XMEHRDADX 7514 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 شهریور، ۱۳۹۰ در این تاپیک از وظايف و كاركردهاي مهندسي صنايع در دنياي امروز خواهيم گفت و به تبيين نقش پراهميت مهندسين صنايع در پيشبرد اهداف توليد و خدمات خواهيم پرداخت . در پايان اين تاپیک ، خواهيم دانست كه از چه رو و به دليل چه ويژگيهايي ، براي حضور مهندسي صنايع ، ارزش بسياري در فرايند توليد كالاها و ارائه خدمات قائل گرديدهاند . 3 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 شهریور، ۱۳۹۰ اهميت كاركرد مهندسي صنايع در دنياي امروز مهندسي صنايع كاربرد اصول و تكنيكهاي بهبود ، طراحي و نصب سيستمهايي شامل انسان ، مواد ، اطلاعات ، انرژي و تجهيزات براي فراهم آوردن امكان توليد كالاها و ارائه خدمات بشكل كارا و مطلوب ميباشد . براي بررسي ، ارزيابي و كاربرد اين سيستمها ، دانش و مهارتهاي علوم رياضي ، علوم فيزيكي و علوم اجتماعي به همراه فنون و تكنيكهاي طراحي مهندسي مورد نياز است . فعاليتهاي مهندسي صنايع همانند پلي است كه ارتباط بين اهداف مديريت و عملكرد عملياتي سازمان را ايجاد مينمايد . مهندسان صنايع درگير افزايش بهرهوري در مديريت منابع انساني ، روشها و تكنولوژي هستند ، درحاليكه ساير رشتههاي مهندسي با ماهيت فني فرايندها و فراوردهها تعامل افزونتري دارند . در واقع مهندسي صنايع از معدود رشتههاي مهندسيست كه عامل انسان يكي از مولفههاي اصلي سيستمهاي مورد مطالعه آن را تشكيل ميدهد . بههمينسبب مهندسان صنايع در تيمهاي ميان رشتهاي براي امور برنامهريزي ، نصب و كنترل و بهبود فعاليتهاي موسسات به كار گرفته ميشوند . اين فعاليتها ميتواند فعاليتهاي توليد ، نوآوري در محصولات ، ارائه خدمات ، حمل و نقل و جريان اطلاعات سازماني را شامل شود . با توجه به آنچه گفته شد ، مهندسي صنايع بستر لازم براي تعامل تخصصهاي مختلف و كارگروهي را به بهترين وجه ايجاد نموده و در نتيجه طرح ، برنامهريزي ، اجرا و نظارت بر عملكرد نظامهاي توليدي خدماتي بهصورتي منسجمتر انجام ميگردد و اين انسجام امور به بهبود مستمر در جهت سهولت كارها ، راحتي كاركنان ، كاهش هزينهها ، ارتقا كيفيت و جلب رضايت مشتريان ختم خواهد گرديد . اين توانمنديها و كاركردها نقش و اهميت مهندسي صنايع را بوضوح بيان مينمايد . امروزه حيات اقتصادي سازمانها و موسسات توليدي و خدمات در بازار رقابتي شديد جهاني به استفاده بهينه از منابع در دسترس وابسته است و چنانكه ميدانيم منابع در صورتهايي چون منابع در دسترس شامل مواد ، منابع انساني ، ماشينآلات (شامل تجهيزات ، لوازم جانبي ، امكانات مورد نياز شامل فضا و انرژي و ...) ، منابع اطلاعاتي و منابع مالي طبقهبندي ميشوند . ايجاد و نگهداري منابع ياد شده هزينههايي را براي سازمان بهدنبال دارد . هزينه تمام شده واحد محصول هر موسسه متأثر از نحوه بكارگيري اين منابع است . هر شركت توليدي يا خدماتي كه بتواند هزينههاي خود را به حداقل ممكن برساند و به بياني ديگر توانايي استفاده بهينه از منابع را در تمام اركان سازماني خود ايجاد نمايد يا حاشيه سود بيشتري به دست خواهد آورد و يا قادر خواهد بود كه قيمتهاي فروش خود را با حفظ حاشيه سود قبلي ، كاهش دهد . اين بدان معنيست كه قدرت رقابتي موسسه مذكور در بازار افزايش مييابد . با توجه به تحولات اقتصاد جهاني قدرت رقابتي شرط اساسي موفقيت در كسب و كار نوين محسوب ميشود . در كنار اين مسائل، توجه به نوآوريها و ارتقا كيفي محصولات و خدمات كه از طريق تلاش براي يافتن طرحهاي بهبود يافته و همچنين تحول در فرآيند كسب و كار نيز بقا و رشد موسسات را در پي خواهد داشت . با توجه به مراتب فوق اگر ضرورتها و نيازمنديهاي رسيدن به امور مذكور را با تكنيكهاي مهندسي صنايع تطبيق دهيم مشاهده ميكنيم مهندسي صنايع ابزار لازم براي حصول اهداف سازماني را بطور فراگير و سيستماتيك فراهم ميآورد و اين نشانگر نقش و اهميت بالاي مهندسي صنايع بعنوان موتورمحرك حركت سازمانهاي امروزي است. 3 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 شهریور، ۱۳۹۰ انتظارات از مهندسی صنایع اگرچه بنابرآنچه در پست پيش گفتهايم ابعاد گوناگوني را ميتوان به عنوان وظايف مهندسي صنايع خواستار بود ، اما براي نمونه و خطدهي ذهني به ده بعد از اين ابعاد محوري در ذيل اشاره ميكنيم : 1- مهارتها و فنون مهندسي صنايع كه نقشي حياتي در هر فرآيند بازسازي اقتصادي و اجتماعي دارد را به خدمت گيرد . 2- طيف قابل ملاحظهاي از بهبود در بهرهگيري از منابع مالي ، انساني ، زماني و معنوي در دسترس را با استفاده از ابزارهاي علمي مدلسازي و شبيهسازي ، تحقق بخشد . 3- توانايي تدارك سطح هرچه بالاتري از رضايت از خدمات را براي مشتريان در حرفههاي گوناگون ايجاد نمايد . 4- تغيير در ميزان بازدهي فعاليتهاي در حال انجام در سطح كارگاههاي اجرايي گوناگون را پديد آورد . 5- با ايجاد ارزش افزوده ، بهبود در شرايط عرضه خدمات و ايجاد رفاه بيشتر در فعاليتها و رفع تنگناها و نارساييها ايجاد كند . 6- بهرهگيري از فنون بسيار مقدماتي اندازهگيري كاروزمان و روشسنجي تا گونههاي بسيار پيشرفته و مدرن مديريتي توسط كاركنان مديريت در سطوح مختلف را در دستور كار خود داشته باشد . 7- ايجاد راهكارهايي جهت مقابله با فشارهاي تحميلي از سوي بازار براي افزايش دادن تواناييهاي بازار كار در برابر رقابتهاي گوناگون رودررو ، شناسايي تقاضاهاي جديد و فزاينده مشتري در دستور كار او باشد . 8- فنون كاهش دادن قيمتها ضمن حفظ كيفيت و نيز ترجمه كيفيتهاي جديد (آوردن كيفيتي بجاي كيفيت ديگر) مورد انتظار ولي پنهان از سوي مشتريان را ، به خدمت گيرد . 9- زمانهاي كوتاهتر در تحويل كالا و خدمات را به اشكال مختلف گوناگون سازد . 10- توانايي به خدمت گرفتن فناوريهاي جديد روباتيك ، طراحي و توليد توسط كامپيوتر ، شناسايي خودكار ، انبارداري و هدايت خودكار امكانات و تجهيزات را داشته باشد . 2 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 شهریور، ۱۳۹۰ اصول فكري مهندسي صنايع اساس مهندسي در هر گرايشي با طراحي مبتني بر اندازهگيري ، محاسبه و تحليل با استفاده ازعلوم رياضي و تجربي شكل ميگيرد . بدينسبب حرفه مهندسي ديدي كاملا فني و ماشيني داردكه موجب محدوديت ديدگاه در ابعاد خاص شده و برخي موضوعات مانند يافتن بهترين روشهايمديريتي و ارتباطات انساني در ديدگاه محض مهندسي ناديده گرفته ميشوند . گفتهايم كه مهندسي صنايعبا در برداشتن نگرش سيستماتيك و فراگير ارتباط تخصصهاي مختلف و نهاد مديريت سازمانرا ايجاد نموده و امور برنامهريزي ، سازماندهي ، هدايت و نظارت بر امور اجرايي باهماهنگي بيشتري دنبال ميگردد . اين نگرش استمرار همان سير تفكر تيلور و همعصران ويميباشد كه با تلاش تكتك آنان مجموعه اصول و نگرشهاي مديريت علمي موجوديت يافت . مديريت علمي همان نگرش سنتي مهندسي صنايع است . با پيشرفت مديريت علمي ، مهندسي صنايعبا تفكري بر مبناي علوم رياضي ، فيزيكي ، اجتماعي و اقتصادي در عرصه صنعت و خدماتظهور كرد كه به معني ايجاد يك تفكر فراگير و سيستماتيك بود . نگاه مهندسي صنايع بهمسائل از زوايا و ديدگاههاي مختلف همانند توجه به خروجي و محصول سيستم ، توجه بهمشتري و يا نگرش به بهرهوري سازمان قابل طرح و پيگيري ميباشد كه بر مبناي اصول فكريتقريبا يكساني دنبال ميگردد . حال ميخواهيم ببينيم اصول فكري مهندسي صنايع بر چهعواملي استوار است : 1 - خلاقيت فعاليت اصلي هر مهندس صنايعارائه طرح براي بهبود سيستمهاي جاري و يا طرحي جديد ميباشد كه اين نيازمند خلاقيت و نوعآوري جهت حصول به طرحهاي نو و بديع ميباشد . برخورداري از خلاقيت و ابتكار اين امكان را به مهندسين صنايعميدهد كه به تعميق دانش خود پرداخته و فرصتي فراهمميشود تا ايدههاي جديد و خلاق مطرح گردند. 2 - تفكر فراگير نگرش سيستماتيك و فراگير برجستهترين خصوصيتمهندسي صنايع است و اطلاق مهندسي صنايع و سيستمها به اين رشته بي ارتباط با ايننگرش نيست . نگرش فراگير موجب ميشود مسائل از كل به جز و تعامل اجزا با هم موردبررسي دقيق قرار گرفته و مدل كاملي از سيستمهاي مورد نظر تهيه و مسائل مورد نظر آنبه بهترين شكل طرح و بررسي گردد. 3 - رهبري گروه هر سيستم طرحريزي شده اگر بدرستي اجرا نشود منتج به نتيجه نخواهد گرديد و بنابراين حسن اجراي سيستم طراحي شده يك ضرورت مهم تلقي ميشود . آشنايي با كليتسيستم مورد نظر و نقش اجزا در كاركرد صحيح آن اين امكان را فراهم ميآورد تا هدايت ورهبري گروه كاري مجري سيستم با انگيزه بيشتري دنبال گردد ؛ در واقع علاوه بر طراحيسيستم ، مهندسي صنايع سيستمهاي پيادهسازي و اجرا را نيز پيريزي نموده و نقشرهبري گروههاي كاري را موثرتر دنبال مينمايد . 4 - مديريت زمان انجام كار بدون توجه به ظرف زماني و تحويل به موقع خروجي مورد نظرسيستم ، ارزش زيادي نميتواند داشته باشد . امروزه اهميت زمان و فرصتهاي آن با توجه بهعرصه تنگاتنگ رقابت اقتصادي براي همگان مبرهن و بديهيست . در اين خصوص مهندسي صنايعبا درك موضوع ، تكنيكهايي را بكار ميگيرد كه عامل زمان اجراي اجزاي كاري را در تماميفرايندها مورد توجه قرار ميدهد . 5 - ارتقا بهرهوري و بهبود مستمر اعتقاد به ارتقا بهرهوري و بهبود مستمر يك اصل با ارزش درمهندسي صنايع بهشمار ميآيد . اكتفا به وضعيت فعلي جز در جا زدن نتيجه ديگري نخواهد داشت ؛ لذامهندسي صنايع با پذيرش اين مطلب كه سطح دانش و مهارتها يك مقوله نسبي است ، سعي درافزايش بهرهوري و بهبود وضعيت كاري نموده و تلاش مينمايد امور كاري مداوما اثربخشتر وكاراتر گردند . نگرش بهبود مستمر اين امكان را ميدهد كه هر روز به فكر ارتقايي هر چند جزئي باشيم . 6 - يادگيري يادگيري فراينديست كه نميتوان بر آن حد و مرزي تعيين نمود .مهندسي صنايع به منظور مطالعه و پيگيري مسائل همواره بر اين نكته توجه دارد كه هرمورد را ، منحصر به فرد بررسي نمايد و جهت شناخت آن فرض بر اين است كه از تصوراتذهني دوري نموده و سعي بر كشف واقعيتهاي حاكم بر اجزا و كل سيستم ميباشد . لذاعدم وجود تعصب خاص به ماهيت فني امور موجب ميگردد تا ذهنيت كنجكاو براي كشف حقايق نهفتهدر پديدهها تقويت شود ، مهندسي صنايع با ذهني بسته و خموده بهسختي ميتواند راهحلهاي ابتكاري وراهگشا براي مسائل موردنظر ارائه نمايد. 1 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 شهریور، ۱۳۹۰ از نقش متمايز مهندسي صنايع در ايران كنوني بيشتر بدانيم ! در پستهای پيشين از اهميت كاركرد مهندسي صنايع در صنعت سخن رانديم ؛ گرچه تمامي آنچه در اين باب گفته شد در صنعت كشور ما نيز صادق است اما علاوه بر آنها عواملي وجود دارند كه نقشهاي جديدي براي مهندسي صنايع در ايران امروز موجب ميشوند . در كشور ما حيطه فعاليت و مسوليت بسياري از مهندسين فراتر از چارچوب وظايفي است كه به طور متداول در ساير كشورها براي آنان ترسيم گرديده ؛ مديريت سطوح بالا و مياني بسياري از كارخانجات و صنايع و همچنين بسياري از سازمانهاي بزرگ خدماتي ، بازرگاني و حتي فرهنگي به مهندسين محول شده است ، درحاليكه در ساير نقاط دنيا اينگونه مسوليتها عموما به مديران حرفهاي كه تحصيلات ويژه مديريت دارند واگذار ميگردد . در آمريكا و در طي چند دهه اخير واگذاري مديريت ردهبالا به مديران مالي و حقوقي روندي صعودي داشته است . اما دلايل وجود اين نقص در كشور ما چيست ؟ شايد بتوان به طور اجمال در دو بعد ذيل به اين دلايل پاسخ داد : الف - با توجه به وضعيت موجود ايران ، مهندسين بيشترين قابليت را براي مديريت كارا و موثر از خود نشان دادهاند كه خود معلول عواملي ميباشد از قبيل آنكه دانشجوياني كه رتبههاي بهتري حاصل نمودهاند ترجيح ميدهند تا در رشتههاي مهندسي تحصيل نمايند ؛ لازم به ذكر است كه اين پديده ، خود معلول ساختار نامناسب آموزشي كشورمان ميباشد كه در نتيجه آن به رشتههاي پراهميتي چون مديريت ، اقبال كمتري ميشود . ب- در اكثر موارد ، تكنولوژي از خارج كشور خريداري ميشود و اين موجب ميگردد تا نقش واقعي مهندسين كمي تحتتاثير قرار گيرد . به دليل محدوديت امكانات ، نيروي مهندسين عمدتا در جهت توسعه و طراحي تكنولوژي مصرف نگرديده است و اين موضوع نيز عاملي بوده تا خلاقيت آنان درجهت حل مشكلات و تصميمگيريهاي استراتژيك و عملياتي و سياستگذاريهاي مديريتي به كار گرفته شود . اگرچه مهندسين جوان اين نوع مسائل را پيشپاافتاده تلقي مينمايند و انتظار دارند تا از تخصص خود در جهت حل مسائل پيچيده زمينه كاري خود استفاده نمايند اما پس از مدتي اهميت و همچنين پيچيدگي اينگونه تصميمگيريها را درك مينمايند و با توجه به زمينههاي فكري و تجربيات كافي كه در زمينه تحليل مسائل رياضي دارند ، راهحلهاي مناسبي نيز براي اين امور پيدا ميكنند ، اگر چه روشهاي تصميمگيري و برخورد با اين مسائل را نياموختهاند . در اين رابطه جايگاه مهندسي صنايع با ديگران متفاوت است . در حل مسائل و تصميمگيريهاي يك كارخانه ، مهندسين صنايع نهتنها آموزشهاي مناسب ديدهاند ، بلكه با مفاهيم برنامهريزي و بهينهسازي سيستمها نيز آشنايي كامل دارند لذا روشهاي برخورد با آنها را تا حد زيادي ميدانند ، درحاليكه ساير مهندسين تنها از اطلاعات عمومي و روشهاي كلي تجزيهوتحليل استفاده مينمايند . از سوي ديگر ، با تغيير حركت اقتصادي كشور در جهت اقتصاد غيرمتمركز آزاد ، نقش مهندسين صنايع بسيار حساستر گرديد . پيش از آن ، با توجه به قيمت ارز و يارانه سنگيني كه دولت در اختيار كارخانجات مينهاد و همچنين كمبود كالا و عدم وجود رقابت ، مساله كارايي و كيفيت نميتوانست مطرح باشد و لذا مهمترين عامل موفقيت يك كارخانه بستگي به سهميه ارزي داشت كه از دولت دريافت مينمود . با تغيير شرايط اقتصادي و حذف يا كاهش يارانه ، مشكلات جديد صنايع جلوهگر شدند . بسياري از صنايع قادر نيستند محصولات خود را به فروش برسانند و برخي حتي از ادامه حيات خود اطمينان ندارند . تقريبا تمامي صنايع راه نجات خود را در بازسازي ماشينآلات و تجهيزات ميدانند و اين درحاليست كه امكان چنين سرمايهگذاري سنگيني در همه موارد وجود ندارد و از سوي ديگر نيز ضريب بهره دستگاههاي موجود پايين است . اگرچه خريد برخي ماشينآلات براي واحدها ضروريست اما هدف مسلم صنايع ما بايستي افزايش كارايي و بالابردن بهرهوري امكانات موجود باشد و بيشك محور چنين سياستي مهندسين صنايع خواهند بود . بدينمنظور لازم است ابتدا با طراحي و ايجاد سيستمهاي اطلاعاتي مشكلات را شناسايي نمود و سپس به برنامهريزي در جهت افزايش كارايي و ارتقاي كيفيت پرداخت . ورود تكنولوژي خارجي نقطه ضعف نيست به شرط آنكه پس از خريد درمورد روشهاي توليد و كارايي آنها در داخل كشور فعال بود و اين از وظايف خطير مهندسي صنايع در ايران ميباشد . لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 شهریور، ۱۳۹۰ چه كساني جذب رشته مهندسي صنايع ميشوند ؟ بگذاريد كمي هم از کسانیکه به این رشته تمایل پیدا می کنند و صفاتي براي آنانيكه به تحقيق و پژوهش در حوزه مهندسي صنايع علاقهمندند بيان كنيم : آنانيكه از دبيرستان با گرايش رياضيوفيزيك به دانشگاه آمده و يا آنها كه در رشتههاي ديگر دانشگاهي خاصه مهندسي در حال تحصيل بودهاند و حال تمايل دارند تغيير گرايش تحصيلي دهند و از مزاياي مهندسي صنايع برخوردار شوند ، آنانيكه تمايل دارند با تواناييهاي رياضيگونه خويش ، ارتباط بهينهاي بين اجزاء نهادها ، نظامها و امكانات پديد آورند ، آنانيكه به برنامهريزي و هدايت موثر امكانات انديشيده و نظاممند هستند ، آنانيكه تمايل دارند با ايجاد فضايي بشاش و دلنشين ، از وقت و انرژي انسانها با روحيهاي بسيار مطلوب و ثمربخش بهرهبرداري شود ، آنانيكه ذوق هنري داشته و نيز تمايلات فني در طراحي و ساخت و ساز امكانات ، تجهيزات و نظامها دارند ، كساني كه علايقي در خلق و بروز ابتكار در حوزههاي كاربردي دارند ،آنانيكه به ايجاد امنيت ميانديشند و آفرينش راهكار براي مقابله با ريسكهاي گوناگون را دوست دارند ، آنها كه رياضي را دوست دارند ، با فن و حرفه عجينند ، كامپيوتر را بخشي از زندگي روزانه خود ميدانند، با همنوعان رابطهاي دوستانه برقرار مينمايند ، ابعاد مديريتي را دوست دارند ، اهل نوآوري و ارائه انديشههاي جديد هستند و خلاصه آنكه هماره به پويايي ، بهبود ، خلاقيت و كارايي ميانديشند مهندسي صنايع را براي خود برميگزينند . منبع: پایگاه جامع مهندسی صنایع لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده