رفتن به مطلب

ای.آر.جی.تو رگو: گزيده‌گو، فهم‌پذير، تيز‌هوش


*Mahla*

ارسال های توصیه شده

اقتصاددانان بزرگ اتريشي

 

ای.آر.جی.تو رگو: گزيده‌گو، فهم‌پذير، تيز‌هوش

 

 

موری روتبارد

مترجم: محسن رنجبر

آمیزش آنه رابرت ژاک تورگو (1781-1727) با علم اقتصاد، بسیار کوتاه؛ اما درخشان بود و از هر نظر چشمگیر. اولا بسیار جوان بود که در‌گذشت و ثانیا انرژی و زمان نسبتا اندکی را صرف اقتصاد کرد. در پاریس و در خانواده‌ای بر‌جسته از نورمن‌ها(2) که مدت‌های دراز از مقامات مهم حكومت سلطنتی بودند، به دنیا آمد و به همین دليل سری داشت پر‌سودا. پدر تورگو، میشل اتین، از اعضای شورای پارلمان پاریس، مدیر تراز اول این شهر و از مقامات بلند‌مرتبه قضایی و مادرش روشنفکر و اشراف‌زاده مشهور، بانو ماگدولن فرانسواز مارتینو بود.

28-01.jpg

 

تورگو القابي را در مدرسه سن‌سولپیس و بعد در سوربن، دانشکده بزرگ الهیات دانشگاه پاریس از آن خود کرد و از این رو پیشینه‌ای درخشان از دوره دانش‌آموزی خود داشت. انتظار می‌رفت که او، پسر جوان خانواده‌ای نامدار اما نه ثروتمند، پا به کلیسا بگذارد و بهترين راه را برای پیشرفت فردی در آن جایگاه در فرانسه سده هجده بپیماید. هر چند که راهب بزرگ یک دیر شد؛ اما تصمیم گرفت که ريیس داد‌گاه، قاضي، سر‌باز‌رس و دست آخر، در تلاشی قهرمانانه اما بد‌فرجام برای نابود ساختن محدودیت‌های دولتی بر اقتصاد بازار در انقلابی واقعی از بالا، وزیر دارایی (با وزارتي جنجالی و كوتاه) شود.

تورگو نه تنها مدیری پر‌کار بود که علایق فکری گسترده‌ای نیز داشت و بیشتر وقت آزادش را صرف مطالعه و نوشتن، نه در اقتصاد که در تاریخ، ادبیات، زبان‌شناسی و علوم طبیعی می‌کرد. نوشته‌های اقتصادی او کوتاه، پراکنده و شتابزده بودند. پر‌آوازه‌ترین اثرش، «تاملاتی پيرامون تشکیل و توزیع ثروت» (1766) تنها پنجاه و سه صفحه بود. این اختصار فقط اثرگذاری‌های مهم این مرد بزرگ را بر علم اقتصاد بر‌جسته‌تر می‌کند.

در تاریخ تفکر، شیوه نگارش غالبا نشان از درون فرد دارد، و روشنی و زلالی اسلوب تورگو، فضایل فکر او را باز‌مي‌تاباند و به گونه‌ای دلپذیر در برابر نثر کسل‌کننده و دشوار مکتب فیزیوکرات مي‌نشيند.

لسه‌فر و تجارت آزاد

استاد تورگو در اقتصاد و مدیریت، دوست سر‌شناسش ژاک کلود ماری وینسنت (1759-1712)، مارکی گورنه(3) بود. از این رو به حق می‌توان گفت که تورگو دید‌گاه‌های مبتنی بر لسه‌فر خود را کامل‌تر از هر جای دیگر در یکی از این آثار مقدماتی‌اش با عنوان «مرثیه‌ای برای گورنه» (1759) شکل داد - كتابي كه بعد از مرگ مارکی در سنین جوانی و پس از یک بیماری دراز‌مدت، به او تقديم شد.(4) تورگو نشان داد که شبکه نظارت‌های جامع مرکانتیلیستی بر صنایع، تنها خطایی ذهنی نیست، بلکه نظامی تمام‌عیار از کارتل‌سازی اجباری و امتیازات خاص اعطا شده از سوی دولت است. از دید او آزادی تجارت داخلی و خارجی، به‌طور یکسان از منافع متقابل و فراوان مبادله آزادانه ریشه می‌گیرند. در وضع تمام محدودیت‌ها «فراموش می‌شود که ترا‌کنش‌های تجاری نمی‌توانند دو‌سویه نباشند»، و تلاش برای فروش همه چیز به خارجی‌ها و در عوض نخریدن هیچ چیزی از آنها احمقانه و مضحک است.

تورگو در ادامه «مرثیه»، یک نکته اساسی قبل از ‌هایکی را درباره كار‌برد‌هاي دانش حیاتی و خاص یکایک کنش‌گران و کار‌آفرینان بازار آزاد بیان می‌کند. این مشارکت‌کنندگان متعهد و در تنگنا قرار‌گرفته در فرآیند بازار، موقعیت‌شان را بسیار بهتر از اندیشمندان بیرون گود می‌شناسند.

در پیشروی به سوی ارائه تحلیلی جامع‌تر از فرآیند بازار، تورگو اشاره می‌کند که نفع شخصی، بر‌انگیزاننده و جنباننده اصلی این فرآیند است و در بازار آزاد همواره با نفع عمومی ساز‌گار خواهد بود. خریدار فروشنده‌ای را بر‌‌مي‌گزيند که کمترین قیمت را برای مناسب‌ترین محصول از او بخواهد و فروشنده نيز بهترین کالایش را در بالاترین قیمت رقابتی خواهد فروخت. از سوی دیگر محدودیت‌ها و امتیازات خاص دولتی، مصرف‌کنندگان را به خرید محصولات بد‌تر در قیمت‌هایی افزون‌تر وامي‌دارد. تورگو نتیجه می‌گیرد که «از این رو آزادی عمومی در خرید و فروش ... تنها ابزار برای آن است که از یک سو قیمتی برای فروشنده تضمین شود که برای تشویق تولید کفایت مي‌کند و از سویی دیگر بهترین کالا در کمترین قیمت برای مصرف‌کننده ضمانت شود.» او به این نتیجه رسید که دولت باید به محافظت از افراد در برابر «بی‌عدالتی شدید» و مراقبت از کشور در مقابل حمله خارجیان محدود بماند. «دولت همواره باید آزادی طبیعی خریدار را برای خرید و اختيار فروشنده را برای فروش حفظ کند.»

تورگو می‌پذیرفت که ممکن است برخی اوقات در بازار آزاد «تاجری کلاهبردار و مصرف‌کننده‌ای فریب‌خورده» پديدار شوند. اما در این صورت بازار راهكار‌های ویژه خود را برای حل این مشکل فرا‌هم خواهد کرد: «مصرف‌کننده به میانجی تجربه آموخته‌تر مي‌شود و دیگر زیاد به این تاجر نیرنگ‌باز سر نمي‌زند و این تاجر هم آوازه‌اش را از كف مي‌دهد و به این طریق به خاطر فریب‌کاری‌اش تنبیه مي‌شود.» او در حقيقت تلاش‌های دولت برای مقابله با کلاهبرداری از مصرف‌کنندگان یا آسیب رساندن به آنها را به سخره می‌گرفت.

اینکه از دولت انتظار داشته باشیم حتی جلوی رخ دادن چنین فریبکاری‌هایی را بگیرد، مثل این است که از او بخواهیم بالش‌هایی را برای تمام کودکانی که ممکن است بر زمین بیفتند، فرا‌هم کند. اگر فرض کنیم که پیشگیری موفقیت‌آمیز از تمام سوءرفتارهایی

از این گونه به میانجی قانون امکان‌پذیر است، کل پیشرفت صنعت را فدای کمالی واهی و پندارین کرده‌ایم.

تورگو در ادامه مي‌افزايد که تمام چنین نظارت‌ها و وا‌رسی‌هایی «همواره هزینه‌هایی دارند و این هزینه‌ها هميشه مالیاتی هستند که بر کالا‌ها بار می‌شوند و در نتیجه فشاری اضافی را بر دوش مصرف‌کننده داخلی می‌گذارند و خریدار خارجی را دلسرد می‌کنند.» او در يك حركت رو به جلوي بی‌همتا چنین نتیجه مي‌گيرد: «تمام مصرف‌کنندگان را فریب‌خورده دانستن و همه بازرگانان و تولید‌کنندگان را کلاهبردار فرض کردن، به آنها حق می‌دهد که این‌گونه باشند و تمام اعضای فعال جامعه را به فساد می‌کشاند.»

تورگو بار دیگر در موضوع هایکی دانش فزون‌تر کنشگران خاص در بازار پیش می‌رود. اشاره می‌کند که مکتب لسه‌فر گورنه، یکسره «بر وارسی مداوم انبوهی از تراکنش‌هایی استوار است که تنها به خاطر گستردگي‌شان نمی‌توان آنها را به طور کامل شناخت و افزون بر آن، همواره به انبوهی از شرایط دائما دگر‌گون‌شونده که امکان مدیریت یا حتی پیش‌بینی‌شان وجود ندارد، وابسته‌اند.» تورگو مرثیه خود برای دوست و استادش را با بیان این باور گورنه به پایان می‌برد که بیشتر افراد «نظر بسیار مساعدی نسبت به اصول دلنشین و گیرای آزادی تجاری دارند»، اما پیش‌داوری و مطالبه امتیازات خاص غالبا راه را بر اين باورشان می‌بندد. به عقیده تورگو، یکایک افراد می‌خواهند که استثنایی را بر اصل عمومی آزادی بار کنند و «این استثنا معمولا بر منافع شخصی‌شان استوار است.»

آخرین نوشته‌های تورگو در باب اقتصاد اندکی قبل از انتصاب او به پست وزارت دارایی در سال 1774 و زمانی که در لیموگ سر‌باز‌رس‌ بود، نوشته شدند. این نوشته‌ها در‌گیری تورگو را در جدالی درون دستگاه دیوان‌سالاری سلطنتی براي دفاع از تجارت آزاد باز‌تاب می‌دهند. او در آخرین اثرش، «نامه به راهب بزرگ، تره(5) [وزیر دارایی] در باب تعرفه آهن» (1773) نظام تعرفه‌های حمایتی را جنگ همه علیه همه و به ضرر مصرف‌کنندگان خواند که در آن امتیازات انحصاری دولتی، سلاح جنگ هستند و قاطعانه به این نظام تعرفه‌ها حمله برد.

تورگو به واقع هفتاد سال پیش از باستیا، نظام تعرفه‌های حمایتی را یک «جنگ سر‌کوب دو‌جانبه» خواند که «دولت در آن قدرت خود را به همه وام می‌دهد تا آن را در برابر همه به کار گیرند.» او به این نتیجه رسيد که «هر قدر هم كه سفسطه‌هایی به واسطه نفع شخصی چند تاجر انگشت‌شمار روی هم انباشته شوند، باز حقیقت این است که تمام شاخه‌های تجارت باید آزاد باشند، به یک اندازه و بي هيچ اما و اگري.»(6)

تورگو نه تنها در دفاع از آزادی تجارت، بلکه در مطالبه وضع مالیاتی واحد بر «تولید خالص» زمین نيز به فیزیوکرات‌ها نزدیک بود. با خواندن آثار تورگو این برداشت‌ حتی بیشتر از زمانی که دید‌‌گاه‌های فیزیو‌کرات‌ها را می‌خوانیم - به ذهن می‌رسد که خواسته واقعی او رهایی از مالیات‌های طاقت‌فرسای بار‌شده بر همه طبقات جامعه بوده است، نه وضع آنها بر زمین‌های کشاورزی. باور‌های تورگو راجع به مالیات‌ها کامل‌تر از هر جای دیگر - هر چند باز هم به اختصار - در «طرح مقاله‌ای عمومی درباره مالیات‌ستانی» (1763) بیان شده. این نوشته تورگو چکیده مقاله نا‌تمامی بود که هنگامي كه در لیموگ ‌سر‌باز‌رس بود، برای راهنمایی وزیر دارایی نوشته بود. تورگو اعتقاد داشت که مالیات‌های بار‌شده بر شهر‌ها در مسیری رو به عقب به کشاورزی منتقل می‌شوند و نشان داد که مالیات‌ستانی تجارت را زمینگیر کرده، مکان شهر‌ها را به انحراف کشانده و به فرار غیر‌قانونی از مالیات‌های گمرکی انجامیده است. افزون بر آن، انحصار‌گران بر‌خوردار از امتیازات دولتي قیمت‌ها را به شدت بالا می‌برند و عاملی می‌شوند برای تشویق قاچاق کالا‌ها. مالیات‌های وضع‌شده بر سرمایه، صرفه‌جویی‌های انباشت‌شده را نابود می‌کند و صنایع را از پا می‌اندازد. زبان‌آوری‌های تورگو به تمسخر مالیات‌های نا‌مناسب محدود بود و آتش آن دامنگير مزایایی که ادعا می‌شد در وضع مالیات بر زمین وجود دارد، نشد. چکیده‌ای که او از نظام مالیاتی به دست داد، کوبنده بود و بی‌پرده؛ «به نظر می‌رسد که بودجه عمومی مثل هیولایی حریص در كمين کل ثروت مردم بوده است.»

ارزش، مبادله، قیمت

یکی از برجسته‌ترین آثار تورگو مقاله‌ای منتشر‌نشده و نا‌تمام با عنوان «ارزش و پول» است که حول و حوش سال 1769 نوشته شد. او نخست نظریه‌ای اتریشی‌وار را در باب اقتصاد کروزوئه، سپس درباره مبادله‌ای تنها و جدا‌افتاده میان دو فرد که بعد آن را به چهار نفر گستراند و در آخر درباره بازاری کامل شکل داد. تورگو، چون در آغاز بر اقتصادی جدا‌افتاده و کروزوئی تمرکز کرد، توانست قوانینی اقتصادی را که از مرز‌های مبادله فرا‌تر می‌روند و در رابطه با تمام کنش‌های فردی صادق‌اند، کشف کند.

در وهله اول تورگو به وا‌رسی فردی تنها و تک‌افتاده نشست و تحلیلی پیچیده را از مقیاس ارزش یا مطلوبیت او به دست داد. کروزوئه با ارز‌یابی و شکل‌دهی رتبه‌هاي ترجيحي اشیای مختلف، به کالا‌های گوناگون اقتصادی ارزش می‌بخشد و بر مبنای ارزش نسبی‌اي كه این کالا‌ها برای او دارند، به مقایسه و انتخاب میان آنها - نه تنها میان کاربرد‌های مختلف کنونی‌شان، بلکه میان مصرف آنها در حال حاضر و انباشت آنها برای ارضای «نیاز‌های آتی» - دست می‌زند. مانند پیشگامان فرانسوی‌اش، تورگو درک می‌کرد که ارزش ذهنی یک کالا با افزایش عرضه آن برای یک فرد کاهش می‌یابد و مانند آنها تنها مفهوم واحد نهایی را برای کامل کردن این نظریه کم داشت. او اما به لحاظ دقت و روشنی تحلیل خود، از پیشینیانش بسیار فرا‌تر رفت. تورگو همچنین باور داشت که ارزش ذهنی کالا‌ها در بازار به سرعت تغییر می‌كند و در این بحث او دست‌کم سرنخی از این نكته وجود دارد که فهمید این ارزش ذهنی اکیدا ترتیبی است و نمي‌توان اندازه‌اش گرفت.

تورگو بر این باور است که «ارزش - اين ارز‌یابی ذهني از اشیای مختلف - پیوسته با تغییر نیاز‌های فرد دگر‌گون می‌شود». او نه تنها تا مطلوبیت کاهنده پیش مي‌رود، بلکه به بیان ابتدایی قوي‌اي از مطلوبیت نهایی نزولی نیز مي‌رسد؛ چون بر واحد‌ کالا‌های خاص تمرکز می‌کند: «وقتی که فردی وحشی گرسنه می‌شود، ارزش یک تکه گوشت شکار را بیشتر از بهترین پوست خرس می‌داند، اما بگذارید گرسنگی‌اش برطرف شود و احساس سرما کند. این‌جاست که پوست خرس برای او ارزش پيدا مي‌كند».

تورگو بعد از اینکه انتظار نیاز‌های آتی را به بحث خود وارد مي‌کند، به مطلوبیت کاهنده به عنوان تابعی از فراواني مي‌پردازد. او که حال به این ابزار تحلیلی مجهز شده، به حل پارادوکس ارزش کمک مي‌كند:

«آب، با وجود ضرورتي كه دارد و انبوهی از لذت‌ها و دلخوشی‌هایی که برای انسان فرا‌هم می‌کند، در کشور‌های پر‌آب چیزی پر‌ارزش تلقی نمی‌شود. مردم در این کشور‌ها به دنبال دستیابی به مالکیت آن نیستند؛ چون وفور این عنصر باعث می‌شود که بتوانند آن را همه جا بیابند.»

تورگو سپس به بحثی واقعا درخور توجه مي‌پردازد که تمرکز جدید بر علم اقتصاد به مثابه تخصیص منابع کمیاب میان تعداد زیادي از اهداف بدیل در آن پیش‌بینی می‌شود:

«انسان برای آنکه بتواند این خواسته‌ها را بر‌آورد، تنها مقداری حتی محدود‌تر از قدرت و منابع را در اختیار دارد. حتی براي سرگرم شدن نیز باید مشکلات و سختی‌هایی را از سر بگذراند و کار کند و دست‌کم براي آن وقت بگذارد. این استفاده انسان از منابع در‌اختیارش برای دستیابی به هر شیء است که لذتی را که از این اشیا می‌برد، جبران می‌کند و در حكم هزینه این شیء نمودار می‌شود.»

هر چند تورگو هزینه یک محصول را «ارزش بنیادین» آن می‌خواند، اما عموما به گونه‌ای ابتدایی به این دید‌گاه متاخر اتریشی می‌رسد که تمام هزینه‌ها واقعا «هزینه فرصت» هستند و در آنها از مقدار مشخصی از محصولات که مي‌توانستند در جایی دیگر تولید شوند، چشم‌پوشي مي‌شود. کنشگر تورگو (که در این مورد تنها و دور‌افتاده است) به این شیوه به ارزیابی و بر‌آورد اشیا بر پایه اهمیتی که برای او دارند، می‌نشیند. اولا تورگو می‌گوید که این اهمیت یا مطلوبیت، اهمیت «زمان و زحمت»ی است که او صرف کرده، اما بعد با این مفهوم به مثابه چیزی معادل فرصت تولیديِ چشم‌پوشی‌شده برخورد می‌کند. مفهوم پيش‌گفته برابر است با «بخشی از منابع این فرد که می‌تواند برای دستیابی به یک شیء ارزشیابی‌شده به كار‌شان گيرد، بی آنکه از این طریق دست از جست‌وجوی اشیای دیگری که اهمیتی برابر یا بیشتر از آن دارند، بردارد.»

بعد از تحلیل فعالیت‌های کروزوئه جداافتاده و تنها، تورگو پای فرایدی(7) را نیز به ميان مي‌كشد و به بیان دیگر اکنون دو فرد را در نظر می‌گیرد و به وارسي چگونگی شکل‌گیری مبادله میان آنها مي‌نشيند. او در این جا در تحلیلی هوشمندانه، نظریه اتریشی مبادله جدا‌افتاده میان دو فرد را تقریبا به همان گونه که یک سده بعد کارل منگر به آن رسید، بیان می‌کند. تورگو نخست به دو وحشی در جزیره‌ای متروک می‌پردازد که هر کدام‌شان کالاهایی ارزشمند را که البته برای ارضای خواسته‌هایی مختلف مناسبند، در اختیار دارند. یکی از این دو، ماهی اضافی و دیگری پوست اضافي دارد و نتیجه این می‌شود که هر یک از آنها بخشی از مازاد خود را با مقداری از مازاد دیگری مبادله مي‌كند و به این شیوه هر دو طرف مبادله نفع مي‌برند. تجارت یا مبادله در این میان شکل گرفته است.

تورگو سپس شرایط مثالش را تغییر می‌دهد و فرض می‌کند که دو کالای مورد مبادله، چوب و غلات هستند؛ بنابراين هر کدام‌شان را می‌توان برای تامین نیاز‌های آتی ذخیره کرد، به شکلی که هیچ یک از دو فرد این مثال به خودي خود به خلاصي از شر مازاد خود مشتاق نيستند. بنا‌بر‌این هر فرد «ارزش» نسبی این دو کالا برای خود را سبک و سنگین می‌کند، تا اینکه هر دو بر سر قیمتی به توافق می‌رسند که در آن، هر کدام‌شان ارزش آنچه را که در مبادله به دست می‌آورند، بیشتر از آنچه از کف می‌دهند، تلقی می‌کنند. بر اين پایه هر دو فرد از مبادله سود مي‌برند.

متاسفانه تورگو سپس بی آن که نیازی باشد، می‌افزاید که شروط مبادله که در این فرآیند چانه‌زنی پدید آمده‌اند، «ارزش مبادله‌ای برابر»ی دارند؛ چون در غير اين صورت فردی که دلگرمی کمتری برای انجام مبادله دارد، «دیگری را وادار خواهد کرد که با ارائه پیشنهادی بهتر به قیمت مورد نظر او نزدیک‌تر شود»، و به این شیوه تورگو پا را از مسیر ارزش ذهنی بيرون مي‌گذارد. در این جا آشکار نیست که او با اشاره به اینکه «هر فرد ارزشی برابر را می‌دهد تا به ارزشی برابر دست یابد»، چه معنایی را در سر داشته. شاید این مفهوم خام را در ذهن دارد که قیمتی که از طریق چانه‌زنی پدید می‌آید، در میانه مقیاس‌های ارزشی هر یک از آنها خواهد بود. با این همه اشاره او به اینکه مبادله، ثروت هر دو طرف را می‌افزاید، کاملا درست است. تورگو در گام بعد رقابت میان دو فروشنده را بر سر هر یک از محصولات به بحث خود وارد می‌کند و نشان می‌دهد که رقابت چگونه بر سنجه‌های ارزشی مشارکت‌کنندگان تاثیر می‌گذارد.

چند سال پیش‌تر و در مهم‌ترین اثر خود با عنوان «تاملاتی پيرامون تشکیل و توزیع ثروت»،(8) تورگو به فرآیند چانه‌زنی که در آن هر طرف مبادله می‌خواهد که به حداکثر میزان ممکن دست یابد و کمترین مقدار ممکن را از کف دهد، اشاره کرده بود. قیمت هر کالا بر پایه اضطرار نیاز در میان مشارکت‌کنندگان تغییر می‌یابد و چیزی به عنوان «قیمت واقعي» که بازار به برقراری آن گرایش داشته باشد، وجود ندارد.

دست آخر اينكه تورگو در تحليل پياپي خود از كنش انسان به عنوان نتيجه انتظارات و نه چيزي در تعادل يا بر‌خوردار از اطلاعات كامل، تاكيد اتريشي بر انتظارات به مثابه كليد كنش‌هايي كه در بازار رخ مي‌دهند، پيشاپيش بيان مي‌كند. همين تاكيد تورگو بر انتظارات، البته نشان مي‌دهد كه مي‌توانند در بازار نقش بر آب شوند و غالبا نيز همين اتفاق رخ مي‌دهد.

نظريه توليد و توزيع

نظريه توليد تورگو به يك معنا در ادامه باور فيزيو‌كرات‌ها بود - تنها كشاورزي مولد است؛ بنابراين بايد مالياتي واحد را بر زمين بار كرد. اما هسته اصلي نظريه او پيرامون توليد به كلي با آنچه فيزيو‌كرات‌ها مي‌گفتند، فرق داشت. هر چند تصور بر اين بود كه تنها زمين مولد است، اما تورگو به سادگي مي‌پذيرفت كه منابع طبيعي بايد به ميانجي كار انسان تغيير يابند و نيروي كار بايد به هر مرحله از فرآيند توليد وارد شود. او در اين جا مباني اين نظريه بنيادين اتريشي را شرح داد كه توليد مستلزم صرف زمان است و از مراحل مختلفي گذر مي‌كند كه هر كدام‌شان نياز‌مند زمان هستند؛ بنا‌بر‌اين رده‌هاي پايه‌اي عوامل توليد عبارتند از: زمين، نيروي كار و زمان.

يكي از برجسته‌ترين اثرات تورگو بر علم اقتصاد كه اهميتش تا سده بيستم ناشناخته مانده بود، بسط تيز‌هوشانه و تقريبا بي‌تكلف قوانين باز‌دهي نزولي بود. اين شاهكار تورگو از مسابقه‌اي براي تاليف مقالاتي درباره ماليات‌ستاني غير‌مستقيم سر‌بر‌آورد كه او انجمن سلطنتي كشاورزي ليموگ را به برگزاري‌اش تشويق كرده بود. نا‌خرسندي تورگو از مقاله فيزيو‌كراتيك گوئرينو دو سن‌پراوي كه در اين رقابت برنده شد، او را به بسط ديد‌گاه‌هاي خود در «ملاحظاتي پيرامون مقاله سن‌پراوي» (1767) وا‌داشت. تورگو در اين مقاله به قلب اين خطاي فيزيو‌كرات‌ها كه فرض را بر وجود نسبت ثابتي از مخارج گوناگون رده‌هاي مختلف مردم مي‌گرفتند، حمله برد. به گفته او اما نه‌تنها نسبت عوامل توليد متغير است، بلكه از جايي به بعد «تمام مخارج اضافي بيهوده خواهد بود و حتي مي‌تواند زيان‌آور شود. در اين صورت مخارج افزوده خواهند شد، بي‌آنكه توليد را بالا برند. از اين رو يك نقطه حد‌اكثري توليد وجود دارد كه گذر از آن امكان‌پذير نيست.» افزون بر اينها «بسيار محتمل است كه با افزايش مخارج و گذر از اين نقطه و رسيدن آن به جايي كه ديگر باز‌دهي به بار نمي‌نشيند، هر افزايشي كمتر و كمتر مولد باشد.» از سوي ديگر چنانچه كشاورز مقدار عوامل را به كمتر از نقطه توليد حد‌اكثري برساند، همين تغييرات به گونه‌اي متناسب پديد خواهد آمد.

خلاصه اين كه تورگو تحليلي را از قانون باز‌دهي‌هاي نزولي در شكل كاملا بسط‌يافته آن بيان كرد كه تا قرن بيستم تحليلي بهتر يا احتمالا معادل آن(9) ارائه نشد. افزايش مقدار عوامل توليد، بهره‌وري نهايي (مقدار توليد شده به ازاي هر واحد افزايش عوامل) را بالا مي‌برد، تا جايي كه اين بهره‌وري نهايي به نقطه‌اي بيشينه مي‌رسد و از آن به بعد كاهش يافته و حتي به صفر مي‌رسد و سپس منفي مي‌شود.

نظريه سرمايه، كار‌آفريني، پس‌انداز و بهره

چشمگير‌ترين نمونه از ميان اثرات برجسته و ممتاز تورگو بر نظريه اقتصادي، تئوري او درباره سرمايه و بهره بود كه بر خلاف حوزه‌هايي چون مطلوبيت، به گونه‌اي تقريبا تمام‌عيار و بي‌هيچ ارتباطي با آن چه كه ديگران پيش از او بيان كرده بودند، يكباره پديدار شد. ما‌جرا تنها به اين جا ختم نمي‌شد؛ چون تورگو نظريه اتريشي سرمايه و بهره را يك قرن پيش از آن كه در شكل نهايي‌اش توسط يوگن فن بوم‌باورك پيش نهاده شود، به گونه‌اي تقريبا كامل بيان كرده بود.

نظريه سرمايه تورگو در گفته‌هاي اقتصاد‌دانان كلاسيك بريتانيا نيز مانند اتريشي‌ها باز‌تاب يافت. او در اثر بزرگ خود با عنوان «تاملاتي پيرامون تشكيل و توزيع ثروت» به اين نكته اشاره كرد كه ثروت از راه توليد سالانه مصرف‌شده و پس‌انداز‌شده انباشت مي‌گردد. پس‌انداز‌ها در قالب پول جمع مي‌شوند و سپس در انواع گوناگون كالا‌هاي سرمايه‌اي سرمايه‌گذاري مي‌شوند. به علاوه چنان كه تورگو بيان كرد، «سرمايه‌دار‌‌-‌كار‌آفرين» بايد نخست سرمايه پس‌انداز‌شده را گرد هم آورد تا پرداخت به كارگرانش را در زماني كه محصول در حال توليد است، «پيش اندازد». در كشاورزي، سرمايه‌دار‌-‌كارآفرين بايد وجوه را براي پرداخت دستمزد به كار‌گران، خريد گاو، پرداخت هزينه ساختمان‌ها و تجهيزات و... پس‌انداز كند، تا زماني كه محصول برداشت شده و به فروش رود و بتواند اين پرداخت‌هاي پيشاپيش خود را جبران كند. اين روند در تمام عرصه‌هاي توليد بر‌قرار است.

آدام اسميت و كلاسيك‌هاي بريتانيايي پس از او بخشي از اين باور‌هاي تورگو را بر‌گرفتند؛ اما در اين ميان به دو نكته حياتي توجه نكردند. يكي اين بود كه سرمايه‌دار مورد نظر تورگو، يك سرمايه‌دار‌-‌كار‌آفرين است. او نه تنها پس‌انداز‌ها را پيشاپيش به كار‌گران و ديگر عوامل توليد مي‌پردازد، بلكه همان گونه كه نخستين بار كانتيون بيان كرده بود، ريسك‌هاي پديد‌آمده در اثر عدم اطمينان در بازار را نيز گردن مي‌گيرد. نظريه كانتيون در باب كارآفرين به مثابه كسي كه ريسك‌‌هايي فرا‌گير را به جان مي‌خرد، با عدم اطمينان روبه‌رو است و به اين ترتيب شرايط بازار را به تعادل مي‌كشاند، از يك مولفه كليدي بي‌بهره بود: تحليلي از سرمايه و اين درك كه پيش‌راننده اصلي اقتصاد بازار نه كار‌آفرين، كه سرمايه‌دار‌-‌كارآفرين است - فردي كه هر دوي اين كار‌كرد‌ها را با هم انجام مي‌دهد. با اين همه چنان كه پروفسور هوسليتز(10) اشاره كرده، موفقيت فراموش‌نشدني تورگو در بسط نظريه سرمايه‌دار‌-‌كار‌آفرين تا پيش از سده بيست «كاملا مغفول واقع شده» بود.

اگر كلاسيك‌هاي بريتانيا به كلي به كارآفرين بي‌توجهي كردند، از فهم تاكيد اتريشي‌گونه تورگو بر نقش حياتي زمان در توليد و درك اين نكته كه صنايع به مراحل توليد و فروش زيادي نياز دارند نيز نا‌توان بودند. تورگو مفهوم اتريشي هزينه فرصت را پيشاپيش بيان كرد و گفت كه سرمايه‌دار به كسب دستمزد‌هاي ضمني خود و فرصتي كه با عدم سرمايه‌گذاري پولش در جايي ديگر از كف داده، متمايل است. كوتاه سخن اينكه سود حسابداري سرمايه‌دار به يك مقدار تعادلي بلند‌مدت به علاوه دستمزد ضمني مهارت‌ها و نيروي كار خودش گرايش خواهد يافت. در كشاورزي، صنعت يا هر ساحت توليدي ديگري از جامعه، دو رده پايه‌اي توليد‌كنندگان وجود دارند: (الف) كار‌آفرينان/صاحبان سرمايه و (ب) كار‌گران.

در اين جا تورگو نطفه‌اي از بينشي پر‌ارزش از فيزيو‌كرات‌ها را به نظريه خود وارد كرد - مبني بر اينكه سرمايه به‌كار‌گرفته‌شده بايد سودي پايدار را هم‌زمان با جريان پيوسته مخارج به بار آورد وگر‌نه نا‌بساماني‌هايي در توليد و پرداخت‌ها رخ خواهد داد. او سپس با آميزش تحليل‌هاي خود از پول و سرمايه اشاره كرد كه پيش از پيدايي طلا و نقره در جايگاه پول، مجال كارآفريني بسيار محدود بوده؛ چرا كه براي بسط تقسيم كار و مراحل توليد، لازم است كه مقادير بزرگي از سرمايه روي هم انباشته شوند و مبادلات گسترده‌اي انجام گيرند؛ در حالي كه هيچ يك از اين دو بدون پول امكان‌پذير نيست.

تورگو با درك اين كه پرداخت پيشاپيش پس‌انداز‌ها به عوامل توليد، كليدي براي سرمايه‌گذاري است و اين فرآيند تنها در اقتصاد پولي شكل مي‌گيرد، به يك نكته حياتي اتريشي رسيد: از آن جا كه افزايش پول و سرمايه براي تمام بنگاه‌ها گريز‌نا‌پذير و ضروري است، كار‌گران مايل‌اند كه بخشي تنزيل‌يافته از توليد خود را در برابر دريافت پول از محل در‌آمد‌هاي آتي به صاحبان سرمايه بپردازند. خلاصه اين كه درآمد بهره‌اي سرمايه، پرداختي است كه كار‌گران به صاحبان سرمايه انجام مي‌دهند تا بدين طريق اكنون پول داشته باشند و نيازي نباشد كه سال‌ها منتظر در‌آمد خود بمانند.

تورگو، سال بعد در ياد‌داشت‌هاي درخشان و خيره‌كننده خود درباره مقاله سن‌پراوي، تحليلش از پس‌انداز و سرمايه را گسترش داد و بيان اوليه فوق‌العاده‌اي را از قانون سه پيش نهاد. او نا‌درستي نگراني‌هاي پيشا‌كينزي فيزيو‌كرات‌ها را مبني بر آنكه پول خرج‌نشده روي مصرف به بيرون از جريان دايره‌اي «نشت» مي‌كند و به اين طريق اقتصاد را به نا‌بودي مي‌كشاند، نشان داد. از اين رو بود كه فيزيوكرات‌ها به مخالفت با خود پس‌انداز بر‌خاستند. اما تورگو خاطرنشان كرد كه افزايش سرمايه نقشي حياتي در تمام سازمان‌ها دارد و پرسيد كه اگر افزايش سرمايه از محل پس‌انداز‌ها نباشد، پس با استفاده از چه منبعي مي‌تواند رخ دهد؟ همچنين اشاره كرد كه هيچ تفاوتي نمي‌كند كه اين پس‌انداز‌ها را كار‌آفرينان انجام دهند يا مالكان زمين. براي آنكه پس‌انداز‌هاي كار‌آفرينانه آن قدر بزرگ باشد كه براي انباشت سرمايه و گسترش توليد كفايت كند، سود اين فعاليت‌ها بايد از مقداري كه تنها براي حفظ حجم كنوني سرمايه نياز است، بيشتر باشد.

تورگو در ادامه متذكر مي‌شود كه فيزيو‌كرات‌ها بي هيچ شاهدي فرض را بر اين مي‌گيرند كه پس‌انداز‌ها به سادگي به بيرون جريان نشت مي‌كنند. در مقابل، او مي‌گويد كه پول بي‌درنگ به درون جريان باز‌مي‌گردد، چه پس‌انداز‌ها يا براي خريد زمين به كار مي‌روند يا به شكل پيش‌پرداخت به كارگران و ديگر عوامل، سر‌مايه‌گذاري مي‌شوند يا با نرخ بهره‌اي خاص وام داده مي‌شوند. تمام اين كار‌برد‌هاي پس‌انداز، پول را به جريان دوار بازمي‌گرداند. به عنوان مثال افزايش سرمايه در قالب پرداخت بابت تجهيزات، ساختمان‌ها، مواد خام يا دستمزد‌ها به اين جريان باز‌مي‌گردد. خريد زمين پول را به فروشندگان آن منتقل مي‌كند و آنها نيز به نوبه خود يا چيزي را با اين پول مي‌خرند يا بدهي‌هاي‌شان را مي‌پردازند و يا آن را دوباره وام مي‌دهند. به هر تقدير اين پول بي‌درنگ به جريان باز‌مي‌گردد.

تورگو سپس به تحليلي مشابه درباره جريان‌هاي مخارج، در صورتي كه پس‌انداز‌ها براي كسب بهره وام داده شوند، پرداخت. اگر مصرف‌كنندگان پول قرض كنند، اين كار را براي خرج پول انجام مي‌دهند و به اين ترتيب پول خرج‌شده به جريان بر‌مي‌گردد. اگر آن را براي پرداخت بدهي‌هاي خود يا خريد زمين وام بگيرند، همين اتفاق رخ مي‌دهد و در صورتي كه كار‌آفرينان اين پول را قرض گيرند، صرف پيش‌پرداخت‌ها و سرمايه‌گذاري مي‌شود و باز هم به درون جريان دايره‌اي بازمي‌گردد. از اين رو پول پس‌انداز‌شده از دست نمي‌رود، بلكه به جريان باز‌گشت مي‌كند. افزون بر آن ارزش پس‌انداز‌هاي به‌كار‌گرفته‌شده به عنوان سرمايه بسيار بيشتر از مقداري است كه در گاو‌صندوق‌ها روي هم انباشته مي‌شود و بنا‌بر‌اين پول به باز‌گشت سريع به جريان گرايش خواهد داشت. به گفته تورگو، حتي اگر افزايش پس‌انداز‌ها واقعا مقدار اندكي از پول را براي مدت‌زماني قابل ملاحظه از جريان بيرون كشد، منفعت ناشي از توليد متعاقبا بيشتر و پايين آمدن هزينه توليد، بيشتر از چيزي است كه براي جبران كاهش قيمت لازم خواهد بود. در اين جا تورگو نطفه‌اي از تحليل ميزسي‌‌‌هايكي را درباره چگونگي محدود ساختن، اما طولاني‌تر كردن ساختار توليد توسط پس‌انداز‌ها كه مدت درازي پس از او ارائه شد، بيان كرده است.

اوج اثر‌گذاري تورگو بر نظريه اقتصادي، تحليل پيچيده او از بهره بود. پيش از اين بينش در‌خور توجه تورگو را در درك باز‌دهي بهره‌اي سرمايه‌گذاري در حكم قيمت پرداختي كار‌گران به سرمايه‌دار‌-‌كار‌آفرينان بابت پيش‌پرداخت پس‌انداز در قالب پول كنوني ديده‌ايم.

او همچنين بسيار جلوتر از زمانه خود، ارتباط ميان اين نرخ بهره طبيعي و بهره وام‌هاي پولي را نشان داد. به عنوان مثال، ثابت كرد كه اين دو به برابري در بازار گرايش خواهند داشت، چون صاحبان سرمايه همواره بازدهي‌هاي انتظاري در كانال‌هاي مختلف استفاده از آن را، چه وام‌هاي پولي باشند و چه سرمايه‌گذاري مستقيم در توليد، با يكديگر تراز خواهند كرد. وام‌دهنده، استفاده از پول خود در حال حاضر مي‌فروشد و قرض‌گيرنده اين كار‌برد را مي‌خرد و «قيمت» اين وام‌ها يا به بيان ديگر نرخ بهره وام، مانند آنچه كه در رابطه با هر كالاي ديگري صادق است، به ميانجي توازن عرضه و تقاضا در بازار معين مي‌شود.

افزايش تقاضا براي وام، نرخ‌هاي بهره را بالا مي‌برد و افزايش عرضه آن از اين نرخ‌ها مي‌كاهد. افراد به دلايل پر‌شماري مانند تلاش براي كسب سودي كار‌‌آفرينانه، خريد زمين، پرداخت بدهي‌ها يا مصرف، وام مي‌گيرند، در حالي كه وام‌دهندگان تنها به دو موضوع دلمشغول‌اند: باز‌دهي بهره‌اي و امنيت سرمايه خود.

هر چند در بازار گرايشي به برابر ساختن نرخ بهره وام و باز‌دهي بهره‌اي سرمايه‌گذاري وجود دارد، اما وام معمولا شكلي كم‌خطر‌تر از مسير‌دهي به پس‌انداز‌ها است. بر اين اساس، سرمايه‌گذاري در كسب‌و‌كار‌هاي پر‌خطر تنها در صورتي انجام مي‌شود كه كار‌آفرينان انتظار داشته باشند كه سودشان از نرخ بهره وام بيشتر باشد. تورگو همچنين اشاره كرد كه اوراق قرضه دولتي معمولا كم‌خطر‌ترين سرمايه‌گذاري هستند و بر اين پايه كمترين باز‌دهي بهره‌اي را به دست مي‌دهند. او در ادامه بيان كرد كه «آفت واقعي» ديون دولت اين است كه منافعي را براي طلبكاران عمومي به همراه مي‌آورند، اما پس‌انداز‌هاي آنها را به كار‌برد‌هايي غير‌مولد و «نا‌زا» هدايت مي‌كنند و در رقابت با كار‌برد‌هاي مولد، نرخ‌هاي بهره را در سطح بالا‌يي نگه مي‌دارند.

تورگو با پيشروي به سوي تحليلي از ويژگي‌هاي وام‌دهي با بهره و كاربردهاي آن، به نقدي تند و بي‌پرده از قوانين نزول‌خواري كه فيزيو‌كرات‌ها همچنان براي دفاع از آنها مي‌كوشيدند، پرداخت. وام، به گفته تورگو، «قراردادي دو‌جانبه است كه آزادانه ميان دو طرف منعقد مي‌شود و اين دو تنها بدان خاطر كه برايشان نافع است، به عقد آن دست مي‌زنند». تورگو كلام آخر را اين‌گونه بيان كرد: «حال بر پايه چه اصلي مي‌توان جرمي را در قرار‌دادي يافت كه براي دو طرف نافع است و هر دو از آن رضايت دارند و بي‌ترديد هيچ آسيبي به فرد ديگري نمي‌زند؟» به همان ترتيب كه در فروش هيچ كالايي بهره‌كشي وجود ندارد، در وضع بهره نيز استثماري رخ نمي‌دهد. حمله به وام‌دهنده به دليل «سوء‌استفاده» از نياز وام‌گيرنده به پول از طريق مطالبه بهره، «استدلالي به همان اندازه پوچ و مضحك است كه بگوييم نانوايي كه براي ناني كه مي‌فروشد پول مي‌خواهد، از نياز خريدار به نان سوء‌استفاده مي‌كند».

تورگو خطاب به جناح ضد‌ربا‌خواري اسكولاستيك‌ها مي‌گويد درست است كه پولي كه با موفقيت در كسب‌و‌كار‌ها به كار مي‌رود، سود‌آور است يا پولي كه در زمين سرمايه‌گذاري مي‌شود، درآمد‌هايي را به بار مي‌آورد، اما وام‌دهنده در طول دوره وام، نه تنها از مالكيت اين فلز [پول] دست مي‌شويد، بلكه سودي را نيز كه مي‌توانسته با سرمايه‌گذاري به كف آرد، فرو‌مي‌گذارد. «سود يا در‌آمدي را كه او مي‌توانسته از طريق سرمايه‌گذاري به دست آورد و بهره‌اي را كه جبران‌كننده اين ضرر براي او است، نمي‌توان نا‌عادلانه دانست». تورگو به اين شيوه تحليل خود از بهره و توجيهي را كه براي آن دارد، با ديد‌گاهي تعميم‌يافته در باب هزينه فرصت يا به عبارتي در باب در‌آمد چشم‌پوشي‌شده در اثر وام‌دهي پول در‌هم‌مي‌آميزد. گذشته از همه اين‌ها بيان مي‌كند كه حق مالكيت براي وام‌دهنده وجود دارد و اين نكته‌اي بسيار پر‌اهميت است كه نبايد از نظر دور داشت.

تورگو در نوشته بسيار اثر‌گذار خود با عنوان «مقاله‌اي پيرامون وام‌دهي با بهره» (1770) بر اين سوال بنيادين در باب بهره تمركز كرد كه چرا قرض‌گيرندگان به پرداخت مبلغي اضافي بابت بهره براي استفاده از پول تمايل دارند. او اشاره مي‌كند كه به باور مخالفان دريافت بهره، وام‌دهنده با ملزم ساختن وام‌گيرنده به باز‌گشت مبلغي بزرگ‌تر از اصل وام، چيزي را اضافه بر ارزش آن دريافت مي‌كند و دريافت اين مبلغ اضافي عميقا غير‌اخلاقي است، اما بعد تورگو به اين نكته سرنوشت‌ساز مي‌رسد: «درست است كه وام‌گيرنده در باز‌پرداخت اصل وام، دقيقا همان وزني از فلز را كه وام‌دهنده به او داده است، باز‌مي‌گرداند»، اما مي‌افزايد كه چرا وزن فلز پول بايد مهم‌ترين چيزي باشد كه به آن مي‌انديشيم، نه «ارزش و سود‌مندي آن براي وام‌دهنده و وام‌گيرنده؟» به ويژه تورگو با درك مفهوم اساسي بوم‌باوركي‌‌‌اتريشي رجحان زماني، ما را به مقايسه «تفاوت موجود در روز قرض‌گيري ميان سود‌مندي مبلغي پول كه اكنون در مالكيت كسي قرار دارد، با مبلغي نا‌مساوي با آن كه قرار است در آينده‌اي دور به دست او رسد»، فرا‌مي‌خواند.

كليد اين مساله رجحان زماني است - تنزيل آينده و بار كردن همزمان مبلغي اضافي بر حال. تورگو به اين ضرب‌المثل مشهور اشاره مي‌كند كه «سيلي نقد به از حلواي نسيه». از آن جا كه مبلغي پول كه اكنون در مالكيت كسي قرار دارد، «به تضمين دريافت مبلغي به همان اندازه در يك يا چند سال آينده بر‌تري دارد»، مقدار يكساني پول كه زماني پرداخت شده و بعدا باز‌گردانده مي‌شود، به ندرت ارزشي برابر دارند، چرا كه وام‌دهنده «پول را از كف مي‌دهد و تنها ضمانتي را در برابر آن به دست مي‌آورد». اما آيا اين كاهش ارزش «نمي‌تواند با تضمين افزايشي در اين مبلغ كه با تاخير در باز‌پرداخت آن متناسب باشد، جبران شود؟» تورگو چنين نتيجه مي‌گيرد كه «اين عامل جبران‌كننده، دقيقا نرخ بهره است». مي‌افزايد دو چيزي كه بايد در معامله‌اي بر سر وام با يكديگر مقايسه شوند، نه ارزش پول وام‌داده‌شده با مبلغ باز‌گردانده‌شده، بلكه «ارزش وعده مبلغي پول با ارزش پول فعلا موجود» است، چرا كه وام دقيقا عبارت است از انتقال مبلغي پول به آينده. بر اين پايه وضع حداكثر نرخ بهره توسط قانون، تقريبا تمام كسب‌‌و‌كار‌هاي پر‌خطر را از دستيابي به اعتبار باز‌خواهد داشت.

تورگو علاوه بر اين كه نظريه اتريشي رجحان زماني را بسط داد، اولين كسي بود كه (در «تاملات») به مفهوم تبعي كاپيتاليزاسيون اشاره كرد - به اين معنا كه ارزش سرمايه‌اي كنوني زمين يا ديگر كالا‌هاي سرمايه‌اي در بازار به برابري با مجموع اجاره‌ها يا بازدهي‌هاي انتظاري سالانه آتي آنها كه به واسطه نرخ رجحان زماني يا نرخ بهره بازار تنزيل يافته‌اند، گرايش دارد.

حتي اگر اين كار براي سهيم شدن در علم اقتصاد بسنده نبود، تورگو در بيان تحليلي پيچيده از رابطه ميان نرخ بهره و حجم پول نيز پيشتاز بود. به باور او ارتباط چنداني ميان ارزش پول بر حسب قيمت‌ها و نرخ بهره وجود ندارد. ممكن است عرضه پول فراوان باشد و بر اين پايه ارزش چنداني بر حسب كالا‌ها نداشته باشد، اما در همان حين بهره بسيار زياد باشد. تورگو شايد با پيروي از مدل مشابه ديويد هيوم مي‌پرسد كه اگر حجم پول نقره‌اي در كشوري يكباره دو برابر شود و اين افزايش حجم پول به گونه‌اي معجزه‌وار در نسبت‌هايي برابر ميان تمام افراد تقسيم شود، چه اتفاقي رخ مي‌دهد؟ سپس مي‌گويد كه قيمت‌ها افزايش مي‌يابند و شايد دو برابر مي‌شوند و بنابراين ارزش نقره بر حسب كالا‌ها كاهش پيدا مي‌كند. اما مي‌افزايد كه نتيجه به هيچ رو اين نيست كه اگر نسبت‌هاي مخارج افراد ثابت بماند، نرخ بهره كمتر مي‌شود.

تورگو معتقد است كه به واقع بسته به اينكه نسبت‌هاي مخارج‌-‌پس‌انداز چگونه اثر بپذيرند، افزايش حجم پول مي‌تواند نرخ‌هاي بهره را بالا برد. او مي‌گويد فرض كنيد كه همه انسان‌هاي ثروتمند بر آن شوند كه در‌آمد و سود سالانه خود را خرج مصرف كنند و سرمايه‌شان را براي مخارجي احمقانه به كار گيرند. افزايش مخارج در بخش مصرف، قيمت كالا‌هاي مصرفي را بالا مي‌برد و از آن رو كه پول بسيار كمتري براي وام‌دهي يا سرمايه‌گذاري وجود دارد، نرخ‌هاي بهره نيز در كنار قيمت‌ها افزايش پيدا مي‌كنند. خلاصه اينكه مخارج شتاب مي‌گيرند و قيمت‌ها بالا مي‌روند، در حالي كه در همين زمان نرخ‌هاي رجحان زماني افزايش مي‌يابند، افراد بيشتر خرج و كمتر پس‌انداز مي‌كنند و نرخ‌هاي بهره زياد مي‌شوند. بنابراين تورگو در بيان ارتباط پيچيده اتريشي ميان آن چه كه ميزس «رابطه پول» مي‌ناميد - رابطه بين عرضه و تقاضاي پول كه قيمت‌ها يا سطح قيمتي را تعيين مي‌كند - با نرخ‌هاي رجحان زماني كه نسبت مخارج‌-‌پس‌انداز و نرخ بهره را تعيين مي‌كنند، صد سال از زمانه‌اش پيش بود. اين نيز در حكم آغاز شكل‌گيري مباني نظريه اتريشي چرخه تجاري، و ارتباط ميان بسط عرضه پول و نرخ بهره بود.

به همان ترتيب كه در باب تغييرات نرخ رجحان زماني يا نرخ بهره مي‌بينيم، گسترش روحيه صرفه‌جويي، از نرخ‌هاي بهره مي‌كاهد و بر مقدار پس‌انداز‌ها و انباشت سرمايه مي‌افزايد، و بالا گرفتن روحيه تجمل‌گرايي نيز اثري وارونه بر جاي مي‌گذارد. حال و هواي صرفه‌جويي، به اعتقاد تورگو، طي چند سده در اروپا پيوسته حاكم بوده و از اين رو نرخ‌هاي بهره روندي كاهشي داشته‌اند. نرخ‌هاي بهره مختلف و نرخ‌هاي بازدهي وام‌ها، سرمايه‌گذاري‌ها و زمين به برابري در جاي‌جاي بازار و به يك نرخ باز‌دهي واحد گرايش خواهند داشت. تورگو مي‌گويد كه سرمايه از صنايع و مناطق كم‌سود‌تر خارج مي‌شود و رو به سوي پر‌سود‌تر‌ها مي‌گذارد.

نظريه پول

هر چند تورگو چندان توجهي به نظريه پول نداشت، اما اثرات مهمي را در اين عرصه به جا گذاشت. او علاوه بر اين كه مدل هيوم را پي گرفت و آن را با تحليلش از بهره در‌هم‌آميخت، در مخالفت خود با اين ايده اكنون مسلط نيز كه پول صرفا نمادي قرار‌دادي است، قاطع و جدي بود. او بر‌عكس اعتقاد داشت كه «اينكه پول با تمام ارزش‌هاي ديگر مبادله مي‌شود، به هيچ رو از يك قرار‌داد ريشه نمي‌گيرد. بلكه پول، خود به دليل ارزشي كه دارد و نيز به خاطر مبادله دو ارزش برابر در تجارت، شيئي تجاري و شكلي از ثروت است».

در مقاله نا‌تمام خود درباره «ارزش و پول» كه براي دايره‌المعارف نوشته بود، تورگو نظريه پولي‌اش را بيش از پيش بسط داد. او با كمك گرفتن از دانش زبان‌شناختي خود گفت كه پول، نوعي زبان است كه شكل‌هاي مختلف اشياي گوناگون قرار‌دادي را به يك «سنجه يا بيان مشترك» بدل مي‌كند. بيان مشترك تمام واحد‌هاي پولي عبارت است از ارزش واقعي يا قيمت‌ها يا اشيايي كه سعي در اندازه‌گيري آنها دارند.

با اين همه تورگو مي‌پذيرفت كه اين «سنجه‌ها» به ندرت كامل هستند، چون ارزش طلا و نقره نسبت به كالا‌ها و نيز نسبت به يكديگر همواره دگر‌گون مي‌شوند. تمام پول‌ها از يك ماده - عمدتا طلا و نقره - ساخته مي‌شوند و تنها تفاوت‌شان واحد پول است. به علاوه همان گونه كه ديگر معيار‌هاي طول يا حجم، قابل تبديل به يكديگر هستند، تمام اين واحد‌هاي پولي را نيز مي‌توان با بيان وزن در هر يك از پول‌هاي رايج به يكديگر تبديل كرد.

به عقيده تورگو، دو نوع پول وجود دارد: پول واقعي (سكه‌ها يا قطعه فلز‌هايي كه با نوشته‌هايي نشانه‌گذاري مي‌شوند) و پول غير‌واقعي كه در نقش واحد‌هاي محاسبه يا شمارش‌گر عمل مي‌كند. اگر واحد‌هاي پول واقعي بر حسب واحدهاي محاسباتي تعريف شوند، واحدهاي گوناگون پولي با همديگر و با وزن ويژه طلا يا نقره پيوند مي‌يابند.

تورگو نشان داد كه مشكلات به اين دليل پديدار مي‌شوند كه پول‌هاي واقعي در دنيا، نه يك فلز بلكه دو تا (طلا و نقره) هستند. بنابراين ارزش‌هاي نسبي اين دو فلز در بازار همگام با كميابي نسبي آنها در كشور‌هاي مختلف تغيير مي‌كند.

اثر‌گذاري

يكي از نمونه‌هاي چشمگير و در‌خور توجه بي‌عدالتي در نگارش تاريخ تفكرات اقتصادي، رفتاري است كه يوگن فن بوم باورك، بنياد‌گذار بزرگ نظريه اتريشي سرمايه و بهره در قبال تحليل تيز‌هوشانه تورگو از اين دو پارامتر در پيش گرفت. در دهه 1880 بوم‌باورك در جلد اول از «سرمايه و بهره» دست به كار شد تا با مطالعه و در‌هم‌كوفتن نظريه‌هاي رقيب پيشين، راه را براي نظريه خود پيرامون بهره باز كند.

شور‌بختانه بوم‌باورك به جاي آن كه جايگاه تورگو را به عنوان طلايه‌دار نظريه پيشتاز اتريشي بپذيرد، اين فرانسوي را تند‌خويانه و بي‌هيچ ملاحظه‌اي يك نظريه‌پرداز فيزيو‌كرات صرف در باب بهره‌وري زمين مي‌خواند و بي‌اهميتش مي‌داند. اكنون مي‌دانيم كه بوم‌باورك در نخستين ارز‌يابي خود از نظريه بهره تورگو در مقاله‌اي به سال 1876 كه هنوز منتشر نشده، تاثير بزرگ ديد‌گاه‌هاي او بر افكار بسط‌يافته متاخر خود را آشكار مي‌كند، و اين نكته بي‌انصافي در قبال تورگو را بيش از پيش نشان مي‌دهد. شايد در اين مورد نيز بايد مانند نمونه‌هاي ديگر چنين نتيجه بگيريم كه نياز بوم‌باورك به اينكه مدعي اصالت و تازگي باشد و تمام پيشينيانش را در‌هم بكوبد، از آن چه كه حقيقت و عدالت اقتضا مي‌كنند، پيشي گرفت.

وقتي كه در كنار اين بد‌رفتاري بوم‌باورك، برداشت تحسين‌آميز شومپيتر را از نقش بزرگ تورگو در علم اقتصاد مي‌بينيم، دلمان گرم مي‌شود. او كه تقريبا تنها بر «تاملات» تورگو متمركز شده، مي‌گويد كه نظريه او در باب شكل‌گيري قيمت «كما‌بيش بي‌نقص است، و اگر به خاطر تدوين آشكار اصل مارژينال توسط بوم‌باورك نبود، مي‌توانستيم بگوييم كه نظريه تورگو فاصله‌اي مشهود با نظريه او دارد». نظريه پس‌انداز، سرمايه‌گذاري و سرمايه «نخستين تحليل جدي از اين موضوعات» بود و «تقريبا به گونه‌اي باور‌نكردني پر‌قدرت از آب در‌آمد. معلوم نيست كه آلفرد مارشال اين نظريه را پيش‌تر بيان كرده باشد، اما مطمئنم كه جان استوارت ميل اين كار را نكرده بود. بي‌ترديد بوم‌باورك شاخه‌اي تازه را به آن افزود، اما تا اندازه زيادي با طرح تورگو موافق بود». نظريه بهره تورگو «نه تنها از هر نظر بزرگ‌ترين كاري است ... كه در سده هجده انجام شده، بلكه به روشني نشانه‌هايي از بسياري از بهترين افكار دهه‌هاي آخر قرن نوزده را نيز در خود دارد».

پاورقي

1- این مقاله نسخه ویرایش شده جزوه‌ای با عنوان «ذکاوت تورگو» (اوبرن، آلاباما: موسسه لودویگ فن میزس) است که روتبارد در سال 1986 نوشت.

2- اخلاف وایکینگ‌ها که در سده‌های هشت تا ده میلادی به نورماندی، منطقه‌ای در شمال غربی فرانسه امروز حمله کرده و در آن ساکن شدند، م.

3- مارکی (marquis) از القاب اشراف‌زادگان در برخی کشور‌های اروپایی است، م.

4- تورگو «مرثیه» را طي چند روز برای ژان فرانسوا مارمونتل، مدیحه‌سرای رسمی گورنه نوشت. مارمونتل تنها گزیده‌هایی را از نوشته تورگو بر‌گرفت و به عنوان مدیحه رسمی منتشر‌شان کرد.

5- ژوزف ماری تره (1778-1715)، وزیر دارایی فرانسه در دوره لویی پانزدهم، م.

6- در حین استدلال در دفاع از تجارت آزاد آهن در این نامه، تورگو مکتب بزرگ ریکاردویی مزیت نسبي را پیشاپیش بیان می‌کند. بر پایه این مکتب هر منطقه بر تولید کالایی که می‌تواند آن را در مقایسه با مناطق دیگر به شکلی کارا تولید کند، متمرکز می‌شود.

7- کروزوئه و فرایدی نام شخصیت‌های رمان رابینسون کروزوئه نوشته دانیل دفو هستند که اولین بار در 1719 چاپ شد، م.

8- شگفت اينكه «تاملات»، شتاب‌زده براي توضيح سوالاتي سرهم‌بندي شده بود كه تورگو مي‌خواست درباره اقتصاد چين از دو دانشجوي اهل اين كشور در پاريس بپرسد. به ندرت پيش‌آمده كه اثري چنين پر‌اهميت از عاملي اين قدر پيش‌پا‌افتاده ريشه گرفته باشد.

9- به گفته شومپيتر تا زمان انتشار مقاله‌اي از اجورث در سال 1911.

10- Bert Hoselitz (91-1913) استاد ممتاز اقتصاد دانشگاه شيكاگو و كارشناس پر‌آوازه مسائل كشور‌هاي در حال توسعه كه فعاليت‌هاي اقتصادي خصوصي و در مقياس اندك را براي اين كشور‌ها سفارش مي‌كرد، م.

28-02.jpg

  • Like 1
لینک به دیدگاه
اقتصاد مال خر است!!!

 

 

 

 

آره دیگه وقتی اقتصاد مال خر باشه اونوقت تمام برنامه ریزان اقتصادی کشور خرند و وضع مملکت می شه خر تو خر، بعد هی بگین چرا بی کاری، چرا فقر، چرا عقب ماندگی و.............:ws43:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

اقتصاد بهترین رشته دنیاستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت :girl_in_dreams:

 

چون تو ایران واسه اقتصاد ارزشی قائل نیستن دلیل نمیشه اقتصاد مهم نباشه !

 

اقتصاده که سرنوشت کشورا رو تو دنیا رقم میزنه :3384s:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...