SH E I KH 18713 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۰ مزايا و ايرادهاي انتقال نمايشگاه بين المللي به شهرك آفتاب کاظم برآبادی برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام لینک به دیدگاه
SH E I KH 18713 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۰ عادت عمومي در كشور ما اين است كه هميشه براي انجام يك عمل، اين قدر اين دست و آن دست ميكنيم تا هم مزه آن عمل از بين برود و هم دو طرف مخالف و موافق خسته شده و دست از تحليل مطلب برداند. تنها در اين صورت است كه عمل ما انجام ميشود و بدون اين كه به طور كامل مورد نقد و بررسي قرار گرفته باشد، شادي همگان را برميانگيزد! اگر بخواهيم از انتقال نمايشگاه بينالمللي تهران هم بگوييم، باز وضع به همين منوال است چرا كه در اكثر مطالبي كه درباره نمايشگاه تهران و لزوم يا عدم لزوم جابهجايي آن در نشريات و محافل مختلف مطرح شده، هميشه دو گروه مخالف و موافق، نظرات و طرحهاي خود را توي سر هم زدهاند اما يك روز بدون اين كه هيج كدامشان در جريان قرار بگيرند (چون احتمالا از اين كشمشها خسته شده و از دور كناره گرفته بودند) خبر ميرسد كه قرار است نمايشگاه بينالمللي تهران با آن دك و پوزش به شهر جديد آفتاب انتقال پيدا كند. پيدا كردن شهر آفتاب روي نقشه هم اگر چه شايد در وحله اول سخت به نظر بيايد، اما يافتن آن مساوي است با احساس مانوسيت آني با اين مكان. شهري در جوار بهشت زهرا و مرقد امام خميني كه از هر طرف با اتوباني خوشساخت و با قابليتهاي بالاي ترددي محاط شده است. بزرگراه تهران قم و بزرگراه تهران - ساوه و ... و البته نزديكي اين شهر جديد به فرودگاه تازه ساز امام خميني نيز بر قابليتهايش براي جا دادن نمايشگاه بينالمللي پايتخت در خود ميافزايد. از اين شهر قرار است 350 هكتار به نمايشگاه اختصاص يابد. 800هزار متر مربع فضاي پوشيده و 600هزار متر مربع فضاي روباز! در طرح اوليه نمايشگاه جديد قرار است 120هزار مترمربع را به فضاي نمايشگاهي اختصاص دهند، 128هزار متر مربع براي فضاهاي خدماتي در نظر بگيرند، 220هزار متر مربع براي پاركينگ و 200هزار متر مربع براي مراكز تجاري (خود فضاي تجاري نمايشگاه نيز 200هزار متر مربع پاركينگ، سالن كنفرانس، هتلهاي 5 و 3 ستاره و مسجد دارد(. با اين همه مسالهاي كه سبب به وجود آمدن طرح جابهجايي نمايشگاه بينالمللي تهران شد، نه وسعت آن بود و نه مشكلات ساختارياش كه با انتقال به جاي ديگري بخواهد حل شود. مشكل اصلي اين مكان كه به شبهجزيرهاي در ميان اتوبانهاي قلب شهر شباهت دارد تنها و تنها در يك كلمه خلاصه ميشد: ! واژهاي كه تهران و تهران نشينان با آن اخت و مانوسند. واژهاي كه اتوبانها، خيابانها، كوچه پس كوچهها و حتي اذهان مردم را نيز به خود آغشته كرده است و اين دقيقا نقطهاي است كه بحث ميان موافقان و مخالفان طرح انتقال نمايشگاه آغاز ميشود. اما اكنون كه طرح انتقال نمايشگاه به تصويب شهرداري تهران و مديران وقت رسيده آيا جايي براي بازگويي مكرر نقطه نظرهاي كارشناسان باقي ميماند؟ به نظر ميرسد كه مطرح كردن نظر هر دو جبهه، تشخيص سره يا ناسره بودن اعتقادات و سياستهاي هر گروه را به عهده خواننده ميگذارد و از طرفي فضايي براي نگرش دقيقتر به طرح انتقال نمايشگاه ايجاد ميكند. نقدي بر طرح انتقال نمايشگاه بينالمللي تهران از ديدگاه مخالفان طرح: تهران به واسطه پايتخت بودنش و برخورداري از وجههاي جهاني و بينالمللي بايد شامل فضاهايي براي انتقال اطلاعات، ايجاد ارتباطات و مبادلات جهاني باشد. شايد اگر در طرح جامع تهران (كه به سال 1347 به تصويب رسيد) محل نمايشگاه در زمينهاي وسيع جنوب دهكده اوين تعبيه شد، به خاطر نقش پر رنگ اين مكان در جلوگاه بينالمللي، از بعد تجارت، بازرگاني، مبادله اطلاعات و نوآوريهاي صنعتي باشد و براي بالا بردن توان دسترسي به چنين نقطه استراتژيكي از همان ابتدا خيابان و اتوبانهايي نمايشگاه را احاطه كردند. بهگفته مهندس احمد سعيدنيا، استاديار گروه شهرسازي دانشگاه تهران: به منظور دسترسي مناسب به اين مجموعه و به ويژه نمايشگاه بينالمللي اتوبانها از چهار سو بدان متصل ميشدند. اتوبان كردستان، نيايش و چمران (پارك وي) با پاركينگ بسيار بزرگ در شمال و جنوب و هتلهاي بينالمللي آزادي و استقلال در شرق و غرب آن. بنابراين سياستهاي طرح جامع چه در انتخاب مكان و چه در طراحي راهها و تعيين كاربريها با يكديگر همخواني و هماهنگي داشتند و هنوز هم دارند>. يكي از ديدگاههايي كه در اظهارنظرهاي جبهه مخالف با انتقال نمايشگاه مطرح بود عدم سازگاري كاركرد نمايشگاه از بعد بينالمللي با شهر جديد آفتاب است، مهندس سعيدنيا هم كه از مخالفان طرح انتقال نمايشگاه محسوب ميشود در اين زمينه ميگويد: كاركرد نمايشگاه بينالمللي، مركزيت انتقال اطلاعات در زمينه علوم و فنون صنعتي و تجاري و محل نمايش دستاوردهاي علمي و فني و هنري و تخصصي است. به همين جهت داراي كاركردي فراملي و جهاني است و محل آن نيز بايستي شان و جايگاه جهاني داشته باشد. از طرفي تصميمات نادرستي كه بر مديريت نمايشگاه اعمال ميشود از ديگر موضوعات مورد توجه مخالفان طرح انتقال است. بهطوريكه در اكثر مواقع وزارت بازرگاني را كه به نوعي مسوول اين تصميمات بوده به زير سوال بردهاند و در سياستگذاريهايش با ديده شك نگريستهاند. در واقع نمايشگاه از زماني به عنوان يك مشكل و يك معضل در تهران شناخته شد كه وزارت بازرگاني نقش بينالمللي و جهاني نمايشگاه را پشت گوش انداخت و آن را به حقيرترين سطح خود يعني به محلي براي خريد و فروش و معاملات محلي پايين آورد و يك نمايشگاه بينالمللي را به بازار خريد و فروش لباس عيد و نوشتافزار دم مهر تبديل كرد و در اين رقابتي كه بين نمايشگاه و بازارهاي خريد و فروش در شهر بهوجود آمده بود، نمايشگاه تبديل به بازار مكارهاي شد كه تنها منافع اقتصادي و سياسي وزارت بازرگاني را تامين ميكرد! اين اتفاق نه چندان ميمون، سفرهاي درون شهري را به سمت نمايشگاه افزايش داد و علاوه بر وارد كردن بار ترافيكي فراوان به اتوبان چمران، دمار از روزگار اهالي آن منطقه و همسايگان نهچندان نزديك نمايشگاه درآورد. مردمي كه يا براي تفريح مجاني به نمايشگاه ميرفتند يا براي خريد خورده جنسهاي ارزان و در واقع هيچ كدامشان مخاطب اصلي نمايشگاهي با قد و قواره نمايشگاه بينالمللي تهران نبودند و اين جا كلمه ترافيك نمايشگاه تهران حال و هوايي ديگر پيدا ميكند. به گفته مهندس علياكبر لبافي، كارشناس ارشد عمران در شاخه راه و ترابري و سرپرست گروه كارشناسي كه از طرف وزارت بازرگاني مامور تحقيق در مساله انتقال نمايشگاه شده بود: >در بخش مطالعات ترافيكي كارشناسان اين مجموعه، مطالعات ما روي دو محور مهم ترافيكي متمركز بود. اول، ترافيكي كه به واسطه برپايي نمايشگاهها در محل فعلي آن در پايتخت ايجاد ميشود و تاثير آن بر حجم ترافيك منطقه و شهر و دوم، بررسي كارايي راهها و مسيرهاي اطراف نمايشگاه و مسيرهاي اصلي. هم اكنون بيشترين عاملي كه براي انتقال نمايشگاه ذكر ميشود، اثرات منفي محور اول است، در حالي كه در مطالعاتي كه ما انجام دادهايم، اثرات منفي محور دوم را بسيار بيشتر از اثرات منفي محور نخستين ديديم.> به اعتقاد كارشناسان مبحث ترافيك، معضل اول را ميتوان با جابهجايي برنامههاي نمايشگاه، كاهش تعدد برگزاري نمايشگاههاي همزمان، ترغيب و يا حتي اجبار مردم به استفاده از وسايل نقليه عمومي براي دسترسي به نمايشگاه و ... ميتوان ترافيك ايجاد شده به واسطه برپايي نمايشگاهها را تا سطح قابل قبولي كاهش داد. الان در اكثر نقاط جهان 60درصد از سفرهاي درون شهري كه به سمت نمايشگاهها انجام ميشود با وسايل نقليه عمومي و تنها 40درصد آن بهوسيله اتومبيلهاي شخصي است. اما در كشور ما وضع دقيقا برعكس و البته تاسفبارتر از اينهاست. اجراي برنامههايي چون بالا بردن هزينه پاركينگ در نمايشگاه، همكاري ماموران انتظامي براي كاستن از بار ترافيكي خيابانها در روزهاي برپايي نمايشگاههايي كه مخاطب بالا دارند، منتقل كردن نمايشگاههاي غيرتخصصي يعني نمايشگاههايي با بيش از 30هزار نفر مراجعهكننده در روز، تكميل پروژههاي شبكه راهي و بزرگ راهي منطقه و ايجاد تقاطعهاي ناهم سطح (بزرگراه چمران - سئول، همت - رسالت، كردستان (حدفاصل نيايش تا چمران)، نيايش بهصدر و ... به طور قطع ميتواند بر بار ترافيكي اين منطقه غلبه كند. ترافيكي كه بهقول مهندس سعيدنيا ناشي از نمايشگاههاي تخصصي علوم و فنون نيست، بلكه ناشي از هجوم مردم براي مراجعه به بازار مكارهاي است كه وزارت بازرگاني براي بهرهبرداري از فضاي نمايشگاه پديد آورده است. پيامدهاي اين سياست مشكلات شمآوري براي نمايشگاههاي تخصصي نيز فراهم آورد، به طوري كه اصولا متخصصين و صاحبان صنايع و بازرگاني در ميان اين خيل عظيم جمعيت عامي موفق به ورود به نمايشگاه نميشدند. نمونه ممتاز آن نمايشگاه كتاب است كه متخصصين علاوه بر اين كه موفق به خريد نميگردند، بلكه موفق به مشاهده كتابها نيز نميشوند! به طور كلي نظر مخالفان طرح انتقال نمايشگاه بينالمللي اين است كه با در نظرگرفتن سياستهاي اعمال شده بر نمايشگاه و ديدگاههاي نادرست فعلي در خصوص نمايشگاه انتقال آن به هر نقطهاي از تهران در واقع انتقال مشكلات به آن نقطه است و فرقي نميكند كه اين نقطه كجاي تهران باشد، با ايجاد نمايشگاه در آن محل نيز دوباره شاهد حلقههاي گره خورده ترافيكي خواهيم بود. براساس دادههاي آماري، نمايشگاه تهران، تنها در 40درصد از روزهاي سال فعال است. از سوي ديگر در 90درصد از زمانهايي كه نمايشگاه داير است، مراجعهكنندگان آن كمتر از 10هزار نفر در روز هستند كه بررسيهاي انجام شده نشان ميدهد، به لحاظ كنترل ظرفيتي و ترافيك، اين تعداد مشكلي براي راهها و بزرگراههاي اطراف نمايشگاه ايجاد نميكنند، چرا كه بزرگراه چمران در روزهاي عادي نيز ترافيك اشباعي دارد، پس بود و نبود تعداد ديگري خودرو نيز تاثير چنداني بر ترافيك آن نخواهد داشت. فقط در 10درصد از نمايشگاههاي برپا شده، تعداد بازديدكنندگان بيشتر از 10هزار نفر بوده و تاثيرات آن بر ترافيك محسوس است.اين آمار نيز مربوط به چهار نمايشگاه عمومي پوشاك، كتاب، خودرو و كامپيوتر است. اين 10درصد نمايشگاهها، به عبارتي 4درصد از روزهاي سال را به خود اختصاص ميدهد. يعني چيزي حدود 20روز! به نظر ميرسد توجيه انتقال نمايشگاه به خاطر 20روز ترافيك توجيه چندان منطقي نباشد. از طرفي خيلي از مخالفان اين طرح معتقدند كه طرح انتقال نمايشگاه به نقطه ديگري از تهران فقط و فقط براي سوءاستفاده عده خاصي از زمينهاي بكر مكان فعلي نمايشگاه است. چنانچه تغيير كاربري نمايشگاه فعلي به يك مركز تجاري بزرگ، هتل و يا يك مركز تفريحي در دستور كار قرار گيرد سود غيرقابل باوري از انتقال نمايشگاه عايد گروه نامشخصي ميشود كه همين عامل پاي اراده مخالفان را در مخالفت قطعي با انتقال نمايشگاه استوار ميكند اما به قول واعظ آشتياني تمام اين حرف و حديثها از خيلي وقت پيش مطرح بوده و فقط جنجال بر سر هيچ است. چرا كه اولا زمين نمايشگاه فعلي موقوفه است و اگر بخواهند تغيير كاربري در آن ايجاد كنند بايد اين مطلب به تصويب كميسيون ماده 5 برسد. اما آيا زمينهاي عباسآباد، حصارك و بسياري از مناطق ديگر كه در محدوده حريم بوده، آماج حملات ساخت و سازهاي غيرقانوني نشده است؟ پس چه طور ميتوان از اين زمين بكر چند هزار هكتاره چشم پوشيد؟ آيا هميشه بايد صبر كرد تا اتفاق خلاف قانوني رخ دهد و آن وقت به زور جريمه نقدي مساله را حل كرد؟ آيا نميتوان بستر ارتكاب به چنين اعمالي را فراهم نكرد و جلوي چنين دستدرازيها را گرفت؟ قرار است در مكان فعلي اين نمايشگاه، پارك بانوان ايجاد شود (هنوز معلوم نيست كه مسوولان چقدر به قولهاي قبلي خود پايبند هستند) اما آيا همين پارك نيز به حد كافي ترافيكزا نيست؟ نقاط قوت طرح انتقال نمايشگاه بينالمللي به شهر جديد آفتاب از ديدگاه موافقان طرح: مساله هزينههاي انتقال، زيرساختهاي موجود مكان پيشنهادي براي انتقال نمايشگاه، امكانات وسيع دسترسي به شهر جديد آفتاب و مترو از عواملي است كه نگاه موافقان طرح انتقال را به خود جلب كرده است اما همانطور كه مشكل اصلي نمايشگاه فعلي در ترافيك بود، برتري مكان جديد نمايشگاه در خط مترويي است كه از شهر آفتاب ميگذرد. البته خطوطي كه ميتوان با كمي خوشبيني اميدوار بود با اضافه شدن واگنهايي كه مسوولان قول آن را دادهاند بتواند از خيل عظيم مراجعه كنندگان نمايشگاه استقبال كند. مطرح بودن مترو به عنوان وسيله نقليه عمومي از آن جهت مورد توجه كارشناسان قرار گرفته است كه معتقدند بيش از نيمي از مشكلات ترافيكي نمايشگاه فعلي مربوط به استفاده از خودروهاي شخصي در عبور و مرور به سمت نمايشگاه است. گرچه دكتر كمال شعار يكي از مخالفان طرح انتقال نمايشگاه است اما در مورد ترافيك نكتهاي را عنوان ميكند كه شايد به مذاق موافقان طرح انتقال بيشتر خوش بيايد: مشكل ترافيكي نمايشگاه فعلي به واسطه استفاده بيش از حد بازديدكنندگان از خودروهاي شخصي است، علت آن هم نبود سيستم حمل و نقل ريلي در اين منطقه است. البته اين دليل بر ايجاد پاركينگهاي بيشتر نيست چراكه اصلا ضرورتي ندارد مردم با ماشينهاي شخصي به نمايشگاه بروند. به نظر من بايد به جاي ايجاد پاركينگ از خدمات پاراترانزيت از جمله خودروهاي ون 15-10نفره در كنار ناوگان حمل و نقل عمومي استفاده كرد و تقاضاي مردم را پاسخ داد. مسوولين اگر مايلند كه در نمايشگاه جديد به وضع قبل دچار نشوند بايد از همين حالا به فكر زيرساختهاي دسترسي اين مكان باشند چراكه ظرفيت محدود بزرگراههاي منتهي به اتوبان تهران - قم مانند بزرگراههاي نواب، تندگويان (از مركز شهر) و آزادگان (از شرق و غرب) در روزهاي عادي نيز حجم بار ترافيكي بالايي را در خود جاي داده و اگر با افتتاح يك نمايشگاه بار اضافي به ترافيك اين بزرگراهها بيافزاييم در حقيقت بيانصافي را به مردم تهران و خصوصا مردمان همان منطقه به درجه اعلي رساندهايم چراكه با صرف چيزي در حدود 800ميليارد تومان از سرمايههاي ملي (هزينه پيشبيني شده براي انتقال نمايشگاه) در واقع ترافيك را از نقطهاي به نقطه ديگر انتقال دادهايم! طراحي نمايشگاه جديد هم يكي از نكات قابل توجه است چراكه شركت آلماني g.m.d به عنوان مشاور و طراح اين پروژه براي رسيدن به منظورش از مسابقهاي بين 20 شركت مهندسي، مشاور داخلي و خارجي، سربلند بيرون آمده است و در سابقه خود طراحي بيش از 10 نمايشگاه بزرگ دنيا را ثبت كرده تا موافقان طرح انتقال را خشنود كند. قيمت اراضي شهر جديد آفتاب بسيار ارزانتر از مكان فعلي نمايشگاه است چراكه شهر آفتاب از اراضي آستان قدس امام خميني(ره) است و پيشنهاد انتقال نمايشگاه به اين مكان هم از طرف توليت حرم مطهر مطرح شده، بنابراين به نظر ميرسد كه قيمت ارزان زمين در اين منطقه باعث شود كه مسوولين در طراحي و اجراي نمايشگاه سنگ تمام بگذارند و نمايشگاه جديد را به عنوان اثري معمارانه، فنآورانه و هوشمندانه در تاريخ بناهاي كشور به ثبت برسانند. از جنبههاي مثبت انتقال نمايشگاه بحث مالي و سرمايهاي آن است كه به گفته خزانهدار شوراي شهر تهران: و اما پايان بحثها و طلوع نمايشگاه در شهر آفتاب: در انتهاي بحث ميل دارم كه به اول بحث اشاره كنم و آن تعلل در تصميمگيريها تا حد از ميان رفتن منتقدان سياستگذاريها و تصميمگيريها است. بالاخره افت و خيزها نمايشگاه تهران را از نقطهاي در شمال شهر به جنوبيترين نقطه شهر آورد و اين مسالهاي است كه بايد پذيرفت و تنها نكتهاي كه همچنان بايد از اهميت آن گفت (سواي انتقادها و تشويقها) مساله توجه به زيرساختهاي اين نمايشگاه است. چنانچه در بدو شروع به كار احداث نمايشگاه جديد فكري به حال فعال كردن زيرساختهاي مورد نياز آن از قبيل مسيرهاي دسترسي شهري، وسايل نقليه عمومي، افزايش واگنهاي قطار شهري و... نكنيم باز هم وضعيت همان است كه بوده با اين فرق كه به قول معروف از چاله درآمدهايم و در چاه افتادهايم. لزوم توجه به فرودگاه امام خميني نيز مساله بسيار حياتي درباره نمايشگاه است چراكه خواه يا ناخواه اين نمايشگاه پسوند را نيز با خود ميكشد و حيف است كه با از ياد بردن آن، نمايشگاه جديد را به بازار بزرگي تبديل كنيم كه تنها به ارضاي نيازهاي مردم تهران بپردازد. اين مكان ميتواند ما را در رسيدن به بازارهاي جهاني، بهرهگيري از فناوريهاي آن طرف آبي و همچنين معرفي فرهنگ و هنر ما به كشورهاي خارجي كمك كند و اين وظيفه اين قدر مهم است كه ميتواند خيلي از مشكلات را بپوشاند و فضا را براي رسيدن به اين نيت فراهم كند. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده