیل کارآگاه - پریسا دواچی منبع: آرونا 2 لینک به دیدگاه
SH E I KH 18713 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۰ از زمانی که شهرهای ایران تحت حکومت هایی دموکراتیک شکل گرفتند، تاکنون تاریخ شهرنشینی دستخوش تحولات زیادی شده است. این تحولات سرمنشا بسیاری از ملل در تمدن سازی و ایجاد فرهنگ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بوده است. در واقع هویت انسانی و پویایی حاصل از آن در شهر ایرانی، به آن شخصیتی کاریزماتیک (Charismatic) می بخشد. جایی که مردم گرایی و آفرینش فضاهایی با کارکرد فضاهایی بالای اجتماعی، در دستور کار طراحان ایرانی بوده است. با ورود اسلام به ایران و تزریق فرهنگ مذهبی در ابعاد گوناگون زندگی ایرانی، شهرهای ما رنگ و بویی تازه به خود گرفت تا همچنان الگویی برای دولت ها و ملت ها اسلامی و غیر باشد. قبل از اسلامی شدن ایران، شهرهای های ما دیگر آن رنگ و بوی دموکراتیک اولیه را نداشتند و تقسیم اجتماع به طبقه بندی های عمودی، تأثیرات نامناسبی را بر شهرنشینان گذاشته بود. روح تازه اسلامیت با شعار برابری، برادری و عدالت، در شهر ایرانی دمیده شد تا از این پس فصل جدیدی در تاریخ ایران با نام شهرهای ایرانی-اسلامی، یا همان اسلامشهرهای ایران گشوده شود. تأثیر اسلام بر شهرهای ایران به طور کلی فرهنگ اسلام که نوع خاصی از فرهنگ دینی با نمود مردمی است، دو نوع تأثیر عمده بر شهرهای ما گذاشت: 1. تغییر رفتار شهرنشینی مردم 2. تحول صورت ظاهری شهرها این تأثیرات حاصل رویکرد نوین اسلام به سطوح و لایه های مختلف شهر از مدیریت آن تا خانواده بود. جامعیت و الوهیت برنامه های این فرهنگ سبب شد تا مردم از آن استقبال کنند و دیری نپایید که شهرهای ایران در جامعه اسلامی و نیز بین المللی آن روز، طلایه دار نوع خاصی از زندگی انسانی ، از جامعه تا فرد، شدند. بی تردید پتانسیل تاریخی ایران که آن را به نام تمدن می شناسیم، زمینه لازم را برای پذیرش اسلام آماده ساخته بود. تغییر رفتار شهرنشینی مردم جهان بینی یا چگونگی نگرش به جهان هستی، در واقع شامل موضوعاتی گسترده از دین، مذهب و مسلک تا تفاوت های اجتماعی و فردی را شامل می شود. مراد از این عامل هر آن چیزی است که معنای فرهنگی و یا اجتماعی و روابط ناشی از آن را سبب می شود. مطالعات متعدد در مقیاس جهانی نشان می دهد که این امر از دیرباز تاکنون تأثیر بسزایی در تکوین شهر و کانون زیستی دارد. اهمیت نقش قطعی این عامل زمانی روشن تر می شود که شهر چون تبلور کالبدهای جامعه که در آن می زید، جلوه می کند. تزریق مفاهیمی که دغدغه سالیان دراز شهرنشینان محسوب می شد، سبب شد تا مکتب شهری جدیدی در فرهنگ مردم تولد یابد. برابری، برادری، عدالت اجتماعی، مساوات حقوق زن و مرد و ایجاد شبکه های اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی سالم و به دور از فساد، از بالاترین رده های حکومتی تا محرومین را ارضاء کرد. بنابراین اگر نقش تحولاتی که در روش های زندگی فردی و رفتارهای اجتماعی مسلمانان جدید را در تغییر روحیه شهر نادیده بگیریم، تحلیل درستی انجام نداده ایم. تحول صورت ظاهری شهرها به طور کلی معماری، شهرسازی و هنر در جهان اسلام دارای چهار مکتب بنیادین است: مصری، شامی، مغربی و ایرانی. بنابراین نقش هنرمدان ایرانی با آنکه آنها مدت ها پس از ظهور اسلام به این فرهنگ پیوستند، در گسترش آن کاملا مشهود است. ایرانیان خود برای معماری و شهرسازیشان، سبک های گوناگونی را خلق کرده اند که سبک های خراسانی، رازی، آذری، اصفهانی و تهرانی، مهمترین مکاتبی هستند که در دوره اسلامی و عجین با این فرهنگ ظهور کرده اند. سیر تحول شهرنشینی، شهرگرایی و شهرسازی بعد از اسلام با استقرار اولین حکومت های مستقل داخلی در ایران شروع شد. اهمیت این تحول در این است که اسلامی شدن شهرها تا سال 1876 میلادی که همزمان با عصر صنعت و شروع حکومت غربگرای قاجار می باشد، ادامه یافت. البته این به آن معنا نیست که از این تاریخ به بعد، شهرسازی اسلامی رو به افول نهاد. زیرا فرهنگی که در روح شهر و شهرنشینان نفوذ کرده باشد، حیاتی ابدی و پایدار به آنها خواهد بخشید. هنوز هم طراحی های شهری در ایران، بر اساس آموزه ها و روش های اسلام صورت می گیرد. همانطور که در خاور میانه، شمال آفریقا و بسیاری از مناطق دیگر، دانسته و یا ندانسته، منشأ اثر شده است. اسلام با دو استراتژی رویه توسعه شهرها را تغییر داد: الف- تولد عناصر جدید شهر: فرهنگ جدید نیازمند عناصر جدیدی بود که ظهور آنها، تأویل جدیدی از تبلور کالبدی شهر را ارائه می کرد. معماری بناهای جدیدی را به این جامعه هدیه داد. بطوریکه مساجد را می توان نماد شهر اسلامی دانست. آنها در انواع مختلف از مساجد جمعه تا محله پذیرای اقشار مختلف مردم در ساعت های متنوع بودند و این بهانه هایی با توجیه قوی و کارایی بالا برای ثبت لحظات مشترک اجتماعی در فضاهای شهری از دیرباز تاکنون بوده است. شهر دوران اسلامی با فاصله ای بسیار زیاد از مفهوم "شهر-معبد" که به واسطه تکیه اسلام بر مفاهیم ذهنی ایمان، متفاوت با دوران پارسی قبل از اسلام است، تحولات و دگرگونی های زیادی را در ساخت و ساز مسجد جامع صورت می دهد. دگرگونی و تغییر شکل مسجد جامع رابطه ای بسیار نزدیک با دگرگونی مفهوم دولت اسلامی، منطقه ای شدن و محلی شدن آن دارد. دولتی که از مفاهیم آرمانی برادری و برابری و نفی تمایزات اجتماعی و فرهنگی شروع می کند و به سازمانی دیوانی ، قاهر، مملو از تمایزات و تفاوت های اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی- سیاسی منجر می گردد. تکایا، امامزاده ها، مدارس قدیم و ... از دیگر عناصر خاص این دوره است. ب- تغییر و تکامل عناصر قدیمی: بازارها و محلات نیز در این دوران تعاریف کاملی به خود گرفتند؛ بطوریکه که تصویر ذهنی ما از این عناصر همان است که در دوره اسلامی شکل گرفته است. میادین، راه ها و کاروانسراها را نیز با همین کدهای شناسایی می شناسیم. پایداری، از تئوری تا واقعیت چند دهه بیشتر نیست که مفهوم پایداری آن هم در سطوح تئوری به بالاترین مجامع علمی دنیا راه یافته و تنها چند سالی است که این مفهوم به صورت آزمون و خطا شکل اجرایی به خود گرفته است و تلاش مصلحان اجتماعی نیز در جهت نهادینه کردن فرهنگ پایداری تاکنون نتیجه رضایت بخشی را نداشته است. طبق مطالعات کارشناسان، یک الگوی پایدار شهری دارای خصوصیات زیر است: - تثبیت سیاست های عمومی مسکن - توسعه اقتصادی - گذران اوقات فراغت - جابجایی اشخاص و کالاها - محل توقف اشخاص و وسایط نقلیه - نظم بخشی به عبور و مرور اتومبیل ها - سازماندهی فضا و تجدید ساختار فضاهای شهری - تعادل میان فضاهای شهری کنونی و فضاهای طبیعی و کشاورزی و آینده و فضاهای طبیعی، کشاورزی و جنگلی ... همه اینها تحت سیاست ها و اهدافی از قبیل توسعه عادلانه، بهبود کیفیت زندگی، اقتصاد پویا، بهبود حمل و نقل و ارتباطات و نیز حفظ منابع طبیعی تعریف و امکان وجود یافته اند. اسلامشهرها، پایدار در طول تاریخ کمیسیون جهانی توسعه محیط (WCED, World Commission on Environment and Development) در سال 1987 توسعه پایدار را چنین تعریف کرد: توسعه ای که نیازهای امروز را بدون لطمه زدن به توانایی های نسل های آینده برای براوردن نیازهایشان براورده سازد. چنین تعریفی دو مفهوم کلیدی را در بر می گیرد: عدالت در درون نسل ها (Intra-Generational Equity) و عدالت در بین نسل ها (Inter-Generational Equity). منطق اصلی توسعه پایدار، بهبود سطح استاندارد زندگی مردم و به خصوص بهزیستی کسانی است که از کمترین مزیت ها در جامعه برخوردارند. در بخش های قبل درباره اصول اسلامی و نمود آنها در شهرهای ایران صحبت شد. تطابق این اصول با سیاست های پایداری که پیش زمینه طراحان امروز دنیا است، توسعه یافتگی علم شهرسازی اسلامی را در ایران قدیم بازگو می کند؛ با این تفاوت که اسلام با نگرشی ایدئولوژیک به همه ابعاد وجودی زندگی انسانی توجه داشته است و این نگرش جامع، نگاه فردی به شهروندان را هیچگاه فراموش و یا فدای منافع گروه و اجتماع نمی کند. شاید لازم باشد تا دوباره نگاهی به برخی از عناصر این نگرش بیندازیم: - دوری از فساد در سطوح مدیریت و اقتصاد - توجه به خانواده به عنوان کوچکترین واحد تشکیل دهنده شهر - عدالت محوری و برابری اجتماعی - نگاه ویژه به طبقه محروم - توسعه راه ها به عنوان رکن حیاتی شهر - ایجاد فضاهای شهری با کاربری های بالا به عنوان پایه و اساس رخداد (event) ... 1 لینک به دیدگاه
SH E I KH 18713 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۰ نتیجه گیری فقر الگوی مناسب برای توسعه مناسب شهر به شرط حیات باکیفیت بالا برای زندگی امروز و توجه به آینده که ما آنرا به نام پایداری می شناسیم، مهمترین عامل بازدارنده برای یک تجربه موفق طراحی است. غنای فرهنگی شهرهای کهن برای ما تبدیل به عادت شده اند و شهرهای امروز ما نیازمند تحولی همانند اسلامی شدنی است که ذکر شد. اگر زمانی ترکیب ایرانیت و اسلامیت، روح جدیدی بر شهرهای ما بخشید، امروز تفکری مبتنی بر علم روز و ثروت تاریخی، نجات بخش خواهد بود. شناسایی و تحلیل عناصر خاص تاریخی ما، کمک خواهد کرد آگاهانه به آن چیزی برسیم که انتظار داریم تا آینده پایدار باشد؛ همانگونه که تفکر هوشمند دیروز، شهرها را برای ما به میراث نهاده اند: میراثی پایدار تا به امروز. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده