*Mahla* 3410 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۹۰ چه زمانی سهمی را بفروشیم ؟ باید با این حقیقت رو به رو شویم که اغلب مردم نمیدانند چه زمانی باید سهامی که ارزش خود را از دست میدهد بفروشند. بیشتر افراد در چنین شرایطی قادر به تصمیمگیری نیستند و از خود میپرسند «آیا باید دارایی خود را نگه دارم و امیدوار باقی بمانم یا باید از همین جا جلوی ضرر را بگیرم؟». این حالت بیتصمیمی، اغلب دائمیاست و آن قدر ادامه پیدا میکند که فرد به خودش میگوید «دیگر برای فروش خیلی دیر شده است». یکی از دوستان خوب من به خاطر این که دائم به خود میگفت «برای فروش خیلی دیر شده» تمام آنچه را که داشت از دست داد. وی با توجه به توصیههای دوستش مبلغ قابل توجهی سهام خرید. چیزی نگذشت که ارزش این سهمها نصف شد و اما باز همان دوست که با بازار آشنایی داشت توصیه کرد که همچنان باید از همان سهم خرید. دوست من هم همین کار را کرد. وی خیلی دیر خرید این سهام را متوقف کرد و تمام پولش را از دست داد. شاید چنین چیزی برای شما هم پیش آمده باشد. بعد از این که مقاله امروز را خواندید، اگر توصیه من را در نظر بگیرید از حالت بیتصمیمی خارج میشوید. در این صورت دیگر وقتی سر به بالین میگذارید، نگران این نیستید که فردا بازار به چه سمتی خواهد رفت؛ زیرا بر خلاف دیگر سرمایهگذاران، طبق برنامه میدانید که چه زمانی باید از بازار خارج شوید و چه زمانی باید منتظر سودهای احتمالی بمانید. خرید سهام آسان است. هزاران تئوری در مورد این که چه زمانی و چرا باید سهم خرید وجود دارد؛ اما زمانی که بحث پول درآوردن میشود، خرید تنها نیمیاز مسائل را حل میکند. هیچ کس راجع به قسمت سخت کار یعنی زمان مناسب برای فروش چیزی نمیداند. من میخواهم شما بدانید برای این که با موفقیت سرمایهگذاری کنید، باید همانطور که برای ورود به بازار تحقیق و تامل میکنید، برای خروج از بازار نیز استراتژی تعیین کنید. چطور کسب و کارها را ارزیابی کنیم؟ در انواع کسب و کارها و سهام، باید یک برنامه و یک استراتژی خروج داشته باشید. در این صورت میدانید که دقیقا کی باید به بازار وارد شده و چه زمانی از بازار خارج شوید. استراتژیای که من میخواهم به شما نشان دهم این اجازه را میدهد که تا زمانی که در بازار هستید سود کرده و ضررهای خود را حداقل کنید، اما قبل از آنکه استراتژی خاصی را پیش بگیرید به مثال زیر توجه کنید: بیایید فکر کنیم که شما در ایالاتمتحده در کسب و کار فروش لباسهای اسپرت فعالیت میکنید. شما پول زیادی از این راه به دست آوردهاید و حالا میخواهید در باهاماس شانس خود را امتحان کنید. شما اندازه بازار را در نظر میگیرید و متوجه میشوید که میتوانید در دو بازار لباس گلف و لباس شنا به منفعت برسید. واضح است که این دو محصول دو بازار متفاوت را هدف میگیرند. شما در هر کدام از این بازارها 100000 دلار سرمایهگذاری میکنید. در انتهای سال اول، لباسهای گلف 20000 دلار سود دادهاند. اما لباسهای شنا 20000 دلار ضرر دادهاند. شما دقیقا نمیدانید که چرا چنین وضعیتی ایجاد شده برای همین در طرحها و بازاریابی کالای خود تغییراتی ایجاد کرده و یک سال دیگر را هم به همین نحو ادامه میدهید. در سال بعد همین اتفاق تکرار میشود. شما یک 20000 دلار دیگر روی لباسهای گلف به دست میآورید و 20000 دلار هم در بازار لباس شنا ضرر میدهید. پس از دو سال میتوان با اطمینان گفت که کسب و کار فروش لباس گلف جواب داده و کسب و کار فروش لباس شنا شکست خورده است. حال بیایید فرض کنیم که شما آماده اید که در یکی از این کسب و کارها 100000 دلار دیگر سرمایهگذاری کنید. واضح است که کدام بازار را انتخاب میکنید. شما به عنوان صاحب کسب و کار تصمیم میگیرید که در صنعت موفق بیشتر سرمایهگذاری کنید؛ اما همانطور که خواهید دید این دقیقا کاری است که 99 درصد سرمایهگذاران آمریکایی انجام نمیدهند. چطور سهام خود را ارزیابی کنیم؟ بگذارید ابتدا یک سوال را مطرح کنم. «مالک سهام» بودن دقیقا به چه معنی است؟ این سوال هیچ نکته انحرافی ای ندارد. مالکیت سهام به این معنی است که شما مالک جزئی از یک شرکت هستید. این مالکیت را میتوان با مالکیت یک شرکت فروش لباس اسپرت مقایسه کرد. با این که مالکیت یک شرکت با مالک سهام یک بنگاه بودن تفاوت بنیادی ندارد، رفتار اغلب افراد در قبال این دو مالکیت متضاد است. حال فرض کنیم شما سهام شرکتهای فروش لباسهای ورزشی را خریداری کردهاید. سهام هر کدام از این شرکتها 10 دلار فروخته میشود. در انتهای سال اول، ارزش سهام شرکت لباس گلف که سودده است به 12 دلار میرسد و ارزش سهام شرکت لباس شنا به 8 دلار افت میکند. در انتهای سال دوم نیز سهام شرکت فروش لباس گلف به 14 دلار میرسد و ارزش سهام شرکت فروش لباس شنا به 6 دلار کاهش پیدا میکند. ترجیح میدهید که کدام سهم را داشته باشید؟ با وجودی که میدانید باید بر اساس مثال مربوط به کسب و کار سهام برنده را بخرید، اغلب سرمایهگذاران طور دیگری رفتار میکنند. آنها پول ارزشمند خود را صرف خرید سهام بد میکنند به این امید که اوضاع برگردد. آنها سهام بازنده را خریداری میکنند. استراتژی توقف ضرر من معتقدم که در بازار سهام و در کسب و کارها هر کسی باید یک استراتژی خروج داشته باشد تا بتواند جلوی ضررهای بیشتر را بگیرد. اگر شما این قانون را در دستور کار قرار دهید، شانس خوبی برای موفقیت خواهید داشت. در غیر این صورت، شکست خواهید خورد. استراتژی خروجی مورد نظر من بسیار ساده است. من زمانی که ببینم سهمم سقوط میکند از استراتژی خروجم استفاده میکنم تا از خودم حفاظت کنم. مهمترین عنصر در این استراتژی قانون 25 درصد است. من زمانی که ارزش یک سهم 25 درصد نسبت به ارزش ماکزیمم اش کاهش پیدا کند سهام خود را میفروشم. برای مثال، اگر من یک سهام را در قیمت 50 دلار بخرم و این سهم تا 100 دلار افزایش ارزش پیدا کند، زمانی آن را میفروشم که از 75 دلار ارزانتر شود. نگذارید ضررهایتان به ضررهای بزرگ تبدیل شوند با استراتژی خروج میتوان فهمید که من چه زمانی از بازار لباسهای ورزشی خارج میشوم. به یاد آورید که سهم این شرکت بلافاصله بعد از آن که آن را به قیمت 10 دلار خریدم کاهش ارزش پیدا کرد. من صبر نمیکنم تا قیمت این سهم به 6 دلار کاهش پیدا کند بلکه آن را زمانی که به 7.50 دلار برسد میفروشم. در واقع اگر قیمت سهام به 8 دلار کاهش یابد شما فقط به 25 درصد افزایش ارزش نیاز دارید که به همان جایی برگردید که بودید، اما اگر بگذارید که سهمتان به 5 دلار کاهش پیدا کند باید منتظر باشید ارزش آن 100 درصد افزایش پیدا کند تا ضررتان جبران شود. احتمال این امر بسیار کم است. اما چه چیزی در مورد رقم 25 درصد این قدر جادویی است؟ در واقع هیچ چیز. مهم نظم است. بسیاری از معاملهگران حرفهای از معیارهای سفت و سختتری استفاده میکنند. خلاصه آنکه من میخواهم بگویم شما هرگز نمیخواهید در موقعیتی قرار بگیرید که سهامتان 50 درصد ارزش خریدش را از دست بدهد، چون در این صورت ارزش سهامتان باید 100 درصد یا بیشتر افزایش یابد تا به جایی که بودید برگردید. بله با استفاده از استراتژی خروج میتوانید از چنین وضعیتی اجتناب کنید 1 لینک به دیدگاه
*Mahla* 3410 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۹۰ هشت توصیه مفید : 1- فروش سهام زیانده و نگهداری سهام سودده: معمولا سرمایهگذاران سهامی كه افزایش قیمت پیدا میكنند میفروشند ولی سهامی كه با كاهش قیمت مواجه شدهاند را به امید بالا رفتن قیمت نگهداری میكنند. اگر سرمایهگذار زمان صحیح برای فروش سهامی كه با كاهش قیمت مواجه شدهاند را تشخیص ندهد ممكن است كه سهام پس از مدتی كاملا بیارزش شود. البته نگهداری سهام ارزشمند و فروش سهام كمارزش از نظر تئوریك ایده جالبی است ولی در عمل مشكل است. اگر سیاست شما برای سبد سهام فروش سهام پس از یك میزان افزایش مشخص (به عنوان مثال 2 برابر) باشد ممكن است هرگز در بازار سهام موفق نباشید. توصیه میشود سهامی كه آینده خوبی دارند را به واسطه سیاستهای غلط شخصی دست كم نگیرید. اگر شما درك خوبی از پتانسیل سرمایهگذاری خود دارید ممكن است سیاستهای غلط شما باعث محدودكردن سود شما شود. در مورد سهامی كه با كاهش قیمت مواجه میشوند واقعبین باشید و در عین حال پتانسیلهای سهم را نیز در نظر بگیرید. مهم این است كه اگر در تشخیص سهامی كه انتظار آینده خوب برای آن را داشتهاید، دچار اشتباه شدهاید واقعبین باشید. از فروش سهام زیانده نترسید زیرا ممكن است برای جبران ضرر زمان را از دست بدهید. در هر صورت مهم این است كه شركتها را با توجه به امكانات و توانمندیهایشان ارزیابی كنید. فقط به خاطر داشته باشید كه اجازه ندهید ترس بازده شما را محدود كند یا باعث زیان بیشتر شود. 2- شایعات بازار را جدی نگیرید: شایعات موجود در بازار را جدی نگیرید حتی اگر از طرف دوست شما و یا شخص مطلع در بازار باشد زیرا هیچكس نمیتواند پیشبینی درستی از آینده یك سهم داشته باشد. زمانی كه شما سهمی را برای خرید انتخاب میكنید مهم این است كه دلیل انجام این كار را بدانید. تحقیق كنید و شركت مورد نظر را ارزیابی كنید. تكیه بر شایعات دیگران به نوعی شبیه قمار است پیش از تصمیم به خرید ممكن است در برخی موارد تكیه بر صحبتهای دیگران سودده باشد ولی این عمل شما را از تبدیل شدن به یك سرمایهگذار مطلع باز میدارد و این آگاهی تنها رمز موفقیت درازمدت است. 3- با نوسانات جزئی دلسرد نشوید: در بند 1 اهمیت تشخیص به موقع سودآوری سهام بیان شد. به عنوان یك سرمایهگذار با دید بلندمدت، نگران تغییرات قیمت در كوتاه مدت نباشید. به خاطر داشته باشید كه به جای نگرانی نسبت به نوسانات اجتنابناپذیر در كوتاه مدت به سرمایهگذاری خود مطمئن باشید. یك سری از سرمایهگذاران از نوسانات روزانه سهم به دنبال سود هستند ولی سود بلندمدت وابسته به تغییرات دیگری در بازار است كه ممكن است چند ماه به طول بینجامد. پس دید خود را برروی نظرات و تحقیقات خود متمركز كنید. 4- روی نسبت p/e تاكید نكنید: سرمایه گذاران معمولاً اهمیت زیادی برای نسبت p/e قایل هستند. با وجود اینكه این نسبت ابزار مهمی در بازار است ولی اتكای تنها بر روی این متغیر برای خرید یا فروش خطرناك است. این نسبت باید در تركیب با شاخصهای دیگر مورد ارزیابی قرار گیرد. بنابراین نسبت پایین p/e نشانگر ارزش بیشتر سهم نیست همان طور كه نسبت بالا نشانگر پایینتر بودن ارزش واقعی سهام نمیباشد. 5- به دام سهام ارزان قیمت نیافتید: ممكن است برخی تصور كنند كه سهم ارزان قیمت زیان كمتری دارند. در حقیقت سهام ارزان قیمت بسیار ریسكی تر از سهام با قیمت بالا هستند. 6-انتخاب یك استراتژی مشخص و تمركز روی آن: فراد مختلف روشهای مختلفی برای خرید یا فروش سهام در بازار بر میگزینند. روشهای مختلفی برای موفقیت در بازار وجود دارد و روش هیچ كس بر بر دیگران ارجحیت ندارد سرمایهگذاری كه روش مشخصی برای خرید سهام نداشته باشد ممكن است در بلندمدت با زیان مواجه شود. 7-آیندهنگر باشید: سختترین بخش سرمایهگذاری در بازار سهام این است كه سرمایهگذار تصمیماتی را اتخاذ میكند كه نتایج آن در آینده مشخص می شود نكته ای كه باید مدنظر داشت این است كه با وجود استفاده از اطلاعات گذشته برای تصمیمگیری، آینده همه چیز را مشخص میكند. اگر پس از اینكه سهام یك شركت با رشد قیمت مواجه شد این سوال را از خود بپرسید كه آیا این سهم میتواند بالاتر رود این سوال شما را گمراه میكند. درحالیكه سرمایهگذار باید با بررسی وضعیت شركت نسبت به خرید آن اقدام كند. 8-دید بلند مدت داشته باشید: سودهای كوتاه مدت اغلب باعث گمراهی سرمایهگذاران جدید می شود و داشتن دید بلندمدت برای یك سرمایهگذار ضروری است. این بدان معنی نیست كه خرید و فروش سهام منجر به كسب سود نمیشود ولی همانطور كه قبلا اشاره شد سرمایهگذاری در بازار سهام و مبادله در بازار سهام روشهای متفاوتی برای كسب سود هستند. مبادله نیاز به ریسك پذیری بالا دارد. در نظر داشته باشید كه این مبادلات نیاز به منابع مالی، دانش و ریسكپذیری بالا دارد. منبع : برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده