XMEHRDADX 7514 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 شهریور، ۱۳۹۰ مديريت استراتژيك آيا تا به حال از خود پرسيدهايد كه چرا بعضي از شركتهاي بزرگ و موفق در مدت زمان كوتاهي با از دست دادن سهم بزرگي از بازار خود به موقعيتي معمولي و حتي تاسف بار تنزل يافتهاند و چرا برخي از شركتهاي كوچك و گمنام به يكباره به جايگاههاي ممتازي در صحنه رقابت بينالملل رسيدهاند ؟ آيا در اين مورد فكر كردهايد كه چرا برخي از موسسات نوسانهاي سياسي ، اقتصادي ، اجتماعي را به راحتي تحمل نموده و بر آنها غلبه ميكنند و در مقابل برخي از سازمانها طعم تلخ شكست را چشيده و از ادامه راه باز ميمانند ؟ به عقيده بسياري از متخصصان علم مديريت ، پاسخ بسياري از اينگونه سوالات را بايد در مفاهيمي به نام استراتژي و مديريت استراتژيك جستجو كرد . تاكنون تعاريف مختلف و گاه ناسازگاري از استراتژي و مديريت استراتژيك ارائه شده است . به تعبير يكي از متخصصان مديريت اين عبارات مانند هنر است كه وقتي آن را ميبينيم تشخيص دادن آن آسان است اما وقتي در پي تعريف كردن و توضيح دادن آنيم بسيار مشكل به نظر ميرسد ؛ با همه اينها سعي كردهايم تا تعاريفي كه جوهره كليه مفاهيم را دارا باشد ارائه دهيم . استراتژي استراتژی الگويي بنيادي از اهداف فعلي و برنامهريزي شده ، بهرهبرداري و تخصيص منابع و تعاملات يك سازمان با بازارها ، رقبا و ديگر عوامل محيطي است . طبق اين تعريف يك استراتژي بايد سه چيز را مشخص كند : 1- چه اهدافي بايد محقق گردد . 2- بر روي كدام صنايع ، بازارها و محصولها بايد تمركز نمود . 3- چگونه براي بهرهبرداري از فرصتهاي محيطي و مواجهه با تهديدهاي محيطي به منظور كسب يك مزيت رقابتي ، منابع تخصيص يابد و چه فعاليتهايي انجام گيرد . مديريت استراتژيك مدیریت استراتژیک تصميمات و فعاليتهاي يكپارچه در جهت توسعه استراتژيهاي موثر، اجرا و كنترل نتايج آنهاست . بنابراين مديريت استراتژيك فعاليتهاي مربوط به بررسي ، ارزشيابي و انتخاب استراتژيها ، اتخاذ هر گونه تدابير درون و بيرون سازماني براي اجراي اين استراتژيها و در نهايت كنترل فعاليتهاي انجامشده را در برميگيرد . ضرورتهاي استفاده از مديريت استراتژيك با نگاهي دقيق به مفهوم مديريت استراتژيك ميتوان به ضرورت استفاده از آن پي برد . با توجه به تغييرات محيطي كه در حال حاضر شتاب زيادي به خود گرفته است و پيچيده شدن تصميمات سازماني ، لزوم بكارگيري برنامهاي جامع براي مواجهه با اينگونه مسائل بيش از گذشته ملموس ميشود . اين برنامه چيزي جز برنامه استراتژيك نيست . مديريت استراتژيك با تكيه بر ذهنيتي پويا ، آيندهنگر ، جامعنگر و اقتضايي راه حل بسياري از مسائل سازمانهاي امروزي است . پايههاي مديريت استراتژيك بر اساس ميزان دركي است كه مديران از شركتهاي رقيب ، بازارها ، قيمتها ، عرضهكنندگان مواد اوليه ، توزيعكنندگان ، دولتها ، بستانكاران ، سهامداران و مشترياني كه در سراسر دنيا پراكندهاند ، دارند و اين عوامل ، تعيينكنندگان موفقيت تجاري در دنياي امروز است . پس يكي از مهمترين ابزارهايي كه سازمانها براي حصول موفقيت در آينده ميتوانند از آن بهره گيرند مديريت استراتژيك خواهد بود . 4 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 شهریور، ۱۳۹۰ مزاياي بكارگيري مديريت استراتژيك مديريت استراتژيك به سازمان اين امكان را ميدهد كه به شيوهاي خلاق و نوآور عمل كند و براي شكل دادن به آينده خود به صورت انفعالي عمل نكند . اين شيوه مديريت باعث ميشود كه سازمان داراي ابتكار عمل باشد و فعاليتهايش به گونهاي درآيد كه اعمال نفوذ نمايد (نه اينكه تنها در برابر كنشها ، واكنش نشان دهد) و بدينگونه سرنوشت خود را رقم بزند و آينده را تحت كنترل درآورد . از نظر تاريخي ، مزيت اصلي مديريت استراتژيك اين بوده است كه به سازمان كمك مينمايد تا از مجراي استفاده نمودن از روش منظمتر ، معقولتر و منطقيتر راهها يا گزينههاي استراتژيك را انتخاب نمايد و بدينگونه استراتژيهاي بهتري را تدوين نمايد . ترديدي نيست كه اين يكي از منافع اصلي مديريت استراتژيك است ولي نتيجه تحقيقات كنوني نشان ميدهد كه اين فرايند ميتواند در مديريت استراتژيها نقش مهمتري ايفا كند . مديران و كاركنان از طريق درگير شدن در اين فرايند خود را متعهد به حمايت از سازمان مينمايند . يكي ديگر از مهمترين منافع مديريت استراتژيك اين است كه موجب تفاهم و تعهد هر چه بيشتر مديران و كاركنان ميشود . يكي از منافع بزرگ مديريت استراتژيك اين است كه موجب فرصتي ميشود تا به كاركنان تفويض اختيار شود . تفويض اختيار عملي است كه به وسيله آن كاركنان تشويق و ترغيب ميشوند در فرايندهاي تصميمگيري مشاركت كنند ، خلاقيت ، نوآوري و خيالپردازي را تمرين نمايند و بدين گونه اثربخشي آنان افزايش خواهد يافت 4 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 شهریور، ۱۳۹۰ فرايند مديريت استراتژيك فرايند مديريت استراتژيك را ميتوان به چهار مرحله تقسيم نمود : 1- تحليل وضعيت 2- تدوين استراتژي 3- اجراي استراتژي 4- ارزيابي استراتژي در اين پست، مراحل فوق را به اختصار توضيح خواهيم داد : 1- تحليل وضعيت 1-1- اهداف بلندمدت ، ماموريت سازمان (علت وجودي و اينكه چه هستيم) ، چشمانداز سازمان (چه ميخواهيم باشيم) . 1-2- تجزيه و تحليل محيط داخلي و قابليتهاي سازمان . 1-3- تجزيه و تحليل محيط خارجي . 2- تدوين استراتژي در تدوين استراتژي بايد ابتدا مجموعه استراتژيهاي قابل استفاده را ليست كرده و سپس با استفاده از مدلهاي مختلفي كه در بحثهاي مديريت استراتژيك آمده است و با توجه به نتايج بدست آمده در تحليل وضعيت كه در مرحله اول آمده است استراتژي برتر را انتخاب ميكنيم . در اين مرحله بايد مديران مياني و حتي رده پايين سازمان را نيز مشاركت داد تا در آنها ايجاد انگيزش كند . 3- اجراي استراتژي براي اجراي استراتژيها بايد از ابزار زير بهره گرفت : 3-1- ساختار سازماني متناسب با استراتژيها . 3-2- هماهنگسازي مهارتها ، منابع و توانمنديهاي سازمان در سطح اجرايي . 3-3- ايجاد فرهنگ سازماني متناسب با استراتژي جديد سازمان . اجراي موفقيتآميز استراتژي به همكاري مديران همه بخشها و واحدهاي وظيفهاي سازمان نيازمند است . 4- ارزيابي استراتژي براي تعيين حدود دستيابي به هدفها ، استراتژي اجرا شده بايد مورد كنترل و نظارت قرار گيرد . ارزيابي استراتژي شامل سه فعاليت اصلي ميشود : 4-1- بررسي مباني اصلي استراتژيهاي شركت . 4-2- مقايسه نتيجههاي موردانتظار با نتيجههاي واقعي . 4-3- انجام دادن اقدامات اصلاحي به منظور اطمينان يافتن از اينكه عملكردها با برنامههاي پيشبيني شده مطابقت دارند . اطلاعاتي كه از فرايند ارزيابي استراتژي به دست ميآيد بايد به گونهاي باشد كه عمليات و اقدامات را تسهيل نمايد و بايد كساني يا واحدهايي را معرفي نمايد كه نياز به اصلاح دارند . منبع: پایگاه جامع مهندسی صنایع 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده