Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 مرداد، ۱۳۹۰ سلام. نظرتون در مورد این چیه؟ از چپ به راست: 1- آنچه که مشتری توضیح داد. 2-آنچه مدیر پروژه فهمید. 3-آنچه که طراحی شد. 4-آنچه که برنامه ریز برنامه ریخت. 5-آنچه که مهندس مشاور به مشتری توضیح داد 6-آنچه که مستندسازی شد. 7-آنچه که اجرا شد. 8-آنچه که صورت هزینه برای مشتری حساب شد. 9-آنچه که خدمات پشتیبانی ارائه شد. 10آنچه مشتری واقعا نیاز داشت. 22 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 مرداد، ۱۳۹۰ طرح های خیلی جالبی بودند. از منظر شهرسازی میتونم بگم،کار را به دست طراحانی داده اند،که کوچکترین شناختی از هدف طرح ندارند. هر کسی با توجه به شناخت خودش،اومد یک طرحی ارائه داد،نه مشتری میدونست چی میخواد،نه طراح فهمید مشتری چی میگه !!!!! 12 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 مرداد، ۱۳۹۰ طراح ها هم توهمون جامعه زندگی کردن که مشتری زندگی میکنه...به نظرم علتش اینه که طراح ها خواستن یه کار خیلی عجیب غریب انجام بدن...مسئله ساده رو پیچیده کردن. 12 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 مرداد، ۱۳۹۰ اینکه عدم شناخت کافی از نیازها و انتظارات مردم باعث میشه طرح هایی غیرقابل کاربرد طراحی بشه و البته خود مردم هم به خاطر اینکه خوب آموزش داده نشدن، نمیتونن نیازهای خودشون رو واقعاً اونطوری که هست بیان کنن و هرکس هم به دید خودش به اون مسئله نگاه میکنه. برنامه ریز یه جور، طراح یه جور، کارفرما یه جور و .... حالا یه طرحی که هرکدوم از اینا بخوان با این دیدهای متفاوت بهش نگاه کنن چی از آب در میاد 15 لینک به دیدگاه
vahid hipodamus 7044 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 مرداد، ۱۳۹۰ خب عدم توجه به اینکه هدف از طراحی چیه یا اصلا چیو میخوان طراحی کنن نتیجش میشه یه سری طرح طراح محور که خود طراح هم نمیدونه در نهایت چی میخواد و ویژگی های شکلی و بصری و اون طرح بیشتر مد نظر طراحه تا نیاز طراحی و در نهایت میشه طرح پاینی سمت چپ که نه تنها چیزی دستمونو نمیگیره که داشته هامونم از دست میدیم:Ghelyon: 10 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 31 مرداد، ۱۳۹۰ عدم شناخت درست تقاضای مشتری و نابودی درصدی منابع اولیه (هزینه های مصرفی تخریبی شده تا سازنده)نابودی پروژه یا تغییر پروژه به دلیل نداشتن دید مناسب از مراحل انجام سازی پروژه(اول یه تاب بوده رفته ترن ساخته اگه درست فهمیده باشم) یه بار دیگه پست اول رو بخون. 5 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 مرداد، ۱۳۹۰ یه بار دیگه پست اول رو بخون. زیرشو ندیدم :icon_pf (34):انگلیسا زیر متنم چون ریز بود نتوسنتم بخونم:icon_pf (34): خو حالا یبار دیگه میگم: عدم درک درست طراح از نیاز مشتری 8 لینک به دیدگاه
bpcom 10070 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 مرداد، ۱۳۹۰ نیاز مشتری و روی آوردن او به مجموعه ای که بتواند نیاز وی را برآورده سازد در این مسیر چندین مورد قابل درک است ، نکته اول اینکه مشتری در بیان خواسته خود مشکل داشته و نتوانسته آنرا به صورتی صحیح برای مجموعه بیان کند. ناآگاهی مدیر مجموعه یا پروژه به عللی از جمله عدم تخصص کافی یا نوآوری از پروژه دریافت کرده، سبب میشود طرح ارائه شده ناقص و دارای ایرادات بسیار زیست محیطی و اجرایی باشد ، در این میان عدم هماهنگی برنامه ریزی و طراحی نیز بر مشکلات پروژه می افزاید، با این وجود مجموعه مجری برای مشتری به علت عدم آگاهی کافی از امکانات و توانمندی های خود و محدودیت های اجرایی و همچنین نیاز واقعی مشتری شروع به اغراق می کند و در نهایت در ادامه کار با ارسال صورت هزینه ای سرسام آور و بسیار بالاتر از سطح پروژه ، آنچه را نیز که به وی تحویل می دهد بسیار ضعیف تر از آنچه است که مورد درخواست مشتری بوده ، در حالیکه نیاز واقعی مشتری بسیار کم هزینه تر و ساده تر از آن میتوانست بر طرف گردد. به هر حال در کل می توان اینگونه استنباط کرد که عدم درک مشتری از نیازهایش و مدیریت ناکارآمد و عدم خلاقیت و تعامل و همفکری بین تیم طراح ، مدیریت و برنامه ریز موجب گردید که زمان ، منابع و نیروی بسیاری صرف هدفی گردد که به راحتی و به سادگی قابل دسترسی بود. 12 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 مرداد، ۱۳۹۰ اگر مشتری درخواستش رو به یه بچه 5ساله میگفت دقیقا همون چیزی که میخواست رو میگرفت. چون چیزی که واقعا میخاست ر وشفاف توضیح میداد 9 لینک به دیدگاه
ho0da 2321 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 مرداد، ۱۳۹۰ متاسفانه همیشه درصد بالایی از طراحا و برنامه ریزا تمایلات شخصی خودشون رو اجرا می کنن، بدون توجه به توضیحات مردم که به ساده ترین شکل مطرح می شه یه جورایی همون بحث خودخواهی در اجرای طرح ها!!! من با این حرف که مشتری نمی تونه منظور خودش رو برسونه یه کمی مخالفم...مخاطب ما طراحا و برنامه ریزا همیشه آدمای با سواد و فهمیده نیستن... یه مجری طرح اگه از نیاز های واقعی اقشار مختلف جامعه به خوبی خبر داشته باشه نیازی نداره که خواسته های یه بچه ی 5 یا 6 ساله و یا یه فرد مسن رو براش ترجمه کنن و وجود همچین انتظاری هم درست نیست ... فکر می کنم ما چند سال واحد های خاص یه رشته رو پاس نمی کنیم که مثلا بدونیم حس مکان چیه و چطوری باید ایجادش کنیم، چه نوع مبلمان شهری با اقلیم یه منطقه تناسب داره و ..... اینا چیزاییه که از عهده هر کسی بر می اد، این که با چند جمله کوتاه و در هم و بر هم بفهمی مشتری ازت چی می خواد دقیقا همون درس خوندنیه که قابل ستایشه و متاسفانه جای همچین چیزی همیشه تو جامعه ما خالی بوده امیدوارم که خالی نمونه!!! 13 لینک به دیدگاه
Construction 4752 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 مرداد، ۱۳۹۰ ببخشید خارج از موضوع مشابه همین کاریکاتور را در زمینه عمران هم داریم: مراحل در عکس مشخصه فقط اگه به عکس شماره 2 خوب نگاه کنید متوجه می شوید که چرا عمران با معماری همیشه کل کل دارن عکس شماره 6 هم که پیمانکار با رعایت تمام اصول و ضوابط فنی پروژه را به اتمام رسانده فقط منتظر یه زلزله 2 ریشتری است تا امتحانش را پس بده!!!1 هر وقت عکس شماره 6 را می بینم یاد وضعیت ساخت و ساز مسکن مهر می ا فتم 9 لینک به دیدگاه
s_solhjou 1598 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 شهریور، ۱۳۹۰ این عدم هماهنگی و همفکری عواملی مثله طراح ،پیمانکار ،مهندس مشاور و...میرسونه که با درک نکردن نیاز مشتری هر کدوووم اون طور که دوست داشتن و راحت بودن فکر و عمل کردن، که در آخر با صرف هزینه ای چیزی به مشتری تحول میدن که اصلا شبیه نیاز اصلی او نیست و هزینه گزافی هم باید بپردازه! این هماهنگی و همخونی و درک صحیح از نیاز مشتری وهمراه شدن با مشتری چیزیه که باید خیلی بهش توجه بشه!که متاسفانه هر روز پسرفت می کنیم به جای پیشرفت!!!! 5 لینک به دیدگاه
omid vakili 6395 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 شهریور، ۱۳۹۰ اینکه چرا اینجوریه!!!!!؟ یه چیز طبیعیه و این ناشی از ماهیت مسئله های طراحی است و توازن و ارتباط مناسب بین همه ی این مواردی که تو پست اول گفته شد با خیلی از عوامل دیگه س که طراحان خوب رو از طراحان عادی جدا میکنه. یکی از چیزایی که دوستان باید توجه کنن اینه که: مسئله های طراحی همیشه مقداری ابهام خواهند داشت و هیچ وقت نمیشه گفت که مسئله ای که کارفرما مطرح میکنه، دقیقاً خود مسئله س. یه چیز دیگه ای که باید توجه کرد اینه که در اکثر طراحی ها کارفرما و استفاده کننده یکی نیستند و باید همیشه دنبال تعادل میان خواسته های این 2 بود. حالا با این وجود وای به حال طرح ها!!!!!!!! کارفرما یه نیازی داره، استفاده کننده یه نیازایی رو داره، قوانین یه چیزی میگن، منابع محدودن، اونایی که اجرا میکننو.... 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده