رفتن به مطلب

جایی که عرب نی انداخت...!!!


ارسال های توصیه شده

جایی که عرب نی می اندازد دقیقا کجاست؟

 

چرا مثلا یه حرفی میزنیم که مخالفه میگن می برنت جایی که عرب نی می اندازد؟

 

کسی آدرس دقیقشو داره؟

اصلا کسی می دونه چرا اینو میگن؟تاریخچش به کی برمیگرده؟

 

هر کشور میتونه همچین جایی برای خودش داشته باشه؟یا نه فقط یه جا تو دنیا وجود داره به این نام؟

  • Like 19
لینک به دیدگاه

راستش منم یکی دو سال پیش خیلی به سوال فکر میکردم از هر کی هم میپرسیدم یه جوابی بهم داد:biggrin:

یکی از جوابا رو میگم!!!!

داستان به انجا برمیگردد که 2 نفر فارس و یک عرب میخواستن با هم یک مسابقه پرتاب نی برگزار کنن

یک رودخانه بود که قرار شد نی های خود رو به آن طرف رودخانه پرتاب کنن، خلاصه دو نفر اول که فارس بودن نی های خود را پرتاب کردن نی اولی وسط روخانه فرود آمد و نی دومی در ساحل آن طرف رودخانه فرود آمد...

وقتی نوبت به عربه رسید ، نی خود را پرتاب کرد ولی هیچ کس ندید که کجا فرود آمد حتی خودش...

این شد که این ضرب المثل به وجود آمد:ws3:

  • Like 17
لینک به دیدگاه
راستش منم یکی دو سال پیش خیلی به سوال فکر میکردم از هر کی هم میپرسیدم یه جوابی بهم داد:biggrin:

یکی از جوابا رو میگم!!!!

داستان به انجا برمیگردد که 2 نفر فارس و یک عرب میخواستن با هم یک مسابقه پرتاب نی برگزار کنن

یک رودخانه بود که قرار شد نی های خود رو به آن طرف رودخانه پرتاب کنن، خلاصه دو نفر اول که فارس بودن نی های خود را پرتاب کردن نی اولی وسط روخانه فرود آمد و نی دومی در ساحل آن طرف رودخانه فرود آمد...

وقتی نوبت به عربه رسید ، نی خود را پرتاب کرد ولی هیچ کس ندید که کجا فرود آمد حتی خودش...

این شد که این ضرب المثل به وجود آمد:ws3:

خوب این که داستانه مطمئنا اگر ایم موضوع داستان هم باشه اینجوری نباید باشه

 

 

نمی دونم والا آخه این ضرب المثل ریشش کجا می تونه باشه

  • Like 5
لینک به دیدگاه

من راستش یه چیزی درموردش خونده بودم...بذار ببینم می تونم دوباره پیداش کنم...اما یادمه اون جا نوشته بود که اصل کاربردش واسه زمانی که یه میخوای به یکی بگی برو گشو (با عرض معذرت)

  • Like 4
لینک به دیدگاه

این مثل را هنگام عصبانیت بر زبان می‌آورند.

 

در این ضرب المثل اگر مخاطب ، از تهدیدات متکلم خوشش نیاید با نهایت تندی و خشونت جواب می‌دهد:

 

برو آنجا که عرب نی انداخت.

 

این هم اصل داستان:

 

 

کسانیکه از تاریخ قدیمه عالم اطلاع دارند و بوضع جغرافیائی شبه جزیره عربستان آشنا هستند بهتر می‌دانند که در این شبه جزیره آنهم در ازمنه قدیمه ساعت و حساب نجومی ‌دقیقی وجود نداشت، وسعت و همواری بیابان، عدم وجود قلل و اتلال رفیع و بلند مانع از آن بود که ساعت و زمان دقیق روز و شب را معلوم نمایند.

 

 

 

مردم معاملاتی با هم داشتند که سر رسید آن فی‌المثل غروب فلان روز بود، عبادات و سنتهائی وجود داشت که بساعت و دقیقه معینی از روز معین ختم می‌شد، یا اعمال و مناسک حج که هر یک در مقام خود شامل ساعت و زمان دقیق و مشخصی بود که تشخیص زمان صحیح درآن بیابان صاف و بی آب و علف بهیچ‌وجه امکان نداشت زیرا عده‌ای قائل بودند که غروب نشده و زمان جزء شب نیست، برخی می‌گفتند که روز بانتها رسیده و این ساعت و زمان جزء شب محسوب است….

 

چون بیابان صاف و وسیع بود و کوهی که آخرین شعاع خورشید را در قله آن ببینند در آن حوالی مطلقا وجود نداشت لذا اشخاص و افرادی بودند که کارشان نیزه‌پرانی بود واز این رهگذر اعاشه و ارتزاق می‌کردند.

 

 

 

این نیزه پرانها برای آنکه معلوم شود در سمت‌الرأس آن منطقه هنوز آفتاب موجود است و یا اینکه اشعه زرین خورشید بافول رفته است نی یا نیزه را با قدرت هر چه تمامتر بهوا و بسوی آسمان پرتاب می‌کردند. اگر نوک نیزه بنور آفتاب برخورد می‌کرد آن ساعت وزمان را روز و گرنه شب بحساب می‌آوردند.

 

 

 

 

از آنجائیکه نی اندازی در صحاری دور از آبادی انجام می‌گرفت لذا مثل (برو آنجا که عرب نی انداخت) کنایه از منطقه و جائی است که فاقد آب و آبادی باشد یعنی بجائی برو که برنگردی.

  • Like 14
لینک به دیدگاه

اینو عربای اصیل میدوننو بس(پدربزرگم که عربه اصیلی بود اینجور میگفت)

عربها در زمان گذشته از نی برای عقیم کردنه شترها استفاده میکردند و این کار مهارت بسیار بالایی رو میخواسته....

الان فکر کنم منظورشو به خوبی متوجه شدین

  • Like 2
لینک به دیدگاه
این مثل را هنگام عصبانیت بر زبان می‌آورند.

 

در این ضرب المثل اگر مخاطب ، از تهدیدات متکلم خوشش نیاید با نهایت تندی و خشونت جواب می‌دهد:

 

برو آنجا که عرب نی انداخت.

 

این هم اصل داستان:

 

 

کسانیکه از تاریخ قدیمه عالم اطلاع دارند و بوضع جغرافیائی شبه جزیره عربستان آشنا هستند بهتر می‌دانند که در این شبه جزیره آنهم در ازمنه قدیمه ساعت و حساب نجومی ‌دقیقی وجود نداشت، وسعت و همواری بیابان، عدم وجود قلل و اتلال رفیع و بلند مانع از آن بود که ساعت و زمان دقیق روز و شب را معلوم نمایند.

 

 

 

مردم معاملاتی با هم داشتند که سر رسید آن فی‌المثل غروب فلان روز بود، عبادات و سنتهائی وجود داشت که بساعت و دقیقه معینی از روز معین ختم می‌شد، یا اعمال و مناسک حج که هر یک در مقام خود شامل ساعت و زمان دقیق و مشخصی بود که تشخیص زمان صحیح درآن بیابان صاف و بی آب و علف بهیچ‌وجه امکان نداشت زیرا عده‌ای قائل بودند که غروب نشده و زمان جزء شب نیست، برخی می‌گفتند که روز بانتها رسیده و این ساعت و زمان جزء شب محسوب است….

 

چون بیابان صاف و وسیع بود و کوهی که آخرین شعاع خورشید را در قله آن ببینند در آن حوالی مطلقا وجود نداشت لذا اشخاص و افرادی بودند که کارشان نیزه‌پرانی بود واز این رهگذر اعاشه و ارتزاق می‌کردند.

 

 

 

این نیزه پرانها برای آنکه معلوم شود در سمت‌الرأس آن منطقه هنوز آفتاب موجود است و یا اینکه اشعه زرین خورشید بافول رفته است نی یا نیزه را با قدرت هر چه تمامتر بهوا و بسوی آسمان پرتاب می‌کردند. اگر نوک نیزه بنور آفتاب برخورد می‌کرد آن ساعت وزمان را روز و گرنه شب بحساب می‌آوردند.

 

 

 

 

از آنجائیکه نی اندازی در صحاری دور از آبادی انجام می‌گرفت لذا مثل (برو آنجا که عرب نی انداخت) کنایه از منطقه و جائی است که فاقد آب و آبادی باشد یعنی بجائی برو که برنگردی.

 

البته تو این دوره زمونه بجای نی از شیشه نوشابه استفاده میکنن

وبیابان هم تبدیل به زندان شده

  • Like 1
لینک به دیدگاه

از اين ضرب المثل ها از بيكاريه بعضي ها ميگن فلسفه ضرب المثل بر ميگرده به ديد گاه بزرگان اون زمان فكر نكنم اين جوري باشه

 

يه جا نشسته بوديم كه صحبت از بيمه و بيمه تكميلي شد كه يكي داشت چرت ميزد كه مغزش بهش دستور داد يكدفعه ضربالمثل توليد كرد

 

اين بود كه گفت ؟بيوه باش ...بيمه باش

 

معني يعني اگه كسي رو نداري بيمه باشي كافيه كه اين بزرگ در حال چرت و خواب از خودش توليد و عرضه كرد

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...